تفسیر و شرح دعای وداع با ماه مبارک رمضان (۱۳): دعا و صلوات در روز عید فطر(۱)

بارخدایا به سوی تو توبه می کنیم، در این روز فطر، روزی که عید و شادی برای اهل ایمان قرار داده ای، و برای اهل آئینت که گرد هم آیند و با هم جمع شوند، از هر گناه که انجام داده ایم و از هر زشتی ای که پیش انداخته ایم یا خیال بدی که پنهان داشته ایم، توبه ای که در آن اندیشه و خیال برگشت به گناه پنهان نشده است، و پس از آن، به گناه باز نگردد. توبه ای بی بازگشت، توبه ای به دور از شک و ریب و تردید، آن را از ما بپذیر، از ما خشنود باش و ما را بر آن ثابت گردان.

کد : 185004 | تاریخ : 11/02/1401

پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۴۱۱حسین مستوفی

سلسله یادداشت های «شرح دعای وداع با ماه مبارک رمضان امام سجاد علیه السلام» به همت معاونت پژوهشی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) تهیه شده و از سوی پرتال امام خمینی(س) در ایام ماه مبارک رمضان منتشر می شود. در شرح دعای وداع، امام سجاد (علیه‌السلام) آخر ماه مبارک رمضان که می‌شد، با سوز و گداز این دعا را می‌خواند و می‌فرمود: ماه رمضان در بین ما اقامت داشت و جای حمد و ثنا بود؛ زیرا به همراه خود رحمت آورد. و رفیق بسیار خوبی برای ما بود. ما در صحبت و همراهی با او به فضایل و نعمتهایی رسیدیم. دوستی بود که به همراهش رحمت و مغفرت و برکت آورد...

مطالب تفسیر که در ۱۵ قسمت تقدیم خواهد شد؛ اکنون قسمت سیزدهم این تفسیر با عنوان  دعا و صلوات در روز عید فطر(۱) از نظر می گردد:

اَللَّهُمَّ إِنَّا نَتُوبُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِ فِطْرِنَا الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ عِیداً وَ سُرُوراً وَ لِأَهْلِ مِلَّتِکَ مَجْمَعاً وَ مُحْتَشَداً مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ أَذْنَبْنَاهُ أَوْ سُوءٍ أَسْلَفْنَاهُ أَوْ خَاطِرِ شَرٍّ أَضْمَرْنَاهُ‏ تَوْبَةَ مَنْ لاَ یَنْطَوِی عَلَی رُجُوعٍ إِلَی ذَنْبٍ وَ لاَ یَعُودُ بَعْدَهَا فِی خَطِیئَةٍ تَوْبَةً نَصُوحاً خَلَصَتْ مِنَ الشَّکِّ وَ الاِرْتِیَابِ‏ فَتَقَبَّلْهَا مِنَّا وَ ارْضَ عَنَّا وَ ثَبِّتْنَا عَلَیْهَا اَللَّهُمَّ ارْزُقْنَا خَوْفَ عِقَابِ الْوَعِیدِ وَ شَوْقَ ثَوَابِ الْمَوْعُودِ حَتَّی نَجِدَ لَذَّةَ مَا نَدْعُوکَ بِهِ وَ کَأْبَةَ مَا نَسْتَجِیرُکَ مِنْهُ‏ وَ اجْعَلْنَا عِنْدَکَ مِنَ التَّوَّابِینَ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ لَهُمْ مَحَبَّتَکَ وَ قَبِلْتَ مِنْهُمْ مُرَاجَعَةَ طَاعَتِکَ یَا أَعْدَلَ الْعَادِلِینَ‏ اَللَّهُمَّ تَجَاوَزْ عَنْ آبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ أَهْلِ دِینِنَا جَمِیعاً مَنْ سَلَفَ مِنْهُمْ وَ مَنْ غَبَرَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ

«بارخدایا به سوی تو توبه می کنیم، در این روز فطر، روزی که عید و شادی برای اهل ایمان قرار داده ای، و برای اهل آئینت که گرد هم آیند و با هم جمع شوند، از هر گناه که انجام داده ایم و از هر زشتی ای که پیش انداخته ایم یا خیال بدی که پنهان داشته ایم، توبه ای که در آن اندیشه و خیال برگشت به گناه پنهان نشده است، و پس از آن، به گناه باز نگردد. توبه ای بی بازگشت، توبه ای به دور از شک و ریب و تردید، آن را از ما بپذیر، از ما خشنود باش و ما را بر آن ثابت گردان.

بارخدایا، روزیمان گردان ترس از عذاب وعده داده شده، و شوق به ثواب موعود، تا لذت انچه را که از تو می خواهیم دریابیم، و از اندوه انچه را که از آن به تو پناه می بریم وارهیم. خدایا، ما را نزد خود از توبه کنندگانی قرار ده که محبت خویش را بر آنها واجب کرده ای و بازگشت آنها را به اطاعتت پذیرفته ای ای عادل ترین عادل ها. بارخدایا، از پدران و مادران و همکیشان ما، درگذشتگان آنها و آیندگان آنها تا روز واپسین درگذر.»

***

در این آخرین دعاها از دعای وداع با ماه مبارک رمضان، امام علیه السلام دعای خود را متوجه فطر و عید فطر می کند، و آنچه در سراسر این دعا و موارد مشابه از دیگر دعاها، قابل توجه است، اشتراک در برخی دعاها، دعای در توبه و تقاضای غفران و بخشش است. در اینجا نیز امام با اشاره به جایگاه عید فطر که روز شادی و سرور است برای اهل ایمان، روز اجتماع و گردهمایی دینداران است، امام علیه السلام توبه را مطرح می کند، توبه از هر گناه، از هر خطا و بدی، از خیال بد، توبه حقیقی، توبه بی بازگشت، توبه به دور از شک و تردید...

گویا امام(ع) می خواهد بگوید: این سرور و این عید و این شادمانی آن گاه واقعیت پیدا می کند که انسان از ناپاکی ها و بار آن ها پاک شده باشد، و گرنه یک شادمانی ظاهری و سطحی است که در حقیقت سرور با خود ندارد، سرور آن گاه محقق می شود که حق انسان را بپذیرد و از او خشنود شود، بر آن ثابت بماند. در دعای کمیل آمده است: «الهی لا تردنّی عن حاجه قد افنیت عمری فی طلبها منک؛ خدایا دست رد بر من در حاجتی نزن که همه عمر خود را در طلب آن از تو سپری کرده ام.» در مناجات شعبانیه آمده است: «الهی ان حرّمتنی فمن ذاالذی یرزقنی و ان خذلتنی فمن ذاالذی ینصرنی؛ الی اعوذ بک من غضبک و حلول سخطک؛ خدایا اگر من را محروم سازی، چه کسی به من روزی دهد، و اگر خوار سازی چه کسی یاریم سازد، بارالها به تو از خشم تو ناخشنودی تو به تو پناه می برم.»

چنانکه در صحیفه علویه، صفحه ۱۴۱، در همین دعای کمیل آمده است «هی المغفره» آنچه همه عمر به دنبال آن است، همان مغفرت و بخشش حق، و آنچه پناه می برد همان غضب و ... حق است، که پذیرفتن حق بنده را و خشنودی حق از بنده است که فوز و رستگاری در آن است. در اینجا باز هم از حق می خواهد، از همه گناه ها، کوچک و بزرگ و در رابطه با هر کس و هر موضوعی بگذرد، چون گناه سد راه و خار راه است، حتی فکر و خیال بد در روح و روان انسان اثر می گذارد و استمرار آن به عمل ناشایست انسان را می کشاند. همان است که فرموده اند، نیت هر عمل مهمتر از خود آن عمل است، نیت خیر، بهتر از عمل خیر و نیت بد، بدتر از عمل بد است. پس اگر بناست در روز عید فطر، عید ضیافت یک ماهه الهی، بر سر خوان نعمت حق بنشیند، و از آن بهره ببرد، باید از همه این ها حتی فکر و خیال آن نیز پاک شود. دعای دیگری که در اینجا آمده است، رزق ترس از عذاب و شوق به ثواب است. در روایت امام صادق علیه السلام آمده است که پدرم امام باقر علیه السلام می فرمودند: «بنده مؤمنی نیست مگر در دل او دو نور است، نور ترس و نور امید، اگر وزن شود این بر آن افزون نشود و اگر (آن) وزن شود، بر این فزونی نیابد.(کافی، جلد ۲، ص۶۷) نور ترس و نور امید(شوق)، دو بال پیش برنده انسان است، اگر این دو آمد، لذت دعاها درک می شود و آزاردهندگی آنچه انسان از آن به خدا پناه می برد، فهمیده می شود.

این همان، تعبیر امام علی(ع) در وصف اهل تقواست که می فرماید «فهم و الجنه کمن قدرآها، فهم فیها منعمون، و هم و النار قدرآها فهم فیها معذبون؛ بهشت برای آنان چنان است که گویی ان را دیده اند و در آسایش آن به سر می برند و دوزخ چنان که آن را دیده اند و در عذابش اندرند.»(نهج البلاغه، ترجمه سید جعفر شهیدی، ص ۲۵۵). این حال برای مؤمن از آنجا به دست می آید که به خود و نقایص و ضعف ها و لغزش های خود از یک سو و از سوی دیگر به لطف و رحمت حق می نگرد. امام زین العابدین در دعای ابوحمزه ثمالی می فرماید:

«ادعوک یا رب راهباً راغباً راجیاً خائفاً، إذا رأیتُ مولایَ ذُنوبی فَزِعتُ و إذا رأیتُ کرمک طعمتُ؛ پروردگارا تو را هراسان، مشتاق، امیدوار، ترسان می خوانم؛ آنگاه که به گناهان خود می نگرم، ناله و زاری را فریاد می زنم و چون به کرم تو می نگرم، امیدوار گشته(و شوق پیدا می کنم).

امام خمینی(س) در شرح حدیث چهاردهم اربعین در بحث خوف و رجاء می نویسد:

«بدان که انسان عارف به حقایق و مطلع از نسبت بین ممکن و واجب جلّ [و] علا دارای دو نظر است: یکی نظر به نقصان ذاتی خود و جمیع ممکنات و سیه رویی کائنات، ...در این نظر خوف و حزن و خجلت و سرافکندگی انسان را فرا گیرد. و دیگر نظر به کمال واجب و بسط بساط رحمت و سعه عنایت و لطف او... پس رجاء او قوّت گیرد و امیدوار به رحمت حق گردد. کریمی که کرامتهای او به محض عنایت و رحمت است، و مالک الملوکی که بی‏سابقه سؤال و استعداد به ما عنایاتی فرموده که تمام عقول از علم به شمه‏ای از آن عاجز و قاصر است، و عصیان اهل معصیت به مملکت وسیع او خللی وارد نکند و طاعت اهل طاعت در آن افزونی نیاورد پس، اگر برویم در درگاه عز و جلالش و پیشگاه رحمت و عنایتش و عرض کنیم بار الها، ما را لباس هستی پوشانیدی و تمام وسایل حیات و راحت ما را فوق ادراک مدرکین فراهم فرمودی و تمام طرق هدایت را به ما نمودی، تمام این عنایات برای صلاح خود ما و بسط رحمت و نعمت بود، اکنون ما در دار کرامت تو و در پیشگاه عزّ و سلطنت تو آمدیم با ذنوب ثقلین، در صورتی که ذنوب مذنبین در دستگاه تو نقصانی وارد نکرده و بر مملکت تو خللی وارد نیاورده، با یک مشت خاک که در پیشگاه عظمت تو به چیزی و موجودی حساب نشود چه می‏کنی جز رحمت و عنایت؟ آیا از درگاه تو جز امید رحمت چیز دیگر متوقع است؟

پس، انسان همیشه باید بین این دو نظر متردد باشد، نه نظر از نقص خود و تقصیر و قصور از قیام به عبودیت ببندد، و نه نظر از سعه رحمت و احاطه عنایت و شمول نعمت و الطاف حق جل جلاله بپوشد.»(شرح چهل حدیث، صص ۲۲۳-۲۲۲).

دعای دیگر، درخواست جایگاه توبه کنندگان است. نخست می خواهد از کسانی باشد که به توبه محبوب حق قرار می گیرند؛ «إنّ الله یحبّ التوابین؛ همانا خداوند توبه کنندگان را دوست می دارد.»(بقره/۲۲۲). و سپس می خواهد او را در زمره اطاعت کنندگان خودش بپذیرد، چون انسان با گناه از جمع فرمانبرداران حق بیرون رفته است، اکنون می خواهد او را به این جمع که افتخارشان بندگی و طاعت حق است برگرداند، که اگر در میان آنها در آید و از آن ها شمرده شود، رستگار خواهد بود(احزاب/۷۱). از آنانی خواهد بود که بهشت حق داخل شده و مورد رحمت حق قرار می گیرد.(فتح/۱۷) و از آن گروهی خواهد بود که حق به آنها انعام کرده است و از همراهان پیغمبران، صدیقان، شهدا و صالحین می شود که حق درباره آن می گوید «و حسن اولئک رفیقاً» چه نیکو همراهانی خواهد بود(نساء/۶۹).

در اینجا امام این دعای خویش را با اسم «اعدل العادلین» حق پایان می دهد. در ذهن این پرسش را می آورد که در تقاضاهای از حق بیشتر خواسته می شود که خداوند با فضل خویش عمل کند نه با عدل. چون اگر عدالت به میان آید، کار سخت و مشکل می شود.

مرحوم سید علیخان در شرح خویش، پس از آنکه بیان می کند که حق «اعدل» است، و اوست که همه کارهایش بر پایه حکمت و موافق نظام اکمل است و در همه افعال خویش از افراط و تفریط به دور است، و دیگران را چنین جایگاهی نیست. در وجه مناسبت «اعدل العادلین» می گوید: چون خداوند بر خودش محبت توبه کنندگان را لازم کرده است، و همچنین قبول توبه از توبه کنندگان را، حق تعالی اعدل است از این که محبت و این پذیرش را به گروهی بدهد و به گروه دیگر ندهد و آنها را محروم کند، با این که همه اینها در بندگی و شوق و رغبت به سوی رحمت حق مساوی هستند، توبه کننده به بندگی حق روی آورده است، پس عدالت حکم می کند که این محبت و این پذیرش شامل همه اینها، از جمله این دعا کننده بشود. ممکن است که هم گفته شود، ظهور اسم «فاضل» حق در اینجا با «عادل» سازگار است، بلکه عدل در اینجا حکم می کندکه «فضل» ظهور کند. به عبارت دیگر فضل، عدالت را از میان بر نمی دارد، چون عدالت که قرار دادن هر چیزی به جای خویش است، حکم آن در اینجا چنین است که بنده توبه کننده را در جایگاهی بنشاند که اسم «فضل» خداوند خواهان آن است، و این عین عدل است.

سپس یک دعا برای همگان می کند از پدران و مادران و تمام دینداران، چه درگذشتگان و چه آنان که تا قیامت و روز واپسین خواهند آمد.

این دعای آمرزش را شامل همه افرادی می کند که می توانند از رحمت «غفران» الهی بهره مند شود، علت اختصاص آن به «اهل ملّت» یعنی اهل دین، برای این است که غفران الهی تنها موحدین را در بر می گیرد و غیر اهل توحید از مشرکان و کافران شایستگی و قابلیت بهره مندی از غفران الهی را ندارند؛ «إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَنْ یَشَاءُ؛ همانا خداوند کسی که به او شرک بورزد را نمی آمرزد و غیر آن را هر کس بخواهد می آمرزد.»(نساء/۴۸).

و در آموزه های قرآنی چنانکه در مورد ابراهیم علیه السلام و آزر هم آمده است؛ (توبه/۱۱۲)، دعای ابراهیم(ع) برای آزر تا زمانی بود که دشمنی و عداوت وی با خداوند ثابت نگردیده بود، پس از آن، دیگر برای وی طلب آمرزش از خداوند نکرد؛ و این آمرزش چون برای جهان دیگر است و در آنجا صف مؤمنان و کافران جدا شده و مشخص است، دیگر جایی برای دعا برای کافران باقی نمی ماند.

انتهای پیام /*