شناسایی مبانی نظری گفتمان اسلامی توسعه با محوریت آموزه های دینی و اندیشه های سیاسی امام خمینی (س)

کد : 185005 | تاریخ : 10/02/1401

شناسایی مبانی نظری گفتمان اسلامی توسعه با محوریت آموزه های دینی و اندیشه های سیاسی امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): عبداللهی، محسن

آدرس ثابت:https: / / www.noormags.ir / view / fa / articlepage / ۹۹۰۴۰۱

مقالات مرتبط

اصول بنیادین دادرسی کیفری در بستر جهانی شدن حقوق

آیین تعقیب جنایات در دادسرای دیوان کیفری بین المللی

معنا و ارکان جامعه شناسی امنیت

الزامات تحقق امت اسلامی و گذار از دولت مدرن (بررسی موضوعی در کشورهای اسلامی)

الگوپردازی سیاست عدالت اجتماعی در ایران پس از انقلاب اسلامی؛ پاسخی به ناسازنمایی دو روایت هستی شناختی و هنجاری

عناوین مشابه

اصول و مبانی اندیشه های تربیتی امام خمینی (س) و فارابی از منظر قرآن و سنت

بررسی مبانی معرفت و دلالت های تربیتی آن در اندیشه امام خمینی (س)

معرفی کتاب؛ مکتب امنیتی امام خمینی (س) مبادی و مبانی فرا نظری امنیت در گفتمان انقلاب اسلامی

نقش و جایگاه مردم در حکومت اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی (س) و شهید صدر (مقایسه مبانی نظری و مولفه های ذهنی و عینی مردم سالاری)

بررسی نظری رابطه دین (اسلام) و توسعه در جریان فکری مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (س)؛ مبتنی بر اندیشه های آیت الله مصباح یزدی

پیامدهای مهجوریت آموزه های سیاسی و اجتماعی قرآن از دیدگاه امام خمینی (س) و مصلحان دینی

صلح عادلانه جهانی در گفتمان انقلاب اسلامی؛ با تاکید بر قانون اساسی و اندیشه های امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)

مبانی نظری اقتدارگرایی در قرآن با رویکردی بر دیدگاه های امام خمینی (س) درباره بیداری اسلامی در ایران

مروری بر رهنمودهای حضرت امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) درباره مبانی نظری قانون حقوق و مسئولیت های زنان (بخش فعالیت های اجتماعی)

مبانی نظری پیوند آرمان ها و واقعیت ها در اندیشه سیاسی امام خمینی (س) مطالعه موردی: سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران

 شناسایی مبانی نظری گفتمان اسلامی توسعه با محوریت آموزه های دینی و اندیشه های سیاسی امام خمینی (س)

محسن عبداللهی (استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه لرستان)

چکیده

کاربست گفتمان غربی توسعه در کشورهای مسلمان نتایجی ناگوار در پی داشته، که از آن جمله تردید مسلمانان بر سر دوراهی های متعدد و نوین توسعه بوده است، اما بابی که اسلام در رویارویی با نظریه های معاصر غربی توسعه می گشاید چیست (سؤال) ؟ گفتمان اسلامی توسعه، با اثرپذیری از تحولات تاریخ اسلامو جنبش های اصلاح دینی، با محوریت آموزه های اسلامی و اندیشه های سیاسی امام خمینی (س)، راهی نو فراروی مسلمانان گشوده است (فرضیه)، که بررسی آن در پرتو توجه به وحدت دینی، پیوستگی اسلامی و منافع ملی و نیز تأثیر آن بر تولیدو تداوم توسعه میسر است (روش).در مقاله حاضر کوشیده ایم ثابت کنیم که گفتمان اسلامی توسعه در مبانی نظری و عملی خود از استحکام لازم برخوردار است (هدف). همچنین، نتیجه گرفته ایم که لزوم عزم عمومی برای پیاده سازی گفتمان اسلامی، ضرورت تأسیس نهادهای مدنی مناسب و فعال در این راه و نیز اهتمام مردم به ارزش های دینی پیش نیاز دستیابی به توسعه به شمار می آید (یافته ها).

واژگان کلیدی: توسعه، گفتمان اسلامی، امام خمینی (س)، منافع ملی، آموزه های دینی

مقدمه

توسعه، مانند بسیاری دیگر از مفاهیم اجتماعی و سیاسی، دارای برداشت ها و تعاریف گوناگون و متنوعی است، چنان که هریک از دانشمندان و مکاتب با تأکید بر مسئله ای خاص آن را تعریف، توصیف و تبیین می کند. آموزه های مکتب اسلام و مذهب تشیع نیز توانایی فراوانی برای شناخت این پدیده دارند؛ ازاین رو، بازاندیشی توسعه و رسیدن به الگوهای مذهبی ضروری است. دراینمیان، مسائلی چون تنوع و مرکزیت یافتن ارزش های انسانی، ارتقای توانمندی های بشری، توجه به تعامل جنبه های داخلیو خارجی، نگرش همه جانبه به ابعاد گوناگون فردی، جمعی، کمی و کیفی و نیز آرمان محوری اهمیت می یابد (عبدالهی ۱۳۸۶: فصل اول).

دستیابی به توسعه، در چهارچوب ارزش های مذهبی، بدون وجود قاعده ای اساسی و شکل گیری زیرساخت های مناسب در نظام سیاسی و اجتماعی ممکن نیست؛ ازاین رو، یافتن مبانی اساسی و مفاهیم بنیادین و نیز تدوین و عرضه تعاریفی روشن از الزامات و حوزه های توسعه الزامی است، چنان که اختلاف و افتراق، در حوزه تعاریفو تحلیل مفاهیم، مانع نیل به توسعه پایدار و مبتنی بر آموزه های مذهبی خواهد شد. گفتمان اسلامی توسعه ترجمان اثرپذیری نظریه های توسعه از ارزش ها و اصول مذهبی است، که در قالب الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت نیز تبیین شده است.

در این خصوص، واقعیت نخست این است که نیاز به وحدت در بین مسلمانان و ترسیم جهانِ یکپارچه اسلامی، به منزله نیازی اصیل، همواره مورد توجه آگاهان جامعه اسلامی قرار داشته است، به طوری که ترکیب وحدت ملی، پیوستگی اسلامی و منافع ملی راهبرد اصلی این گفتمان را نشان می دهد. وحدت ملی، که اولین بنیان این نوع نگرش در باب توسعه شمرده می شود، نتیجه ارتقای سطح تعاملات انسانی و تحکیم علایق و اعتقادات برای نیل به سرنوشت مشترک است؛ همچنین، بقای روابط اجتماعی و اعمال اقتدار را، که نشان دهنده گام های بلند به سوی منافع ملی است، در چهارچوب نظام اجتماعی، از حیث سیاست داخلی و خارجی، تضمین می کند. در اندیشه سیاسی اسلام، استناد به اصول و مبانی دینی و تلاش برای اجرای فرمان های الهی ضامن پیوستگی و یکپارچگی آحاد جامعه است و موجبات تحقق امت واحده اسلامی را فراهم می آورد، چنان که در جریان تحولات صدر اسلام، هرگاه امت اسلامی وحدت و پیوستگی خود را حفظ کرد پیروز گردید و، برعکس، هرگاه گرفتار تفرقه و ناهماهنگی شد آسیب دید.

در این مقاله، مبانی نظری گفتمان اسلام در باب توسعه با محوریت سه آموزه «از وحدت ملی تا امت واحده»، «پیوستگی اسلامی» و «از منافع ملی تا رسالت جهانی» با توجه به منابع اسلامی و به ویژه آیات منتخبی از قرآن، اندیشه هاو مجاهدت های پیامبر گرامی اسلام (ص) و دیدگاه های بنیان گذار انقلاب اسلامی مورد کاوش و ساماندهی قرار می گیرند.

آموزه اول: از وحدت ملی تا امت ملی در تفکر اسلامی

اصطلاح وحدت ملی از دو جزء وحدت و ملی تشکیل می شود. وحدت یعنی آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر، با نسبت های معین، باشد، به طوری که چیز سومی از آن ها به وجود آید، که با اجزای خود تفاوت کامل داشته باشد (بندرریگی ۱۳۸۲: ۲۱۲). کلمه ملت نیز، که جمع آن ملل است، به پیروان یک دین و مردم یک کشور، که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند، اطلاق می گردد (عمید ۱۳۸۴: ۱۱۵۵). ملت به معنای گروهی است که با اهداف معین و در چهارچوبی تعریف شده، علاوه بر حل نیازهای اولیه، درصدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سیاست اند.

این مسئله از منظر قابلیت بسیج اجتماعی و سیاسی نیز بررسی شده است. بر اساس تحقیقات انجام گرفته، بسیج سیاسی و اجتماعی، در جریان انقلاب اسلامی ایران، به دلیل ایدئولوژی و رهبری اثربخش مذهبی، بسیار مشهود بود، چنان که همه طبقاتْ مایل به توسعه و تحول بر اساس موازین دین اسلام و مذهب تشیع بودند. شهید مرتضی مطهری دراین باره می گوید: «در این نهضت، غنی و فقیر، مرد و زن، شهری و روستایی، طلبه و دانشجو، پیله‏ور و صنعتگر، کاسب و کشاورز، روحانی و آموزگار، باسواد و بی‏سواد یکسان شرکت دارند. یک اعلامیه، که از طرف مراجع بزرگ عالی‏قدری که نهضت را رهبری می‏کنند صادر می‏شود، در سراسر کشور و در میان عموم طبقات طنین یکسان می‏افکند (مطهری ۱۳۸۳: ۶۳). ازاینرو، به نظر می رسد یکی از مبانی اصلی توسعه، که همواره مورد توجه نظریه پردازان و جامعه شناسان سیاسی بوده است، توانایی ایجاد وحدت و وفاق ملی است، که در گفتمان های متنوعِ مطرح شده برای توسعه اولین رکن شمرده می شود. در این میان، گفتمان اسلامی توسعه نیز اندیشه وحدت ملی را در مقیاسی گسترده و تحت عنوان «اندیشه امت واحده» یا، به عبارت دیگر، امت ملی در تفکر اسلامی، با عنایت به آیات و روایات و استدلال های عقلی، در خود جای می دهد.

آموزه دوم: پیوستگی اسلامی

پیوستگی اسلامی همان هم بستگی یا انسجام اسلامی است. انسجام برگرفته از سجم، به معنای منظم و منسجم شدن کلام، است (بندرریگی ۱۳۸۲: ۷۱۳)؛ همچنین، به معنای روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاری بودن آن از تقید و تکلف آمده است (عمید ۱۳۸۴: ۲۴۴). واژه اسلامی نیز از ریشه سلم، به معنای سالم و بدون عیبو آفت، است و اسلام، از باب افعال، به تسلیم بدون قید و شرط گفته می شود (بندر ریگی ۱۳۸۲: ۷۶۶-۷۶۷). حرف «ی» نیز، در واژه اسلامی، یاء نسبت است.

انسجام یا پیوستگی اسلامی یعنی هم صدایی و سازگار شدن افراد یک ملت مسلمان با ملت های مسلمان دیگر، با هر نوع عقیده مذهبی، برای حفظ اسلام و تثبیت حقوق مسلمانان جهان. براین مبنا، دایره وحدت و اخوت اسلامی فراتر از مرزهای جغرافیایی، نژادی، خونی و تاریخی است (همان: ۲۰۰). اسلام، با نفی محوریت قبیله و نسب و خویشاوندیو هم خونی در هم بستگی و انسجام، هم بستگی ایمانی را محور قرار داد و ارزشهای هم بستگی قبیله ای را در درون خود ذوب کرد؛ چه بسیار افراد مؤمنی که با قبیله خود به نبرد پرداختند و چه بسیار دشمنان قبیله ای که، در پرتو ایمان مذهبی، دشمنی را فراموش کردند و به دوستی و الفت و اخوت گراییدند زیرا ایمان مذهبی پایه های نظام قبیله ای را سست کرده بود و همین امر زمینه دولت سازی پیامبر (ص) را مهیا کرد (برزگر ۱۳۸۵: ۱۱۱). احترام به اشتراکات از عوامل مؤثر در تحقق وحدت ملی، پیوستگی اسلامی و حرکتبه سوی توسعه پایدار، مبتنی بر ارزش های ملی و هماهنگ با ارزش های دینی، است.

در جریان شکل گیری نهضت اسلامی ایران تا پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی، پیوستگی اسلامی از رهبری مؤثر امام خمینی (س)، معمار ماهر انقلاب، نشئت گرفت و تابعی از توانمندی او بود، چنان که، به گفته شهید مطهری، ندای امام خمینی (س) از قلب فرهنگ و ژرفای روح ملت ایران برمی خاست. مردمی که، در طول چهارده قرن، حماسه محمد (ص)، علی (ع)، زهرا (س)، حسین (ع)، زینب (س)، سلمان، ابوذر و صدها و هزاران مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند (مطهری ۱۳۷۶: ۹۴). مردم انقلابی و رهبران مبارز ایران، با تأسی به نهضت عظیم سیدالشهدا (ع) و اثرپذیری از اندیشه های آن حرکت اصیل اسلامی، به خلق ارزش هایی پرداختند که تاکنون، در تمام مراحل، نقشی پرمعنا و پایدار در این حرکت بزرگ ایفا کرده است و ازاین پس نیز موفقیت در تحقق آن ها سبب استقرار الگوی اسلامی توسعه، به جای نظریه های غربی توسعه، در جوامع اسلامی خواهد شد؛ این ارزش ها عبارت اند از:

 ایمان به جهاد فی سبیل الله و احیای روح مجاهده و مبارزه 

احیای روحیه شهادت طلبی که از برترین مراحل عرفان عملی است

 مقاومت و پایداری و پشتکار در مبارزه

 احیای روحیه آزادگی و ذلت ناپذیری

 شجاعت و شهامت و پرهیز از مصلحت اندیشی، راحت طلبی و توجیه گری

 احیای امر به معروف و نهی از منکر و سایر امور عبادی و نیز مکارم اخلاقی (ابراهیمبای سلامی ۱۳۷۴: ۲۳).

آموزه سوم: از منافع ملی تا رسالت جهانی

منافع ملی مفهومی است مرکب از منافع، که جمع منفعت و به معنای سود است، و ملی، که منسوب به ملت است؛ یعنی، منفعت هایی که، در یک محدوده جغرافیاییو سرزمینی، به یک ملت می رسد و ابعاد وسیعی را در بر می گیرد. هانس جی مورگنتااولین نظریه پردازی است که به صورت منسجم مفهوم منافع ملی را بررسی کرده است. مورگنتا منافع ملی را واقعیتی عینی و مهم می داند، که بر اساس آن می توان اقدامات سیاسی کشورها را ارزیابی کرد و به دو دسته درجه اول و درجه تقسیم می شود. وی، که مفهوم درجه اول را با مفاهیم حیاتی، مشروع، کلیدی یا ضروری مترادف می داند، معتقد است منافع ملی درجه اول شامل حفظ هویت فرهنگی، سیاسی و فیزیکی ملت هاو ایستادگی در برابر تجاوز خارجی است، که به هیچ وجه مورد سازش یا مصالحهقرار نمی گیرد (قاسمی ۱۳۸۲: ۳۹۶-۳۹۸). منافع ملی درجه دوم نیز هدف های عام و ماندگاری است که هر ملت برای دستیابی به آن ها تلاش می کند. این اهداف شامل راه های برنامه ریزی شده برای دستیابی به انرژی، منابع و مواد خام، فناوری های جدید، توسعه و رفاه اقتصادی، منطقه نفوذ، دفاع از مرزهای کشور و دفاع از اتباع خود در خارج از مرزهاست. بر این اساس، ارتباطی نزدیک میان سیاست خارجی و سیاست داخلی هر کشور وجود دارد، که به طور مستقیم با ارزش ها، باورها و فرهنگ ملی و دینی آن کشور ارتباط دارد (روشندل ۱۳۷۴: ۱۲۳).

بیشتر کارشناسان هدف ها و انگیزه های اصلی کشورها را، در صحنه بین المللی، منافع ملی نام نهاده اند (سیف زاده ۱۳۸۴: ۱۸۰). بدیهی است آنچه از نظر دولت هادر درجه اول اهمیت قرار دارد و از جمله منافع اصلی آن ها به شمار می آید حفظ استقلال و تمامیت ارضی آنهاست (قوام ۱۳۸۴: ۱۲۵). منافع ملی هویت و هدف مشترک گروه‏های سیاسی - اجتماعی و الگوی عملی یا سیاست‏ یا مجموعه اعمالی است کهبه گمان افراد جامعه بخت آنان را برای نیل به آنچه می‏خواهند افزایش می‏دهد. منافع ملی برای افراد جامعه پدیده ای است مطلوب، چنان که همه افراد جامعه به دنبال آن اند.

منافع ملی یک خواست ‏ساده نیست، بلکه ترکیبی است از خواستی ‏ساده و تأیید اخلاقی و قانونی آن (نقیب زاده و عباسی ۱۳۸۱: ۳۲). با وجود ابهام جدی در مفهوم منافع ملی، این مفهوم همچنان برای توصیف، تشریح و ارزیابی منابع یا کارایی یا سیاست‏خارجی ملت‏ها به کار می‏رود و به منزله ابزاری برای عمل، توجیه، اعلان یا پیشنهاد سیاست‏ها مورد استفاده قرار می‏گیرد. تصمیم گیرندگان سیاسی از اینمفهوم برای مشروعیت بخشی به سیاست‏ خارجی خود بهره می‏گیرند و تحلیل گران سیاسی از آن به منزله ابزاری تحلیلی برای ارزیابی سیاست گذاری خارجیسود می‏جویند (قوام ۱۳۸۵: ۹۰).

 «وحدت ملی»، با توجه به بعد داخلی، و «پیوستگی اسلامی»، با نگاه به وحدت جوامع اسلامی در عرصه بین المللی، از سازوکارهایی هستند که در وضعیت پر از چالش جهان، در نیل به توسعه، اهمیت می یابند. تقویت اشتراکات و تأکید بر یک پارچگیو حفظ وحدت از راهبردهای این نوع نگرش به توسعه است. به هر میزان رابطه حکومت با مردم به شکلی منطقی و در چهارچوب قانون و بر اساس مشروعیتو مقبولیت شکل گرفته باشد و اعتماد به تحقق منافع ملی وجود داشته باشد «وحدت ملی» افزایش می یابد و پیوستگی نظام، برای تحقق منافع عمومی و دفاع از مصالح ملی، بیشتر می شود. همچنین، هر قدر آموزه های ملی، فرهنگی و مذهبیبا ارزش های اجتماعی هماهنگ باشد، به همان میزان، پیوستگی اجتماعی افزایش می یابد و روحیه ملی تقویت و از هزینه مقابله با بحران ها کاسته می شود. در برابر، تفرقه و تشتت جامعه را با بحران های داخلی و خارجی مواجه و نیل به منافع ملی را مختل می کند. توانمندی در این عرصه سبب ارتقای مناسبات نظام اسلامی با جامعه جهانی می شود و زمینه ساز پیشبرد رسالت جهانی اسلام و تحقق یافتن الگوی پیشرفت دینی، در مقیاسی گسترده و بر اساس اندیشه امت واحده اسلامی، می گردد، کهاین آموزه ها را می توان با محوریت تعالیم قرآن، سیره رسول اکرم (و اندیشه های امام خمینی (س) نیز مورد بررسی قرار داد.

دیدگاه قرآن

وحدت ملی یا وحدت اجتماعی از مهم ترین مبانی توسعه است، که در متون تاریخی و سیاسی مورد توجه قرار گرفته است و نزد نظریه پردازان توسعه در دوره معاصر نیز جایگاهی منحصر به فرد دارد. جامعه شناسان معاصر تأثیر وحدت در توسعه و پیشرفت ملل مسلمان و امت واحده دینی را، با عنایت به متون اسلامی و تحولات تاریخ اسلام، تبیین کرده اند، به طوری که در دوره های گوناگون دیدگاه های متنوعی دراین باره مطرح شده است. این مسئله مهم را فارابی در قالب نظریه تعاون، اخوان الصفا ذیل تکوین دولت ها و ابن خلدون بر اساس نظریه عصبیت بررسی کرده اند (عبدالهی ۱۳۹۰: فصل پنجم). خداوند نیز در قرآن مجید، به شکلی بنیادی، اندیشه وحدت را در سه سطح «وحدت انسانی»، «وحدت پیروان شرایع آسمانی» و «وحدت مؤمنان و مسلمانان» مطرح کرده است:

سطح اول: وحدت انسانی

بر اساس نگرش قرآنی، همه انسان ها، با همه اختلافات ظاهری، از نفسی واحد آفریده شده اند و اختلافات ظاهری آنان ناشی از عوامل بیرونی و به منظور اهدافی خاص است. خداوند در قرآن کریم، درباره گوهر واحد انسانی، می فرماید: «الذی خلقکم من نفس واحد؛ [خداوند] کسی [است] که همه شما را از یک انسان آفرید» (نساء: ۱)؛ همچنین، درخصوص نیای مشترک انسان ها می فرماید: «إنّا خلقناکم من ذکر و انثی؛ [ای مردم، ]ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم» (حجرات: ۱۳) و بر این اساس نتیجه می گیرد که انسان ها صرف نظر از اختلاف در ظاهر، زبان، رنگ، ملیت، دین و فرهنگ از حقوق برابر برخوردارند و جز تقوا هیچ امتیازی بر یکدیگر ندارند: «... ان اکرمکم عندالله اتقیکم؛ گرامی ترینِ شما نزد خداوند باتقواترینِ شماست» (حجرات: ۱۳) زیرا رنگ و زبان و اختلافات ظاهری، نه تنها دلیل برتری افراد بر یکدیگر نیست، در برخی آیات نشانه های قدرت خداوند معرفی شده است؛ خداوند در قرآن کریم می فرماید: «من آیاته اختلاف السنتکم والوانکم؛ از نشانه های او تفاوت زبان ها و رنگ های شماست» (روم: ۲۲). اسلام مردم را به وحدت انسانی دعوت می کند تا، با همزیستی مسالمت آمیز، از فساد، قتل، غارت، ستم و تجاوز خودداری کنند. بر اساس بینش قرآنی، انسان از کرامت خاصی برخوردار است و رعایت حقوق او واجب شمرده شده است؛ ازاین رو، پیامبر اکرم (ص) دلسوز همه افراد جامعه بود و برای هدایت آنان تلاشی طاقت فرسا داشت، به گونه ای که خداوند در قرآن کریم، خطاب به ایشان، فرمود: «لعلک باخع نفسک الایکونوا مؤمنین؛ گویی می خواهی جان خود را از شدت اندوهاز دست بدهی، به دلیل آنکه آنان ایمان نمی آورند» (شعراء: ۳).

سطح دوم: وحدت پیروان شرایع آسمانی

قرآن کریم سرشت شریعت ها را تسلیم در برابر خداوند واحد می داند و از تمام آن ها با عنوان اسلام یاد می کند؛ خداوند، با دعوت انسان ها به هم بستگی بر محور توحید، می فرماید: «ان الدین عندالله الاسلام؛ دین در نزد خدا اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است» (آل عمران: ۱۹). در تحلیل قرآنی، شرایع بر اصول سه گانه توحید، نبوت و معادبنا نهاده شده اند، چنان که پیامبران الهی نیز مردمان را به این سه اصل می خواندند. بنابراین، تفاوتی در اصول شرایع وجود ندارد و اختلافْ تنها در اصول جزئی و فرعی است، که به سبب مقتضیات زمانی و مکانی پدید آمده است. از این حیث می توان شریعت پیامبر (ص) را اسلام نامید و نمی توان از شریعت و منهج و روش موسی یا عیسی با نام اسلام یاد کرد.

خداوند درباره ارسال پیامبران می فرماید: «وانزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه؛ خداوند کتاب آسمانی را، که به حق فرامی خواند، با آن ها نازل کرد تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند» (بقره: ۲۱۳). ازآنجاکه داوری بدون قدرت اجرایی اعمال قانون و نظارت معنا و مفهومی ندارد یا، به عبارت دیگر، بدون قدرت اجرا و اعمال قانون نمی توان بر پایه قانون در میان مردمان قضاوت کرد، حکومت به معنای داوری و قدرت و اجرایی کردن قوانین است. در بینش قرآنی، تفاوت میان شرایع تفاوت در مقتضیات است. خداوند در قرآن کریم اهل کتاب یا پیروان شرایع آسمانی را به وحدت و همبستگی دعوت می کند و از آنان می خواهد، در سایه سخن و عقیده مشترک، با مسلمانان گرد آیند و متحد شوند: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا وبینکم الا نعبد الا الله ولا نشرک به شیئا؛ بگو ای اهل کتاب، بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خدای یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم» (آل عمران: ۶۴). در این آیه، محورهای وحدت، که بر توحید و نفی شرک مبتنی است، بیان شده است؛ پیروان ادیان در زیر کلمه توحید گرد هم آیند و به یکدیگر یاری رسانند و، با دوری از فساد و ستم، از نتایج همبستگی خود سود جویند. خداوند، در قرآن کریم، از همه کسانی که اسلام را می شناسند یا در نظام اسلامی زندگی می کنند می خواهد که یا اسلام را بپذیرند، چنان که می فرماید: «فمن یکفر بالطاغوت ویؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی؛ کسی که به طاغوت کافر شود و به خدا ایمان آورد به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن در آن نیست» (بقره: ۲۵۶)، یا جزیه بدهند، که در این صورت، خود، متعهد شده است حرمت، حقوق و امنیت آنان را تأمین کند. خداوند، همچنین، دراین باره می فرماید: «وان احدا من المشرکین استجارک فأجره حتی یسمع کلام الله ثم أبلغه مأمنه؛ اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود؛ سپس او را به محل امنش برسان» (توبه: ۲۹).

سطح سوم: وحدت مؤمنان و مسلمانان

این سطح از مهم ترین سطوح همبستگی و وحدت در قالب اندیشه امت واحده است.در نگرش اسلامی، هرکس شهادتین را بر زبان جاری ساخت مسلمان و مشمول احکام اسلامی است و با او همچون برادری دینی برخورد می شود؛ یعنی، بدون توجه به ایمان واقعی و به صرف بیان شهادتین از حقوق شهروند جامعه اسلامی برخوردار می گردد. بر این اساس، حال که قرآن میان اسلام و ایمان تمایز قائل شده است و در این سطح اقرار به اسلام و ذکر شهادتین کفایت می کند، وحدت کاربردی فراتر از همراهی و یکی شدن با شرایع دیگر می یابد؛ به عبارت دیگر، با توجه به دو سطح اسلام و ایمان، وحدت در میان اهل اسلام می تواند به دو شکل ظهور و بروز کند، که از این میان وحدت اهل اسلام اهمیتی ویژه دارد. از سوی دیگر، در آموزه های قرآنی، مؤمنان، یا کسانی که اسلام در جانشان نفوذ کرده است، برادر ایمانی محسوب می شوند: «انما المؤمنون اخوه؛ مؤمنان برادر یکدیگرند» (حجرات: ۱۰). این برادری در زمان صدر اسلام چنان مستحکم بود که برادران دینی تا مدتی پس از عقد اخوت در مدینه و پیش از نزول آیه «واولوا الارحام بعضهم اولی ببعض؛ خویشاوندان به یکدیگر، در احکامی که خدا مقرر داشته است، از دیگران سزاوارترند» (انفال: ۷۵) حتی از یکدیگر ارث می بردند. بر پایه آموزه های قرآنی هرکس توبه کند، ایمان آورد، زکات دهد و نماز بخواند برادر ایمانی مؤمنان و شهروند امت واحده است.

سیره پیامبر اکرم (ص) در وحدت بخشیدن به جامعه اسلامی

پیامبر اکرم (ص) علیه شرک و بت پرستی به پاخاست و، با تغییر بنیان ها و ساختارهای فکری- اجتماعی، اصالت خون و نژاد، قوم و قبیله، مال و ثروت و تقدیس خدایان دروغین و ساختگی، از جنس پدیده های طبیعی و انسان، و امثال اینها را مردود اعلام کرد. او جامعه جدیدی را به نام «امت» بنا نهاد، که اصالت را به تفکر و یکتاپرستیو ارزش های دینی و انسانی می داد. این نظامِ مبتنی بر «امت» هم با نظام قبیله ای گذشته و هم با نظام های ملی جدید بسیار متفاوت بود؛ شعار اصلی اسلام، یعنی توحید، اعراب را به نفی بت ها و معبودهای مذهبی و سیاسی و اقتصادی و حاکمیت زور و زر و تزویر واداشت و همچنین آن ها را به یک انقلاب همه جانبه ارزشی، اجتماعی و اقتصادی فراخواند (موثقی ۱۳۸۴: ۱۱). بدین ترتیب، پیامبر گرامی اسلام (ص) اولین مصداق حکومت اسلامی را، پس از بیست وسه سال تلاش، بنیان نهاد. همه اهتمام آن پیامبر بزرگ تحقق اصول و آرمان های یک نظام توسعه یافته، بر پایه مشخصه های دینی، بود و وحدت اجتماعی، پیوستگی و هم بستگی ادیان و مذاهب، حرکت به سوی اهداف و منافع اجتماعی و، درنهایت، رسالت جهانی اسلام از مهم ترین مبانی مورد توجه ایشان محسوب می شد. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «هر کس از اجتماع مسلمانان دوری کند ریسمان اسلام را از گردن خود باز کرده است.» گفته شد: «مراد از جماعت مسلمانان چیست؟» فرمود: «حق گرایان، اگرچه در اقلیت باشند.» پیامبر اسلام (ص)، در جای دیگر، می فرماید: «پس از نهی از بت پرستی، از هیچ چیز به اندازه کشمکش کردن با مردم نهی نشدم» (کلینی ۱۳۸۸، ج ۲: ۳۱۸). همچنین می فرماید: «الجماعه رحمه والفرقه عذاب؛ جماعت رحمت است و تفرقه عذاب» (صالحی ۱۳۸۱: ح ۱۳۲۳).

نظام اسلامی، با وجود داشتن تمرکز سیاسی و قانون مرکزی عمومی، با نظام های استبدادی و خودکامه و نظام های سنتی قبیله ای متفاوت بود. تدوین و امضای پیمانو قرارداد، بر اساس ایمان و ایدئولوژی و اراده آزاد و از روی آگاهی افراد امت جدید، میان قبایل و عشیره ها و گروه های قومی، نژادی، جغرافیایی و حتی مذهبی، نظیر یهودیان، که به نخستین قانون اساسی معروف شد، در نوع خود در جهان بی نظیر بود.بر اساس این قانون اساسی که متشکل از سازمان اداری، قضایی، دفاعی، قانون گذاریو حکومتی بود مسلمانان از هر قبیله، قشر و گروهْ یک «امت» را تشکیل می دادند. عصبیت های قبیله ای، مبتنی بر هم خونی و نژادپرستی، جای خود را به هم بستگی بشری - الهی داد. در این قانون حتی حقوق اجتماعی و استقلال داخلی یهودیان و کفار غیرحربی نیز تضمین شده بود (موثقی ۱۳۸۴: ۱۵). بدین جهت، در آن شرایط نیز هرگونه بحث و استدلال بی نتیجه است و ادامه آن موجب ملال خاطر و جدال خواهد بود.

در احادیث معصومان بر لزوم و اهمیت وحدت مسلمانان، با عناوین گوناگون، تأکید شده است. پیامبر (ص) می فرماید: «المؤمنون کالنفس الواحده؛ مؤمنان مانندجسم واحدند». همچنین می فرماید: «مثل المؤمنین فی تواددهم وتراحمهم کمثلالجسد الواحد؛ مؤمنان در دوستی و مهربانی شان با یکدیگر همانند جسم واحدند» (سبحانی ۱۳۷۲: ۴۰۶).

از مهم ترین عوامل پیروزی مسلمانان بر دشمنان، وحدت و پیوستگی صفوف در میدان نبرد است. نه تنها در میدان های نظامی که در نبردهای سیاسی و اقتصادینیز جز از طریق وحدت کاری صورت نمی گیرد. البته، باید توجه داشت که وحدت با شعار حاصل نمی شود، بلکه نیازمند تلاش و در گرو خلوص نیت و معرفت واقعی و تربیت اسلامی است.

دیدگاه امام خمینی (س)

امام خمینی (س) دستاورد وحدت را از بهترین ثمره های نهضت می دانست و همواره ملت را به کوشش در راه آزادی و استمرار وحدت فرامی خواند. در اندیشه امام خمینی (س) غلبه قدرت های بیگانه و دولت های وابسته ستم پیشه مهم ترین بحران جوامع اسلامی است. رمز موفقیت امام خمینی (س) به پیش بردن مبارزه در قالب مفاهیم اسلامی بود. او با ظلم مبارزه کرد، ولی مبارزه با ظلم را با معیارهای اسلامی مطرح کرد (مطهری ۱۳۸۳: ۴۰-۴۱). امام خمینی (س) درد بزرگ مسلمانان را سکوت علما و نخبگان جوامع اسلامی در برابر ظلم می دانست که این مسئله، خود، متأثر از درد و غفلتی بزرگ تر، یعنی دوری از اسلام و فراموش شدن قرآن و احکام اسلامی، است (ر.ک: صحیفه امام) و راه حل آن را در بازگشت به اسلام و وحدت مسلمانان بر مبنای قرآن، احکام اسلامی و اهل بیت (ع) می دید.

یکی از عناوین وصیت امام خمینی (س) «منشور وحدت» است زیرا امام (س) در وصیت خود، با رجوع به حدیث ثقلین، بر راهنما بودن قرآن و اهل بیت شریف (تأکید کرده است، به طوری که می فرماید: ذکر این نکته لازم است که حدیث ثقلین متواتر بین جمیع مسلمین است و در کتب اهل سنت، از صحاح شش گانه تا کتب دیگر، به صورت متواتر نقل شده است. این حدیث شریف حجت قاطع است بر جمیع بشر، به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف، و باید همه مسلمانان، که حجت بر آنان تمام است، جواب گوی آن باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد، برای علمای مذاهب نیست (امام خمینی ۱۳۷۸: ۴).

امام خمینی (س)، با هشیاری هرچه تمام تر، پایه های وحدت اسلامی را بر حدیثیقرار می دهد که در طول سالیان دراز وسیله ای برای ایجاد تفرقه میان دو مذهب بزرگ اسلامی شده و درگیری های فراوانی بر سر فهم این حدیث و تبیین و شرح آن میان متکلمان رخ داده است. ایشان خطاب به امت اسلامی می فرماید:

با کمال جد و عجز، از ملت های مسلمان می خواهم که از ائمه اطهار (و فرهنگ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی این بزرگ راهنمایان عالم بشریت، به طور شایسته و به جان و دل و جان فشانی و نثار عزیزان، پیروی کنند. از آن جمله... از فقه سنتی، که بیان گر مکتب رسالت و امامت است و ضامن رشد و عظمت ملت هاست، چه احکام اولیه و چه ثانویه، که هر دو مکتب فقه اسلامی است، ذرهای منحرف نشوند و به وسواس خناسان معاند با حق و مذهب گوش فراندهند و بدانند قدمی انحرافی مقدمه سقوط مذهب و احکام اسلامی و حکومت عدل الهی است (امام خمینی ۱۳۷۸: ۲۰).

رهبر فقید انقلاب اسلامی، برخلاف تئوری ها و الگوهای رایج زمانه، به طراحی مدلی کاملاً بدیع و مبتنی بر تعالیم اسلامی پرداخت و نظامی پدید آورد که ویژگی های خود را از فرهنگ اسلامی می گرفت. الگوی ایشان، نظامی استبدادی و مطلقه نبود، بلکه نوعی حکومت مشروطه بود، که حکومت کنندگان، در اجرا و اداره کشور، به مجموعه ای از شروطِ معین شده در قرآن و سنت رسول اکرم (ص) مقیدند (فلاحی ۱۳۸۵: ۱۹۶).

بنیان گذار فقید انقلاب اسلامی ایران مهم ترین وظایف علمای اسلام را معرفی اسلام راستین به جوامع اسلامی، کسب علم همراه با تهذیب نفس و آمادگی برای پذیرش مسئولیت های آینده و معرفی توانایی های اسلام در تشکیل حکومت می دانست (همان: ۱۸۳). ایشان، که سرانجام این نهضت بیدارگر را به پیروزی رسانید، مبارزه با استعمار را در برنامه خود قرار داد، که شعار «نه شرقی، نه غربی» در جریان وقوع انقلاب اسلامی ایران نمایاننده چنین اندیشه ای است. در رأس اندیشه های آن رهبر فقید توجه به وحدت دنیای اسلام قرار دارد و در کنار آن مخالفت با مسائلی چون حکومت استبدادی، سلب آزادی و هتک کرامت اسلامی، بی اعتنایی به مبانی دینی و احکام شرعی، شیوع فساد و فحشا و مواد مخدر، جدایی دین از سیاست، بی احترامی به مقدسات اسلامی و روحانیان، تبعیض و افزایش شکاف طبقاتی، رشد دستگاه های امنیتی و پلیسی برای فعالیت علیه مردم، استقرار کاپیتولاسیون، تسلط عناصر غیرمسلمان بر قوای دولتیو ارتش، تبعیض نژادی و نیز نبود استقلال سیاسی دیده می شود. از دیدگاه امام خمینی (س)، وحدت علما و مراجع، تبلیغات مذهبی و فرهنگی، غافل نماندن از غرض ورزی دشمنان درونی و بیرونی، وحدت کلمه بر مبنای جهان بینی اسلامی، ایثار و فداکاری، عدالت ورزی، پرهیز از ریاکاری، اخلاص، آرمان گرایی و استقلال طلبی از مهم ترین راه های وحدت ملی، پیوستگی دینی و پیشبرد منافع ملی، به منظور نیل به توسعه مبتنی بر احیای گفتمان اسلام، است. در اینجا برای نمونه به فرازهایی از سخنان امام خمینی (س)، درباره محورهای ذکرشده، اشاره می کنیم:

الف همدلی علما با مراجع

امام خمینی (س) علما را، از همان اولین سال های مبارزه و در حالی که شاید برخی از آنان هنوز متوجه تکوین و جریان یافتن نهضت اسلامی نشده بودند، به وحدت با مراجع توصیه می کرد، به طوری که فرمود:

امید است با وحدت کلمه علمای اعلام اسلام و مراجع وقت- کثّر اللَّه أمثالهم- حفظ استقلال مملکت و قطع دست اجانب را نموده، از حریم اسلام و قرآن کریم دفاع کرده، نگذاریم دست خیانت به احکام مسلّمه اسلام دراز شود. (صحیفه امام، ج ۱، ص ۱۸۲)

رهبر فقید انقلاب اسلامی ایران، در سراسر دوران زندگی و مبارزه خود، با الهام از تعالیم مکتب اسلام و تلاش های احیاگران اندیشه دینی و با توجه به رمز پیروزی حرکت های انقلابی تاریخ اسلام و جهان، همواره بر وحدت میان زعما و مراجع دینیو فکری مسلمانان جهان تأکید می ورزید و آن را مهم ترین رمز پیروزی و بقای نهضت بزرگ اسلامی تلقی می کرد.

ب غافل نشدن از دشمنان و غرض ورزان

امام (س) مغرضان زمان پیامبر (ص) را به دو دسته تقسیم می کند و می فرماید:

پیغمبر اسلام می خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند...، منتها اغراض سلاطین آن وقت از یک طرف و اغراض علمای نصارا و یهود و امثال ذلک از طرف دیگر سد شد؛ مانع شد (همان، ج ۲، ص ۳۲).

بدیهی است ترس حاکمان از پایان یافتن قدرت و حکومتشان بود و ترس علمای یهود از زوال مرجعیت دینی مردم.

این اهتمام امام خمینی (س) ناشی از شناخت اصولی و بسیار دقیق ایشان از فرازونشیب های تاریخ اسلام، از صدر اسلام تا عصر حاضر، بود، که موجب شد به برجسته ترین مصلح دینی و دقیق ترین نظریه پرداز اسلامی، برای عینیت بخشیدن به گفتمان اسلامی توسعه، بدل شود.

ج وحدت کلمه بر اساس مکتب اسلام

امام (س) در باره وحدت راستین می فرماید: ما اگر این وحدت کلمه و این خاصیت که عبارت از اسلامیت است که در آن همه چیز هست، اگر این را ما حفظش بکنیم، تا آخر با پیروزی هستیم‏. (صحیفه امام، ج ۶، ص ۴۹۷).

امام خمینی (س)، با مردود دانستن وحدت تاکتیکی، می فرماید: رمز پیروزی امروز ما این است که اتکا به خدای تبارک و تعالی داشتیم. رمز پیروزی ما این است که جنبه فقط سیاسی نبود، فقط برای نفت و امثال اینها نبود؛ جنبه جنبه معنوی بود، اسلامی بود.(همان، ج ۷، ص ۲۳)

البته باید دانست، دستیابی به وحدت رنج و کوشش بسیار می طلبد و در گرو ایثار و فداکاری است، چنان که امام (س) می فرماید: اسلام احتیاج به مردان و بانوان فداکار دارد. (همان، ص ۱۲۳)

این اندیشه نیز از مبانی راستین اسلامی و سیره پیامبر اکرم (ص)، در ایجاد پیوندو وحدت ناگسستنی میان آحاد جامعه دینی، سرچشمه گرفته است؛ ازاین رو، امام خمینی (س)، با تأسی به پیامبر رحمت و وحدت، به فداکاری زنان و مردان امت اسلام، برای نیل به توسعه پایدار اسلامی، اصرار می ورزید.

د عدالت جویی

 امام (س) دراین باره می فرماید: وحدت کلمه و اسلامی بودن یک مملکت به این است که از آن رئیس جمهور که آن بالا هست به حسب اعتبار، تا آن کسی که آن پایینهاست اینها یک جور باشند، نه این از او بترسد نه او توقع داشته باشد که این از او بترسد. (همان، ج ۸، ص ۴۲۸)

اندیشه عدالت محوری بنیادی ترین آموزه ای است که امام خمینی (س)، در گفتمان اسلامی توسعه، بدان توجه داشت. عدالت را نه تنها از گفتمان اسلامی توسعه که از دیگر گفتمان های توسعه نیز هرگز نمی توان حذف کرد. این اندیشه در سراسر تلاش های سیاسی و گفته ها و نوشته های امام خمینی (س) به چشم می خورد، چنان که در اغلب فرازهای وصیت نامه سیاسی - الهی ایشان توصیه هایی بنیادین به مسئولان و دولتمردان نظام اسلامی درباره تحقق عدالت دیده می شود.

ﻫ خلوص نیت و اجتناب از ریا

امام خمینی (س) دراین باره می فرماید: ممکن است گاهی بعضی از افراد شعار وحدت سر دهند، اما وقتی در عمل به آن ها دقت می کنی می بینی که تا جایی با وحدت همراه اند که به منافع خودشان آسیب وارد نشود، اما اگر قرار شد برای حفظ وحدت هزینه ای پرداخت کنند آن وقت از کوره درمی روند و حرف دیگری می زنند.... شعار وحدت اگر با عمل همراه نباشد ریاکاری است (ر.ک: صحیفه امام).

این آموزه نیز، همانند اغلب آموزه های ذکرشده، مبتنی بر شناخت دقیق امام راحل (س) از تجربیات تاریخی است چراکه یافته های تاریخی مهم ترین ماده نظریه پردازی تلقی می شوند. دقت در وقایع تاریخی آشکارا نشان می دهد هرگاه افراد امت اسلامی منافعو مصالح فردی خود را بر ملاحظات جمعی و خواست اکثریت مقدم داشته اند نتیجه ای جز تشتت و شکست نصیبشان نشده است.

و اصالت دادن به آرمان محوری

نظام سیاسی برگرفته شده از مبارزات ملت مسلمان ایران، با الهام از آموزه های معنوی مکتب اسلام و محوریت نقش مردم و رهبری منحصربه فرد معمار ماهر انقلاب اسلامی، بر اساس «اسلامیت»، «جمهوریت»، «حاکمیت الهی»، «ولایت فقیه»، «تفکیک قوا» و «استقلال طلبی در سیاست خارجی» شکل گرفت. تعالیم آگاهی بخش این حرکت اسلامی، در داخل کشور، شناختی عمیق را در اختیار حامیان خود قرار دادو، در سطح بین المللی، با صدور انقلاب، سبب شکل گیری و گسترش مبارزات ضداستبدادی و ضداستعماری برخاسته از مبانی اسلامی و دینی شد و به صف آرایی ملت های ستمدیده دنیا علیه سلطه نظام جهانی انجامید و مرزهای سیاسی، جغرافیایی، نژادی، قومی، قبیله ای و حتی مذهبی را درنوردید (عبدالهی ۱۳۹۰: فصل اول). نظام اسلامی ایران، با بهره گیری از رهبری سیاسی- الهی امام خمینی (س)، شرق و غرب و نظام های مارکسیستی و لیبرالیستی را به بزرگ ترین جدال ممکن فراخواند و گفتمان اسلامی را به مسلط ترین گفتمان عصر حاضر نزد جهانیان بدل کرد. این فراخوانی برای نظام های قدرتمندی که خود را یکه تاز تحولات جهانی می دانستند و در طول تاریخ به چپاول ثروت ملل گوناگون پرداخته بودند گران آمد و ابهت آنان را نزد ملت هایشان و نیز ملل دیگر شکست. بدین ترتیب، انقلاب اسلامی ایران باب جدیدی را از نظریه پردازی گشود و، بر اساس مبانی اسلامی و آرمان های مذهب تشیع، معیارهایی نوین در اختیار نظریه پردازان توسعه قرار داد.

نتیجه

با دقت در مباحث مطرح شده در این مقاله چنین استنباط می شود که گفتمان اسلامی توسعه گفتمانی است مؤثر و پایدار، که با تحقق مقدماتِ ضروری آن عملیاتی می شود. توسعه، در قالب گفتمانی دینی، مستلزم همراهی اجتماعی و عزم گسترده آحاد جوامع اسلامی است، هرچند فعال سازی ملت ها و شرکت دادن آن ها در فرایند سیاسی، برای وصول به این امر مهم، بدون وجود نهادهای مدنی مناسب و فعال ممکن نخواهد بود. این امر نیازمند تلاشی فراگیر است، که به نظر می رسد آغاز آن، در گام اول، توجه دولتمردان جامعه اسلامی و، سپس، همگامی نهادهای جامعه اسلامی است چراکه جامعه سریر جمیع تحولاتی است که نهادهای حکومتی آن ها را محقق می کنند و، درنهایت، نیز رویارویی معتقدان به مبانی تغییرناپذیر تفکر سیاسی در اسلام با عزمی ملی.

یادآوری این نکته ضروری است که وحدت و به هم پیوستگی هر ملت سرمنشأ تلاش مشترک برای دستیابی به اهداف، آرمان ها و شرایط مطلوب است. این نکته مهم راه رسیدن به توسعه را، بر اساس ارزش های مکتب اسلام و مذهب تشیع، هموار می کند. قرآن، در اولین گام به سوی توسعه یا پیشرفت، به اجتماع بشری و نهادهای جامعه مدنی اهتمام می ورزد و، با فراهم آوردن ابزارها و نشان دادن راهکارها و دستورهای شرعی، می کوشد آن را محقق کند. با توجه به اینکه، از یک سو، برادری ایمانی مهم ترین رکن وحدت و پیوستگی اسلامی به حساب می آید و، از سوی دیگر، ضعیف شدن جایگاه منافع امت واحده اسلامی موجب تضعیف گفتمان اسلامی توسعه می شود، احکام و قوانین اسلامی معیاری بسیار تعیین کننده است. پیوستگی اسلامی بدان معناست که ملل مسلمان با وجود همه تنوع ها و اختلافات، سرنوشت مشترک دارند و از الگوهای مشترک استفاده و به سوی اصول، ارزش ها و آرمان های واحد سیر می کنند. برای نیل به این هدف، شایسته است از تشتت و واگرایی اجتناب کرد و از توانمندی های یکدیگر بهره گرفت. در این مسیر حیاتی، از دست دادن انگیزه الهی و دینی، فراموش کردن مبانی، ارزش هاو الزامات حکومت اسلامی و نیز کنار گذاشتن وحدت کلمه از مهم ترین آسیب هاست، که در سخنان امام خمینی (س) به آن توجهی فراوان شده است. همچنین، انحراف از اصولو ارزشهای دینی، دلسردی، تشتت و تفرقه، اثرپذیری از تبلیغات دشمنان، ضعف مدیریت، وابستگی به بیگانگان و نیز انحراف و فاصله گرفتن از آرمان ها از آفاتی است که دوری از آن ها، برای رسیدن به گفتمان اسلامی توسعه، ضروری به شمار می آید.

کتابنامه

قرآن مجید.

ابراهیمبای سلامی، غلام حیدر (۱۳۷۴). «تحلیلی تطبیقی از قیام امام حسین (ع)»، ماهنامه حضور، ش ۱۲.

امام خمینی، صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

 (۱۳۷۸). وصایای الهی- سیاسی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

برزگر، ابراهیم (۱۳۸۵). تاریخ تحول دولت در اسلام و ایران، تهران، سمت.

بندرریگی، محمد (۱۳۸۲). المنجد، تهران، بیدگل.

روشندل، جلیل (۱۳۷۴). امنیت ملی و نظام بین المللی، تهران، سمت.

سبحانی، جعفر (۱۳۷۲). فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.

سیف زاده، سیدحسین (۱۳۸۴). نظریه پردازی در روابط بین الملل، تهران، سمت.

صالحی، هاشم (۱۳۸۱). نهج الفصاحهْْ، ترجمه ابراهیم احمدیان، قم، گلستان ادب.

عبدالهی، محسن (۱۳۸۶). جهانی شدن و مدیریت توسعه سیاسی، تهران، شرح.

 (۱۳۹۰). نظریه های انقلاب و انقلاب اسلامی ایران، تهران، شرح.

عمید، حسن (۱۳۸۴). فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر.

فلاحی، اکبر (۱۳۸۵). سال های تبعید امام خمینی (س) ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

قاسمی، فرهاد (۱۳۸۲). اصول روابط بین الملل، تهران، میزان.

قوام، سیدعبدالعلی (۱۳۸۴). اصول سیاست خارجی و سیاست بین الملل، تهران، سمت.

کلینی، محمد بن یعقوب (۱۳۸۸). اصول کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه.

مطهری، مرتضی (۱۳۷۶). پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا.

 (۱۳۸۳). نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر، تهران، صدرا.

موثقی، سیداحمد (۱۳۸۴). جنبش های اسلامی معاصر، تهران، سمت.

نقیب زاده، احمد و مهدی عباسی (۱۳۸۱). تحولات روابط بین الملل ازکنگره وین تا امروز، تهران، قومس.

انتهای پیام /*