مصاحبه غیرحضوری با امام خمینی پیرامون جایگاه و وظایف روحانیت

کد : 185009 | تاریخ : 10/02/1401

مصاحبه غیرحضوری با امام خمینی (س) پیرامون جایگاه و وظایف روحانیت

پدیدآورنده (ها): شوبکلائی، مسلم

آدرس ثابت: ۹۱۵۹۳۸https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

انقلاب اسلامی، روحانیت و روشنفکری: مبارزه ای فرهنگی برای تصرف جامعه مدنی در ایران

بازنمود نشانه های هویّت اسلامی در رمان الرَّجُل الّذی آمَنَ بر پایه نشانه شناسی اجتماعی پی یر گیرو

نشانه شناسی اجتماعی حضور زنان در تصاویر کتاب های غیر درسی کودکان

چگونگی رویارویی رسانه های دولتی ایران با بحران کرونا

وضعیت سنجی سرمایه روحانیت، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی

کاوشی نظری در رابطه دین و رسانه برای دست یابی به رسانه دینی

تحلیل نشانه شناسی اجتماعی فیلم نامه ی آژانس شیشه ای

بدن و دین

نقش روحانیت در هدایت نهادهای اجتماعی

ابزارهای نوین ارتباطی و روحانیت؛ چالش ها و فرصت ها

درآمدی بر کاربرد روش نشانه شناسی اجتماعی در تحلیل فیلم

انقلابی گری، هویت ساز حوزه و روحانیت

عناوین مشابه

مصاحبه غیرحضوری با امام خمینی (س) پیرامون نحوه برخورد با جوانان

مصاحبه غیرحضوری با امام خمینی (س) پیرامون نحوه برخورد با روشنفکران

معنا و عقلانیت «ایمان به غیب» با توجه به آرای صدر المتألهین و امام خمینی (س)

باز خوانی تحلیل نقش آیت الله بروجردی و امام خمینی (س) در مبارزه با اسلام ستیزی و نفوذ بهائیان در حکومت پهلوی

انقلاب اسلامی و عرفان با رویکردی به آرای امام خمینی (س)

تحلیل و بررسی سیر تطور و تکامل نظریه ولایت فقیه در اندیشه فقهای شیعه (با تأکید بر نظریه ولایت مطلقه فقیه امام خمینی (س) )

بررسی تطبیقی اندیشه های سیاسی علامه نائینی رحمة الله و امام خمینی (س) با تاکید بر تاثیرپذیری از بحران های معاصر

بررسی فقهی حدود دارالاسلام و دارالکفر با رویکردی بر اندیشه امام خمینی (س) (۱) و (۲)

روش شناسی تفسیری امام خمینی (س) و جایگاه آن در بین روشهای تفسیری فریقین

ماهیت و مؤلفه های تفسیر به رأی از منظر فریقین با تأکید بر آراء امام خمینی (س)

مصاحبه غیرحضوری با امام خمینی (س) پیرامون جایگاه و وظایف روحانیت

 گردآوری و تنظیم: مسلم شوبکلائی (پژوهشگر پژوهشکده تحقیقات اسلامی. )

اشاره

آنچه تقدیم می شود طرح نوی است در جهت آشنایی روحانیون گرامی با اندیشه های والای رهبر فرزانه انقلاب، امام خمینی (س) ، تا از رهنمودهای آن مرشد راه توشه بردارند، جایگاه خود را بهتر بشناسند و بیش از پیش بر انجام وظایف خویش همت گمارند. بی تردید آحاد طبقۀ روحانیت می تواند خود را مخاطب کلام آن بزرگوار ببیند و پاسخ سؤالاتی از این دست را طالب باشد. در تهیۀ این متن از مجموعه آثار امام (س) بهره گرفته شده است.

با درود و سلام محضر مقدس رهبر کبیر انقلاب و بنیانگدار جمهوری اسلامی ایران، به عنوان اولین سؤال از محضر مبارک، به نظر حضرت عالی حضور قشر روحانی در عرصه حکومت و سیاست و شغل های مدیریتی کلان جامعه مانند ریاست جمهوری، وزارت یا نمایندگی مجلس شورای اسلامی، چگونه و تا چه حدی جایز است؟

سلام به روحانیت مترقی شیعه که با هم پیوستگی زاید الوصف در مقابل سرنیزه عمال بی حیثیت اجانب ایستاده و از هیاهو و دست و پا زدنهای مذبوحانه آنها نهراسید. سلام به روحانیون و علمای اعلام مذهب از نجف اشرف تا سراسر ایران که با وحدت کلمه در مقابل ستمکاران و چپاولگران به جواب مثبت دست زدند. درود بر جوانان غیور حوزه علمیه بیدار قم و سایر حوزه ها که با سرفرازی به نهضت روحانیت ادامه و رونق دادند. ۱

من از آقایان متشکرم که تشریف آوردند که از نزدیک با هم ملاقات کنیم و مطالبی که به نظرمان می رسد در میان بگذاریم. ۲ [در ابتدای سخن] و من این یک کلمه را عرض بکنم- شاید قبلًا هم عرض کرده باشم- و آن اینکه من از اول که در این مسائل بودیم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می شد، در مصاحبه هایی که کردم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در نجف و در پاریس و چه در حرفهایی که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغلشان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است- و چنانچه اسلام پیروز بشود، روحانیون می روند سراغ شغلهای خودشان. لکن وقتی که ما آمدیم و وارد در معرکه شدیم، دیدیم که اگر روحانیون را بگوییم همه بروید سراغ مسجدتان، این کشور به حلقوم امریکا یا شوروی می رود. ما تجربه کردیم و دیدیم که اشخاصی که در رأس واقع شدند و از روحانیون نبودند، در عین حالی که بعضیشان هم متدین بودند، از باب اینکه آن راهی که ما می خواستیم برویم و آن راهی که مستقل باشیم و با نان و جو خودمان بسازیم و زیر فرمان قدرتهای بزرگ نباشیم، آن راه، با سلیقه آنها موافق نبود. و لهذا، چون آنجا دیدیم که ما نمی توانیم در همه جا یک افرادی پیدا بکنیم که صد در صد برای آن مقصدی که این ملت ما برای آن، جوانهاشان را دادند و اموالشان را دادند، نمی توانیم پیدا بکنیم، ما تن دادیم به اینکه رئیس جمهورمان از علما باشد. ۳

البته شغل روحانی، ارشاد و هدایت ملت است. با شغل دانشگاهی و روحانی اگر چنانچه به شرایط عمل بشود، انسان درست می شود. این است که این شغل، شغل انبیا بوده است. تمام انبیا برای آدم درست کردن آمدند؛ و قرآن کتاب آدم سازی است. پس این شغل یک شغل بسیار شریفی است. ۵ و موقتاً تا آن وقتی که این کشور را غیر روحانی می تواند اداره کند، آقایان روحانیون به ارشاد خودشان و به مقام خودشان برمی گردند و محول می کنند دستگاههای اجرایی را به کسانی که برای اسلام دارند کار می کنند و تا مسأله این طور است که ابهام پیش ما هست، احتمال هست اگر در یک میلیون احتمال، یک احتمال ما بدهیم که حیثیت اسلام با بودن فلان آدم یا فلان قشر در خطر است، ما مأموریم که جلویش را بگیریم تا آن قدری که می توانیم. هر چه می خواهند به ما بگویند، بگویند که کشور ملایان، حکومت آخوندیسم و از این حرفهایی که می زنند. و البته این هم یک حربه ای است برای اینکه ما را از میدان به در کنند. ما نه، از میدان بیرون نمی رویم. ۶

نکته آخری که توجه به آن لازم است اینکه روحانیون و علما و طلاب باید کارهای قضایی و اجرایی را برای خود یک امر مقدس و یک ارزش الهی بدانند و برای خود شخصیت و امتیازی قائل بشوند که در حوزه ننشسته اند بلکه برای اجرای حکم خدا راحتی حوزه را رها کرده و مشغول به کارهای حکومت اسلامی شده اند. اگر طلبه ای منصب امامت جمعه و ارشاد مردم یا قضاوت در امور مسلمین را خالی ببیند و قدرت اداره هم در او باشد و فقط به بهانه درس و بحث مسئولیت نپذیرد و یا دلش را فقط به هوای اجتهاد و درس خوش کند، در پیشگاه خداوند بزرگ یقیناً مؤاخذه می شود و هر گز عذر او موجه نیست، ما اگر امروز به نظام خدمت نکنیم و استقبال بی سابقه مردم از روحانیت را نادیده بگیریم، هر گز فرصت و شرایط بهتر از این را نخواهیم داشت. ۷

امام بزرگوار، بدون تردید و ناخودآگاه، نگاه آحاد ملت به حضور یک روحانی در جامعه، به ویژه در وادی سیاسی، با حضور یک فرد عادی در اینگونه مسائل متفاوت است. آیا لحاظ این تفاوت در نوع وظایف قشر روحانیت تاثیری دارد؟ تا چه حد؟

مسئولیت شما (روحانیون) خیلی سنگین است. وظایف شما غیر از وظایف عامۀ مردم می باشد؛ چه بسا اموری که برای عامه مردم مباحثات، برای شما جایز نیست، و ممکن است حرام باشد. مردم ارتکاب بسیاری از امور مباحه را از شما انتظار ندارند، چه رسد به اعمال پست نامشروع، که اگر خدای نخواسته از شما سر بزند، مردم را نسبت به اسلام و جامعه روحانیت بدبین می سازد. درد اینجاست: اگر مردم از شما عمل یکه برخلاف انتظار است مشاهده کنند، از دین منحرف می شوند؛ از روحانیت بر می گردد، نه از فرد. ای کاش از فرد برمی گشتند و به یک فرد بدبین می شدند. ولی اگر از یک روحانی عملی ناشایست و برخلاف نزاکت ببینند، تجزیه و تحلیل نمی کنند.

همچنان که در میان کسبه افراد نادرست و منحرف وجود دارد و در میان اداری ها اشخاص فاسد و زشتکار دیده می شوند، ممکن است در میان روحانیون نیز یک یا چند نفر ناصالح و منحرف باشد. لذا اگر بقالی خلاف کند، می گویند فلان بقال خلافکار است. اگر یک عطار عمل زشتی مرتکب گردد، گفته می شود فلان عطار زشتکار است. لیکن اگر آخوندی عمل ناشایسته ای انجام دهد، نمی گویند فلان آخوند منحرف است، گفته می شود آخوندها بدند! وظایف اهل علم خیلی سنگین است؛ مسئولیت علما بیشاز سایر مردم می باشد. اگر به اصول کافی، ۸کتاب وسائل ۹، به ابواب مربوط به وظایف علما مراجعه کنید، می بینید تکالیف سنگین و مسئولیت های خطیری برای اهل علم بیان شده است. در روایت است که وقتی جان به حلقوم می رسد، برای عالم دیگر جای توبه نیست، و در آن حال توبه وی پذیرفته نمی شود؛ زیرا خداوند از کسانی تا آخرین دقایق زندگی توبه می پذیرد که جاهل باشند. ۱۰و در روایت دیگر آمده است که هفتاد گناه از جاهل آمرزیده می شود پیش از آنکه یک گناه از عالم مورد آمرزش قرار گیرد. ۱۱زیراگناه عالم برای اسلام و جامعه اسلامی خیلی ضرر دارد. عوام و جاهل اگر معصیتی مرتکب شود، فقط خود را بدبخت کرده، بر خویشتن ضرر وارد ساخته است؛ لیکه اگر عالمی منحرف شود و به عمل زشتی دست زند، عالمی را منحرف کرده، بر اسلام و علمای اسلام زیان وارد ساخته است.

اینکه در روایت آمده که اتهل جهنم از بوی تعفن عالمی که به علم خود عمل نکرده متأذی می شوند۱۲، برای همین است که در دنیا بین عالم و جاهل در نفع و ضرر به اسلام و جامعه اسلامی فرق بسیار وجود دارد. اگر عالمی منحرف شد، ممکن است امتی را منحرف ساخته به عفونت بکشد. و اگر عالمی مهذب باشد، اخلاق و آداب اسلامی را رعایت نماید، جامعه را مهذب و هدایت می کند؛ در بعضی از شهرستان هایی که تابستان ها به آنجا می رفتم، می دیدم اهالی آن بسیار مؤدب به آداب شرع بودند. نکته اش این بود که عالم صالح و پرهیزکاری داشتند. اگر عالم ورع و درستکاری در یک جامعه یا شهر و استانی زندگی کند، همان وجود او باعث تهذیب و هدایت مردم آن سامان می گردد، اگرچه لفظا تبلیغ و ارشاد نکند. ما اشخاصی را دیده ایم که وجود آنان مایۀ پند و عبرت بوده؛ صرف دیدن و نگاه به آنان باعث تنبیه می شد. هم اکنون در تهران، که فی الجمله اطلاع دارم، محلات آن با هم فرق دارد: در محله ای که عالم منزه و مهذبی زیست می کند، مردمان صالح با ایمانی دارد. در محله دیگر که یک نفر منحرف فاسد معمم شده، امام جماعت گردیده، دکان درست کرده است، می بینی طایفه ای را فریب داده، آلوده و منحرف ساختهاست. همین آلودگی است که از بوی تعفن آن اهل جهنم اذیت می شوند. ۱۳

حال که سخن به لزوم تهذیب کشیده شد، ز حضرت عالی، که عمری را در خود سازی گذرانده اید، تقاضا می کنیم موعظه ای را توشۀ راه جمع حوزویان کنید.

حوزه های علمیه در هر جا هست- در هر جا- حوزه های علمیه هم بیدار بشوند، هر جا هستند. امروز روزی نیست که حوزه های علمیه مثل سابق عمل کنند. سابقْ وضع دیگر داشت، حالا وضع دیگر. حوزه های علمیه بیدار باشند. تقوا را، تقوا را، تقوا را نصب عین خود قرار بدهید. فضلا، طلاب علوم دینیه! تقوا، تقوا، تنزیه نفس، مجاهده با نفس. یک مجاهد با نفس می تواند بر یک امت حکومت کند. مجاهده کنید، تهذیب کنید... حوزه های خودتان را. همه باید تهذیب کنند خودشان را؛ همه ملت موظفند که تهذیب کنند. ۱۴

حضرت امام، نظر جناب عالی در مورد اصطلاح «آخوند سیاسی» چیست؟ روحانیت با وجود تکلیف به تهذیب و تعلیم، چگونه می تواند در سیاست نیز نقش داشته باشد؟

یکی از بدترین چیزی که اجانب در بین مردم و در بین خود ما القا کردند، این است که اسلام برای این است که ما همان عبادت بکنیم. چنانکه مذهب مسیح را هم مسخ کردند؛ مذهب مسیح مسخ شد. مسیح هر گز نمی شود که دعوتش این باشد که فقط عبادت بکنید، ظَلَمه را بگذارید به کار خودشان! این نمی شود؛ نبی نمی تواند این طور باشد. مسخ شده است اینها. اینها اسلام را در نظر ما، در نظر جاهلین مسخ کردند؛ اسلام را به صورت دیگر نشان دادند. و این از کیدهایی بود که با نقشه ها پیاده شده است؛ و ما خودمان هم باور کردیم «آخوند را به سیاست چه» ! این حرفْ حرفِ استعمار است: آخوند را به سیاست چه؟! «ساسَةُ العباد» «زیارت جامعه» است؛ «ساسة العباد». چطور امام را به سیاست آره، اما آخوند را به سیاست نه؟! حضرت امیر یک مملکت را اداره می کرد، سیاستمدار یک مملکت بود؛ آن وقت آخوند را به سیاست چه؟! این مطلبی بود که مُستَعمِر برای اینکه آخوند را جدا کند از دولت و ملت، القا کردند به او؛ آخوند هم باورش آمد! خود آخوند با ما مبارزه می کند که شما چکار دارید به سیاست! «این آخوند سیاسی است» ! این چیزی بوده است که ما را... به عقب راند. آخوندْ نمونه اسلام است. ۱۵ اسلام همه چیز است. قرآن همه چیز است. قرآن «انسانْ درستْ کن» است، کتاب انسان سازی است. قرآن همه چیز دارد: سیاست دارد، فقه دارد، فلسفه دارد، همه چیز دارد. انسان همه چیز است و باید همه احتیاجاتش را قرآن تأمین بکند. انسان یک اعجوبه ای است که همه عالم است، و قرآن یک اعجوبه ای است که اداره انسان را به همه اقشار می کند. در عین حالی که فقیه درست می کند، حکیم درست می کند، فیلسوف درست می کند، شمشیرزن درست می کند، جنگجو درست می کند. فقیه باید جنگجو هم باشد؛ ۱۶ همان طوری که ائمه- علیهم السلام- بودند، حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- بود، در عین حالی که نمازش آن طوری بود، در عین حالی که عبادتش آن طور بود، شمشیرش هم آن طور بود؛ در عین حالی که بسط علم و توحید می کرد و مثلِ نهج البلاغه را گذاشت برای ما، در عین حال جنگ می کرد، در عین حال شمشیر می کشید؛ در عین حال که زاهد بود، در عین حال قوی و قدرتمند بود؛ جنگجو بود. اینها با هم باید باشند. ۱۷

برخی بر این باورند ک هر روحانیون، و در رأس آنها فقها، تنها در احکام و فروعات شرعی مورد رجوع هستند. از طرفی، در زمان قبل از انقلاب تا وقتی که علمای دینی در وادی سیاست وارد نشده بودند قداست و احترام ویژه ای داشتند اما اکنون که به دلیل حضور در عرصه های سیاسی، دشمنی دشمنان بسیاری را به جان خریده اند، به گونه ای دیگر قضاوت می شود. به نظر امام بزرگوار، چه پاسخی می توان بر ای نخرده گیری ها بیان کرد؟

[واقعیت این است که در] «حوادث واقعه» باید به روحانیین روجوع بشود. [اما مراد از] «حوادث واقعه» چه چیز است؟حادثه ها همین حوادث سیاسی است. حالا احکام جزء «حوادث» نیست. «وأما الحوادث الواقعة» ۱۸ رجوع کنید به فقها. حوادث همین سیاستهاست. این «حادثه» ها عبارت از اینهایی است که برای ملتها پیش می آید. این است که باید مراجعه کنند به کسان دیگری که در راس مثلًا هستند. و الّا مسأله گفتن و احکام شرعی جزء حوادث نیست. یک چیزهایی است که بوده است. ۱۹

[بی شک دشمنی با روحانیت منحصر به عصر کنونی نیست] من مسائلی را در آن مطالعه کردم که برای خاطر آن مسائل، گاهی یک صحبتی می کنم. ما اگر در تاریخ این صد ساله؛ صد ساله اخیر مطالعه کنیم خواهیم دید که برای چه است که گروهها از خارج و داخل، توطئه کنها از خارج و داخل، به ضد روحانیت قلم دست می گیرند. و به ضد روحانیت صحبت می کنند. و در روزنامه هایشان می نویسند؛ این منشأش چی هست؟ در قریب صد سال سابق دیدند که یک پیرمردی در یکی از دهات عراق «سامرّه» وقتی که دید ایران در معرض فشار خارجی ها هست و آن قرارداد ننگین را در آن زمان بسته بودند، این پیرمرد که در کنج یک ده بود یک سطر نوشت و همه قوای خارج و داخل نتوانستند در مقابل این یک سطر استقامت کنند. آن، مرحوم میرزای بزرگ «۲» بود- رحمه اللَّه- که در سامرّه تحریم کرد تنباکو را. برای اینکه تقریباً ایران را در اسارت گرفته بودند به واسطه قرارداد تنباکو. و ایشان یک سطر نوشت که تنباکو حرام است. و حتی بستگان خود آن جائر «۳» هم و حرمسرای خود آن جائر هم ترتیب اثر دادند به آن فتوا و قلیانها را شکستند. و در بعضی جاها تنباکوهایی که قیمت زیاد داشت در میدان آوردند و آتش زدند و شکست دادند بر آن قرارداد، و لغو شد قرارداد. و یک همچو چیزی را اینها دیدند که یک روحانی پیرمرد در کُنج یک دهی از دهات عراق یک کلمه می نویسد و یک ملت قیام می کند و قراردادی که ما بین شاه جائر و انگلیسها بوده است، به هم می زند، و یک قدرت این طوری دارد روحانیت. باز ملاحظه کردند که در وقتی که انگلیسها هجوم آورده بودند به عراق و عراق را در معرض استعمار قرار داده بودند، یک پیرمرد به مردم امر کرد و حکم دفاع داد و قیام کردند مردم و ملت عراق را نجات دادند. این یک قدرتی بود از یک پیرمرد، و آن میرزای شیرازی دوم، مرحوم آقا میرزا محمد تقی - رضوان اللَّه علیه [بود]. و در مشروطه دیدند که یک ملّا یا چند ملّا در نجف و چند معمَّم و ملّا در تهران اساس استبداد و حکومت خودکامه ای که در آن وقت بود آن را به هم زدند، و مشروطه را مستقر کردند. و در این مسائل آنهایی که مخالف هم بودند از پا ننشستند. آنها هم فعالیت خودشان را می کردند، که حالا بخواهیم همه را بگوییم طولانی است. ۲۰

مسأله این است که با آن روحانی که جلوی انگلستان را در زمان میرزای شیرازی گرفته و جلوی استبداد را در زمان مشروطه گرفته است، و جلوی انگلستان را در زمان مرحوم آقا میرزا محمد تقی گرفته است، و جلوی ابَرقدرتها را گرفته است، با این مخالف اند. توطئه برای این است، که اینها در کار نباشند. اینها می گویند که روحانیها بروند در مسجدها و همان جا نماز جماعت بخوانند. بسیار خوب، شما می گذارید روحانیها در مسجد نماز جماعت بخوانند؟ شما توی همان مسجد هم می روید یک عده ای را از اشرار می برید. یک نفر آدمی که از اسلام هیچ اطلاع ندارد جلو وامی. صورت نماز درست می کنید برای اینکه، مسجد را هم از اینها بگیرید. قضیه این نیست که اگر روحانیین دست برداشتند از کارهای ارزنده ای که دارند می کنند و رفتند تو مسجدها، رهایشان کنند. می خواهند مسجدها را هم از روحانی پاک کنند باصطلاح خودشان. می خواهند مسجدها را از مسلمانها بگیرند. شما دیدید در زمان محمد رضا برای هر مسجدی در مساجد تهران، که مُسلَّم جاهای دیگر هم شاید بوده- نمی دانم- یک نفر سرهنگ بازنشسته منحرف ساواکی را گذاشتند آنجا برای مراقبت کردن اوضاع. اگر اینها دست بردارند از این کاری که انجام دادند و به وسیله آنها انجام گرفته است، از اینها دست بر می دارند اینها؟ یا خیر، مسجد هم نباید داشته باشند؟ آن روز می گفتند عمّامه هم نباید داشته باشند. حالا هم به آن خواهد رسید اگر شما مسلمانها سست بگیرید.

اینها به روحانی هم کاری ندارند. اینها به اسلام کار دارند. آن که روحانی را تقویت می کند که یک کلمه اش را همه می پذیرند، آن اسلام است. اساس اسلام است. آنها با آن اساس مخالف اند. آنها، آنهایی هستند که دوستشان قرآن کریم را دست گرفت و گفت: تا این- با کلمه فحش قرآن را دستش گرفت- تا این بین مسلمین است، انگلستان نمی تواند سیادت کند. اینها مقلّدین آنها هستند. ۲۱

حضرت عالی بارها هشدار داده اید که دشمن در هجوم به جناح روحانیت ازحربه های گوناگونی بهره می گیرد. شما در بحث آسیب شناسی روحانیت به کدام ویژگی تأکید بیشتری می فرمایید.

من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است و اداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و بر حذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست. ۲۲

اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست، و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان. البته من این نکته را عرض کنم، یک دسته ای که در معرض خطر هستند باید خودشان را حفظ کنند، ولی همین ها هم باید مواظب باشند که زاید بر میزان نباشد. شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود، آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیر المؤمنین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی. آنها هم که جمهوری اسلامی را بپا کردند، مردم عادی هستند، و کسانی که بالا بالاها نشسته اند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند. این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه ها و طبقات ضعیف- به حسب دنیا و قوی به حسب آخرت- هستند که این توقع را دارند که اگر خدای نخواسته، نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما تنها نیست، بلکه برای اسلام است. و ما باید حفظ کنیم آنهایی را که اسلام و جمهوری اسلامی را نگه داشته اند و بعد از این هم نگه خواهند داشت، و حفظ آن به این است که زندگی ما ساده و عادی باشد. آنهایی هم که می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهی با یک اتومبیل پیکان بهتر می توانند محفوظ باشند تا وسیله دیگر. و ائمه جمعه و جماعاتی که اگر عادی بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقداری حفظ کنند که زیاد نباشد. و این طور نباشد که امام جمعه ای وقتی در خیابان می آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط می کند. بزرگی شما آقایان به دنیا نیست، بزرگی شما به آخرت است، و اینکه پیش خدا آبرومند باشید. و این یک مسئله مهمی است که دخالت در حفظ جمهوری اسلامی دارد و ما باید خیلی مواظب باشیم، و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند، چرا که همه دنبال این هستند که نقطه ضعفی، خصوصاً از اهل علم پیدا کنند و در همه جا مطرح سازند. و ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم، نه اینکه مثل رئیس جمهور امریکا که اگر این مقام را از او بگیرند شاید از حسرت دق کند. ۲۳

آنهایی که منشأ آثار بزرگ بودند، در زندگی ساده زندگی کردند. آنهایی که در بین مردم موجّه بودند که حرف آنها را می شنیدند، آنهایی ساده زندگی کردند. شاید آقایان کمی شان یادشان باشد، در آن وقتی که ما اوایلی که آمدیم قم، که در آن جا چه اشخاصی بودند، شخص اول قم در جهت زهد و تقوا و اینها مرحوم آشیخ ابو القاسم قمی، مرحوم آشیخ مهدی، و عده دیگری، و شخص نافذ آن جا و متقی، مرحوم آمیرزا سید محمد برقعی و مرحوم آمیرزا محمد ارباب؛ همه اینها را من منزل هایشان رفتم. آن که ریاست صوری مردم را داشت و ریاست معنوی هم داشت، با آن که زاهد بود، در زندگی مشابه بودند. مرحوم آشیخ ابو القاسم؛ من گمان ندارم هیچ طلبه ای مثل او بود، زندگی اش یک زندگی ای بود که مثل سایر طلبه ها، اگر کمتر نبود، بهتر نبود، کمتر هم بود. مرحوم آمیرزا محمد ارباب که من رفتم مکرر منزلشان، یک منزلی داشت دوسه تا اتاق داشت خیلی ساده، بسیار ساده. مرحوم آشیخ مهدی همین طور، سایرین هم همین طور، عده هم زیاد بودند آن وقت. وقتی انسان در آن محیط واقع می شد که اینها را می دید، همین دیدن اینها برای انسان یک درسی بود، وضع زندگی آنها برای انسان، یک وضعی بود، درس بود برای انسان، عبرت بود. هر چه بروید سراغ اینکه یک قدم بردارید برای اینکه خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به همین مقدار، از ارزش تان به همین مقدار کاسته می شود. ۲۴

امام بزرگوار!اینک، در فضای هجمۀ فرهنگی غرب، دشمن با ترفندها و نیرنگ های تبلیغی و رسانه ای در پی آنست تا ملت مسلمان ایران را از راه مستقیمی که در پیش گرفته، منحرف کند. با توجه به این، از حضرت عالی تقاضا داریم وظایف روحانیت را در این برهه از زمان و در وضعیت حسّاس کنونی، بیان فرمایید.

روحانی باید خدمتگزار ارواح مردم باشد؛ قلوب مردم را حفظ بکند. شماها مأمورید که قلبهای مردم را حفظ بکنید. در آیه شریفه دو جا آمده است که فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ. لکن در یک سوره وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ ۲۵ است؛ و در یک سوره: فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَکَ. ۲۶ روایت شده است از پیغمبر اکرم که شَیَّبَتْنِی سورةُ «هودٍ» لِمَکَانِ هذه الآیةِ. ۲۷ در سوره «شورا» هم هست. نفرمود سوره «شورا»؛ فرمود سوره «هود؛ » برای اینکه در سوره «هود» وَ مَنْ تابَ مَعَکَ است؛ یعنی چون استقامت ملت را هم به عهده من گذاشته است، که مستقیم باش و هر که با توست مستقیم باشد، این من را پیر کرد. الآن استقامت ملت با شما روحانیون است؛ یعنی خطابِ فَاسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ. یک نهضت حاصل شده، استقامت لازم دارد. یک جمهوری اسلامی تحقق پیدا کرده، استقامت در مقابل او لازم است، باید نگهش دارید؛ و همه اشخاصی که با شما هستند هم به عهده شماست که استقامتشان را حفظ کنید. اهل مسجدید، اهل مسجد را. امام جماعتید، اهل مسجد را باید استقامتشان را حفظ کنید. خطیب هستید، مستمعین را باید حفظ بکنید. هر چه هستید و در هر جا هستید، زمام امور مردم به دست شماهاست. و پیغمبر اکرم می فرماید که شَیَّبَتْنی سورة هود. پیرم کرد سوره هود؛ برای اینکه استقامت امت را هم به عهده من گذاشته اند. این یک چیز بزرگی است. استقامت هر مسجدی و اهل هر مسجدی به عهده امام مسجد است. استقامت هر شنونده ای به عهده گوینده است. گوینده ها باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند. ائمه جماعت باید مستقیم باشند تا بتوانند مستقیم کنند دیگران را. ۲۸امروز حوزۀ قم، حوزۀ مشهد، و حوزه های دیگر موظفند که اسلام را ارائه بدهند و این مکتب را عرضه کنند. مردم اسلام را نمی شناسند. شما باید خودتان را، اسلامتان را، نمونه های رهبری و حکومت اسلامی را، به مردم دنیا معرفی کنید. مخصوصا به گروه دانشگاهی و طبقه تحصیل کرده. دانشجویان چشمشان باز است. شما مطمئن باشید اگر این مکتب را عرضه نمایید و حکومت اسلامی را-چنان که هست-به دانشگاه ها معرفی کنید، دانشجویان از آن استقبال خواهند کرد. ۲۹

[افزون بر این، ] حوزه ها و روحانیت باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در دست خود داشته باشند و همواره چند قدم جلوتر از حوادث، مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رایج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود به مسائل جدید اسلام نیاز پیدا کند. علمای بزرگوار اسلام از هم اکنون باید برای این موضوع فکری کنند. ۳۰

. باید خطبای عظام ما که مبلغین اسلامند، علمای اعلام ما، طلاب عزیز ما و قشرهای دیگری که در تبلیغات دخالت دارند و مشغول این عمل شریف هستند، باید به سرعت خودشان زیادی بدهند، و تبلیغات خودشان را تسریع کنند. البته روی یک موازینی و روی یک نظامی و روی یک سازمانی که آن طور البته بهتر خواهد بود. ۳۱ وضع تبلیغات باید متناسب با نیازها و وضع حوزه ها باشد. باید آقایان توجه داشته باشند، همیشه دنبال مسائل واقعی بروند. کتاب هایی را که می خواهید منتشر کنید، حتماً بدهید عده ای از فضلا بخوانند و نظر دهند و خودتان دقیقاً بررسی کنید. اعزام مبلّغ از امور بسیار لازم است که باید با دقت عمل شود. ۳۲

در هر صورت[و در رأس وظایف تبلیغی]، آن چیزی که من توصیه می کنم به همه اهل علم و به همه آقایان، به همه دانشمندان اینکه دنبال این بروید که معارف اسلامی را در بین مردم تقویت کنید که رأس امور این معارف اسلامی است و اگر او درست بشود همه کارها درست می شود. ۳۳

امروز توقع ملت، بلکه توقع مستضعفان و ملتهای جهان از شما آقایان روحانیون، در هر جا هستید، بسیار زیاد است. و امروزِ شما غیر از دیروزی است که در سلطه نظام فاسد پهلوی و در تحت ستم ستمکاران جهان بودید. آن روز اگر چنانچه سکوتی، قصوری بود، می پذیرفتند که آقایان نمی توانند الآن مسائلشان را آن طور که هست، مسائل اسلام را آن طور که هست، قدرت ندارند که عمل کنند و به مردم برسانند، ولی امروز این مسأله حل شده است و بحمد اللَّه، همه آقایان در هر جا که هستند، با آزادی می توانند مسائل را طرح کنند و با آزادی می توانند مردم را ارشاد کنند. ۳۴

شما ان شاء اللَّه، امیدوارم که موفق باشید و ان شاء اللَّه، من هم که دعا می کنم به شما. و واقعاً، مفتخرم به اینکه ما یک وقتی واقع هستیم که یک همچو ملتی داریم و یک همچو سپاهی داریم و یک همچو ارتشی داریم و یک همچو قوای مسلحه ای داریم و یک همچو ملت و اشخاصی داریم و همچو دست اندرکارانی داریم که همه آنها ان شاء اللَّه، برای خدا عمل می کنند. ۳۵

پینوشت ها

 (۱). صحیفه امام، ج ۳، ص ۳۱۴

 (۲). همان، ج ۷، ص ۴۶۷

 (۳). همان، ج ۱۶، ص ۳۴۹-۳۵۰.

 (۴). همان، ج ۱، ص ۸۸.

 (۵). همان، ج ۷، ص ۴۶۷.

 (۶). همان، ج ۱۶، ص ۳۵۰-۳۵۱.

 (۷). همان، ج ۲۱، ص ۲۹۲.

 (۸). الکافی، کتاب فضل العلم، باب صفه العلماء، باب بذل العلم، النهی عن القول بغیر العلم و...

 (۹). وسائل الشیعه، کتاب القضاء، ابواب صفات القاضی.

 (۱۰). الکافی، شیخ کلینی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ش، ج ۱، ص ۴۷.

 (۱۱). همان.

 (۱۲). همان، ص ۴۴.

 (۱۳). جهاد اکبر، امام خمینی (ره)، ص ۱۳-۱۷.

 (۱۴). صحیفه امام، ج ۶، ص ۲۷۸.

 (۱۵). همان، ج ۶، ص ۲۸۶-۲۸۷.

 (۱۶). همان، ص ۲۸۷.

 (۱۷). همان، ص ۲۸۶.

 (۱۸). بحارالانوار، ج ۲، ص ۹۰.

 (۱۹). صحیفه امام، ج ۸، ص ۱۸۶.

 (۲۰). همان، ج ۱۳، ص ۳۵۷-۳۵۸.

 (۲۱). همان، ص ۳۵۹-۳۶۰.

 (۲۲). همان، ج ۲۰، ص ۳۴۲-۳۴۳.

 (۲۳). همان، ج ۱۹، ص ۳۱۷-۳۱۸.

 (۲۴). همان، ص ۲۵۱-۲۵۲.

 (۲۵). و آن چنان که مأمور شده ای استقامت نما. (شوری (۴۲)، آیه ۱۵)

 (۲۶). بنابراین همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن همچنین کسانی که با تو به سوی خدا آمده اند. (هود (۱۱)، آیه ۱۱۲).

 (۲۷). برای نمونه ر. ک. المیزان، علامه طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ ق، ج ۱۱، ص ۶۶؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، قم، کتابخانه مرعشی، ۱۴۰۴ ق، ج ۱۱، ص ۲۱۳.

 (۲۸). صحیفه امام، ج ۹، ص ۴۷۸ -۴۷۹.

 (۲۹). ولایت فقیه (حکومت اسلامی)، امام خمینی (ره)، ص ۱۳۰.

 (۳۰). صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۹۲.

 (۳۱). همان، ج ۱۶، ص ۲۵۳.

 (۳۲). همان، ج ۱۸، ص ۷۲.

 (۳۳). همان، ج ۲۰، ص ۳۰۰.

 (۳۴). همان، ج ۱۶، ص ۴۲۱ -۴۲۲.

 (۳۵). همان، ج ۲۰، ص ۸۱.

انتهای پیام /*