آزادی از دیدگاه امام خمینی‏

‏از آنجا که اساس تمدن جدید بر روی بهره برداری از مواهب طبیعی دنیا و استفاده از مادیات و لذاید دنیوی استوار است، لذا افراد از نظر تقید و پایبندی به اصول اخلاقی و عقاید دینی به طور کلی آزادند و هر عملی را مایل باشند هر چند برخلاف دستورات دینی و موازین اخلاقی باشد، می توانند انجام دهند و هیچ گونه مجازات و بازخواستی برای آنها مطرح نیست، البته این در صورتی است که با قوانین و مقررات موضوعه در تضاد نباشد. ‏

کد : 185073 | تاریخ : 18/02/1401

آزادی از دیدگاه امام خمینی

پدیدآورنده (ها): محفوظی، محمد صادق

الف) حقوق فردی و آزادیهای عمومی در اسلام

از دیرباز این عقیده وجود داشت که یک سری از حقوق در میان بشر معمول است که از همه قواعد و مقررات رجحان و برتری دارد و ریشه آنها در فطرت و طبیعت انسان است و نیازی به وضع و قرارداد ندارد، بلکه از لوازم طبیعی انسانیت است و آن متقن و تغییرناپذیر است و این چیزی نیست که به تازگی پدید آمده باشد، بلکه افلاطون و ارسطو و نیز بسیاری از فلاسفه و روشنفکران یونان دارای اندیشه حقوق فطری بوده اند و این همواره در میان جامعه مطرح بوده است؛ منتها بنیاد آن در میان ملل باستانی شکل گرفت و در قرون وسطی توسط حقوقدانان کلیسایی رنگ مذهبی به خود گرفت و در قرون هفده و هیجده میلادی از سوی حقوقدانانی مثل جان لاک، روسو و منتسکیو و دیگران به گونه ای مطرح شد که بعدها در میان همگان به عنوان پدیده ای ضروری و بدیهی درآمد. به این ترتیب حقوق فطری قواعد ثابتی برتر از قوانین موضوعه و غایت مطلوب انسان است.

به هر حال مسأله حریت و آزادی و آزادیخواهی که از حقوق فطری و طبیعی انسانها به شمار می رود، پیوسته در فکر و ذهن بشر جای داشته وبه عنوان یک خواست فطری در میان ابنای بشر مطرح بوده است.

علاقه انسان به حریت مانند سایر علاقه های او ریشه تکوینی دارد و منشأ آن وجود «اراده» در اوست؛ انسان مطالب را درک می کند و اراده وی به اموری تعلق می گیرد و میل دارد آزاد باشد و به آنچه مورد علاقه و نظر اوست عمل کند و هیچ گونه مانعی بر سر راه او نباشد و چون اراده از انسان جدا نیست، لذا علاقه به حریت و آزادی همواره با او هست. از آنجا که انسان «مدنی الطبع» است و از روی فطرت و غریزه خواهان زندگی جمعی و گروهی است و مایل است با همنوعان خویش در رفع مشکلات و معضلات اساسی تشریک مساعی نماید و براساس تعاون و مساعدت و همزیستی مسالمت آمیز روزگار را سپری نماید، ناگزیر است به اصول اساسی و قوانین مدنی تن دردهد و خویشتن را در چارچوب قوانین اجتماعی وفق دهد و به این ترتیب از وسعت آزادی خود تا حدودی بکاهد. زیرا روشن است چنانچه همه افراد بشر خویشتن را در برابر قوانین آزاد و رها ببینند و ملزم به تبعیت نباشند، بلکه به دلخواه خویش به انجام هر کاری دست یازند، این خود سبب هرج و مرج و از هم پاشیدن نظام اجتماعی می شود.

لذا هر فردی ناگزیر است به قوانین به دیده احترام نگریسته و در حیطه و مسؤولیت خودش قدم بردارد و از آن محدوده پافراتر نگذارد؛ اینجاست که انسان ملزم می شود آزادی و حریت مطلقه خود را محدود سازد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت آزادی مطلق و نامحدود در هیچ اجتماعی یافت نمی شود، بلکه می توان بر آن بود که وجود اجتماع با آزادی مطلق قابل جمع نیست، از این رو هر جا سخن از آزادی و حریت مطرح است. مقصود آزادی نسبی است، منتها درباره حدود این آزادی نسبی میان اقوام و جوامع مختلف اختلاف نظر است.

ب) فرق میان حدود آزادی در اسلام و تمدن جدید

از آنجا که اساس تمدن جدید بر روی بهره برداری از مواهب طبیعی دنیا و استفاده از مادیات و لذاید دنیوی استوار است، لذا افراد از نظر تقید و پایبندی به اصول اخلاقی و عقاید دینی به طور کلی آزادند و هر عملی را مایل باشند هر چند برخلاف دستورات دینی و موازین اخلاقی باشد، می توانند انجام دهند و هیچ گونه مجازات و بازخواستی برای آنها مطرح نیست، البته این در صورتی است که با قوانین و مقررات موضوعه در تضاد نباشد.

طبیعی است این نوع آزادی مقام و منزلت انسانی را به تنزل واداشته و باعث انحطاط وی خواهد شد و به دیگر سخن، انسان را از افق بالا به عالم انحطاط و پایین می کشاند، به گونه ای که از حیوانات هم پست تر می شود.

مسلماً با این عقیده هرگز نمی توان مسیر تکاملی را که انگیزه آفرینش انسان است، طی نمود، بلکه به عکس باید راه نزولی در پیش گرفت.

ولی اسلام که اصول تعلیمات خود را بر توحید و نیز اخلاق و صفات حسنه استوار ساخته است، برای همه ابنای بشر فرمانهایی صادر فرموده و حد و مرزهایی را برای آنها قایل شده است. بنابراین حدودی که برای آزادی در اسلام مطرح است، در غرب و تمدن جدید اصلاً مطرح نیست، چه آنکه اسلام خواهان عزت و اعتلای انسان و حافظ مقام و منزلت اوست و آزادی او نیز در جهت تکامل و کرامت و وصول به نقطه اوج انسانیت است و هر آنچه منافی با پیشرفت و تعالی اوست، ارتکاب آن را برای انسان روا نمی داند و او را از این جهت مقید می سازد.

ترقی و اعتلایی که انسان به آن نایل می گردد، هم در حالت فردی او امکان پذیر است و هم در حرکات و پدیده های اجتماعی وی، بنابراین انسان موجودی است عظیم و دارای مقامی بس والا، به قول مولای متقیان علی (ع): اتزعم انک جرم صغیر و نیک انطوی العالم الاکبر آیا می پنداری، جسم کوچکی هستی، در حالی که جهان بزرگتری در تو پیچیده است.

لذا انسان با این همه عظمت و مقام که از بالا شروع شده است، نباید به پایین ختم شود، از این رو اسلام همواره خواهان حفظ کرامت و منزلت اوست، به همین منظور آزادی وی را در این راستا قرار داده است.

اساساً در اسلام یک نوع آزادی برای انسان مطرح است و همان ضامن مقام والای اوست و آن عبارت است از «رهایی از قید عبودیت و بندگی غیر خدا» که خود فضایل بی شماری را به همراه دارد؛ هر چند جمله ای است کوتاه و موجز ولی دنیایی از معانی در آن نهفته است. زیرا همین جمله کوتاه که خود یک اصل خدشه ناپذیر است، ندای معجزه آسایی است که ملتها را از هر قید و بند مادی و از تنگنای ماده و طبیعت به خصوص از

امام خمینی (س) می فرمایند: «در سایه اسلام که استقلال به معنای واقعی آن و آزادی به معنای منزه آن تحقق می یابد».

آزادی در دیدگاه امام (س) که ملهم از دین مبین اسلام است، هدیه ای الهی است و این نعمت را خداوند به پاس مقاومت و مبارزات طولانی ملت مسلمان ایران به آنان ارزانی داشته ولیکن در پرتو آن ذات اقدس احدیت همگان را در بوته آزمایش و امتحان قرار می دهد.

و زنجیره استعمار، استعباد و به طور آزاد ساخته و یک نحوه تعادل و تساوی حقوق میان اقوام و جوامع بشری از هر نژاد و آیینی که باشند، برقرار ساخته است و همگی را از نعمت آزادی به طور مساوی بهره مند نموده است؛ این بزرگترین ودیعتی است که اسلام به نوع بشر ارزانی داشته است. چنانکه قرآن کریم در این زمینه می فرماید:

قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا اللّه و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضا بعضا اربابا من دون اللّه

بگو: ای اهل کتاب به لحنی روی آورید که میان ما و شما یکسان است. اینکه جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم و برخی از ما برخی دیگر را غیر از خداوند یکتا به عنوان ارباب اتخاذ ننماید.

اساساً «آزادی» به معنای واقعی کلمه را تنها در پرتو مکتب اسلام می توان یافت. چنانکه امام راحل (س) در جلد چهاردهم «صحیفه نور» ص ۲۶۴ در این باره می فرمایند: «در سایه اسلام است که استقلال به معنای واقعی آن و آزادی به معنای منزه آن تحقق می یابد».

از طرفی از نظر احکام و دستورات نیز اسلام آزادی معتدلی در استفاده از مباحثات و نعمت های خداوند و سایر مزایای زندگی قرار داده و از افراط و تفریط ممانعت نموده است؛ قرآن کریم می فرماید:

 (خلق لکم ما فی الارض جمیعا)

حتی از این مرحله پا را فراتر نهاده و تمام آسمان و زمین را مسخر انسان داشته است:

 (و مسخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا منه)

آنچه تاکنون بیان گردید کلیاتی درباره آزادی در اسلام بود که به گونه کوتاه و فشرده مطرح شده است، حال به بیان مفهوم آزادی و حدود و مصادیق آن می پردازیم: آزادی از مهمترین پدیده هایی است که ابنای بشر فطرتاً خواهان آن هستند و در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به منظور تأمین آزادی و گسترش آن اصول متعددی مطرح گردیده که در خلال بحث به برخی از آنها اشاره خواهد شد. هر چند آزادی اصطلاحی است آشنا و مأنوس برای همه، لیکن بعضی تلاش کرده اند برای آن تعریفی ارایه دهند که گذشته از فقدان جامعیت و مانعیت، به خاطر بداهت آن نیاز چندانی به تعریف و ترکیب واژه ها و الفاظی به این منظور، نیست. چنانکه امام رضوان اللّه تعالی در این باره می فرمایند: «آزادی یک مسأله ای نیست که تعریف داشته باشد، مردم عقیده شان آزاد است، کسی الزامشان نمی کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید، کسی الزام به شما نمی کند که باید این را انتخاب کنی، کسی الزامتان نمی کند که در کجا مسکن داشته باشید یا در آنجا چه شغلی را انتخاب کنی، آزادی یک چیز واضحی است».

ت) نعمت آزادی امتحان الهی است

آزادی در دیدگاه امام (س) که ملهم از دین مبین اسلام است، هدیه الهی است و این نعمت را خداوند به پاس مقاومتها و مبارزات تقریباً طولانی و متوالی ملت مسلمان ایران، به آنان ارزانی داشته است و لیکن در پرتو آن ذات اقدس احدیت همگان را در بوته آزمایش و امتحان قرار می دهد. لذا امام (س) در این باره می فرماید: «خدا به شما نعمت آزادی را داده و شما را در امتحان این آزادی قرار داده که ببیند که شما با این آزادی چه می کنید. آیا این نعمت خدا را کفران می کنید و با آزادی خودتان مردم را رنج می دهید پا این نعمت را تشکر از آن می کنید و این آزادی را حسن استفاده از آن می کنید. »

در جای دیگر می فرماید: «این را حفظش کنید، این یک نعمت الهی است، دیگران ندارند این را، دیگران یا تحت سلطه شرقند یا تحت سلطه غربند، شما اینطور نیست برایتان الان، این را باید حفظش بکنید، حفظش به دست خود شما باید بشود».

مهمترین حقوق وآزادیها

۱-آزادی اندیشه

این نوع آزادی و عناوین مربوط به آن، در قلمرو ذهن و اندیشه بشری قرار می گیرند؛ به موجب این اصل، همه افراد در بیان عقاید و افکار مذهبی و فلسفی خویش آزادند و در جوی آرام و آزاد و بخورداری از امنیت کامل می توانند به کشف واقعیتهای جهان اطراف خود بپردازند و در این رهگذر به نتایج و آثار ارزشمندی برسند.

مکتب اسلام بیش از هر مکتبی دیگر به آزادی اندیشه اهمیت فراوانی داده است و نمونه بارز آن تعداد قابل توجهی از آیات قرآن کریم است که همگان را به تعقل و اندیشیدن فرا می خواند. مسلماً نتیجه آن باید به دیگران انتقال داده شود.

البته به این نکته را نباید از نظر دور داشت که آزادی اندیشه برای انسان تا آن حد مجاز نیست که باعث سقوط و انحطاط فکر و اندیشه گردد و یا مزاحم سایر فعالیتهای مغزی ورواین انسان باشد.

آنچه را که باید انجام داد اندیشه مفید است و اندیشه مفید عبارت است از آن فعالیت مثبت ذهنی که متفکر را به کشف واقعیات نایل می سازد.

بنابراین اندیشه بهترین وسیله برای بهترین هدفهاست که همانا وصول به واقعیات است و خود به تنهایی هدف نیست، چنانکه خود شناخت واقعیات نمی تواند هدف نهایی از علم و معرفت باشد، بلکه واقعیات پس از شناخته شدن، باید مورد استفاده انسانی قرار بگیرد.

طبیعی است محدود ساختن اندیشه و فعالیت ذهنی به «اندیشه مفید» موجب جلب آزادی اندیشه از انسانها نمی گردد، چنانکه بعضی مطرح کرده اند، بلکه به عکس آدمی را وامی دارد تا اندیشه اش را در جهت کشف واقعیات جهان هستی به کار اندازد و نه قضایای پوچ و بی ثمر و اگر چنین شد آن وقت آزادی اندیشه، یک آزادی معقول و صمیمی خواهد بود و از هر حیث قابل تمجید و تحسین است.

به این ترتیب این نکته را باید توجه داشت که هر گاه آزادی اندیشه و فعالیتهای ذهنی و فکری به حال خود شخص و یا جامعه اسلامی مضر نباشد، حق مسلم و غیر قابل انکار بشر است. اکنون آزادی اندیشه را در دو قلمرو عقیده و بیان (گفتاری و نوشتاری) تعقیب می کنیم:

الف) آزادی عقیده:

هر کس حق دارد نسبت به اموری همچون اخلاق، مذهب، فلسفه و سیاست و امثال آن هر نوع عقیده ای داشته باشد و نمی توان او را به واسطه داشتن عقیده ای مورد بازخواست و زندگی اش را در معرض خطر قرار داد.

اسلام افراد را در برخورداری از عقیده ای خاص و ابراز آن، چه در قالب بیان و چه شیوه گفتاری آزاد گذارده، منتها تا مادامی که برای جامعه مضر و مفسده آفرین نباشد.

چنانکه امام بزرگوار (ره) در این باره می فرمایند: «در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال، مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند. »

همچنین در مصاحبه ای با مجله اکسپرس در خصوص آزادی عقیده و بیان می فرمایند: «رژیمی که ما می خواهیم، رژیم جمهوری اسلامی است و در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنکه به حال ملت و کشور ضرر داشته باشد و موجب مفسده ای باشد».

حتی تا جایی که امام بزرگوار (س) در پاریس در خصوص عمل نکردن بعضی از افراد به فرایض دینی و یا عقیده نداشتن به آن، و نوع برخورد حکومت اسلامی با آنها می فرمایند: «ما سعی می کنیم به این افراد راه سلامت و نجات را نشان دهیم، اگر نخواهند این راه را بپیمایند، در زندگی یومیه خود آزاد خواهند بود مگر اینکه بخواهند توطئه های زیانبخشی علیه ملت و کشور تدارک ببینند».

بنابراین ملاک آزادی در بیان عقاید عدم تدارک توطئه و عدم اضرار به مصالح جامعه و نظام اسلامی است، چنانکه امام (س) با تأکید بر این نکته می فرماید: «در جمهوری اسلامی جز در موارد نادر که اسلام و حیثیت نظام در خطر باشد، آن هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ کس نمی تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند».

آزادی در اسلام که ضامن مقام والای انسان می باشد، عبارت است از «رهایی از قید عبودیت و بندگی غیر خدا» که خود فضایل بی شماری را به همراه دارد.

ب) آزادی بیان

آزادی بیان یعنی فرد حق داشته باشد، عقاید و افکار خویش را آزادانه ابراز نماید و نظرات خود را به گونه ای به سمع ونظر دیگران برساند، حال بیان نظریات خواه به صورت گفتاری باشد و یا نوشتاری، دامنه این نوع آزادی گسترده است و موارد زیادی را شامل می گردد.

از دیدگاه امام رضوان الله تعالی علیه هر فردی در بیان رأی خود آزاد است به گونه ای که با اصول شرعی و قانونی و مصالح ملت در تعارض نباشد، چنانکه می فرماید: «اگر چنانچه مضر به حالت ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است. چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد».

باز می فرماید: «در مملکت ما آزادی اندیشه هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست ولی آزادی توطئه و آزادی فساد کاری نیست، شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم و بر ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند و فساد بکنند و مقصودشان از آزادی این است، در هیچ جای دنیا همچو آزادی نیست».

بنابراین آزادی بیان به سان آزادی اندیشه و قلم محدود است به رعایت قوانین و موازین شرعی و ملی، تجاوز از این حیطه به طور کلی ممنوع است. طبیعی است آزادی مطلق در این گونه موارد فاجعه است و باعث به انحطاط کشانیدن بشر است، زیرا معنا ندارد هر کس هر چه به ذهنش آمد آن را از راه قلم و بیان مطرح سازد، بدون اینکه اندکی به خود زحمت دهد و به محتوا و اصالت معنوی آن بیندیشد و میزان افاده و استفاده آن را مورد ارزیابی قرار دهد.

متأسفانه برخی اشخاص که پیوسته دنبال مطرح نمودن خویشتن در جامعه اند، به هر وسیله ای دست می یازند تا خود را به گونه ای به اجتماع معرفی کنند و به نظر آنها هیچ وسیله ای آسانتر و کاراتر از سخن پراکنی نیست؛ لذا به این امر بی وقفه مبادرت می ورزند و با سخن و کلام لاطائل و بی فایده می خواهند جای پایی بیابند برای هدفی بالاتر که بتوانند در فرصتهای مناسب از آن بهره برداری نموده و آسیبهای شکننده ای را بر مردم بیچاره وارد آورند.

آخر چه معنایی دارد که بشر هر چه به ذهنش خطور نموده آن را مطرح می سازد و جامعه را تحقیر می کند و ارزشهای متعالی آن را زیر سؤال (به تصویر صفحه مراجعه شود) می برد و افکار جامعه بویژه نسل جوان را مشوش می سازد و نتیجه آن جز ضلالت و گمراهی مردم چیزی را در پی ندارد.

تمام گویندگان و نویسندگان و همه کسانی که از آزادی بیان در جهت انحطاط اخلاقی و فرهنگی جامعه و گمراهی ایشان استفاده می کنند، باید قدری با خود بیندیشند که سرانجام روزی فرا خواهد رسید که بایستی همه کلمات و سخنان واهی که مطرح نموده اند، پاسخ بدهند.

از نظر اسلام بیان و تبلیغ واقعیات جهان هستی که برای انسان نافع و سازنده است، نه تنها آزاد است، بلکه کسی که آگاهی و معرفتی از حقایق دارد و توان بازگویی آن را دارد، بر او واجب است که بدان مبادرت ورزد و در این حال چنانچه سکوت را بر بیان ترجیح دهد، در واقع گناهی را مرتکب شده است و مسلماً در پیشگاه الهی مسؤولیت خطیری خواهد داشت.

چنانکه در قرآن کریم آمده است:

یا اهل الکتاب لم تلبسون الحق بالباطل و تکتمون الحق و انتم تعلمون

ای اهل کتاب چرا حقی را که دریافته اید به باطل می پوشانید و آگاهانه نهانش می دارید.

در آیه ای دیگر این گونه افراد را ملعون می داند:

ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون

کسانی که دلایل و هدایتی را که نازل کردیم و در کتاب بر مردم عرضه داشتیم کتمان کنند، مورد لعن خدا و لعنت کنندگان واقع می شوند.

به این ترتیب اظهار حقایق و ترویج واقعیات برای اشخاصی که نسبت به آن عالم اند، واجب است، زیرا بر آنان است که علم و اندوخته های خویش را به منظور سازندگی جامعه و هدایت ایشان منتشر سازند.

بدیهی است مقصود معلوماتی است که موجب، استفاده و تنویر ذهن و فکر بشر است، نه آنچه برای او زیان آور است؛ به تعبیر دیگر چیزی را به مردم آموزش دهد که خیر و صلاح آنها در آن است، نه اینکه هیچ سود و منفعتی ندارد.

بنابراین می توان نتیجه گرفت هر آنچه برای بشر سودمند است و در پیشرفت و تعالی وی مؤثر است، باید آن را آزادانه بیان کرد و کتمان آن جرم (به تصویر صفحه مراجعه شود) محسوب می گردد و چنانچه با پوشیده نگاهداشتن آن حقیقت، ضرری متوجه جامعه گردد، از مسؤولیت خواهد داشت و اگر تعهدی در این امور داشته، عواقب و خیم آن متوجه او خواهد بود.

۲-آزادی مطبوعات

طبیعی است چاپ و نشر کتب و مقالات، روزنامه ها و جراید و ایجاد مراکز، و مؤسسات انتشاراتی در جامعه امری ضروری و حیاتی است و بایستی افراد آزادانه به این امر بپردازند تا در پرتو آن اندیشه ها و افکار و سلیقه های خویش را به دیگران به گونه ای انتقال دهند. اصولاً یکی از شاخصه های مهم دموکراسی «آزادی مطبوعات» است که در آن همه گروهها و جمعیتها بتوانند نظرات و تجزیه و تحلیل مسایل سیاسی، اجتماعی خود را مطرح سازند. اما از آنجا که احتمال سوء استفاده بعضی اشخاص از این نوع آزادیها وجود دارد و ممکن است نظم عمومی را به هم بزنند و مردم را به واسطه نشر اکاذیب علیه قدرت حاکم بشورانند، در بسیاری از کشورها از طریق پارلمان قوانینی به تصویب می رسد و به موجب آن قوانین، حد و آزادی مطبوعات تعیین می شود. در جمهوری اسلامی ایران نیز این امر انجام گرفته است، منتها به خاطر الهام از مکتب اسلام و قوانین شرعی با آزادی مطبوعات در غرب تفاوت عمده ای دارد. زیرا آنچه در اسلام و انقلاب حائز اهمیت است، هدایت و راهبری جامعه توسط قلم و بیان است، و گرنه روزنامه یا مجله ای که جز ضلالت و گمراهی سودی برای ملت نداشته باشد در حکومت اسلامی از آن بشدت جلوگیری خواهد شد. چنانکه امام راحل (س) می فرمایند.

 «روزنامه هایی که مضر به حال ملت نباشد و روزنامه هایی که نوشته شان گمراه کننده نباشد، آزادند» آن گونه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصل ۲۴) آمده است: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند مگر آنکه مخل به مبانی اسلام و حقوق عمومی باشد».

و امام در وصیتنامه سیاسی، الهی خویش به کارگزاران و مسؤولان مملکتی در خصوص مطبوعات و حدود آزادی آن نیز چنین می فرمایند: «نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن-که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود. از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادایهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالفت با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسؤول می باشند. »

و نیز با اشاره به برتری انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلابها به جهت ماهیت اسلامی ایران و یادآوری این نکته در انقلاب ایران، آزادی مطلق به همه داده شد، می فرمایند: «شما خیال می کنید در انقلابات دیگر آزادی می دهند؟ آزادی به مردم نمی دادند، بعد از انقلاب تمام مطبوعات را جلویش می گرفتند، تمام مجالس را جلویش می گرفتند، تمام دستجات را جلویش می گرفتند، همه را به طور اختناق جلویش می گرفتند به اسم اینکه انقلاب، در انقلاب باید در این چیزها بشود، لکن این انقلاب اسلامی جلوی هیچ طایفه ای را نگرفته، جلوی هیچ قلمی را نگرفت».

آنگاه با اشاره به اینکه جلوی قلمهای فاسد و توطئه گر را باید گرفت می افزایند: «حالا هم یک قلمهایی فاسد باز می گویند چرا جلوی فلان مجله، چرا فلان مجله، نمی دانند اینها، خوب، آن مجله، روزنامه کذا تمام چیزش از اسرائیل بوده است، اینها می خواهند که توقع این را دارند که اسرائیل هم که در اینجا می خواهد توطئه کند نباید جلویش را گرفت، باید آزاد کرد قلم را».

به گفته امام قلمی که به دنبال توطئه و فساد باشد و وسایل تباهی و انحراف جامعه اسلامی را فراهم سازد، به سان سر نیزه رژیم طاغوت است که جز به بیراهه کشانیدن جامعه گویی وظیفه ای ندارند و از سلطه و قدرت سلاح زهرآگین خود جهت به انحطاط کشیدن ملت و منکوب کردن شرافت آنان بهره می گیرند.

سپس امام (س) ملاک آزادی قلم را بیان نموده و می فرمایند: «قلم آزاد، قلمی آزاد است که توطئه گر نباشد. قلمی آزاد است، روزنامه ای آزاد است که نخواهد این ملت را به عقب و به تباهی بکشد. این قلمها همان سرنیزه سابق است که می خواهند ملت را به تباهی بکشند اینها».

مطابق فرموده امام (س) قلمی که به دنبال توطئه و فساد باشد و وسایل تباهی و انحراف جامعه اسلامی را فراهم سازد، به سان سرنیزه رژیم طاغوت است که جز به بیراهه کشانیدن جامعه گویی وظیفه ای دیگری ندارند و از سلطه و قدرت سلاح زهرآگین خود جهت به انحطاط کشیدن ملت و منکوب کردن شرافت آنان بهره می گیرند. انسان اگر قدری از وجدان سلیم و فطرت پاک برخوردار باشد، بخوبی قضاوت خواهد کرد که آزاد گذاشتن مطبوعاتی که در این راستا قدم برمی دارند، امری نامعقول و نابخردانه است.

آدمی باید با خود بیندیشد که آیا صحیح است کسی بدون تجربه و مطالعه و بررسی مطالبی را بگوید یا بنویسد و القائاتی را در زمینه های گوناگون ایجاد نماید و مغز هزاران انسان را شستشو دهد یا برای مغزهای پاک جوانان شبهاتی را پدید آورد و باعث عقب ماندگی و جهالت آنها گردد و دردی را در سطح جامعه به وجود آورد که درمان آن مشکل و یا احیاناً غیر ممکن باشد! آیا این پیروی از هوی و هوس نیست که بدون منطق واستدلال کلامی را بازگو نموده و یا قلم فرسایی کند و تمایلات نفسانی و عقده های روانی خود را ارضا نماید، بدون اینکه به پیامدهای منفی آن کمترین توجهی داشته باشد، آیا به نظر شما این آزادی معقول و پسندیده است؟ عقلای عالم این رویه را می پسندند؟ آیا این نوع آزادی باعث خدشه دار کردن احساسات پاک انسانها بویژه جوانان نیست؟ آیا چنین افرادی نباید به عنوان مجرم و جنایتکار از سوی مقامات مسؤول به جامعه معرفی شوند؟!

از این رو امام بزرگوار (س) علیه با یادآوری این نکته که ملت انقلابی و متعهد ایرانی تاب تحمل این قلمهای فاسد و زهرآگین را ندارد و با آن بشدت مقابله خواهد کرد، می فرماید: «البته ملت تحمل نمی کند که جوانهایشان را داده، حالا چهار نفر پشت میزنشین و بالانشین بنشینند و طرح بدهند و درست بکنند و بگویند که قلم آزاد نیست، چه آزاد نیست، کدام قلمها آزاد نیست؟ قلمهای فاسد آزاد نباید باشد، الآن هم فاسدهایشان خیلی هایشان آزادند، من جمله همین قلمهایی که می گویند چرا آزاد نمی گذارید، اینها هم توطئه گر هستند».

همان گونه که مشاهده می فرمایید، امام (س) پیوسته بر این مطلب تأکید دارند که قلمهای توطئه گر نباید آزاد باشد و باید جلویشان گرفته شود. اینکه قلم به دستان می گویند آزادی نیست، نوشتن مطالب خلاف واقع در شعارهای کذایی خود دلیلی روشن بر وجود آزادی است.

در جای دیگر نیز می فرمایند: «این آزادی است که شما در بیرون در هر جا صحبت می کنید... اینها همه آزادی است، هیچ کس هم نمی آید به شما بگوید که نه انتقاد نکنید، پس آزادی الآن حاصل است برای ما».

امام بزرگوار یا جدا کردن مسأله اختناق با جلوگیری از فساد می فرمایند: «مع الاسف اینهایی هم که در ایران هستند و آزادی طلب هستند، باز وقتی که می بینید یک چیزی که برای مملکت ما تباهی داشته است و جلویش را گرفتند آنها فریادشان درآمده است که اختناق است. اختناق این است که قلمهایی که بخواهند به نفع یک کشوری، به نفع کشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به کار برود، جلویش را بگیرد. اگر چنانچه یک چیزی که بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما هست، بر ضرر کشور ما هست، توطئه در کار باشد جلویش را بگیرند، این اسمش اختناق نیست، این اسمش جلوگیری از فساد است، این دو تا را باید این دو مرز را از هم جدا کرد».

بنابر این همان طور که از بیانات امام راحل (س) استفاده می شود، انقلاب اسلامی ایران با الهام از مکتب انسان ساز اسلام، «آزادی» را که هدیه ای است الهی به جامعه بازگرداند و در جهت تأمین و گسترش آن از همه امکانات خود بهره جست و سالبین آزادی را در حد امکان تنبیه نمود و این بدان معنا نیست که بعضی اشخاص از آزادی که پدیده ای مقدس و امانتی خداوندی است، سوء استفاده نموده و از آنچه در عرصه عقیده و چه در عرصه بیان و قلم و چه در قلمرو سیاست، بر ضد نهضت و انقلاب بهره برداری کنند.

۳-آزادی رویکرد فردی

هر کس به موازات اعمال و افعال انفرادی خویش از آزادی ویژه ای برخوردار است و ابداً کسی حق اکراه و الزم ندارد مگر اینکه کارها بر خلاف قانون و مقررات باشد.

آزادی فرد تا آن حد محترم است که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است:

حضرت امام (رض) می فرمایند: «حاکم در حقیقت قانون است، همه در امان قانونند، در پناه قانون اسلامند، مردم و مسلمانان در دایره مقررات شرعی آزادند، یعنی بعد از آنکه طبق مقررات شرعی عمل کردند، کسی حق ندارد بگوید اینجا بنشین یا آنجا برو، این حرفها در کار نیست، آزادی دارند و حکومت عدل اسلامی چنین است».

 «هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب کنند».

بنابراین همه افراد می توانند آزادانه در چارچوب عقل و منطق و در محدوده موازین دینی و شرعی مبدأ صدور فعل و انفعال و رفتاری معین باشند و کسی حق ندارد او را به خاطر عملکرد فردی وی مورد بازخواست قرار دهد.

امام رضوان الله علیه طی مصاحبه ای در پاریس فرمودند: «در یک رژیم اسلامی، آزادیها صریح و کامل خواهند بود. تنها آزادیهایی به ملت داده نخواهد شد که بر خلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد».

همان گونه که ملاحظه می فرمایید در منظر امام (س) آزادی عملکرد فردی مشروط به دو شرط است، یکی اینکه مزاحمتی برای دیگران فراهم نکند و یا به تعبیر دیگر منافع و مصالح ملی را زیر پا نگذارد، دیگر اینکه به شرافت و کرامت خود فرد نیز آسیبی وارد سازد.

شرط دوم دقیقاً طرد نظریه ای که غربی ها آن را دنبال می کنند. زیرا آنها می گویند: عملکرد فردی تا مادام که مزاحمتی با حقوق دیگران نداشته باشد، مانعی ندارد هر چند به خود فرد لطمه ای وارد شود.

طبیعی است قید یاد شده لازم است ولی کافی نیست، چه آنکه مگر این همه جرم و خیانت که روی می دهد، تنها در سایه مزاحمت به دیگران» در آزادی مطلق رفتار مطرح گردد. زیرا چه بسا ممکن است برای خود آن فرد جرمی روی دهد و جنایتی را بر خویشتن وارد سازد، آیا دامنه آزادی رفتار و علمکرد فردی، این مورد را نیز شامل می شود؟ آیا واقعاً بشر آزاد است آسیبهایی به روح و روان خود که نتیجه آن بروز فساد باطنی است، وارد سازد؟ آیا اساساً می توان شخصی را که فاسد به معنای واقعی کلمه است و هرگز برا خویشتن حق و قانونی قایل نیست، موظف کرد که حقوق دیگران را رعایت نماید؟

روشن است کسی که آتش کینه و فساد در درونش شعله می کشد و همه وجودش را احاطه کرده است، هرگز حق شرف و حیات برای دیگران قایل نیست و او پیوسته سالب آزادی و امنیت دیگران است و اصلاً معنا و مفهوم واژه های مقدسی چون «آزادی»، «حیثیت»، «قانون»، «اخلاق» را نمی فهمد و اساساً توان درک اصول و موازین اخلاقی و ملی را ندارد.

به هر ترتیب آزادی رویکرد فردی محدود است به عدم مغایرت آن با مصالح ملی و فردی، و تحت همین عنوان می توان حقوقی از قبیل حق حیات و امنیت و مصونیت مسکن را مطرح ساخت.

الف) امنیت

به موجب این اصل کسی حق ندارد فرد یا افرادی را به دلخواه خود به طور غیرقانونی بازداشت نماید. بنابراین همه افراد باید در کمال امنیت و آرامش به سر ببرند مگر اینکه به موجب قانون و از سوی دستگاه ذی ربط به خاطر وقوع جرمی فرد یا افرادی دستگیر شوند.

چنانکه امام راحل (س) در این باره می فرمایند: «هر گاه حکومت اسلامی تأسیس شود همه در سایه قانون با امنیت کامل به سر می برند و هیچ حاکمی حق ندارد برخلاف مقررات و قانون شرع مطهر قدمی بردارد».

و نیز می فرمایند: «حکومت اسلام مانند آن حکومتهایی نیست که امنیت را از مردم سلب کردند و هر کس در خانه خود می لرزید، چنانکه در حکومت معاویه و امثال آن چنین بود. علت آن این بود که اسلام بر آنها حکومت نمی کرد و الا در حکومت اسلامی مردم آزادند در سایه قانون».

امام (س) که همواره خدمت و توجه به مردم را از وظایف اساسی مسؤولان و کارگزاران حکومت اسلامی دانسته و رضایت خداوند را نیز در آن می دیدند، در فرمان هشت ماده ای خطاب به قوه قضائیه و تمام ارگانهای اجرایی می فرمایند: «باید همه بدانیم که پس از استقرار حاکمیت اسلام و ثبات و قدرت نظام جمهوری است و با تأیید و عنایات خداوند قادر کریم و توجه حضرت خاتم الاوصیاء و بقیةالله ارواحنا لمقدمه الفداء و پشتیبانی بی نظیر ملت متعهد ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق

امام بزرگوا می فرمایند: «در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در میان عقاید و هم در اعمال؛ مادامی که توطئه در کار نباشد و مسائلی را عنوان نکنند که نسل ایران را منحرف کنند».

کریم اسلامی، از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود. باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند و قوه قضائیه را در دادخواهیها و اجرای عدل و حدود اسلامی در خدمت خود ببینند و قوای نظامی و انتظامی و سپاه پاسداران و کمیته ها را موجب آسایش و امنیت خود و کشور خود بدانند».

همان طور که در این فقره از پیام هشت ماده ای امام (س) آمده است، در حال حاضر که کشور در حال تثبیت نظام و سازندگی است، مردم باید حلاوت امنیت و آرامش را احساس نمایند و از این رهگذر به کارهای روزمره خویش بپردازند و همواره دولت جمهوری اسلامی را با خود همراه و همنوا بدانند و همه ارگانها و دستگاههای دولتی بویژه نیروهای نظامی و انتظامی را پشتیبان خود دانسته و در اینجا نظم و امنیت در جامعه آنان را سهیم بدانند.

باز هم امام (س) در خصوص خدمت به مردم و عدم سختگیری با آنان می فرمایند: «در جایی دیدم کمیته صنفی گفته است تمام اصنافی که از چند سال قبل از انقلاب گرانفروشی کرده اند، باید بیایند و مجازات شوند، این برخلاف اسلام و رضای خداست. ما باید این قدر سخت نگیریم و به فکر مردم باشیم، مردم ما خیلی زحمت کشیده اند».

بدیهی است توصیه امام (س) مبنی بر عدم سختگیری به مردم، مقصود آحاد ملتی است که قصد توطئه و فساد و نیز تضعیف نظام ندارند و الا کسانی که با احتکار و گرانفروشی باعث ایجاد تورم اقتصادی و رکود بازار و فشار بر قشر کم درآمد می باشند و از این رهگذر می خواهند بر کشور و نظام اسلامی آسیبی وارد سازند، همواره مطرود امام بودند و همگان را از خطر این سنخ اشخاص بر حذر می داشتند.

ب) مصونیت مسکن

به موجب این اصل فرد یا افراد در انتخاب مسکن آزاد هستند و از تعرض دیگران مصونیت دارند، لذا هیچ کس حق ندارد بدون اجازه صاحب خانه وارد خانه وی شود، مگر اینکه به موجب قانون و دستگاه قضایی در جهت کشف خانه های فساد و توطئه باشد.

امام در این باره با صراحت می فرمایند: «ما نباید ظلم کنیم، یعنی تفتیش نماییم که در داخل خانه های مردم چه می گذرد، کسی هم حق ندارد عشرتکده درست کند و یا قمارخانه، در حکومت اسلامی با این گونه امور مبارزه می شود. ما می خواهیم احکام خدا جاری شود. آن طرفش هست، این طرفش هم هست. آن طرف که نباید با مردم بدرفتاری کرد، نباید داخل منازل مردم ریخت، مردم باید در خانه هایشان مطئمن باشند، در زندگی شان، کسب و تجارتشان اطمینان داشته باشند. دولت اسلامی موظف است مردم را مطمئن نماید در همه چیز، در سرمایه هایشان، در کسب و کارشان. دولت حق ندارد به آنها تعدی نماید و اگر کسی تعدی کرد، تأدیب خواهد شد و از آن طرف هم اگر کسانی که مخالف اسلام هستند بخواهند تجاهر به فسق نمایند، آنها هم تأدیب خواهند شد.

همچنین به موجب اصل فوق الذکر شنودگذاری و کشف اسرار زندگی روزمره مردم و نیز ورود به منازل مسکونی یا محلهای کسب آنان به نام کشف جرم و امثال آن توسط اشخاص بدون آنکه مجوز قانونی در اختیار داشته باشند، جایز نیست و شرعاً حرام است، چنانکه امام (س) در فرمان هشت ماده ای خطاب به قوه قضائیه و تمام ارگانهای اجرایی این مطلب را صریحاً متذکر می شوند: «هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه و یا محل کار شخصی کسی بدون اذن صاحب آنها وارد شود یا کسی را جلب کند یا به نام کشف جرم یا ارتکاب نگاه تعقیب و مراقبت نماید ویا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی-اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسراری که از غیر به او رسیده ولو برای یک نفر فاش کند. تمام اینها جرم و گناه است و بعضی از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبائر بسیار بزرگ است و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آنها موجب حد شرعی می باشد».

البته لازم به یادآوری است، امام (س) مواردی که در رابطه با توطئه ها و گروهکهای مخالف اسلام و نظام جمهوری اسلامی است که در خانه های امن و تیمی برای براندازی نظام جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه کوچه و بازار و برای نقشه های خرابکاری و افساد فی الارض اجتماع می کنند و محارب خدا و رسول می باشند را استثنا می نمایند.

استعمار و استعباد با تمام اشکالش از نظر اسلام (به تصویر صفحه مراجعه شود) مطرود است و کسی حق ندارد فردی را به عنوان برده قرار دهد و یا عزت و شرف او را زیر پا بگذارد و یا او را تحت سلطه خویش قرار دهد و کرامت وی را خدشه دار سازد. کسانی که به درد استضعاف دچار گردیدند حق دارند خود را از این حالت نکبت بار رهایی بخشند و بر همه بویژه دولتمردان لازم است آنها را در این مبارزه یاری و مدد رسانند تا استقلال هویت خویش را باز یابند و خود آزادانه برای مسیر زندگی و سرنوشت حیات خویش تصمیم بگیرند.

انقلاب اسلامی ایران تجلی استقلال سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی است و دست همه متجاوزان و چپاولگران را برای همیشه از ملت ایران کوتاه کرده است.

چنانکه امام (س) طی پیامی خطاب به هموطنان مقیم خارج کشور با اشاره به این حقیقت، می فرمایند: «بیایید و از نزدیک ببینید که ملت و کشور شما آزادی و استقلال خود را یافته و دست غارتگران را کوتاه کرده و مقدرات خود را خود به دست گرفته است و از وابستگی سیاسی و نظامی و فرهنگی بکلی خارج و در بعد اقتصادی نیز به سوی خودکفایی پیش می روند. »

و همچنین در مصاحبه ای با مجله آلمانی «اشپیگل» در پاریس فرمودند: «جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت».

به عقیده امام (س) انسانها باید براساس روح اخوت و برادری و برابری رفتار نمایند نه اینکه یکی دیگری را زیر سلطه خود بگیرد و خودکامگی و انحصار طلبی خویش را به این ترتیب آشکار سازد که این با اساس اسلام و تعالیم همه ادیان الهی مغایرت دارد.

از این رو ایشان می فرمایند: «طرز حکومتی که ما پیشنهاد می کنیم، حکومت جمهوری اسلامی است و اساسش بر آزادی و استقلال کشور و عدل و تعدیل تمام دستگاههای دولتی است».

در خصوص سیاست خارجی جمهوری اسلام ایران نیز می فرمایند: «سیاست دولت اسلامی، حفظ استقلال، آزادی ملت و دولت و کشور و احترام متقابل بعد از استقلال تمام می باشد».

از نظر اسلام هیچ کس حق سلطه بر دیگری ندارد و نباید قدرت خویش را به صورت نامشروع بر دیگران اعمال نماید، به گونه ای که استقلال و آزادی انسانها را که هدیه ای است الهی منکوب کنند. لذا با توجه به اصل کرامت، اهانت و تحقیر انسانها چه به نحو استعماری جدید و چه به شیوه های دیگر به هیچ وجه جایز نیست. چنانکه امام خمینی (س) در این باره به طور صریح و روشن در وصیتنامه سیاسی، الهی خویش می فرمایند: «از جوانان و دختران و پسران می خواهم که استقلال آزادی و ارزشهای انسانی را ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرتها و بی بندوباریها و حضور در مراکز فحشا که از طرف غرب و عمال بی وطن به شما عرضه می شود، نکنند، که آنان چنانکه تجربه نشان داده جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشور و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و ننگ وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی کنند و می خواهند با این وسایل و امثال آن شما را به عقب مانده و به اصطلاح آنان نیمه وحشی نگهدارند».

حدود آزادی

۱-تبعیت از قانون

در نظام اسلامی آنچه بر جامعه حکومت می کند، قانون است که برگرفته از قوانین اسلام است و آن از مجرای اراده انسان تحقق می پذیرد و او بانی اجرای احکام و دستورهای الهی است،

امام همچنین می گویند: «اسلام دین مستند، برهان و متکی به منطق است و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد و از طرح مطلبهای دیگر که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت شده و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد».

لذا در چنین نظامی بیش از هر نظام دیگر، همه باید تابع قانون باشند و آزادی خود را در محدوده آن ببینند و در خارج از آن مجاز به انجام یا ترک کاری نیستند.

چنانکه امام (س) می فرمایند: «حاکم در حقیقت قانون است، همه در امان قانونند، در پناه قانون اسلامند، مردم و مسلمانان در دایره مقررات شرعی آزادند، یعنی بعد از آنکه طبق مقررات شرعی عمل کردند کسی حق ندارد بگوید اینجا بنشین یا آنجا برو، این حرفها در کار نیست، آزادی دارند و حکومت عدل اسلامی چنین است».

در بیانی دیگر امام (س) می فرمایند: «حکومت اسلام، حکومت قانون است، در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست، قانون اسلام یا فرمان خدا بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد».

بعضی از آزادی سوء استفاده کرده و از آن علیه اسلام و قوانین به کار می گیرند و به نام آزادی قانون شکنی می کنند، امام (س) در این باره به صراحت می فرمایند: «آزادی این نیست که قلم را بردارید و هر چه دلتان می خواهد بنویسید ولو بر ضد اسلام باشد، ولو بر ضد قانون باشد».

پس آزادی در مقام بیان افکار و اندیشه ها مقید به قانون است و قانونمندی از لوازم جدایی ناپذیر آن است، زیرا آزادی غیر قانونمند با آنارشیسم برابر است.

از این رو در خصوص حدود و مرزهای آزادی امام (س) باز هم می فرمایند: «آزادی در حدود قانون است، اسلام از فسادها جلو گرفته و همه آزادیها را که مادون فساد باشد داده، آنی که جلو گرفته فسادها است که جلویش را گرفته است و ما تا زنده هستیم نمی گذاریم این آزادیهایی که آنها می خواهند تا آن اندازه ای که می توانیم آن آزادیها تحقق پیدا کند».

به این ترتیب مفهوم آزادی، غیر از بی بند و باری و گریز از قوانین انسان و جهان است، بلکه این نوع آزادی خود معاند آزادی شخصیت انسان است.

اشخاصی که ولنگاری و عدم تقید به قانون و تکلیف را آزادی می نامند و از آن سخت دفاع (به تصویر صفحه مراجعه شود) می کنند، در حقیقت غایت زندگی را جز ارضای غرایز جنسی و اشباع خواسته های حیوانی چیز دیگری نمی دانند و خواسته یا ناخواسته حرکت آدمی را به این سمت و سو تلقی می کنند. در حقیقت می توان گفت، اینان رسیدن به نهیلیسم (پوچ گرایی) را تعقیب می کند و مسلما با این اعتقاد چیزی جز اسارت در تنگنای عالم ماده و طبیعت، عاید آنها نخواهد شد.

۲-رعایت قوانین شرع

از نظر اسلام آزادی انسانها تا حدی است که از حریم قوانین شرع تجاوز ننمایند و الا حکومت اسلامی جلوی آنها را خواهد گرفت.

امام (س) در این باره می فرمایند: «آقایانی که اسم از آزادی می آورند، چه آقایانی که داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهای دیگری که فریادی از آزادی می زنند، اینها آزادی را درست بیان نمی کنند یا نمی دانند، در هر مملکتی آزادی در حدود و قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است، مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. معنی آزادی این نیست که هر کس بر خلاف قوانین، بر خلاف قانون اساسی یک ملت، برخلاف قوانین ملت هم هر چه دلش می خواهد بگوید. آزادی در حدود قوانین یک مملکت است، مملکت ایران مملکت اسلامی است و قوانین ایران قوانین اسلام است».

در جای دیگری می فرماید: «آزادی معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنند. آزادی در حدود قانون است، دین کشور ما اسلام است، آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام می داند.

همچنین می فرماید: «اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم هر کس هر توطئه ای می خواهد بکند، اگر ما الان دیگر انقلابی رفتار کنیم، نمی توانند بگویند که شما آزادی ندادید. ما آزادی دادیم، سوء استفاده شد و آزادی نخواهیم دیگر داد. آزادی به آن معنا که اینها بخواهند خرابکاری بکنند، این آزادی نخواهد داده شد. آزادی در حدودی که قوانین اقتضا کند، در حدودی که اسلام به ما اجازه می دهد. اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم (به تصویر صفحه مراجعه شود) که هر کس هر غلطی بخواهد بکند، هر توطئه ای می خواهد بکند».

۳-عدم اضرار به حال ملت و مصالح آنها

از جمله قیودی که در مفهوم آزادی در اسلام و جمهوری اسلامی مطرح است، شرط عدم مزاحمت و تجاوز به حقوق عامه مردم و رعایت مصالح فراگیر و همه جانبه آنهاست.

امام (س) در این باره کرارا بیاناتی ایراد داشته اند و برای نمونه چند مورد آن را در این مختصر یادآور می شویم: «اگر چنانچه مضر به حال ملت نباشد، بیان همه چیز آزاد است، چیزهایی آزاد نیست که مضر به حال ملت ما باشد».

در جای دیگری می فرمایند: «جلوی آزادی هرگز گرفته نشده است و نمی شود و مردم آزادند، الا آنجایی که بخواهند تباهی بکنند و بخواهند ملت را به عقب برانند».

باز می فرمایند: «در یک رژیم اسلامی، آزادیها صریح و کامل خواهند بود. تنها آزادیهایی به ملت داده نخواهد شد که بر خلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد».

درباره وضع روزنامه ها نیز می فرمایند: «روزنامه هایی که مضر به حال ملت نباشد و روزنامه هایی که نوشته شان گمراه کننده نباشد، آزادند».

آنگاه امام در وصیتنامه سیاسی، الهی خویش به کارگزاران و مسؤولان کشوری و لشکری چنین سفارش می فرمایند: «تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسؤول می باشند».

همان گونه که مشاهده می شود قید عدم مغایرت با احکام شرع و مصالح ملت در سخنان امام- رضوان الله تعالی علیه-درباره آزادی نهفته است و این چیزی است که عقل و منطق نیز آن را تایید و امضا می کند.

۴-آزادی در پناه اسلام

اسلام آزادی را برای انسان به معنای واقعی در دو قلمرو فرد و اجتماع تضمین می کند؛ آزادی ای که باعث رشد و تعالی وی بوده و حافظ شخصیت و کرامت اوست. لذا در حکومت اسلامی، آزادی در پرتو اسلام مطرح است چه آنکه آزادی منهای اسلام مفهومی ندارد. از این رو امام (س) در این زمینه می فرمایند: «ما آزادی می خواستیم یا آزادی در پناه اسلام ما می خواستیم؟ ما اسلام می خواستیم، اسلام هم آزادی دارد، اما آزادی بی بند و باری نه، آزادی غربی ما نمی خواهیم، بی بند و باری است او،... آزادی در پناه قرآن ما می خواهیم، استقلال ما می خواهیم، آن استقلالی که اسلام به ما بدهد، آن که اسلام بیمه اش کند. تمام مقصد ما اسلام است».

همچنین می فرمایند: «مسیر ما اسلام و اسلام می خواهیم. ما آزادی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم. ما استقلالی که اسلام در آن نباشد نمی خواهیم. ما اسلام می خواهیم. آزادی که در پناه اسلام است، استقلالی که در پناه اسلام است ما می خواهیم. آزادی و استقلال بی اسلام به چه در دمان می خورد؟ وقتی اسلام نباشد، وقتی پیغمبر اسلام مطرح نباشد، وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد، در حکومت اسلامی همه احزاب و گروهها در بیان عقاید و افکار خود آزادند و این حق مسلم همه افراد است، منتها هر گاه قصد تخریب و توطئه و فساد علیه نظام اسلامی را داشته باشند، از آنها جلوگیری خواهد شد. اما اگر به صورت آرام و مسالمت آمیز به فعالیت بپردازند، اسلام که دین منطق و استدلال است، پاسخ همه شبهات آنها را خواهد داد. هزار تا آزادی باشد. ممالک دیگر هم آزادی دارند ما آن را نمی خواهیم».

آنگاه می فرمایند: «من حجت را دارم تمام می کنم بر ملت ایران، من می بینم بدبختیهایی که از دست همین اشخاصی که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران، من بدبختی را دارم می بینم بدبختی است ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند، از احکام خدا جدا باشند، از امام زمان جدا باشند. ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم، استقلال در پناه اسلام می خواهیم، اساس مطلب اسلام است».

آزادی احزاب و تشکلهای سیاسی

امام خمینی (س) طی مصاحبه ای با بولتن خبری خاورمیانه و مجله «الاقتصاد العربی» درباره فعالیت احزاب سیاسی اعلام می نمانید: «در جمهوری اسلامی هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود و لکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرتهای خارجی را اجازه خیانت نمی دهیم. »

و نیز در مصاحبه با نماینده سازمان عفو بین المللی می فرمایند: «در حکومت اسلامی، همه افراد دارای آزادی در هر گونه عقیده ای هستند و لیکن آزادی خرابکاری را ندارند».

همان گونه که از سخنان انسان ساز امام بزرگوار (ره) برمی آید در حکومت اسلامی همه احزاب و گروهها در بیان عقاید و افکار خود آزادند و این حق مسلم همه افراد است، منتها هر گاه قصد تخریب و تحقیر اندیشه ها و یا تصمیم به توطئه و فساد علیه نظام اسلامی را داشته باشند، از آنها جلوگیری خواهد شد، اما اگر به صورت آرام و مسالمت آمیز به فعالیت بپردازند، اسلام که دین منطق و استدلال است، پاسخ همه شبهات آنها را در جوانب گوناگون اعم از فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیر آن خواهد داد.

چنانکه امام (س) می فرمایند: «اسلام دین مستند، برهان و متکی به منطق است و از آزادی بیان و قلم نمی هراسد و از طرح مطلبهای دیگر که انحراف آنها در محیط خود آن مکتبها ثابت و در پیش دانشمندان خودشان شکست خورده هستند، باکی ندارد».

از آنجا که اسلام دین منطق و استدلال است و قدرت پاسخ به همه سؤالات در جوانب گوناگون را داراست، لذا از درگیری و خشونت بشدت باید پرهیز نمود، چنانکه امام (س) در توصیه ای به دانشجویان می فرمایند: «شما دانشجویان محترم نباید با پیروان مکتبهای دیگر با خشونت و شدت رفتار و درگیری و هیاهو راه بیندازید که می دانم نخواهید کرد و خود با آنان به بحث و گفتگو برخیزید و از دانشمندان اسلامی دعوت کنید با آنان در بحث بنشینند تا تهی بودن دست آنان ثابت شود و اگر آنان با جنجال و هیاهو با شما مواجه شدند از آنان اعراض کنید و با خونسردی بگذرید که یکی از نقشه های آنها آن است که شما را به درگیری بکشند و از آن استفاده، استفاده های غیر مشروع کنند».

سپس امام (س) با تکیه بر این مطلب که ما با آزادی و منطق و استدلال مخالفتی نداریم و آن را جدای از توطئه و خرابکاری می دانیم می فرمایند: «ما با آزادی و منطق، موافق ولی اگر توطئه و خرابکاری باشد، تکلیف دیگری داریم».

لذا در اصل بیست و ششم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز آمده است: «احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ کس را نمی توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت».

آزادی اقلیتهای مذهبی

در دیدگاه امام (س) اقلیتهای مذهبی به سان دیگر اقشار جامعه دارای ارزش و احترام هستند و در پناه حکومت اسلامی آزادنه می توانند زندگی کنند و به انجام فرایض مذهبی خود بپردازند و در این راستا هرگز با مشکلی مواجه نخواهند شد، چنانچه به صراحت می فرمایند: «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیتهای مذهبی آزادی داده است. آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای همه انسانها قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم».

امام در پاریس طی مصاحبه ای بیان داشته اند: «اقلیتهای مذهب در اسلام احترام دارند و آنها هم مثل سایر اقشار ملت با رفاه در آنجا زندگی خواهند کرد و هیچ گرفتاری برای آنها نخواهد بود».

و همچنین در مصاحبه ای دیگر فرموده اند: «دولت اسلامی، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیتهای مذهبی

آزادی واراداتی و استعماری، انسان را نسبت به حقایق جهان با عظمت هستی غافل می کند، به گونه ای که پیوسته به دنبال مادیت و فساد اندیشی است و هیچ گاه به سرنوشت خود و کشورش نمی اندیشد.

آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی، تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد».

و بالاخره می فرمایند: «همه اقلیتهای مذهبی در اسلام محترم هستند و همه گونه آزادی برای انجام فرایض مذهبی خود دارند».

بنابراین اقلیتهای مذهبی در جمهوری اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردارند و در بیان عقاید و افکار خویش آزادند، مادامی که از چارچوب قوانین و مقررات شرعی خارج نشوند و الا حکومت موظف است از آنان و نیز احزاب و گروههای مشابه آن جلوگیری نماید.

آزادی غربی یا آزادی وارداتی و استعماری

آزادی که اسلام ارایه می دهد، آزادی معقول و پسندیده است نه مطلق و غیر معقول، البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که عقلانی بودن و غیر عقلانی بودن در ذات آزادی نهفته نیست، زیرا نفس آزادی مفهومش روشن است. بلکه آنچه آزادی را بدان موصوف می سازد چگونگی بهره برداری از آزادی است که اگر با اصول و پایه های اخلاقی و انسانی منطق باشد، آزادی معقول و اگر با آن در تضاد باشد، آزادی غیرمعقولی خواهد بود.

آزادی که در غرب مطرح است با هیچ یک از اصول و قوانین پذیرفته شده فطرت و وجدان پاک تطابق ندارد، زیرا در آن اغلب به هوا و هوس و گرایشهای نفسانی اهتمام داشته و کرامت و حیثیت انسانها را نادیده می انگارند و بشر را با اعطای این نوع آزادیهای نامحدود از تعمق و تفکر نسبت به جهان اطراف خود باز می دارند و به این ترتیب نیروی انسانی، بویژه جوانان که سرمایه های عظیم هر مملکتی به شمار می روند، را بتدریج به اضمحلال و نابودی می کشانند. از این رو اسلام و جمهوری اسلامی با این نوع آزادی مخرب حیوانی مخالف است و سخت با آن مبارزه می کند.

امام (س) از این نوع آزادی به «آزادی وارداتی و استعماری» تعبیر می آورند: «ما این معنا را گفته بشود که ما با صنعت خارجی ها یا علم مربوط به صنعتشان مخالفیم، ابدا مخالف نیستیم، ما با این آزادیهایی که از غرب می آیند و اینها هم دامن به آن می زنند و آزادی وارداتی است با این مخالفیم، اینکه جوانهای ما را رو به تباهی می کشید و به تباهی می کشد... (روحانیت) با این آزادی آزادزنان و آزادمردانی که ایشان می گویند، مخالفند. نه با آزادی، آزادی سر جای خودش اما بی بند و باری؟ آزادی یعنی هر که دلش می خواهد هر کار بکند! می خواهند هروئین بکشند، به شما چه! می خواهند قمار کنند! می خواهند کارهای زشت بکنند! با این مخالف است روحانیت. نه با آزادی بیان، آزادی قلم، به با آزادی گفتار، نه با روشنگریها، نه با صنعت».

امام طی بیانیه ای ملت را از خطر تفاله های رژیم خونخوار سابق که با یاری گروهکهای واپس زده و قلمداران غرب و شرق زده دست به فعالیتهای خرابکارانه می زنند، هشدار می دهند و می فرمایند: «اینان آزادی مسلح بودن در مقابل حکومت اسلامی و آزادی در ایجاد اغتشاش را می خواهند. اینان آزادی ژ-۳ برای نابودی اسلام و جمهوری اسلامی را می خواهند و این آزادی همان است که پیامبران و اسلام و رهبران آن، در سرتاسر تاریخ آن به جنگ برخاسته اند و خود را فدا کرده اند و ما نیز به حکم پیروی از آنان در صحنه هستیم و غربزدگان آزادی به شکل غرب که حتی آزادی جنسی به حد فجیع آن و آزادی مراکز فحشا را طالبند، اسلام و جمهوری اسلامی مخالف ایده های حیوانی آنان است».

امام راحل در توصیف این نوع آزادی می فرمایند: «این یک آزادی وارداتی است که از غرب آمده است، آزادی استعماری است یعنی ممالک مستعمره را دیکته کردند به آنهایی که خائن به مملکت هستند به اینکه ترویج این آزادیها را بکنید، آزادند که هروئین بکشند، چه بکنند، آزادند که افیون بکشند، آزادند که به قمارخانه ها بروند، آزادند که به عشرتخانه ها بروند».

آنگاه می فرمایند: «اینها آزادی را این می دانند و همان آزادی می دانند که از غرب دیکته شد برای ما، نه پیش خودشان، پیش خودشان اگر اینطور بود، این ترقیات مادی را نمی کردند، دیکته شده برای ممالک استعماری این نحو آزادیها، این آزادیها، آزادیهای وارداتی است و این بی انصافهای طرفدار به قول خودشان نویسنده (همه شان را نمی گویم. بعضی شان) و این بی انصافهای آزادیخواه، این نحو آزادی را برای ما تبلیغ می کنند و تأکید می کنند، آزادی که مملکت ما را به تباهی می کشد، مملکت، مملکت است به جوانش، به نیروی انسانی اش، چیزی که نیروی انسانی را به باد بدهد، مملکت را به بازی می دهد. اگر یک مملکتی نیروی انسانی نداشته باشد این مملکت نمی تواند اداره بشود و اینطور آزادی ای که این آقایان می خواهند، این آزادی ای است که نیروی انسانی را به تباهی می کشد».

نتیجه آزادی استعماری

آزادی وارداتی و استعماری انسان را نسبت به حقایق جهان با عظمت هستی غافل می کند، به گونه ای که پیوسته به دنبال مادیت و فساد اندیشی است و هیچ گاه سرنوشت خود و کشورش نمی اندیشد، از این رو امام رضوان الله علیه می فرمایند: «نتیجه اینکه این جوانهایی که باید برای یک مملکت و برای سرنوشت یک مملکت فعالیت داشته باشند، تمام نظرشان به این است که کی شب بشود ما سینما برویم و کی تابستان بشود ما دریا برویم. همه نظر این است. یک آدم افیونی نمی تواند فکر کند برای یک مملکت، یک آدمی که مغزش به موسیقی عادت کرد نمی تواند برای مملکت مفید باشد و اینهایی که بازی خوردند از خارج یا بازی نخورده عمال خارج هستند و ترویج موسیقی می کنند، ترویج فحشا می کنند، ترویج این کارهایی که جوانهای ما را به تباهی می کشد، می کنند، اینها کارهایشان، نتیجه کارهایشان این است که یک مملکت را که قدرتش باید از جوانی سرچشمه بگیرد، باید جوان آن قدرت را داشته باشد تا اداره بکند، این قدرت را از جوان می گیرند... تمام توجه، تمام این مغز، مغز موسیقی می شود، به جای مغز جدی، مغز لهوی می نشیند. باید یک آدمی باشد که به سرنوشت خودش فکر کند. این فکر را از او گرفته اند. این آزادی که آزادی استعماری باید به آن بگوییم غیرآزادیاست که در ملت باید باشد. آزادی است که از خارج وارد شده است و ماها را اینطور کرده است، جوانهای ما را اینطور کرده است».

لذا بشدت باید جلوی این نوع آزادیها را گرفت و نیروی انسانی بویژه نسل جوان را از تباهی و خودفروختگی رهایی بخشید.

چنانکه یکی از وصیتهای اکید امام راحل (س) به مسؤولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی همین امر است، همان طور که در فرازی از وصیتنامه سیاسی، الهی ایشان آمده است: «اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و رؤساس جمهور در دیدگاه امام (س) اقلیتهای مذهبی به سان دیگر اقشار جامعه دارای ارزش و احترام هستند و در پناه حکومت اسلامی آزادانه می توانند زندگی کنند و به انجام فرایض مذهبی خود بپردازند و در این راستا هرگز با مشکلی مواجه نخواهند شد.

ما بعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هر زمان آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها از اسلام و مصالح کشور منحرف شوند و باید همه بدانند که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه برخلاف مسیر ملت و کشور اسلامی مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است، به طور قاطع اگر جلوگیری نشود، همه مسؤول می باشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند، به دستگاههای مربوط رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند، خودشان مکلف به جلوگیری هستند. خداوند تعالی مددکار همه باشد».

آدرس ثابت:https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage/۱۸۵۹۵

عناوین مشابه

اخلاق و آزادی از دیدگاه امام خمینی (س)

چهار مقاله: حقوق بشر و آزادی های عمومی از دیدگاه امام خمینی (س)

مناسبات آزادی و امنیت از دیدگاه امام خمینی (س)

درآمدی بر آزادی های سیاسی از دیدگاه امام خمینی (س)

آزادی از دیدگاه امام خمینی قدس سره

دموکراسی و آزادی از دیدگاه امام خمینی

تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)

تأثیر شهادت طلبی از دیدگاه امام خمینی قدس سره در تغییر مفهوم قدرت از منظر تئوری سازه انگاری

اراده الهی و نسبت آن با اختیار انسان از دیدگاه امام خمینی (س)

وهابیت و آل سعود از دیدگاه امام خمینی (س)

انتهای پیام /*