بازخوانی اندیشه بیداری اسلامی امام خمینی در اشعار مصطفی جمال الدین‏

‏با شروع قرن بیستم و در تقابل با تمدن غرب، نخبگان جامعه ی اسلامی با رویکردی جدی به مسائل روز نگریسته و تلاش کردند تا مفهوم بیداری اسلامی را در نزد ملل مسلمان زنده نمایند. ‏‎در این میان، امام خمینی با اهتمام به این مفهوم و در راستای رسیدن به مرحله ی تمدن اسلامی، به تبیین اندیشه های خود برای جهانیان پرداختند. در جهان اسلام نیز اندیشمندان، ادیبان و سیاستمدارانی وجود داشته و دارند که تمام تلاش خود را مصروف پوشاندن جامه ی عمل بر این اندیشه ها نمودند. مصطفی جمال الدین (شاعر و مبارز مسلمان عراقی) یکی از این افراد بود که به علت نزدیکی افکارش به امام خمینی، از ایشان تأثیر پذیرفت. در این پژوهش، نگارنده به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که اندیشه های بیداری اسلامی امام خمینی، چگونه بر تفکرات جمال الدین و اشعار او اثر گذاشته است؟ وی بازخورد این اندیشه ها و تأثیرپذیری اش را از حضرت امام به خوبی در قصیده ی (معلم الامۀ) نشان می دهد. او معتقد است که امام، با توانایی بالایی که از علمای مکتب اسلام، به ویژه شیخ مفید به دست آورده با غرب و شرق مبارزه نموده و پیام انقلاب اسلامی را به تمامی کشورهای مسلمان می رساند و از این رو، حتی رحلت ایشان نیز حاوی پیامی در جهت بیدار ساختن امت اسلامی است. ‏

کد : 185074 | تاریخ : 18/02/1401

بازخوانی اندیشه بیداری اسلامی امام خمینی (س) در اشعار مصطفی جمال الدین

پدیدآورنده (ها): صیادی نژاد (استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه کاشان، کاشان، ایران) ، روح الله (دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشکده ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه کاشان، کاشان، ایران) ؛ ذکائی، عبدالحسین؛ ذکائی، ابوالفضل (دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشکده تحصیلات تکمیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا، اصفهان، ایران)

چکیده

با شروع قرن بیستم و در تقابل با تمدن غرب، نخبگان جامعه ی اسلامی با رویکردی جدی به مسائل روز نگریسته و تلاش کردند تا مفهوم بیداری اسلامی را در نزد ملل مسلمان زنده نمایند. در این میان، امام خمینی با اهتمام به این مفهوم و در راستای رسیدن به مرحله ی تمدن اسلامی، به تبیین اندیشه های خود برای جهانیان پرداختند. در جهان اسلام نیز اندیشمندان، ادیبان و سیاستمدارانی وجود داشته و دارند که تمام تلاش خود را مصروف پوشاندن جامه ی عمل بر این اندیشه ها نمودند. مصطفی جمال الدین (شاعر و مبارز مسلمان عراقی) یکی از این افراد بود که به علت نزدیکی افکارش به امام خمینی، از ایشان تأثیر پذیرفت. در این پژوهش، نگارنده به دنبال یافتن پاسخ این سؤال است که اندیشه های بیداری اسلامی امام خمینی، چگونه بر تفکرات جمال الدین و اشعار او اثر گذاشته است؟  وی بازخورد این اندیشه ها و تأثیرپذیری اش را از حضرت امام به خوبی در قصیده ی (معلم الامۀ) نشان می دهد. او معتقد است که امام، با توانایی بالایی که از علمای مکتب اسلام، به ویژه شیخ مفید به دست آورده با غرب و شرق مبارزه نموده و پیام انقلاب اسلامی را به تمامی کشورهای مسلمان می رساند و از این رو، حتی رحلت ایشان نیز حاوی پیامی در جهت بیدار ساختن امت اسلامی است.

واژگان کلیدی: امام خمینی (س)، مصطفی جمال الدین، بیداری اسلامی، التزام، عراق، انقلاب اسلامی

مقدمه

از مهم ترین دغدغه های نخبگان سیاسی و دینی در جهان اسلام، روشنگری و پرداختن به ضرورت هایی است که ضمن تقویت اسلام، تمدن اسلامی نیز برپا شود. منتقدان در این رابطه معتقد به گذار از سه مرحله ی اساسی هستند، «مرحله ی نهضت (قبل از پیروزی انقلاب)، مرحله ی دولت (نظام سازی) و مرحله ی تمدن اسلامی» (نجفی، ١٣٨٨: ٢٢٥).

از این رو فرآیند روشنگری، تنها با بیداری امت اسلامی نمود یافته و به صورت خیزش عمومی نخبگان و مردم مسلمان برای احیای هویت اسلامی و بازگشت به عزت دینی (نجفی، ١٣٩١) تفسیر می شود.

با شکل گیری انقلاب اسلامی ایران تحت رهبری امام خمینی، خیزش امت اسلامی بر علیه طاغوت در جهان اسلام به سرعت گسترش یافت. دلیل این تأثیرگذاری را می توان در جامعیت نظرات امام دانست که مبتنی بر فطرت انسانی بود. از این رو، افکار سیاسی ایشان در عراق نیز مورد توجه قرار گرفت. اشعار مصطفی جمال الدین به عنوان یک روحانی مبارز و ادیب عراقی نشان دهنده عمق نفوذ اندیشه های بیدارگرانه امام در میان شیعیان عراق می باشد. حال، سؤال اساسی پژوهش حاضر آن است که: اندیشه های بیداری اسلامی امام خمینی چگونه بر تفکرات جمال الدین و شعر او اثر گذاشته است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جمال الدین در بستر التزام دینی و الهام از اندیشه های امام و انقلاب اسلامی، راهکار مناسب را برای برچیدن بساط ظلم و ستم در عراق، بازگشت به خویشتن و بیداری مسلمین می داند.

پس از ظهور موج جدید بیداری اسلامی، ابعاد این حرکت از سوی محققان مورد بحث و بررسی قرار گرفت، لکن تأثیر اندیشه های امام خمینی در حرکت شیعیان عراق به طور عام و اثرگذاری این اندیشه ها بر ادبیات بیداری عراق به طور خاص از مباحثی می باشد که از مطالعه پژوهشگران مغفول مانده است. به همین جهت، انجام پژوهش پیش رو مهم می نماید.

١. امام خمینی و اندیشه ی بیداری اسلامی

نقطه آغازین افکار بیدارگرایانه امام خمینی را می توان در سخنرانی ها و مقابله مستقیم او با رژیم پهلوی در سال ١٣٤٢ جستجو نمود. ایشان در این ایام سکوت جامعه را برای اسلام خطر دانسته و فرمودند: «روحانیت و اسلام در معرض خطر است. سکوت در مقابل دستگاه فاسد جبار برای ملت اسلام ننگ است‏» (صحیفه امام، ج ١،ص ٢٠٠). از نظر امام بیداری امت ها به طور عام و امت اسلام به طور خاص از چنان اهمیتی برخوردار است که رسالت انبیا الهی نیز در این چارچوب ارزیابی می شود: «وقتی که تاریخ انبیا را ملاحظه کنید می بینید که انبیا آمده اند مردم را بیدار کنند» (همان، ج ٨، ص ٢٩١). از همین رو ایشان نیز برای خود به عنوان یک مرجع دینی رسالت بیدار گونه قائل بوده و نه تنها در بیداری امت اسلامی، بلکه در بیدار ساختن ملت های غیرمسلمان نیز کوشیدند. امام با افق نگاهی وسیع، همواره خواستار بیداری کشورهای تحت ظلم و ستم بودند و غفلت ملت ها را عامل چپاول هر چه بیشتر منافع کشورها دانسته و فرمودند: «شرق [کشورهایی که از سوی غرب به آن ها ستم روا داشته شده] باید بیدار بشود... اگر بیدار نشویم... همه ما طعمه آن ها [کشورهای استعمارگر غربی] خواهیم بود» (صحیفه امام، ج ١٠، ص ٣٦١).

البته در این مسیر، دول غربی از دخالت و تفرقه افکنی میان مسلمین دست برنداشته و دسیسه چینی می کنند. «این ها نقشه هایی بوده است که این ها [دول غربی] درست کردند و کشیدند و این ها [مسلمین] را مقابل هم قراردادند» (صحیفه امام، ج ٧، ص ٣٩٢). به همین جهت امام خمینی بدیاری را در سطح ملت ها مطرح کرده و با انتقاد از دولت های کشورهای مسلمان فرمودند: «مسلمین باید بیدار شوند، ملت ها. دولت ها را من از اکثرشان مأیوس هستم، لکن ملت ها باید بیدار شوند و همه تحت لوای اسلام... باشند» (صحیفه امام، ج ١٢، ص ٣١٩).

امام خمینی در راه مبارزه با طاغوت و استکبار جهانی پس از رساندن پیام خود به ملت ایران و بیداری آن ها همواره بر مسئله صدور انقلاب اسلامی نیز تأکید داشته اند. از منظر ایشان «جنگ ما جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی شناسد» (صحیفه امام، ج ٢١، ص ٨٧) و از همین رو «مسئولان ما [کارگزاران نظام جمهوری اسلامی] باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم داری حضرت حجت ارواحنا فداه است... باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آن ها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند» (صحیفه امام، ج ٢١، ص ٣٢٧). بنابراین در اندیشه امام، صدور انقلاب هم یک تکلیف است و هم تاکتیکی تهاجمی بر دشمنان انقلاب (موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ١٣٧٤: ١٩). لکن نکته اساسی در مسالمت آمیز بودن این حرکت است. چراکه امام برای صدور انقلاب، راه های بسیار مسالمت آمیز و درعین حال قابل اجرایی را در دستور کار قراردادند (موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ١٣٧٤: ٢٦٢) که از آن جمله می توان به تبلیغ اسلام راستین، آشنایی دولت ها و ملت ها با نقشه استعمار، دعوت ملت ها به عزت و افتخار و درنهایت بیدار سازی افکار مسلمین در تمامی بلاد اسلامی اشاره داشت.

این حرکت های تجدید حیات طلبانه به سرعت در جهان اسلام و خصوصا در جهان تشیع ظهور و بروز جدی یافت. عراق یکی از کشورهایی است که با الهام از اندیشه امام خمینی به مبارزه با طاغوت و استکبار پرداخته و در این میان افراد مبارزی همچون مصطفی جمال الدین با بهره گیری از اشعار و ادبیات خود آیینه تمام نمای افکار بیدار گرایانه امام در این کشور می باشند.

٢. مصطفی جمال الدین

مصطفی جمال الدین (١٩٢٧-١٩٩٦) شاعر عراقی در حوالی نجف چشم به جهان گشود.

پدربزرگش مرجع دینی عشایر بود. این موقعیت برای او کافی بود تا رهسپار نجف شود و در آن دیار علاوه بر تحصیل علم به ادبیات و سیاست اهتمام ورزد. او در مدت تحصیل در حوزه علمیه نجف، تحت تعالیم و آموزه های هویت طلبانه اسلامی آیت الله محمدباقر صدر قرار گرفت.

با آغاز مبارزه مردم ایران با رژیم پهلوی، حوزه علمیه نجف به دفاع از مبارزان ایرانی می پردازد. از این رو آیت الله صدر در پیامی اعلام می دارد: «کسانی که در ایران برای دفاع از اسلام و مسلمین [بر علیه رژیم پهلوی] قیام کرده و کشته می شوند، شهید می باشند» (علیخانی، ١٣٩٠، ج ١٨: ١٦) ایشان همچنین انقلاب اسلامی را رها بخش بشریت دانسته و می گویند: «در این زمان که اسلام از صحنه اجتماع خارج شده است و هیچ نقشی در اداره امور عمومی ندارد از طریق انقلاب سیاسی و اجتماعی بنیادین بر مبنای اسلام یا انقلاب اسلامی می توان سعادت انسان تأمین گردد و بحران زمانه از بین برود و نظام سیاسی اجتماعی صالح به وجود آید» (علیخانی، ١٣٩٠، ج ١٨: ٣٤ و ٣٥).

فلذا از اینجاست که جمال الدین با انقلاب مردم ایران آشنا می شود و به سان استاد خود، آیت الله صدر، به آن دل بسته شده و راه نجات امت اسلامی را حرکت انقلابی علیه طاغوت می بیند.

امام خمینی در ادامه تبعید خود از ترکیه به نجف عازم می شود و ارتباط گسترده ای با حوزه علمیه و علمای عراق به خصوص آیت الله صدر پیدا می کند. این همکاری ها از چشم جمال الدین دور نمانده و او نیز در همین مسیر قدم برمی دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران روح امید در جریان مبارز عراقی دمیده می شود. در این ایام آیت الله صدر برای تشدید قیام در عراق، درس خارج فقه خود را تبدیل به درس تفسیر کرد و اقدام به نگارش سری شش گانه موضوعات سیاسی و اقتصادی نمود و آن را تحت عنوان «الاسلام یقود الحیأە» به مردم ایران هدیه کرد. از بین این مجموعه، اولین آن، با عنوان «طرح پیش نویس برای قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» ارائه شد (علیخانی، ١٣٩٠، ج ١٨: ٥١). او همچنین در دیگر کتب خویش مقدمات تئوریک حکومت اسلامی را پایه گذاری می کند: اقتصادنا، فلسفتنا، المدرسۀ الاسلامیۀ، بحث حول المهدی، بحث حول الولایۀ، الفتاوی الواضحۀ (معموری، ١٣٧٩: ٥١).

به دلیل فتاوای آیت الله صدر در تحریم پیوستن و عضویت در حزب بعث، وجوب قیام مسلحانه علیه بعثی ها و اندیشه هایش در لزوم تشکیل حکومت اسلامی و ضرورت دفاع از جمهوری اسلامی، موجب مخالفت های گسترده مردمی با دولت بعثی گردید (شیرودی، ١٣٨٣: ١٧٠). سرانجام ایشان به دست نیروهای بعثی در تاریخ ١٩ فروردین ١٣٥٩ درحالی که ذره ای از اهداف بیدارگرایانه امام خمینی کوتاه نیامد به شهادت رسید. با این اوضاع، نیروهای معتقد به تجدید حیات هویت اسلامی برای مدتی کوتاه تضعیف شدند.

با شروع جنگ عراق علیه ایران و شهادت آیت الله صدر، رژیم بعث جمال الدین را که از بازماندگان حرکت بیداری اسلامی در عراق بود تحت فشار گذاشت تا در مشروعیت جنگ علیه ایران فتوا دهد، لکن او در پی این فشارهای سیاسی قامت خم نکرده و گفت: «آیا من مرجعی بزرگ هستم تا این حق را داشته باشم که در چنین مسئله ای فتوا دهم؟» (جمال الدین، ١٤١٨: ٧٨). فشارهای رژیم بعث ادامه یافت تا اینکه جمال الدین به طور پنهانی از عراق خارج شده و پس از مدت ها آوارگی نهایتا در سوریه ساکن شد و در دوران تبعیدش در سوریه، شیعیان عراق با مشارکت خانواده او انقلاب شعبانیه (قیام سراسری مردم عراق در سال ١٩٩١ که توسط رژیم بعث سرکوب شد.) را بر ضد ساختار دیکتاتوری حزب بعث به راه انداختند. جمال الدین در این ایام با بهره گیری از ادبیات و شعر خود به حمایت از این حرکت انقلابی که برگرفته از انقلاب اسلامی ایران و حرکت احیاگرایانه امام خمینی بود، پرداخت. او تا آخرین روزهای حیات خود بر ادامه حرکت بیداری اسلامی تأکید داشته و این امر در اشعار او به شیوه ای ظریف منعکس شده است.

٣. ادبیات متعهد در اشعار جمال الدین

وقتی که در دایره ی خرد هنرمند، بین زیبایی و سودمندی تفاوت حس می شود، جدال پیرامون آزادی و تعهد بین طرفداران ادبیات آزاد و ادبیات متعهد درمی گیرد (خضر، ١٩٧٣: ٣٦) و شاعر خود را در برابر این دو رویکرد می بیند و به ناچار باید یکی را برگزیند و البته عجیب نیست که جمال الدین تعهد را به عنوان قله ی خیال شاعرانه اش می شناسد و با برگزیدن التزام منطقی در مقابل تحجر و خشک مغزی بر این اندیشه است که چنین ادبیاتی، از ملت عراق، امتی داری رسالت و هدف می سازد (جمال الدین، ١٤١٥: ٨٨).

جمال الدین با چنین دیدگاهی دریافت که باید از التزام خویش استفاده کرده و اندیشه های خود را با زبان فراگیر شعر عرضه کند. التزامی که به عقیده حلاق (١٩٦٨) به منزله ی جزئی از ذات اثر ادبی و حاصل تعامل مستمر و پویا بین ادیب، زندگی انسان است.

٤. انگیزه های التزام

در تحلیل انگیزه های التزام جمال الدین، باید به سه عامل مهم توجه کرد. نخست آنکه شاعر در عراق زیسته، کشوری باسابقه ای پر از تنش و انقلاب که بر او نیز تأثیر گذاشته است. عامل دوم تشیع جمال الدین است که انگیزه ی او را برای دفاع از آرمان هایش می افزاید و عامل آخر موقعیت اجتماعی او می باشد که در کسوت سیادت و رهبری عشیره وظیفه ای را بر دوش خودش احساس می کرد.

ظهور و بروز این سه ویژگی را می توان در مقدمه ی دیوان جمال الدین ملاحظه نمود: «تا به امروز کسی مرا ندیده است که از مشارکت در مورد مسائل وطن، امت اسلامی و یا اعتقاداتم از قافله عقب بمانم، و ریشه ی شعرم از وهران (دومین شهر الجزایر که در سال های دهه ی ١٩٥٠ ضد استعمار فرانسه به پا خواست و با حمایت مردم عرب، به خصوص شیعیان عراق رو به رو شد.) تا صحرای طبس را دربرمی گیرد» (جمال الدین، ١٤١٥: ٨٧). همچنین او در جای دیگر عرب گرایی خویش را چنین شرح داده و می گوید: «عربیتی که من از آن دم می زنم ملی گرایی بسته ای نیست که در ذهن ها وجود دارد، بلکه به منزله ی جسمی است که اسلام روح آن است» (جمال الدین، ١٤١٥: ٩٣).

جمال الدین در شعرش پیوسته خواهان روح عربی و اسلامی است. لکن با شروع انقلاب اسلامی و تبلیغات مسموم رژیم بعث و هم چنین غیر عرب خواندن (در رژیم بعث تلاش های گسترده ای در جهت اثبات عرب نبودن شیعیان جنوب عراق انجام شد. تا جایی که به آن ها نسبت سومری، هندی و ترکمنی دادند که در قصیده ی یقظان شاعر به آن پرداخته است) شیعیان بین شیعه و سنی اختلاف پدید می آید و با اوج گیری سرکوب ها که نقطه ی عطف آن در انقلاب شعبانیه رقم خورد، شیعیان مبارز عراق که اکنون نیازمند پشتیبانی اعراب بودند، به ناگاه با سکوت و حتی مخالفت انقلابیون در کشورهای عربی روبرو شدند.

از این رو، جمال الدین در سال ١٩٩١در یک سخنرانی با عنوان (حاشیه ای بر رنج شیعیان عراق) (هوامش علی محۀن الشعی فی العراق.) خطاب به اعراب از سکوت آن ها در برابر بیدادگری طاغوت انتقاد کرد: «موضع گیری های سیاسی و ادبی در نجف که از ابتدای این قرن تا به امروز در حمایت از عرب ها و مسلمان انجام شده، اکنون به فراموشی سپرده شده است؟ .... آیا در ١٩١١ برای برقه و طرابلس، فتوای جهاد در نجف صادر نشد؟» (جمال الدین، ١٤١٨: 265)

شاعر در سال بعد، قصیده ای بانام «یقظان» می سراید و در آن بر مظلومیت شیعیان عراق و سکوت بی پایان ملت عرب تأکید می کند:

فاجاته أن العروبۀ (أم) مالها - عند حزنه - أجفان !! طردته (هوازن) فأ جارت ه (قریش)... لکنهم (رومان) !! (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٦٦) ترجمه: عراقی از این به شگفت آمد که عربیت را بسان مادری می پنداشت (که در شعبانیه باید با او ملاطفت می کرد). ولی روی خود را از عراقی ها برگرداند. و هوازن (کشورهای عربی) او را طرد کردند و قریش فرنگ (بریتانیا) به او پناه داد.

جمال الدین از این واقعیت رنج می برد اما ضرورت را در دامن نزدن به اختلافات طائفی می دانست. در چنین چالشی، شیعیان چاره ای جز پناه بردن بر هم کیشان خود در ایران نداشتند. به علاوه حضور امام در سال های تبعید در عراق و نزدیکی وی با آیت الله محمدباقر صدر از دلایل مؤثر در گرایش نسل جدید متفکران شیعه عراق و ازجمله جمال الدین به اندیشه های امام خمینی بود.

شباهت اندیشه های جمال الدین با امام خمینی به حدی است که اگر شاعر در یکی از ابعاد سیاسی، اجتماعی و یا در بحث مرجعیت دینی هم پایه ی امام بود، می توانستیم به مطالعه ی تطبیقی بین این دودست بزنیم. جمال الدین در مورد اصلاح حوزه، مبارزه با استکبار، مسئله ی فلسطین، وحدت اسلامی و مسئله ی بازگشت به خویشتن متأثر از اندیشه های امام خمینی بوده و همه این مسائل را به خوبی در دیوانش به نمایش گذاشته است. هرچند بررسی افکار جمال الدین در بستر اندیشه ی بیداری اسلامی به دلیل نبود ارتباط نزدیک بین وی و امام، در وهله ی اول دشوار به نظر می رسد، لکن با نگاهی به انگیزه های التزام در افکار و اشعار او، این امر قابل تفسیر است.

در میان دیوان اشعار جمال الدین، می توان در قصیده «معلم الامۀ»، رگه هایی از تفکر بیدارگرانه امام خمینی را به وضوح مشاهده کرد

٥. قصیده معلم الامۀ

جمال الدین در سال ١٩٩٣ [پس از رحلت امام خمینی] و چندی پس از شکست انقلاب شعبانیه، این قصیده را سرود. بررسی این شعر از میان دیوان او می تواند ریشه های تفکر بیداری اسلامی وی و مردم عراق را که الهام گرفته از مکتب امام خمینی است، به تصویر کشد. او در این قصیده، رهبری امام خمینی را برای خود و شیعیان عراق، امری عقلی و شرعی می پندارد.

جمال الدین در این قصیده که به بهانه گرامیداشت هزاره شیخ مفید (س) در تهران برگزار شد به حوادث جاری منطقه در سه بخش می پردازد که عبارت اند از: ١. شیخ مفید؛ احیاگر تشیع پویا ٢. امام خمینی؛ احیاگر شخصیت و منش شیخ ٣. صدام و حکام عرب؛ سدی در برابر بیداری.

برای یافتن شباهت ها بین امام و شیخ مفید، نخست باید آثار امام را مورد تحلیل و بررسی قرار داد. ایشان در کتاب ولایت فقیه پیرامون روایتی از پیامبر اکرم (ص) که برای خلفای بعد از خودشان از عبارت (معلمان مردم بعد از خود) استفاده می کنند، می گویند: «ما که می گوییم شیخ صدوق (س) با شیخ مفید (س) فرق دارد، مراد این نیست که شیخ صدوق فقاهت نداشته یا اینکه فقاهت او از مفید کمتر بوده است.... لکن فرق ایشان با مفید این است که مفید و امثال ایشان از مجتهدینی هستند که نظر خودشان را در روایات و اخبار به کار می برده اند؛ و صدوق از فقهایی است که نظر خود را به کار نمی برده، یا کمتر به کاربرده اند. حدیث آن هایی را شامل می شود که علوم اسلام را گسترش می دهند، و احکام اسلام را بیان می کنند، و مردم را برای اسلام تربیت و آماده می سازند تا به دیگران تعلیم بدهند» (امام خمینی، ١٣٩٠: ٦٢).

همین گفته ها کافی است که تشابه اصول فکری امام با شیخ و برداشت درست شاعر از عمل گرایی فقهی امام را نشان دهد. جدای از نظرات مشابه فقهی، هر دو فقیه در زمانه ای پر تشتت زیسته و اندیشه ی آن ها در بیدارگری امت اسلامی در واقع، نمود حوادثی است که در زمانشان رخ داده است. آیت الله جعفر سبحانی (١٣٧٢) در این مورد معتقدند که به علت گسترش فتوحات و هم چنین علوم در زمان شیخ، مسلمانان با مسائل و شبهات جدید در زمینه های مختلف روبرو گردیده اند و به علت ضعف دولت عباسی، امپراتوری اسلامی دچار انشعاب گردید و دولت های کوچکی در هر سو سر برداشتند. از همین رو می توان گفت وضعیت دوران معاصر نیز بی شباهت به قرن چهار و پنج و چند پاره شدن ممالک اسلامی نیست.

کلماتی از قبیل «ریشه ها»، «خون در رگ» و «افق گسترده» نیز در بخش اول قصیده، اشاره به همین تشابه دارد و لذا شاعر از رهگذر نماد و تصویر به این مطلب دست می یابد.

جذورک فی بغداد ظامئۀ سغبی وظلک فی طهران یحتضن العربا أن دما من قلب (قحطان) لم یجد شرایینه، فاختار من (فارس) قلبا ولکن موفور الجناحین إن یضق به الوکر یوما یمتط الأفق الرحبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٨٦) ترجمه: ریشه هایت در بغداد، تشنه و گرسنه اند و سایه سارت در تهران عرب ها را در برگرفته است. و خونی از قلب قحطان (عرب اصیل) رگ هایش را برای گردش پیدا نکرد، در نتیجه بلاد ایران را قلب خود قرارداد. ولی کسی که دو بال دارد، اگر روزی لانه اش را تنگ و ناخوشایند یافت، بر پهنه ی وسیع افق سوار شود.

جمال الدین در تحلیل اولیه برای پرداختن به حوادث معاصر، با پل زدن به قرن های گذشته در پی نوعی شباهت زایی است و این اقدام چه آگاهانه و چه غیرآگاهانه برای ما این مطلب را روشن می کند که امام خمینی همان شیخ مفید است. فشارهای همه جانبه و سختی های شیخ مفدی در این راه نشان دهنده ی یکی بودن شخصیت این دو فقیه در نزد شاعر است.

جذورک فی بغداد کانت منیعۀ تهیبها جور السلاطین منصبا یطوف بهارکب (الخلیفۀ) موهنا مخافۀ أن تؤذی إذا وطی ء التربا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٨٦) ترجمه: ریشه هایت در بغداد محکم و غیرقابل دسترس بودند. به گونه ای که حاکمان ستمکار سریعا از آن ترسیدند. خلیفه و همراهانش اهانت وار به دورش می گشتند و پا به زمین نمی گذاردند، از ترس این که اگر پای بر زمین بگذارند، آزرده شوند.

جمال الدین در این قصیده معتقد است ریشه های حرکت بیداری اسلامی که در عراق و در اندیشه ی شیخ مفید متبلور بوده، اکنون در ایران به رهبری امام خمینی به درختی تنومند مبدل شده و بر دیگر نقاط دنیا تأثیرگذار خواهد بود. او در مواردی به بیان این رابطه می پردازد که در ذیل به آن اشاره خواهد شد:

٥-١. بازگشت به خویشتن:

از نظر شاعر، امام خمینی نمونه ی بارز و عملی بازگشت به خویشتن و یا همان بیداری است، به گفته ی او امام با قدم برداشتن در مسیر شیخ مفید توانست به دوراندیشی و ایستادگی دست یازد: جذورک فی بغداد شقت فروعها ثری الغی حتی عمت الشرق و الغربا ترضبها فی ثغر إیران (رهبر) تعلم منها الحزم، والموقف الصلبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٩٠) ترجمه: ریشه هایت در بغداد است، اما شاخه های این ریشه، خاک گمراهی را درنوردید تا این که شرق و غرب را در برگرفت و در لب های ایران رهبری آن را سر کشید که از این ریشه ها دوراندیشی و دیدگاه محکم را آموخت.

استفاده از واژه ی غیر عربی «رهبر» در بیت بالا، نشان دهنده ی اثرپذیری شاعر از امام و ایران است. در واقع جمال الدین آن قدر خود را به محیط جدید نزدیک می بیند که تصمیم می گیرد نام این رهبر معنوی را به لفظ فارسی استعمال کند.

٥-٢. احیای روحانیت:

از منظر جمال الدین در جوامعی چون ایران و عراق که ملت، رسیدن به خواسته های خود را در کلام مرجعیت جستجو می کنند، نبودن شخصیتی که مردم را برانگیزاند، خود اولین عامل شکست است و امام فردی بود که پس از سال های طولانی نهاد روحانیت را احیا نموده و به جایگاه رهبری سیاسی دینی امت اسلام رسانید.

أعاد لأمجاد (العمامۀ) دور ها فألبسها درع الإمامۀ و العضبا وأجلسها فی قمۀ العرش وحدها لیعرف رب (التاج) أعلاهما کعبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٩١) ترجمه: نقش و عظمتی را که عمامه داشت به آن برگرداند و لباس امامت و شمشیر بران بر تنش پوشاند و عمامه را به تنهایی بر اوج قدرت نشاند تا شاه صاحب تاج وتخت بفهمد که چه کسی بالاتر است.

٥-٣. مرگ بیدارگر:

جمال الدین رهبری را از آن کسی می داند که حتی مرگش بیدارگر انسان ها و برانگیزنده ی آن ها از غفلتی بزرگ باشد. وصف زیبا و شاعرانه ی او ازجمله ی معروف امام خمینی است که فرمودند: «جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‏ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می ‏کنم.» (صحیفه امام، ج ٢١، ج ٩٣) و تشبیه امام به سقراط که جام زهر را سر کشید، تصویری زیبا و تکان دهنده را برای مخاطب به نمایش می گذارد: ونم یا أخا (سقراط) جفنا فإنما تجرعت کأس السم کی توقظ الهدبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٩١) ترجمه: بخواب ای برادر سقراط و پلکت را ببند، چراکه تو جام زهر را سر کشیدی تا مژه ها (مردم) بیدار بمانند.

استفاده ی شاعر از واژه ی «نم»، به معنای اطمینان دادن به امام در جهت ادامه ی راهی است که مسلمانان در سال های بعد خواهند پیمود و درواقع به معنی آسوده بخواب هست. از سوی دیگر شاعر بعد از نم جفنا را می آورد تا با تکنیک بازخورد در شعر خود: کأنک لم تبرح، إلی الآن، واقفا علی الکرخ من بغداد، تستطلع الدربا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٨٦) نشان دهد که تنها بدن او به خواب رفته و اگر چه چون شیخ مفید از میان ما رفته ولی برای نسل های آینده برخواهد خواست و نقش هدایت گرانه را به عهده خواهد گرفت.

٥-٤. بیداری امت های اسلامی

امام خمینی و جمهوری اسلامی در سال های جنگ رژیم بعثی عراق علیه ایران در حمایت از مهاجرین عراقی نقشی تأثیرگذار ایفا نمودند، چنانکه ناظران سیاسی در مورد ایران و حمایت رهبری از شیعیان عراق در این ایام می گویند: «ایران به آن ها[مبارزان و مجاهدان عراقی که در این سال ها به ایران مهاجرت کرده بودند] اجازه داد سازمان دهی شوند و یا خود دست به سازمان دهی آن ها زدند. در شکل های مختلف، از جبهه گرفته تا به صورت گروه های چتری (هماهنگ کننده) که ندای [امام] خمینی برای ولایت فقیه را در آغوش گرفتند (٢٠٠٧ ,Crisis Group (. از این رو است که محققان معتقدند مهم ترین عامل تعیین کننده فرصت های جمهوری اسلامی ایران ارائه روایتی اصیل از اسلام سیاسی است که در بین مردم منطقه طرفدار دارد؛ زیرا پس از صدها سال تحقیری که بر مسلمانان منطقه حاکم بود، با فراخواندن آن ها به بازگشت به اسلام اصیل خاطره خودباوری، عزت، سرافرازی و تاریخ شکوهمند گذشته، در آن ها زنده شده است (امینیان، ١٣٩٠).

جمال الدین نیز تأثیرگذاری امام خمینی و نظام جمهوری اسلامی ایران را در بیداری امت اسلامی این چنین بیان می کند که اگرچه امام درگذشت، اما حرکت اسلامی او از مصر تا مغرب را در برگرفته است. جذورک فی بغداد شقت طریقها و طار بها (الروح) الخمینی إذ شبا فحطت علی (مصر) و لمت ب (تونس) وأحدث فی (وهران) (خرطومها) ثقبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٩١).

ترجمه: ریشه های تو در بغداد راه خود را باز کرد و روح الله زمانی که به پیری رسید، با آن پر کشید. این ریشه ها در مصر ساکن شد و به گرد تونس پیچید و پس ازآن خرطوم (که از این ریشه ها برآمده) در وهران باعث حادثه شد.

٥-٥. جنبش علما:

وقتی که دولت عباسیان از شیخ مفید و شاگردانش درخواست کرد که نسب علوی فاطمیان مصر را منکر شوند، سید رضی [شاگرد شیخ مفید] در دفاع از فاطمیان اینگونه سرود: ما مقامی علی الهوان و عندی مقول صارم و أنف حمی (السید الرضی، ١٣٠٩، ج ٢: ٩٧٢) ترجمه: هرگز در موقعیت خواری نمی ایستم و گفته هایم محکم است و من انسانی با اصل و نسبم.

در شرایطی که صدام از روحانیت عراق می خواهد که ضد ایران موضع بگیرند، جمال الدین خود و آیت الله صدر را در جایگاه سید رضی و مرتضی می بیند و در نتیجه چاره را ادامه ی این راه می داند. شهدی صدر همچون امام به امور زیربنایی برای تشکیل یک حکومت اسلامی در عراق دست زده بود و اگر امام نظریه ی ولایت فقیه را بنا نهاد، او نیز با نوشتن کتاب هایی نظیر فلسفه ی ما و اقتصاد ما در پی برپایی حکومت اسلامی بود. خط فکری [آیت الله] صدر بسیار شبیه تفکرات آیت الله خمینی بود (٢٠٠٧,Schmidt (. شهید صدر نیز مانند امام، مسلمین را به ادامه ی جهاد مبارزه برای ایجاد یک حکومت صالح، منحصر به فرد، شرافتمندانه و بر اساس اسلام تشویق می نمود. و به همین دلیل است که برخی از محققان از صدر به عنوان «خمینی دیگر» (٢٠٠٩ ,Juul,Duss)نام برده اند.

جمال الدین با این پیش زمینه ی فکری همان گونه که در ابتدای بحث آمد از تایید جنگ عراق علیه ایران امتناع می کند و در استغاثه با امام رضا (ع)، شهید صدر را - که در نزد امثال او همان امام خمینی است - مظهر مبارزه می داند:

و نادی (الرضی) (المرتضی): ما مقامنا؟  و هذا (الرضا) هلت کتائبه الشهبا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٨٨).

ترجمه: سیدرضی به برادرش مرتضی گفت: در برابر فشارها چه کنیم؟ حال آنکه لشکریان خاکستری رنگ امام رضا است که از دور پدیدار است.

أتیناک و الثارات حمر و فوقها دم (الصدر) تجلو ناره اللیل و الکربا (جمال الدین، ١٤١٥: ٢٨٩).

ترجمه: به سوی تو آمدیم و انتقام های ما خونین است و در بالاترین نقطه خون شهید صدر است که آتش این خون شب را روشن و اندوه را می زداید.

نتیجه گیری

با توجه به مطالب گفته شده نتایج ذیل حاصل می شود:

١. عمده ترین تفکرات امام در آغاز حرکت بیداری اسلامی عبارت اند از عاملیت غرب در غفلت مسلمانان، سپردن علم بیداری اسلامی به دست مردم هر کشور، لزوم جهانی شدن حرکت بیداری اسلامی.

٢. جمال الدین در بستر التزام دینی و الهام از اندیشه های امام و انقلاب اسلامی راهکار مناسب برای برچیدن بساط ظلم و ستم در عراق را بازگشت به خویشتن و بیداری اسلامی می داند.

٣. جمال الدین، از رهگذر مذهب و موقعیت اجتماعی و با بهره مندی از موهبت شاعرانه ی خود، اندیشه های بیداری اسلامی امام خمینی را در اشعارش به ویژه قصیده معلم الامۀ بازتاب می دهد.

٤. در دیوان جمال الدین، نگاه امام خمینی در مورد غرب، مبارزه با استکبار، برپایی حکومت عدل و برکناری حکومت طاغوت به خوبی بیان شده است.

٥. به نظر می رسد، حضور امام در سال های تبعید در عراق و نزدیکی آیت الله صدر با وی، یکی از دلایل مؤثر در گرایش نسل جدید متفکران شیعه عراق به اندیشه های امام خمینی بوده است.

منابع

- امینیان، بهادر (١٣٩٠)، محیط امنیتی ایران و تحولات بیداری اسلامی، فصلنامه آفاق امنیت، (زمستان ١٣٩٠)، شماره ١٣، ص ١٨-٥.

- جمال الدین، مصطفی (١٤١٥ ه. ق)، الدیوان، بیروت: دار المورخ العربی.

- جمال الدین، مهند (١٤١٨ه. ق)، سیدالنخیل المقفی، قم: المکتبۀ الادبیۀ المختصۀ.

- حلاق، یوسف (١٩٦٨)، عود إلی مسألۀ الالتزام فی الأدب، آذار ١٩٦٨، المعرفۀ، العدد ٧٣.

- خضر، عباس (١٩٧٣)، الحریۀ و الالتزام، یونیه ١٩٧٣، الجدید، العدد٣٥.

- خمینی [امام ]، سید روح الله (١٣٧٨)، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.

- ___ (١٣٩٠)، ولایت فقیه، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ بیست و چهارم.

- سبحانی، جعفر (١٣٧٢)، شیخ مفید، متکلمی توانا و محدثی محقق، ویژه نامه شیخ مفید؛ روزنامه جمهوری اسلامی، فروردین ١٣٧٢، ص ١٤-٩.

- السید الرضی (١٣٠٩)، جزئان، دیوان السید الرضی، المصصح: محمد بن سلیم اللبابیدی، بیروت

- شیرودی، مرتضی (١٣٨٣)، اندیشه های سیاسی مسلمانان، تهران: یاقوت، چاپ دوم.

- علیخانی، علی اکبر (١٣٩٠)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنیگ و اجتامعی، جلد هجدهم.

- المتنبی (١٩٨٣)، دیوان المتنبی، بیروت: دار بیروت للطباعۀ و النشر.

- معموری، علی (١٣٧٩)، نظریه سیاسی شهید سید محمد باقر صدر، قم: اشراق.

- موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (١٣٧٤)، صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تبیان جلد ششم.

- نجفی، موسی (١٣٨٨)، انقلاب فرامدرن و تمدن اسلامی (موج چهارم بیداری اسلامی)، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ دوم.

- ___ (١٣٩١)، مراتب اندیشه آزادی در تکامل بیداری اسلامی، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، زمستان ١٣٩١، شماره ٣١، ص ٥٢ -٣٦.

- Schmidt,Soren) 2008 (, Shia-Islamist politicalactors in Iraq, Danish institute for international studies , DISS report,march, 2008.

- Crisis Group) 2007 (,Shiite politics in Iraq: The role of the supreme council,

Middle East ReportN °70– 15 ,November, 2007.

- Duss. m and and Juul. p) 2009 (,The Fractured Shia of Iraq, January , 2009,

from www. americanprogress. Org

آدرس ثابت: 1082292https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

قوافی الشعر العربی من التقطیع العروضی إلی نظام المقاطع الصوتیة

بررسی روش گفتمان کاوی و چگونگی کاربست آن در مطالعات قرآنی

العروس: مجلة نسائیة علمیة أدبیة صحیة فکاهیة و صاحبتها

عناوین مشابه

بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی (س)

بیداری اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

مؤلفه های اساسی بیداری اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (س)

بیداری اسلامی و موانع آن در اندیشه امام خمینی (س)

بررسی تطبیقی اندیشه ی بیداری اسلامی (مساله ی وحدت) در آراء سید جمال الدین اسدآبادی و امام خمینی

نقش امام خمینی در بیداری اسلامی در مقایسه با سید جمال الدین (بررسی زمینه ها، ویژگی ها و راه کارها)

بازتعریف کارکردهای اصلی دانشگاه در جامعه بر اساس آرمان های اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

بازخوانی اندیشه های امام خمینی (س): بیم ها و امیدها در ماجرای حجاب و عفاف

بازخوانی اندیشه های امام خمینی (س): نقش اصلاحی زنان در جامعه و ماجرای حجاب و عفاف

واکاوی بازدارنده های تکوین امت واحده اسلامی در اندیشه امام خمینی (س)

انتهای پیام /*