گفتمان بیداری اسلام سیاسی (راهکاوی احیای اسلام سیاسی در اندیشه و عمل امام خمینی) ‏

‏گفتمان بیداری اسلام سیاسی، رقیب قدرتمند و مؤثر گفتمان لیبرالیسم سکولار است. این گفتمان با بهره از مبانی اصیل اسلامی، خیزش و جنبش اسلامی علیه تمامیت غرب سکولار را موجب شده و داعیه دار پارادایم جدید و نظمی نوین، مبتنی بر الگوی اسلام اصیل نبوی و علوی است. مقاله حاضر در پی راهکاوی و بازشناسی اصول و مبانی بیداری اسلام سیاسی در نظر و عمل بنیان گذار نظام نوین سیاسی مبتنی بر اسلام سیاسی (امام خمینی ره) می باشد. پژوهنده بر این باور است که با توجه به سیره نظری و عملی امام خمینی (س)، گفتمان بیداری اسلام سیاسی متشکل از سه دال مهم "ایدئولوژی، رهبری و مردم" بوده که حول دال مرکزی "حکومت ولایی" مفصل بندی شده اند. این گفتمان دال های پراکنده بحرانی شده گفتمان لیبرالیسم را به چالش کشیده و موج جدیدی از بیداری را در حیات سیاسی - اجتماعی عصر کنونی، پدید آورده است. ‏

کد : 185087 | تاریخ : 18/02/1401

گفتمان بیداری اسلام سیاسی (راهکاوی احیای اسلام سیاسی در اندیشه و عمل امام خمینی (س))

پدیدآورنده (ها) : عباس تبار مقری، رحمت (استادیار علوم سیاسی دانشگاه مازندران، مازندران، ایران)

چکیده

گفتمان بیداری اسلام سیاسی، رقیب‌ قدرتمند و مؤثر گفتمان لیبرالیسم سکولار است. این گفتمان با بهره از مبانی اصیل‌ اسلامی، خیزش و جنبش اسلامی‌ علیه‌ تمامیت غرب سکولار را موجب شده و داعیه دار پارادایم جدید و نظمی نوین، مبتنی بر الگوی اسلام اصیل نبوی و علوی است. مقاله حاضر در پی راهکاوی و بازشناسی اصول و مبانی بیداری اسلام سیاسی‌ در نظر و عمل بنیان گذار نظام نوین سیاسی مبتنی بر اسلام سیاسی امام خمینی (س) می باشد. پژوهنده بر این باور است که با توجه به سیره نظری و عملی امام خمینی‌ (س)، گفتمان بیداری اسلام سیاسی متشکل از سه دال مهم "ایدئولوژی، رهبری و مردم" بوده که حول دال مرکزی "حکومت ولایی" مفصل بندی شده اند. این گفتمان دال های پراکنده بحرانی شده‌ گفتمان‌ لیبرالیسم را به چالش کشیده و موج جدیدی از بیداری را در حیات سیاسی - اجتماعی عصر کنونی، پدید آورده است.

واژگان کلیدی :نظریه گفتمان، بیداری اسلامی، اسلام سیاسی

مقدمه

امروزه وقوع امواج متعدد بیداری اسلامی در اغلب کشورهای مسلمان و متعاقب آن بیداری انسانی علیه نظام سرمایه داری سکولار غربی در جوامع لیبرالیستی‌، از‌ دغدغه‌ های اساسی اندیشمندان، دولتمردان و حتی‌ مردم‌ عادی‌ شده است. جنبش های بیداری اسلامی دارای سبقه تاریخی بوده که به لحاظ ماهوی و گستره مردمی، اشکال متفاوتی یافته اند.

اولین‌ جنبش‌ اصیل‌ اسلامی، در صدر اسلام و با بیدارگری پیامبر اکرم‌ (ص) صورت‌ پذیرفت که اگرچه از رهبری الهی و توانمند و ایدئولوژی کارآمد برخوردار بود اما به جهت سیطره سنگین جهالت بشری در‌ عصر‌ مذکور‌، شمول مردمی این جنبش بسیار محدود بوده است. دوران فترت‌ پس از رحلت منادی بیداری اسلامی، مسیر جنبش را بسیار منحرف نموده است. دوران حضرت علی (ع)، عصر بازگشت‌ به‌ اسلام‌ ناب بود.

اما متأسفانه انحرافات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عصر خلفای سه‌ گانه‌ عمیق تر از ظرفیت پذیرش بیداری اسلامی بود. مع الوصف، امیرالمؤمنین (ع) خالصانه ترین، بیشترین و مؤثرترین تلاش‌ ها‌ را‌ در بیداری اسلامی امت خویش به انجام رسانید. اما کوتاهی عمر حکومتی‌ آن‌ حضرت‌، مانع گسترش ثمرات بیدارگری ایشان شده است. باروی کار آمدن امویان جریان بیداری اسلامی‌ دچار‌ انحطاط اساسی شده و منحرف گردید. پس از امیرالمؤمنین (ع) قیام حسینی، جهاد عبادی امام سجاد (ع)، نهضت‌ علمی‌ امام باقر (ع) و امام صادق (ع) و تلاش های بی وقفه دیگر ائمه معصومین، چراغ بیداری‌ اسلامی‌ را‌ روشن نگه داشته اند اما به علت منصوب شدن زعامت سیاسی ائمه معصومین از‌ سوی‌ حکام جور، بیداری اسلامی نتیجه کلان و فراگیر به خود نگرفته است. از مشخصه‌ های‌ بارز‌ نهضت بیداری اسلامی این دوران حضور، پربرکت و مؤثر رهبران الهی نهضت در میان مردم بوده‌ است‌. این امر اصالت نهضت و وصالت آن به سرچشمه وحی الهی را مؤید‌ است‌. از‌ دیگر ویژگی آن، ظرفیت زمانی و تناسب آن با نیازها، فهم، بینش و اقتضای جامعه سنتی بوده‌ است‌.

اما‌ نقطه اوج بیداری اسلامی با الهام از حقیقت ناب اسلامی و واقعیت جهانی‌ و اجتهاد‌ دینی، در قرن بیستم و در عصر امام خمینی (س) به وقوع پیوست. این بیداری را به‌ واقع‌ باید بیداری اسلام سیاسی نامید، چراکه اجتهاد علمای شیعه از قرآن و سنت‌، هم‌ باعث احیای اسلام نبوی و علوی شده و هم‌ پارادایمی‌ نو‌ برای زندگی سیاسی - دینی ایجاد نمود.

بنابراین‌ در‌ مقاله حاضر مسئله بیداری اسلامی را در یک برهه بسیار مهم و حساس تاریخ‌ حیات‌ سیاسی اسلام، یعنی عصر جهانی‌ سازی‌ لیبرالیسم سکولار‌ و خطر‌ خروج‌ کامل دین از حیات سیاسی - اجتماعی‌ دوران‌ حضرت امام (س) بررسی می نمائیم. لذا بر آنیم که با استفاده‌ از‌ نظریه گفتمان، به نزاع گفتمانی میان‌ اسلام سیاسی و مدرنیته و لیبرالیسم‌ سکولار‌ دوران حضرت امام (س) بپردازیم‌. دریافت‌ اصول، سیاست ها، و راهکارهای نظری و عملی این احیاگر اسلامی، از اهداف ضروری پژوهش‌ حاضر‌ است.

تبیین مفهومی : نظریه گفتمان‌

به‌ دنبال‌ تحولات فکری و نظریه‌ پردازی‌ در قرن بیستم میلادی‌، در‌ دو دهه اخیر شاهد ظهور نظریه هایی مربوط به تحلیل گفتمانی در عرصه های‌ مختلف‌ علوم انسانی بوده ایم.

کاربرد وسیع‌ و گسترده‌ گرایش به‌ استفاده‌ از‌ مباحث تحلیل گفتمانی در‌ علوم انسانی، به نارضایتی روزافزون از رهیافت های پوزتیویستی در تحلیل علوم اجتماعی و تضعیف سیطره‌ آن‌ در رشته هایی چون علوم سیاسی‌ و جامعه‌ شناسی‌ به‌ معنای‌ اعم بر می گردد‌. نظریه‌ گفتمان به بررسی نقش اعمال و عقاید اجتماعی معنادار در زندگی سیاسی می پردازد. این نظریه روشی‌ را‌ که‌ نظام های معنایی (گفتمان ها)، طرز آگاهی‌ یافتن‌ مردم‌ از‌ نقش‌ هایشان‌ در جامعه را شکل می دهند، بررسی می کند و به تجزیه و تحلیل شیوه تأثیرگذاری این نظام های معنایی یا گفتمان ها بر فعالیت های سیاسی می پردازد‌.

گفتمان، کلیت ساختاردهی شده ای است که از عمل مفصل بندی حاصل می شود.

گفتمان ها، صورت بندی مجموعه ای از، کدها، اشیا، افراد و... هستند که پیرامون یک دال کلیدی‌ و مرکزی‌ جا یابی شده و هویت خویش را در برابر مجموعه ای از غیرت ها به دست می آورند. یک گفتمان می کوشد، "عنصرها" را به "وقته ها"، تبدیل کند، آن هم‌ از‌ طریق فرو کاستن معانی متکثر آن ها به یک معنای واحد و ثابت. گفتمان نوعی حد و حدود ایجاد می کند. یعنی بی ثباتی ای‌ را‌ که در معنای نشانه ها‌ وجود‌ دارد، به طور موقت، متوقف می سازد. حد و حدود یادشده، هیچ گاه قطعی و نهایی نیستند. گفتمان ها تصور و فهم ما را از واقعیت و جهان‌ شکل‌ می دهند. لذا، هویت‌ ما‌ و واقعیت جهان، برساخته گفتمانی اند. از این منظر، گفتمان، تمام قلمرو زندگی انسان را در برمی گیرد چه حوزه گفتمانی و چه غیر گفتمانی.

در مقاله حاضر نیز اسلام سیاسی را نوعی‌ گفتمان‌ تلقی نموده و معتقدیم که این گفتمان با مفصل بندی دال های شناور حوزه اسلام سیاسی حول حکومت ولایی، موجی از بیداری اسلامی را در جهان اسلام به وجود آورده و مهم‌ ترین‌ رغیب گفتمان‌ لیبرالیسم سکولار است.

اسلام سیاسی

اسلام سیاسی گفتمانی است که در چارچوب اصول بنیادین اسلامی، موجبات فعال‌ سازی ذهن و عمل مسلمانان و متفکران اسلامی را فراهم نموده است. بازسازی‌ جامعه‌ اسلامی‌ مطابق مبانی و اصول اسلام نبوی و علوی از دغدغه های اصلی این گفتمان است.

اساسا اسلام سیاسی در ‌‌پی‌ شیوع و جهانی سازی مدرنیته غربی و انحطاط و افول هویت انسانی و اسلامی بشریت، چه در‌ صدر‌ اسلام‌ و چه در عصر کنونی، حضور و ظهور یافته است. بنابراین اسلام سیاسی در پی احیای هویت‌ اسلامی است. جهالت و تحجر حاکم بر عصر امیرالمؤمنین (ع) و همچنین مدرنیسم غربی با ترویج‌ اسلام سکولار و تفکیک حوزه‌ خصوصی‌ و عمومی، دین را به عرصه خصوصی محدود کرده و از گسترش ارزش های دینی به حوزه عمومی جلوگیری نمودند. اما گفتمان اسلام سیاسی با مفصل بندی دال های پراکنده دینی، به باز تعریف‌ انسان، جامعه، دین و سیاست پرداخته و از یک سو دین را به عرصه عمومی و سیاسی کاشنده و از جانب دیگر جنش ب بیداری اسلامی را مبینت بر هویت اسلامی موجب گردید.

بنابراین اسلام سیاسی‌ را‌ می توان به عنوان گفتمانی قوی و مؤثر به شمار آورد که حول محور "حکومت ولایی" نظم یافته و دارای قابلیت ‌دسترسی و اعتبار بوده و لذا توانسته است گفتمان سکولاریسمی رغیب را به‌ تزلزل‌ وادارد. این گفتمان، اسلام را دین جامع تلقی نموده و از نظریه امامت و ولایت برای تدبیر امور سیاسی و اجتماعی بهره می برد و به پیوید وثیق میان دین و سیاست نیز معتقد‌ است‌.

گفتمان اسلام سیاسی، به خلاف گفتمان مدرنیته سکولار، محصور در تأمین حیات مادی بشر نیست، بلکه دارای آرمان و اهداف والا و معنوی است که تمام حقیقت وجودی بشریت را شامل‌ می‌ گردد‌. لذا چنین گفتمانی از دایره‌ شمول‌ کشورهای‌ مسلمان نیز فراتر رفته و داعیه جهانی دارد. اجرای قوانین بر مبنای قسط و عدل، جلوگیری از ستمگری و حکومت جائرانه، بسط عدالت فردی‌ و اجتماعی‌، ممانعت‌ از فساد و فحشاء و انواع کجرویها، تأمین و حفظ آزادی‌ بر‌ معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی، جلوگیری از تباهی جامعه، راهبری جامعه با موازین عقل و عدل و انصاف و غیره ازجمله اهداف‌ گفتمان‌ اسلام‌ سیاسی است.

ضرورت بیدارگری اسلامی مسلما با غلبه و حاکمیت گفتمان‌ ضد بشری و اسلام ستیز مدرنیته سکولار غربی، گاه ِ بیدارگری اسلامی فرا رسیده و گفتمان اسلام سیاسی ظهور می یابد. امام‌ خمینی‌ (س) در وصیت نامه الهی سیاسی خود مصائب، مشکلات و انحرافات جامعه اسلامی‌ و مسائل‌ اسف انگیزی که بر قرآن و عترت وارد آمده است را یادآور شده و ضرورت بیداری اسلامی را‌ متذکر‌ می‌ شود.

و اکنون ببینیم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی‌ و ماترک‌ پیامبر‌ اسلام (ص) مسائل اسف انگیزی که باید بر آن خون گریه کرد، پس از شهادت‌ حضرت‌ علی‌ (ع) شروع شد. خود خواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومت های‌ ضد‌ قرآنی، و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از‌ پیامبر‌ اکرم‌ (ص) دریافت کرده بودند و ندای انی تارک فیکم الثقلان در گوششان بود با بهانه های‌ مختلف‌ و توطئه های از پیش تهیه شده، آنان را عقب زده و با قرآن، در‌ حقیقت‌ قرآن‌ را که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگ ترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود‌ و هست‌ از صحه ن خارج کردند، و بر حکومت عدل الهی که یکی از آرمان‌ های‌ این‌ کتاب مقدس بود و هست خط بطلان کشیدند و انحراف از دین خدا و کتاب و سنت الهی را‌ پایه‌ گذاری‌ کردند، تا کار به جایی رسد که قلم از شرح آن شرمسار‌ است‌.

و در ادامه، حضرت امام (س) ضرورت حفظ شریعت اسلام و عدم غفلت از انحرافات اسلامی را بر‌ همه‌ مسلمانان گوشزد می کند:

و این حدیث شریف (ثقلین) حجت قاطع است بر‌ جمیع‌ بشر به ویژه مسلمانان مذاهب مختلف، و باید‌ همه‌ مسلمانان‌ که حجت بر آنان تمام است جوابگوی‌ آن‌ باشند و اگر عذری برای جاهلان بی خبر باشد برای علمای مذاهب نیست.

همچنین‌ امام‌ خمینی (س) هدف تشکیل نظام‌ سیاسی‌ -دینی و ضرورت‌ بیداری‌ اسلامی‌ را فضای سیاسی مسموم و دیکتاتوری قبل‌ از‌ انقلاب اسلامی تشریح می نماید: هرگونه فریاد آزادی خواهی و اعتراض به دیکتاتوری‌ را‌ با سرنیزه خاموش کردند... آزادی به‌ تمام معنی از مردم‌ سلب‌ شده است. هیجگاه مردم حق‌ انتخاب‌ نداشته اند... گویندگان و نویسندگان یا کشته شده اند و یا زندانی هستند و یا ممنوع‌ از‌ گفتن و نوشتن.

مطبوعات را از‌ نوشتن‌ حقایق‌ محروم کرده اند‌. و در‌ یک کلمه تمامی مبانی‌ بنیادی‌ و دموکراسی را نابود کرده اند... ما که خواستار حکومت اسلامی هستیم در سایه آن‌ به‌ همه این جنایت ها و خیانت ها‌ پایان‌ داده می‌ شود‌.

حضرت‌ امام (س) ضرورت بیدارگری‌ اسلام سیاسی را جزء وظایف علمای اسلام و همه مسلمین دانسته و آنان را مکلف به مقابله‌ علیه‌ گفتمان ضد بشری می کند:

ما‌ وظیفه‌ داریم‌ مردم‌ مظلوم‌ و محروم را نجات‌ دهیم‌. ما وظیفه داریم پشتیبان مظلومین و دشمن ظالمین باشیم. همین وظیفه است که امیرالمؤمنین (ع) در وصیت به‌ دو‌ فرزند‌ بزرگوارش تذکر می دهد که : و سونا للظالم‌ خصما‌ و للمظلوم‌ عونا‌. علمای‌ اسلام‌ موظفند با انحصار طلبی و استفاده های نامشروع ستمگران مبارزه کنند، و نگذارند عده کثیری گرسنه و محروم باشند، و در کنار آن ها ستمگران غارتگر و حرام خوار در ناز و نعمت‌ به سر ببرند.

گفتمان بیداری اسلام سیاسی

با بررسی و تتبع در آراء و سیره عملی امیرالمؤمنین (ع) و امام خمینی (س)، این نتیجه حاصل گردید که گفتمان بیداری اسلام سیاسی متشکل از سه‌ مفهوم‌ اساسی؛ "ایدئولوژی"، "رهبری" و "مردم" است که حول محور و دال مرکزی "حکومت ولایی" مفصل بندی شده اند.

ایدئولوژی

رهبری مردم

در نزاع گفتمانی میان گفتمان‌ لیبرالیسم‌ سکولار و اسلام سیاسی عصر خمینی (س)، آنچه باعث بیداری ملت ها و جوامع در اعصار گذشته و کنونی شده و می شود، ترکیب عناصر مفهومی سه‌ گانه‌ "ایدئولوژی "، "رهبری " و "مردم" با محوریت‌ "حکومت‌ ولایی" است.

در واقع امام خمینی (س) با بهره از اصول و مبانی متقن اسلامی به ترسیم گفتمان اسلام سیاسی در تقابل با گفتمان های‌ رغیب‌ ضد انسانی - اسلامی پرداخته‌ و جنبش‌ بیداری اسلامی را برپا نمود.

با توجه به ضرورت بیدارگری اسلامی در عصر امام خمینی (س)، هسته و شالوده مبارزات و منازعات بیدارگری اسلامی بر پایه تشکیل حکومت ولایی بناء شده بود‌. در‌ حقیقت تنها راه احیاء اسلام ناب نبوی، بی قرار و بی ثبات نمودن عناصر سکولار گفتمان لیبرالیسم غرب، از طریق مفصل بندی دال های شناور حوزه گفتمان گونگی اسلامی با محور‌ نظام‌ سیاسی مبتنی‌ بر اصول حقیقی اسلامی است.

بنابراین هسته مرکزی جریان بیدارگری اسلام سیاسی امام خمینی (س)، تشکیل یک‌ نظام سیاسی اسلامی بود. حضرت امام (س) در دلایل تشکیل حکومت‌ اسلامی‌ بر‌ سیره پیامبر

اکرم (ص) استناد کرده و می فرمایند: سنت و رویه پیامبر اکرم (ص) دلیل بر تشکیل حکومت است، زیرا ‌‌اولا‌: خود تشکیل حکومت داد، و تاریخ گواهی می دهد که تشکیل حکومت داده، و به‌ اجرای‌ قوانین‌ و برقراری نظامات اسلام پرداخته و به اداره جامعه برخاسته است. والی به اطراف می فرستاده، به‌ قضاوت می نشسته، و قاضی نصب می فرمود، یا سفیرانی به خارج و نزد روسای‌ قبایل و پادشاهان روانه می‌ کرده‌، معاهده و پیمان می بسته، جنگ را فرماندهی می کرده و خلاصه احکام حکومتی را به جریان می انداخته است.

عناصر گفتمان بیداری اسلام سیاسی

١. ایدئولوژی

یکی از مهم ترین عناصر گفتمان بیداری‌ اسلامی، مفهوم ایدئولوژی است. اساسا ایدئولوژی نقشه راه هر جریان فکری و سیاسی است. ایدئولوژی مهم ترین عنصر پیوند دهنده دیگر عناصر یک گفتمان است. به طور کلی ایدئولوژی ها در هر جریان سیاسی‌ و فکری‌ دارای سه کارکرد اساسی هستند. (Discourse Theory) تقبیح وضع موجود. اینکه اوضاع گوناگون حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متأثر از گفتمان ایدئولوژیک موجود، نابسامان و بی قرار بوده و توان و قابلیت ارضاء نیاز جامعه در‌ حوزه‌ های گوناگون را ندارد. (Howarth, David, Discourse, Buckingham, Open university Press2000,pp. 2-3) ترسیم آینده ای مطلوب.

بدین معنا که ایدئولوژی از قابلیت دسترسی و اعتبار برخوردار باشد و دارای جامعیت بوده و قابلیت هویت بخشی جدید داشته باشد. در عرصه‌ تنازع‌ گفتمانی، هر گفتمانی در پی معنا بخشی به عناصر و دال های پراکنده ای هستند که در حوزه گفتمان گونگی قرارگرفته اند. منطقا ایدئولوژی ای صلاحیت گفتمانی و حاکمیت پیدا می‌ کند‌ که‌ بتواند مفاهیم پراکنده در حوزه‌ گفتمان‌ گونگی‌ را به وقفه تبدیل نموده و حول محوری اساسی تثبیت نماید. در نزاع گفتمانی، ایدئولوژی باید توان حل نابسامانی های جامعه را‌ داشته‌ و با‌ ارائه برنامه ای جامع خلع هویتی و ایدئولوژیکی موجود‌ را‌ پر نماید. (Articulation) بیان تاریخی تازه ای از وضعیت نابسامان اجتماعی جامعه ‌که منبعث از بی قراری ها و بی ثباتی‌ عناصر‌ بحران‌ زده گفتمان رغیب است.

در بحث ایدئولوژی گفتمانی، مسلما ایدئولوژی‌ ای می تواند حاکمیت یابد که از بی قراری و بی ثباتی مبری باشد. لذاما مدعی هستیم که تنها‌ ایدئولوژی‌ اسلامی‌ است که به این امر متصف بوده و قابلیت بیدار گری و سعادت‌ بشری‌ دارد. اسلام به مثابه یک گفتمان جهانی، انسان را موجودی تک ساحتی نمی بیند و دارای عمیق‌ ترین‌ تعالیم‌ دینی در حوزه های معنوی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. حضرت امام‌ (س) در‌ تبیین قابلیت ایدئولوژی اسلام سیاسی در بیدارگری اسلامی می فرمایند: اسلام و حکومت اسلامی پدیده‌ الهی‌ است‌ که با به کار بستن آن سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به‌ بالاترین‌ وجه تأمین می کند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگری ها‌ و چپاولگری‌ ها‌ و فسادها و تجاوزها بکشد و انسان ها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که‌ برخلاف‌ مکتب های غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی‌ و اقتصادی‌ دخالت‌ و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی‌ و معنوی‌ نقش دارد فروگذار ننموده است؛ و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در‌ اجتماع‌ و فرد‌ گوشزد نموده و به رفع آن ها کوشیده است.

امام خمینی (س) در جامعیت قرآن و سیره‌ معصومین‌ (ع) به‌ عنوان منابع اصیل دین اسلام و هشدار به غفلت نورزیدن از آن می‌ فرمایند‌:

قرآن کریم و سنت رسول الله - صلی الله علیه و آله - آن قدر که در حکومت و سیاست احکام‌ دارند‌ در سایر چیزها ندارند؛ بلکه بسیار از احکام عبادی اسلام، عبادی - سیاسی‌ است‌ که غفلت از آن ها مصیبت ها‌ به‌ بار‌ خواهد آورده.

حضرت امام (س) به ایدئولوژی‌ اسلام‌ افتخار ورزیده و تنها راه نجات و بیداری را در پیروی از آن می داند‌: ما‌ مفتخریم و ملت عزیز سر تا پا متعهد‌ به‌ اسلام و قرآن‌ مفتخر‌ است‌ که پیرو مذهبی است که می خواهد‌ حقایق‌ قرآنی، که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‌ زند‌، از مقبره ها و گورستان ها نجات‌ داده و به عنوان بزرگ‌ ترین‌ نسخه نجات دهنده بشر از‌ جمیع‌ قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به‌ سوی‌ فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان‌ می‌ کشاند‌، نجات دهد.

بنابراین‌ ایدئولوژی‌ اسلامی یکی از عناصر‌ و دال‌ مؤثر در تقابل با گفتمان رغیب و خیزش بیداری اسلامی است که غفلت و عدم توجه‌ و نافرمانی‌ از آن موجب بی قراری گفتمان‌ بیداری‌ اسلامی می‌ شود‌.

٢. رهبری‌

دومین و شاید اساسی ترین‌ عنصر گفتمان بیداری اسلامی، وجود رهبر است. در واقع رهبری هماهنگ کننده و هدایت کننده نیروها و باورها‌ و جریان‌ های درگیر در منازعه گفتمانی است‌. جنش‌ بیداری‌ بدون‌ وجود‌ رهبر یا بی‌ نتیجه‌ مانده و یا باعث افزایش هژمونی گفتمان رغیب خواهد گردید. زیرا از ضعف و بی برنامگی گفتمان جدید‌ در‌ حل‌ معضلات گفتمان خود بهره خواهد برد.

آنچه‌ در‌ گفتمان‌ بیداری‌ اسلامی‌، بر‌ نقش و کارآمدی رهبری در تقابل با گفتمان رغیب می افزاید، داشتن عصمت الهی و برخورداری از علوم و معارف لدونی، در عصر معصوم، و وجهه ایزدی و تقوای دینی و قدرت و توان‌ اجتهاد و استنباط مسائل از متون دینی است. امروزه جنبش هایی به بیداری و سعادت انسانی خم ت میگردند که دارای رهبری با مشروعیت الهی باشند.

حضرت امام (س) نیز بر ضرورت حضور‌ عنصر‌ رهبری در جریان بیداری اسلامی تأکید داشته و در عصر غبیت امام معصوم، آن را شایسته فقهای جامع الشرایط می داند، و تصدی این امر را بر فقهای عادل واجب می‌ شمرد‌:

امر ولایت و سرپرستی امت به فقیه عادل راجع است و اوست که شایسته رهبری مسلمانان است، چه حاکم اسلامی باید متصف به فقه و عدالت‌ باشد‌. پس اقامه حکومت و تشکیل دولت‌ اسلامی‌ بر فقیهان عادل، واجب کفایی است.

در دوران معاصر و در گفتمان مدرنیته و لیبرالیسم، اشاعه فرهنگ مصرفی و سکولار غرب و شرق، محور اتصال و اتفاق عناصر سیاسی‌، اجتماعی‌ و اقتصادی قرارگرفته و توسط رهبرانی‌ با‌ ایدئولوژی مارکسیستی، اومانیستی، لیبرالیستی و سکولاریستی به اجرا درآمده است. اگرچه همه این جریانات بر محور رهبری با ایدئولوژی بشری شکل گرفته و شیوع یافته است، اما تهی از معنا بودن، مادی‌ و سکولار‌ بودن، تک بعدی و بشری بودن ایدئولوژی و رهبران آن، به مرور باعث تزلزل و ناپایداری دال های گفتمان لیبرالیسم غربی شده است. اما در گفتمان بیداری اسلامی، مشروعیت، اوصاف و ویژگی های رهبری‌ بسیار‌ حائز اهمیت‌ است. در حقیقت آنچه عمومیت، جامعیت و مطلوبیت گفتمان بیداری اسلامی را موجب شده و می شود، وجود رهبر‌ و کارگزاران الهی و باتقوا در هدایت جنبش های بیداری اسلامی است.

یکی‌ از‌ ویژگی‌ های رهبران بیدارگر اسلامی، تبعیت از منافع عمومی، بجای ارجحیت منافع شخصی است. احترام و فروتنی نسبت به ‌‌مردم‌ نیز از دیگر ویژگی رهبران می باشد.

کما اینکه سیره نظری و عملی امام‌ خمینی‌ (س) نیز بر این امر حکایت دارد. تقوا و ساده زیستی نیز از شروط رهبران جنبش بیداری‌ اسلامی است. به حقیقت آنچه حضرت امام (س) را به مرز عصمت کشانده‌ و نه تنها ملت ایران‌ را‌ دلباخته خود نموده بلکه حتی رهبران سیاسی جهان مدرن را نیز متحیر خود ساخت، تقوای الهی و ساده زیستی و بی آلایشی در عین بر خورداری ایشان بود.

از دیگر ویژگی که نقش‌ مهمی در جلب آراء، نظرات و جریانات مختلف فکری و سیاسی در مسیر جریان بیداری اسلامی دارد، سعه صدر رهبر است. امام علی (ع) اساسی ترین وسیله و ابزار مدیریت و رهبری را داشتن سعه صدر‌ دانسته‌ و می فرمایند: وسیله و بزار ریاست، سعه صدر است.

اجرای عدالت در همه امور اجتماعی، توکل به خدا در تمام مراحل زندگی، دوری از جهل و اشاعه علم آموزی، برخورداری از بینش‌ صحیح‌ و بسیط در امور سیاسی - اجتماعی، قدرت و توان بسیج نیروهای فکری و سیاسی در جریان جنبش بیدارگری، پرهیز از خودبینی و خودپسندی، اشتهار به خوش نامی و صداقت و درستکاری، استقلال در رأی و توان‌ تصمیم‌ گیری، صلابت و شجاعت در گفتار و رفتار، قدرت اجتهاد و استنباط موضوعات مستحدثه، مصلحت اندیشی اسلامی و ملی، ظلم ستیزی، تبلیغ و تبیین دین اسلام و تدبیر امور جامعه، احیای سنت ائمه معصومین، به‌ مشارکت‌ طلبیدن‌ مردم در امور مختلفه جامعه‌، اعتقاد‌ و اعمال‌ امربه معروف و نهی از منکر، مشورت از خواص و عوام در مهمات و عمومیات جامعه، تلاش بی وقفه در بیداری و افزایش بصیرت مردم‌، خیرخواهی‌ مردم‌ و حق طلبی و غیره از دیگر شرایط و ویژگی های‌ رهبری‌ صالح برای هدایت و بیدارگری ملت هاست که در دیدگاه امام خمینی (س) بدان ها تأکید فراوان شده است.

٣. مردم‌

از‌ کلیدی‌ ترین عناصر گفتمان بیداری اسلام سیاسی، مردم هستند. در حقیقت‌ گفتمان بیداری اسلامی بدون حضور و نقش مردم به فعلیت نخواهد رسید. در اندیشه و باور اسلامی، سند مقبولیت و فعلیت‌ ایدئولوژی‌، رهبری‌ و نظام سیاسی، ممهور به مهر مردم است. اگرچه در اندیشه اسلامی‌، نظام‌ سیاسی و رهبری آن ثبوتا الهی است و منشأ مشروعیت آن وحی الهی است، اما اثبات مردمی و بسته‌ به‌ پذیرش‌ مردم است.

بنابراین در جریان بیداری اسلامی، آنچه گفتمان اسلام سیاسی را‌ به‌ فعلیت‌ می رساند، اقبال مردم و حضور و مشارکت آنان است. نقش و جایگاه مردم در حاکمیت گفتمان‌ بیداری‌ اسلامی‌ از مؤکدات اندیشه و عمل و بیانات امام خمینی (س) است.

حضرت امام (س) رضایت مردم‌ در‌ تثبیت نظام و ولایت فقیه را مهم دانسته و می فرمایند:

"ولایت در جمیع صور‌ دارد‌ لکن‌ تولی امر مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آراء اکثریت مسلمین ‌که در قانون‌ اساسی‌ هم به آن اشاره شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به‌ بیعت‌ با‌ مسلمین" در اندیشه اسلامی، نقش و جایگاه مردم در اصول متعددی بیان و تبیین شده است.

اصل‌ مشورت‌، از اساسی ترین مکانیسم های نقش مردم در نظام اسلامی است. در‌ گفتمان‌ اسلامی‌، مردم عموما و یا خصوصا دارای حق مشارکت می باشند. امر به معروف و نهی از منکر از‌ دیگر‌ اصول‌ مشارکت سیاسی مردم در اسلام است. مکانیزم امر به معروف و نهی از منکر‌، نوعی‌ نظارت همگانی را بر دستگاه سیاسی و عمومی ایجاد می کند. اصل بیعت نیز از دیگر مکانیسم‌ های‌ به مشارکت طلبیدن مردم در امور عام جامعه اسلامی است. این اصل‌ اثبات‌، فعلیت و مقبولیت سیاست ها، رهبران و ایدئولوژی اسلامی‌ را‌ بیان‌ می کند.

چهارمین اصل، نصیحت به ائمه‌ مسلمین‌ است. بدین معنا که مردم نباید حتی نسبت به ولی امر خود بی‌ تفاوت‌ بوده و از نظر و انتقاد بپرهیزند.

حضرت‌ امام‌ (س) در‌ جریان‌ بیدارگری‌ اسلامی، بی تفاوتی مردم را مورد‌ نکوهش‌ قرار می دهد، و اساسا همه مردم را مسئول می داند:

"همه ما‌ مسئولیم‌ نه برای کار خودمان، مسئول کارهای‌ دیگران هم هستیم، مسئولیت‌ من‌ هم گردن شماست، مسئولیت شما‌ هم‌ گردن من است. اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسئولید اگر نگویید‌ چرا‌ پایت را کج گذاشتی، باید‌ هجوم‌ کنید‌، نهی کنید که‌ چرا؟"

مردم‌ در گفتمان غیر دینی و غیر‌ اسلامی‌، به جهت سیطره سیاسی و یا اقتصادی، از فرد، گروه و یا حزب خاصی تبعیت می‌ کنند‌ و چه بسا رضایت قلبی بدان ها‌ نداشته‌ باشند، اما‌ در‌ گفتمان‌ اسلامی، کمال و سعادت واقعی‌ بشر درگرو اطاعت از مکتب و انسان های الهی است. خداوند در قرآن می فرمایند: (یا‌ ایهاالذین‌ آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی‌ الامر‌ منکم‌). و اساسا‌ اطاعت‌ از غیر را‌ غیر‌ مشروع و حرام می داند.

بنابراین رمز پیروزی گفتمان بیداری اسلامی در پذیرش و اطاعت آنان از صاحبان‌ وحی‌ است‌. به خلاف گفتمان منفعت طلب لیبرالیسم غربی‌، گفتمان‌ اسلامی‌ زمینه‌ های‌ جلب‌ حمایت و اعتماد مردم را نیز فراهم می کند.

از اموری که مردم در جریان بیداری اسلامی نقش مهمی دارند، حفظ وحدت و مقابله با انحرافات و توطئه های داخلی‌ و خارجی است. حضرت امام (س) در این زمینه می فرمایند: توصیه این جانب آن است که نسل حاضر و آینده غفلت نکنند دانشگاهیان و جوانان برومند عزیز هر چه بیشتر با روحانیان‌ و طلاب‌ علوم اسلامی پیوند دوستی و تفاهم را محکم تر و استوارتر سازند و از نقشه ها توطئه های دشمن غدار غافل نباشند و به مجرد آنکه فرد یا افرادی را دیدند که با‌ گفتار‌ و رفتار خود درصدد است بذر نفاق بین آنان افکند او را ارشاد و نصیحت نمایند؛ و اگر تأثیر نکرد از او روگردان شوند و او را‌ به‌ انزوا کشانند و نگذارند توطئه ریشه‌ دواند‌ که سرچشمه را به آسانی می توان گرفت.

و وصیت اینجانب به جوانان عزیز دانشسراها و دبیرستان ها و دانشگاه ها آن است که خودشان شجاعانه در‌ مقابل‌ انحرافات قیام نمایند تا‌ استقلال‌ و آزادی خود و کشور و ملت خودشان مصون باشد.

از دیگر امور نقش و مشارکت مردم در حفظ و گسترش بیداری اسلامی، حضور آنان در انتخابات، نه از حیث حق بلکه به جهت وظیفه‌ و تکلیف‌ الهی می باشد. امام خمینی (س) می فرمایند: وصیت اینجانب به ملت در حال و آتیه آن است که بااراده مصمم خود و تعهد به احکام اسلام و مصالح کشور، در هر دوره‌ از‌ انتخابات، وکلای‌ دارای تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی که غالبا بین متوسطین جامعه و محرومین می باشند و غیر منحرف از‌ صراط مستقیم - به سوی غرب یا شرق - و بدون گرایش به مکتب‌ های‌ انحرافی‌ و اشخاص تحصیل کرده و مطلع بر مسائل روز و سیاست های اسلامی، به مجلس بفرستند.

و وصیت من به ملت ‌‌شریف‌ آن است که در تمام انتخابات، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می‌ کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود.

اساسا حضرت امام (س) عدم‌ مشارکت مردم در تعیین‌ سرنوشت‌ خود و کشور را از گناهان کبیره می داند: از این قرار، عدم دخالت ملت، از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری کشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند‌؛ چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه؛ و چه بسا که در بعض مقاطع، عدم حضور و مسامحه، گناهی باشد که در رأس گناهان کبیره است.

ظلم ستیزی و قیام حق طلبانه‌، خروج‌ بیگانگان از ممالک اسلامی و تشکیل دولت اسلامی از وظایف مهم مردم در گفتمان اسلام سیاسی است که حضرت امام (س) آن را به همه جهانیان یادآور می شود:

و شما ای‌ مستضعفان‌ جهان و ای کشورهای اسلامی و مسلمانان جهان بپا خیزید و حق را با چنگ و دندان بگیرید و از هیاهوی تبلیغاتی ابرقدرت ها و اعمال سرسپرده آنان نترسید؛ و حکام جنایتکار که دسترنج شما را به‌ دشمنان‌ شما و اسلام عزیز تسلیم می کنند از کشور خود برانید؛ و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گیرید و همه در زیر پرچم پرافتخار اسلام مجتمع، و با دشمنان‌ اسلام‌ و محرومان‌ جهان به دفاع برخیزید؛ و به‌ سوی‌ یک‌ دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل به پیش روید که با تحقق آن، همه مستکبران جهان را به جای خود خواهید‌ نشاند‌ و همه‌ مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهید رساند‌. به‌ امید آن روز که خداوند تعالی وعده فرموده است.

قیام همه جانبه مردم علیه ظلم و ستم و بیدادگری از وظایف‌ مهم‌ مردمی‌ است که حضرت امام (س) بدان تأکید فراوان داشته و بر‌ عقوبت عدم قیام هشدار می دهند:

من صریحا به همه ملت ها اعلام می کنم که حق گرفتنی‌ است‌، قیام‌ کنید و ابرقدرت ها را از صحنه تاریخ و روزگار براندازید... اگر امروز‌ قشرهای‌ مختلف ملت ها، از علمای دینی تا گویندگان و نویسندگان و روشن بینان متعهد، قیام همه جانبه نکنند‌ و با‌ بیدار‌ کردن توده های عظیم انسانی - اسلامی به داد کشورها و ملت های تحت‌ ستم‌ نرسند‌، کشورهایشان بی شک به نابودی و وابستگی همه جانبی بیشتر و بیشتر خواهد کشید، و غارتگران ملحد‌ شرقی‌ و بدتر‌ از آنان ملحد غربی ریشه حیات آنان را می مکند و شرافت و ارزش های انسانی‌ آنان‌ را به باد فنا می سپارند.

حفاظت و پاسداری از حکومت و نظام اسلامی، کمک‌ به‌ دولت‌ در حل مشکلات، برخورد قاطع با خطاها و تخلفات و توطئه ها، مشابه با نفوذ بیگانگان و وابستگان‌ آنان‌، افزایش آگاهی و بصیرت سیاسی و دینی، از مؤلفه های کلیدی نقش مردم در حمایت‌ و گسترش‌ بیداری‌ اسلامی، در اندیشه امام خمینی (س) است.

سیره عملی امام خمینی (س) در بیدارگری اسلام‌ سیاسی‌

جامعیت و قابلیت گفتمان اسلام سیاسی، منحصر در تئوری و نظر نیست بلکه عملا‌ در‌ جریان‌ جنبش بیداری اسلامی بکار گرفته شد. انحراف از مسیر مستقیم اسلام نبوی، بروز بدعت های‌ متعدد‌ در‌ دین اسلام، رواج خرافات و آیین ضد دینی، انزوا و غصب خلافت و امامت از‌ منادیان‌ وحی، افزایش فساد مالی و بی عدالتی دستگاه خلفای سه گانه، هرج و مرج و تبعیض های ناروا، افزایش‌ بی‌ بندباری و فساد اخلاقی، نابسامانی اقتصادی جامعه، افول شوکت و اقتدار گفتمان اسلام نبوی‌ و ده‌ ها مسائل و مشکلات دیگر، حضرت امیرالمؤمنین را‌ بر‌ آن‌ داشت تا عملا سکان جنبش بیداری ‌اسلامی‌ را‌ به دست گیرد.

عصر حاضر و قرن ٢٠ را باید به حق، عصر خمینی‌ (س) نامید. احیای بیداری اسلام سیاسی‌ در‌ ایران و جهان‌، از‌ معجزات‌ عصر کنونی بوده که به برکت‌ الطاف‌ الهی و حمایت امام زمان (عج) و با تلاش خالص و مجدانه امام خمینی (س) به‌ ثمر رسید. درحالی که گفتمان امپریالیستی‌ و لیبرالیستی غرب، فضای کاملا‌ ضد‌ دینی برجهان حاکم نمود، اما‌ حضرت‌ امام (س) درراه بیداری اسلام سیاسی اقدامات بسیار مهم و مؤثری انجام داده اند‌.

اولین‌ و مهم ترین اقدام اصلاحی حضرت‌ امام‌ (س) در جریان جنبش‌ بیداری‌ اسلامی، اصلاح محیط پیرامون‌ خویش‌ بود. گفتمان اسلام سیاسی، منبعث از اسلام ناب نبوی (ص) و گسترش یافته از حوزه های‌ علمیه‌ است. اما فضای سیاسی و فکری حاکم‌ بر‌ حوزه های‌ علمیه‌ در‌ عصر حضرت امام (س)، متأثر از سیاست های سکولاریستی غرب، کاملا سیاست زده و منحرف از مسیر واقعی اسلام سیاسی‌ بود‌. لذا امام (س) در تبیین چهره‌ حقیقی‌ اسلام‌ سیاسی‌، اولین‌ قدم مؤثر خود‌ را‌ در مقابله با افکار متحجر و سیاست زده حوزه های علمیه برداشت. حضرت امام (س) در تبیین‌ فضای‌ سیاسی‌ -دینی حاکم بر حوزه ها می فرمایند‌: و کار‌ به‌ جایی‌ رسید‌ که‌ نقش قرآن به دست حکومت های جائر آخوندهای خبیث بدتر از طاغوتیان وسیله ای برای اقامه جور و فساد و توجیه ستمگران و معاندان حق تعالی شد.

و دیدیم اگر کسی‌ دم از حکومت اسلامی برمی آورد و از سیاست، که نقش بزرگ اسلام و رسول بزرگوار - صلی الله علیه و آله و سلم - و قرآن و سنت مشحون آن است، سخن می گفت گویی بزرگ ترین‌ معصیت‌ را مرتکب شده؛ وکلمه "آخوند سیاسی" موازن با آخوند بی دین شده بود.

البته اشاعه افکار جدید اسلامی و بیدارگری های سیاسی -دینی حضرت امام (س) با مخالفت جدی برخی‌ روحانی‌ نماهای منتصب به حکومت شاهنشاهی و همچنین برخی بزرگان روحانی نیز مواجه شده، اما حضرت امام (س) هرگز کوتاه نیامده و با هرگونه سلفی گری‌ و اندیشه‌ و افکار متحجرانه، با قلم و عمل‌ مبارزه‌ نمود.

ارائه طرح اصلاح ساختار حوزه علمیه، از دیگر اقدامات بیدارگری سیاسی -دینی حضرت امام (س) بود. در این طرح، امام (س) خواستار تغییر‌ شیوه‌ مدیریتی و اداره مالی و همچنین‌ اصلاح‌ دروس و سبک تدریس بوده، که برای اجرا آن را خدمت مرجع تقلید وقت ارائه داده اما متأسفانه برخی روحانیان متحجر مانع عملیاتی شدن آن شدند. البته حضرت امام (س) بعدها‌ در‌ دوره زعامت سیاسی نظام جمهوری اسلام ایران، طرح مذکور را به اجرا درآورده و به حوزه های علمیه یادآور می شود که از عروج به دروان تحجرگرایی و ورود افکار منحرف در‌ حوزه‌ های علمیه‌ جلوگیری نمایند: وصیت این جانب به حوزه های مقدسه علمیه آن است که یکی از راه های‌ بااهمیت برای مقصد شوم آنان (مخالفان اسلام و نظام) و خطرناک برای اسلام‌ وحوزه‌ های‌ اسلامی، نفوذ دادن افراد منحرف و تبهکار در حوزه های علمیه است، که خطر بزرگ کوتاه مدت آن ‌‌بدنام‌ نمودن حوزه ها با اعمال ناشایسته و اخلاق و روش انحرافی است و خطر بسیار عظیم‌ آن‌ در‌ درازمدت به مقامات بالا رسیدن یک یا چند نفر شیاد که با آگاهی بر علوم‌ اسلامی و جا زدن خود را در بین توده ها و قشرهای مردم پاک دل‌ و علاقه مند نمودن آنان‌ را‌ به خویش و ضربه مهلک زدن به حوزه های اسلامی و اسلام عزیز و کشور در موقع مناسب می باشد.

تربیت شاگرد، تدریس و تألیف کتاب، سیاست بعدی حضرت امام (س) در جبهه بیدارگری اسلامی‌ بوده است. عمده شاگردان حضرت امام (س)، خود بعدها جزء ایدئولوژی ست ها و رهبران نهضت بیداری اسلامی در ایران و جهان شده اند. همچنین ارائه سبکی نو در تدریس علوم دینی باعث‌ افزایش‌ مخاطبین اندیشه و افکار حضرت امام (س) شده بود.

امام (س) شالوده و بنیان نظام سیاسی اسلامی را در قالب دروس علوم دینی پی ریزی نمودند. تألیف کتاب های سیاسی، اخلاقی و عرفانی‌، در‌ فضای کاملا بسته سیاسی موج دیگری از القاء گفتمان اسلام سیاسی را در میان ملت ها ایجاد نمود. کتاب "کشف الاسرا" امام (س) خود به تنهایی انقلاب بیداری اسلامی‌ بود‌.

پیروی محض از مراجع عظام تقلید جهت تبلیغ اصل "مرجع محوری" برای خنثی نمودن توطئه تفرقه دشمنان اسلام، طرح حکومت اسلامی در قالب مسئله "ولایت فقیه" و بیان زوایای علمی‌ و عملی‌، محاسن‌ و کارکردهای بلند مدت آن و به دست‌ گرفتن‌ مرجعیت‌ سیاسی و دینی مردم جهت اجرای اصل ولایت فقیه، قیام بی وقفه امام (س) در تمام عرصه های علمی و سیاسی، حکومت بر‌ دل‌ های‌ مردم برای بسیج نیروهای مسلمان علیه گفتمان لیبرالیسم‌ غرب‌، و صدها اقدام عملی دیگر امام (س)، جنبش بیداری اسلام سیاسی را برای همیشه در ایران و جهان به حرکت درآورد‌.

خاتمه‌

گفتمان‌ بیداری اسلام سیاسی از رغبای جدی گفتمان لیبرالیسم سکولار غرب‌ در دوران امام خمینی (س) بوده و هست. این گفتمان با ابتناء بر اصول و مبانی اسلام نبوی (ص)، سعی در‌ پیوند‌ دال‌ های شناور و پراکنده حوزه گفتمان گونگی اسلام بر محور مرکزیت حکومت‌ اسلامی‌ و ولایی داشته و دارد. در پی بررسی و تتبع در آراء، اندیشه ها و سیره عملی حضرت امام (س)، سه‌ مفهوم‌ اساسی و کلیدی یعنی "ایدئولوژی"، "رهبری" و"مردم" با محوریت"حکومت ولایی"، پارادایم جدیدی‌ از‌ اسلام‌ سیاسی حاصل گردید که آن احیاگر بزرگ قرن، با تمسک و تأکید بر این پارادیم‌، به‌ بیداری‌ اسلامی همت گماشتند.

اگرچه جنش بیداری اسلامی در اعصار گوناگون با فراز و فرودهایی همراه بوده‌ اما‌ در حقیقت راز و رمز ماندگاری و اثربخشی جنبش بیداری خمینی (س) در اجرای عناصر‌ مهمه‌ گفتمان‌ اسلام سیاسی بر هسته نظام ولایی بوده و هست.

منابع

فارسی

- امام خمینی، روح الله، آخرین پیام؛ وصیت‌ نامه‌ الهی‌ سیاسی، سازمان اوقاف و امور خیریه (اسوه)، ١٣٦٩.

- امام خمینی، روح الله، ولایت‌ فقیه‌، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار مام خمینی، ١٣٧٤

- امام خمینی، روح الله، شئون و اختیارات ولی فقیه، تهران‌، وزارت‌ فرهنگ و ارشاد اسلامی،

. 1374

- امام خمینی، روح الله، صحیفه امام، وزارت فرهنگ‌ و ارشاد‌ اسلامی، چاپ اول، ١٣٦١، جلد٢.

- نصر اصفهانی‌، علی‌، مقایسه‌ رهبری خدمتگزار از دیدگاه نظریه پردازان غربی‌ و امام‌ علی (ع)، فصلنامه معرفت، سال سیزدهم، شماره ٣.

- موسویان، سید ابوالفضل، نقش و جایگاه مردم در‌ اندیشه‌ سیاسی اسلام و امام خمینی، نامه‌ مفید‌، شماره ٢٠‌.

- محمدی‌ ری‌ شهری، محمد، اصلاحات علوی، کتاب نقد‌، سال‌ چهارم، شماره ١٦.

- خراسانی، وحید، مواجهه غرب با اسلام سیاسی در دوره‌ معاصر‌، فصلنامه علوم سیاسی، شماره ٤٩.

- رضایی‌ نژاد، محمد، اندیشه های‌ اسلامی‌ در مدیریت، تهران، موسسه تحقیقات‌ و آموزش‌ مدیریت، ١٣٨٥.

آدرس ثابت: 1082293https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

عناوین مشابه

مردم سالاری دینی در گفتمان اسلام سیاسی؛ بررسی اندیشه امام خمینی (س) و ابوالاعلی مودودی

جایگاه امنیت در اندیشه سیاسی اسلام و امام خمینی (س)

تاثیر سیاسی "صمت" و "هذر" در اندیشه سیاسی اسلام با تاکید بر اندیشه‌ی امام خمینی (س)

بازتفسیر هویت اسلامی در گفتمان سیاسی امام خمینی (س) : بیداری جامعه و وقوع انقلاب اسلامی ایران

نسبت سنجی تکفیر و خشونت در گفتمان اسلام سیاسی امام خمینی (س)

مقایسه تطبیقی حقوق بشر در دموکراسی های غربی و اسلام با تأکید بر گفتمان سیاسی امام خمینی (س)

کارکرد نظریه عقلانیت سیاسی در انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر اندیشه و عمل حکومتی امام خمینی (س)

رابطه ماوراء الطبیعه با جامعه و حکومت در اندیشه امام خمینی (س) : گفتمان فکری- سیاسی امام خمینی (س)

بررسی رابطه اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی امام محمد غزالی و امام خمینی (س)

بازخوانی گفتمان تقریب در اندیشه سیاسی امام خمینی قدس سره و مقام معظم رهبری

گفتمان‌ بیداری اسلام سیاسی (راهکاوی احیای اسلام سیاسی در اندیشه و عمل امام خمینی (س))

انتهای پیام /*