بررسی دیدگاه های امام خمینی در دو کتاب کشف اسرار و تحریر الوسیله (با تکیه بر نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی)

برخی از روشنفکران غرب زده، دین را به عنوان عامل عقب ماندگی جامعه معرفی کردند. در مقابل این افراد که اسلام را نزدیکترین پاسخ به سؤال خود می دیدند اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسدآبادی و همفکرانش برخاستن و شعار بازگشت به خویشتن و تلاش برای احیای هویت اسلامی و بیداری مسلمانان را طرح کردند. آرمان سیدجمال و شاگردانش گرچه در آن زمان به دلیل نداشتن استراتژی مناسب برای مبارزه، موفقیت چندانی به دست نیاورد و روحانیون پس از او نیز در جریان انقلاب مشروطه در تبیین جایگاه اسلام و مبانی احکام آن در نظام مشروطه ایران ناکام ماندند، امّا با وجود این، همه اینها مقدمه ای بر حرکت انقلابی امام خمینی (س) در سالیان بعد گردید .

کد : 185300 | تاریخ : 21/03/1401

بررسی دیدگاه های امام خمینی (س) در دو کتاب کشف اسرار و تحریر الوسیله (با تکیه بر نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی)

پدیدآورنده (ها): علی زاده، محمد حسین؛ خاتمی، مسعود

مقدمه

روابط گسترده ایران با اروپاییان به همراه شکست های نظامی در جنگ با روسیه و تحمیل شدن قراردادهای خفت بار دیگر باعث گردید تا ناظران داخلی و خارجی بیش از پیش به ضعف شدید ساختارهای سیاسی-اقتصادی- فرهنگی جامعه ایران عصر قاجار اعتراف کنند. برای بسیاری از آگاهان و روشنفکران جامعه این سؤال ایجاد شد که براستی دلیل عقب ماندگی جامعه ایران چیست؟

برخی از روشنفکران غرب زده، دین را به عنوان عامل عقب ماندگی جامعه معرفی کردند. در مقابل این افراد که اسلام را نزدیکترین پاسخ به سؤال خود می دیدند اندیشمندانی چون سید جمال الدین اسدآبادی و همفکرانش برخاستن و شعار بازگشت به خویشتن و تلاش برای احیای هویت اسلامی و بیداری مسلمانان را طرح کردند. آرمان سیدجمال و شاگردانش گرچه در آن زمان به دلیل نداشتن استراتژی مناسب برای مبارزه، موفقیت چندانی به دست نیاورد و روحانیون پس از او نیز در جریان انقلاب مشروطه در تبیین جایگاه اسلام و مبانی احکام آن در نظام مشروطه ایران ناکام ماندند، امّا با وجود این، همه اینها مقدمه ای بر حرکت انقلابی امام خمینی (س) در سالیان بعد گردید .

پاسخ به چرایی عقب ماندگی جامعه ایران و دفاع از حقانیت حضور اسلام در بطن آن همواره مورد توجه جامعه حوزوی کشور بود . امام خمینی (س) نیز در عصر خود، با توجه به تجربه تاریخی خویش، در صدد بر آمد تا به این مشکل اساسی جامعه ایران به صورت اساسی و ریشه ای پاسخ دهد (فلاحی، ۱۳۸۵: ۱۸۹-۱۹۰) . طرح اندیشه «ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی» به دوران جوانی ایشان بر می گردد. امام به حق در تاریخ اسلام، بزرگترین عالم دینی است که از «نظریه ولایت فقیه و حکومت اسلامی» و اجرای آن سخن گفته و تنها فقیه و مرجع تقلیدی است که در مرحله عمل توانسته است به اندیشه و اعتقاد خویش در گستره وسیعی جامه تحقق بپوشاند (حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س)، ۱۳۸۸: مقدمه) . امام خمینی (س) برای اولین بار در سال ۱۳۲۳ه .ش، در کتاب کشف اسرار سخن از ولایت فقها و تشکیل حکومت اسلامی به میان آورد و مشروعیت حکومت سلطنتی را به چالش کشید. گرچه در این کتاب مشروعیت نهاد سلطنت را به طور مطلق و صریح نفی نکرد، امّا بر این نکته تصریح کرد که مشروعیت حکومت شاه مشروط به نسب از سوی مجمعی از مجتهدین واجد شرایط است (دلاوری، ۱۳۹۰: ۲۵۵) . در این زمان کتاب کشف اسرار از آن جهت اهمیت یافت که مجتهدی مسلم و مدرسی که درس اخلاق او برجسته ترین بعد شخصیتی وی محسوب می شد، در عصری که روحانیون در عمل و نظر از سیاست دور نگه داشته می شدند، وارد مسائل سیاسی و مبانی آن شده بود. این جهت قضیه از لحاظ تحول، بسیار عمیق و قابل مطالعه است، خصوصاً اگر امام خمینی (س) را نماینده نسل پرورش یافته مجتهدین حوزه علمیه قم بدانیم (حسینیان، ۱۳۸۴: ۴۲۷) .

نگارش کتاب کشف اسرار

کشف اسرار اثری است سیاسی، عقیدتی و اجتماعی که در سال ۱۳۲۳ ه . ش نوشته شده است. در سال های پس از شهریور ۱۳۲۰ش و همزمان با هجوم متفقین به داخل مرزهای کشور، دیکتاتوری رضاشاه به زیر کشیده شد و این امر فرصتی را در اختیار نهادهای تأثیرگذار جامعه قرار داد تا به تبیین مواضع خود در قبال وضعیت داخلی جامعه بپردازند؛ که حوزه های علمیه نیز از جمله این مراکز بودند . امام در این کتاب به استناد حقایق تاریخی، ضمن طرح و نقد آرای فلاسفه یونان قدیم، فلاسفه اسلام و فلاسفه معاصر غرب، بر حقانیت تشیع و نقش سازنده روحانیت اسلام تأکید ورزیدند (انصاری، ۱۳۸۸: ۲۲۳) . امام خمینی (س) در آن سال ها، کتاب «کشف اسرار» را در پاسخ به شبهات «حکمی زاده» نویسنده کتاب «اسرار هزار ساله» تألیف کردند. «حکمی زاده» که فرزند یکی از علمای قم بود با الهام از مبانی مسلک وهابیت و اندیشه های کسروی، در سال ۱۳۲۲ ه . ش، به تألیف کتاب اسرار هزار ساله پرداخت و در آن، اعتقادات مذهب شیعه را مورد انتقاد قرار داد؛ بنابراین پاسخ دادن به این شبهات در آن زمان ضروری به نظر می رسید (خمینی، ۱۳۶۸: ۶۵) . سید احمد خمینی درباره چگونگی تدوین کتاب کشف اسرار توسط حضرت امام، نقل می کنند «حضرت امام فرمودند: یک بار در حال رفتن به مدرسه فیضیه مشاهده کردم که عده ای دارند راجع به کتاب اسرار هزار ساله بحث می کنند. ناگهان به ذهنم آمد ما داریم درس اخلاق می گوییم، حال آنکه این بحث ها در حوزه ها نفوذ پیدا کرده است. امام تصمیم می گیرند، از وسط مدرسه فیضیه برگشته و دیگر به درس نمی روند و طی یک ماه تا چهل روز تقریباً همه کارها را کنار می گذارند و کتاب کشف اسرار را می نویسند» (حاج احمد خمینی، ۱۳۷۰: ۷) .

کتاب کشف اسرار از آن جهت اهمیت یافت که در زمانی که روحانیون در عمل و نظر از سیاست دور نگه داشته می شدند، مجتهدی مسلم و مدرسی که درس اخلاق او برجسته ترین بعد شخصیتی وی محسوب می شد، وارد مسائل سیاسی و مبانی شده بود. این جهت قضیه از لحاظ تحول، بسیار عمیق و قابل مطالعه است، خصوصاً اگر امام خمینی (س) را نماینده نسل پرورش یافته و مجتهدین مدرس قم بدانیم، اهمیت موضوع مضاعف می شود؛ چنانچه حضرت امام کتاب را در ابتدا به عنوان پاسخ حوزه قلمداد کردند (حسینیان، ۱۳۸۴: ۴۲۷) . امام چندین بار در کتاب «کشف اسرار» در فرصت های مختلف احمد کسروی و بعد از وی نیز، شریعت سنگلجی اصلاح طلب مذهبی را مورد نکوهش قرار داد، امام در این کتاب ضمن دفاع از روحانیت شیعه، عقاید کسروی و همفکرانش را به عقاید «ابن تیمیه» و «وهابیت» تشبیه کرد و از «همکیشان دیندار» و «جوانان غیرتمند» خواست که برخیزند و «تخم ناپاکان بی آبرو» را از زمین براندازند (دلاوری، ۱۳۹۰: ۲۵۵) . منظور امام خمینی (س) به تعبیر خود آن بود، که پاسخ تکان دهنده ای به تمام کسانی دهد، که هم نقش قربانی و هم نقش عاملان امپریالیسم را با تحریف اعتقادات شیعی ایفا می کردند و در صدد بی اعتبار ساختن مذهب بودند. امام آنها را متهم ساخت که «قلم آنها ابزاری برای گسترش فساد، بی نظمی، تفرقه و تخریب بنیاد های جامعه است» (خمینی، بی تا: ۵۷) .

کشف اسرار گامی در جهت تأملات سیاسی

روی دیگر کتاب کشف اسرار، پاسخ به بحرانی بود که اداره حکومت کشور را با مشکلات عدیده مواجه ساخته بود. همان گونه که اشاره شد، امام خمینی (س) پس از شهریور۱۳۲۰ه . ش، با تألیف کتاب کشف اسرار به عرصه تأملات فکری و سیاسی گام نهادند، ایشان همواره در صدد یافتن راهی در چارچوب اسلام برای بیرون رفتن از بحران جامعه ایران بودند. امام در این شرایط برخورد اصلاح گرایانه را انتخاب کردند و سعی در اصلاح رژیم نمودند. ایشان ضمن انتقاد از وضعیت حکومت پهلوی و تأکید بر قانون اساسی مشروطیت و متمم آن، که مخالفت قوانین با اسلام را عامل لغو آن قوانین و بی اعتبار بودن آن می دانست، انتخابات و مجلس را زیر سؤال می برند. اما در عین حال مجتهدان را عامل حل مشکلات کشور و رفع بحران ها معرفی می کنند. در این مرحله نه تنها صحبت از تغییر رژیم و رفتن شاه نبود بلکه بحث کمک به دولت در حل معضلات کشور مطرح بود. این موضوع حتی تا سال های بعد ادامه داشت و احساس مسئولیت امام باعث شد تا ایشان همچنان حکومت گران را نصیحت کنند و از آنان بخواهد تا روش و رفتار خورد را در جهت منافع اسلام و مردم اصلاح کنند (صدر، ۱۳۸۹: ۴) . ایشان در زمانه ای که علمای شیعه به دلایل گوناگون از جمله فقدان شرایط مناسب و امکانات از اندیشیدن در حوزه حاکمیت دینی به منظور تحقق آرمان های اسلام در چارچوب یک نظام سیاسی اجتناب می ورزیدند، مکانیسمی اصلاح گرانه در چارچوب نهادهای مستقر ارائه داد که با نظارت مستمر علما می کوشید تا جامعه ای دینی پدید آورد. در عمل نیز امام بر همین مبنا به تعامل و چالش با حکومت موجود پرداخت. هر جا که حریم دین و حرمت مسلمانان و کیان اسلامی به مخاطره می افتاد یا خطر استیلای بیگانگان قوت می گرفت، بی هیچ ملاحظه ای به مقابله بر می خاست (ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱: ۱ / ۴۳۰) .

امام در کتاب کشف اسرار ضمن انتقاد از سیاست های رضاشاه، اشاره می کنند که هیچ تفاوتی بین دوره رضاخان و پس از او وجود ندارد؛ زیرا به زعم ایشان جز کنار رفتن رضاخان از رأس قدرت و محاکمه و برکناری تعداد معدود انگشت شماری از مهره های کم اهمیت رژیم، هیچ گونه تغییر اساسی در ساختارها به وجود نیامده است. از این رو امام، خوانندگان کتاب را متوجه این ساختار دست نخورده و به جا مانده از دوره دیکتاتوری می کند و خواهان اقدامات اساسی در تغییر ساختارها می شوند . اقدام اول؛ تصفیه وسیع همه عوامل رژیم از دستگاه های اداری کشور (خمینی، بی تا: ۲۲۵) اقدام دوم؛ تغییر قوانین ظالمانه کشور است، زیرا این قوانین تنها برای حفظ منافع شاه و دیگر نزدیکان غارتگرش بوده است (خمینی، بی تا: ۲۱۴) . اقدام سوم؛ اصلاح و پاکسازی ابزارها و مجاری فرهنگی، که در طول حکومت رضاخان و پس از وی عامل ترویج فساد اخلاقی و نشر بی عفتی در جامعه گردیده بود (خمینی، بی تا: ۲۸۳) . اقدام چهارم؛ اصلاح وضعیت ارتش (خمینی، بی تا: ۳۰۲) . همچنین امام خمینی (س) در این کتاب از رکود و سستی حاکم بر حوزه های علمیه نیز انتقاد کردند (فلاحی، ۱۳۸۵: ۵۱) .

تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه در کتاب کشف اسرار

در این صد ساله اخیر مجاهدان و مبارزانی قیام کردند و نهضت های مؤثری به راه انداختند، که هدف اصلی آنان احیای ارزش های دینی بوده و تا حدود زیادی نیز توفیق پیدا کردند، ولی به حق باید گفت هیچکدام از آنها به عظمت و بلندای حضرت امام خمینی (س) نمی رسند و نیز باید اذعان کرد که بعد از عصر ائمه معصومین، در احیای ارزش های دینی و عرضه آن به دنیا خصوصاً مسأله حکومت دینی، در کمتر زمانی کسی به مانند آن نابغه بزرگ دیده شده است و حقاً باید امام را در صدر جدول احیا گران تفکر دینی و طرح اندیشه ضرورت حکومت دینی قرار داد. امام خمینی (س) در شرایطی به احیای تفکر اسلامی همت گماشت که ۱۴ قرن از حیات اسلام می گذشت و در طی این چهارده قرن، افکار انحرافی و قرائت های مختلف از دین توسط عوامل داخلی و خارجی در اذهان علما و مردم نقش بسته بود و موجب شده بود که آنها تصور صحیحی از اسلام راستین نداشته باشند (محامد، ۱۳۷۸: ۲۸۹-۲۹۰) .

بی گمان کشف اسرار نخستین کتابی بود که در سال های پس از سقوط رضاخان راجع به رهبری و حکومت در اسلام و در ذیل ملاحضات عامتری نوشته شد که متأسفانه محققان ایرانی و خارجی در تحقیقات خود اشاره ای به آن نکرده اند. سخن امام در این کتاب، بازگشت به هویت اسلامی است که در طول قرن ها استبداد سلاطین و غفلت علما و دوری مسلمانان از تعالیم اساسی اسلام، به فراموشی سپرده شده است. این دعوت صرفاً یک رستاخیز فکری و فرهنگی نبود که سلفیان معاصر منادی آن بودند و یا اقبال لاهوری آرزوی آن را می کرد، بلکه یک انقلاب فکری و سیاسی اسلامی است که می باید به رهبری علمای بیدار و متعهد اسلامی ایجاد شود و به تشکیل حکومت اسلامی بیانجامد و از همین روست که امام، فلسفه تشکیل حکومت اسلامی و طرح کلی آن را ارائه می دهد و حتی وظایف نهادها و برخی تشکیلات آن حکومت آرمانی را بر می شمارد. امام در سرتاسر این کتاب اثبات می نماید که اسلام نظام سیاسی مستقلی دارد و در پاسخ به اینکه اسلام دارای تئوری حکومت نیست، می فرمایند «شما از کجا می گویید دین تکلیف حکومت را تعیین نکرده است؛ اگر تعیین نکرده بود پیغمبر اسلام چطور تشکیل حکومت کرد و...» (خمینی، بی تا: ۲۳۷) . امام حتی بنیادهای اساسی حکومت اسلامی را در این کتاب بر می شمارد: «اساس حکومت اسلامی بر قوه تقنینیه و قوه قضاییه و قوه مجریه و بودجه بیت المال است...» (خمینی، بی تا: ۲۳۷) . امام برای اینکه ثابت کنند طرح حکومت اسلامی یک کلیت بی برنامه نیست، ادله ای از کتاب و سنت برای سازماندهی بسیج، ارتش، دادگستری و حتی ثبت اسناد می آورند و در مورد بودجه دولت به تشریح نظام مالیاتی حکومت اسلامی می پردازند «یکی مالیات سالیانه و همیشگی است و آن در وقتی است که کشور در آرامش است... دویم مالیات به طور فوق العاده است و آن در وقت انقلاب خارجی یا داخلی است. این مالیات که در این موقع گرفته می شود میزان محدودی ندارد و مالیات غیر محدود باید نامید آن را زیرا بسته به نظر دولت اسلامی است ...» (خمینی، بی تا: ۲۵۵) . جالب این است که ایشان حتی به چگونگی انتخاب رئیس این حکومت هم می پردازد و تشکیل مجلس مؤسسانی از فقهای دیندار و عالم به احکام و عادل برای انتخاب رئیس حکومت را پیشنهاد می دهد (خمینی، بی تا: ۱۸۵) . حکومت اسلامی امام، مستند بر دلایل عقلی و نقلی و مبتنی بر فقه شیعه و منبعث از فلسفه سیاسی آن است و هیچ گونه عنصر یا اقتباس خارجی در آن صورت نگرفته است؛ و یا همانند معاصران خود در صدد برنیامده تا مشروطه غربی را با ادلّه نقلی و عقلی مشروعیت ببخشد (رجبی، ۱۳۷۷: ۱ / ۱۳۶-۱۳۸) . در واقع فلسفه سیاسی امام در متن حکمت تاریخی عرفانی ایشان مطرح می شود و نتیجه منطقی آن نیز هست. همچنین سیاست مدن (و در معنای وسیع تر حکمت عملی اجتماعی) امام، تابع حکمت انسی و کلامی اسلامی است و در ارتباط با اصول اعتقادی- و نه فروع عملی- مطرح می شود؛ بر خلاف حکمای اسلامی که سیاست مدن را صرفاً در حکمت عملی محصور می کردند و به فلسفه عقلی محض مرجوع می داشتند. لذا جایگاه «حکومت اسلامی» امام از حوزه فقه به حوزه کلام و عرفان که مقام واقعی آن است منتقل شده است (رجبی، ۱۳۷۷: ۱ / ۱۳۶-۱۳۸) .

بدین ترتیب در کشف اسرار اولین نشانه های نظریه سیاسی ولایت فقیه را می یابیم. در این کتاب این نظریه، هنوز به صورت نتیجه واضح و غیر قابل انکار باور شیعی ارائه نشده است. متأسفانه تا کنون توجهی به این کتاب نشده است، زیرا بسیاری بر این باورند که امام، نخستین بار نظریه ولایت فقیه را در خلال دروس فقه و سپس در کتاب البیع خود مطرح کردند و حال آنکه امام بیست و پنج سال پیش از آن، به نحو روشن و گویایی در کشف اسرار از این موضوع سخن به میان آورده است. بحث ولایت فقیه را امام با رجوع به اصل ولایت مطلقه الهی و ولایت مقید اولیاء الله در عرفان و کلام اسلامی طرح می کند و در مقابل حکومت های صرفاً بشری قرار می دهد که در نتیجه افکار ناقص و تحت تأثیر نفوس اماره فردی و جمعی و بر اساس اصالت دادن به منابع مادی فردی و گروهی و رابطه استکباری و استعماری به وجود آمده اند؛ هر چند که جلوه ها و عنوان های گوناگونی داشته اند (خمینی، بی تا: ۲۸۹) . کاری که امام کرد، این بود که بحث ولایت فقیه را از قلمرو فقه بیرون آورد و به جایگاه اصلیش که مسأله کلامی بود نشاند. آنگاه با براهین عقلی و کلامی این مسأله را شکوفا کرد و سراسر فقه را در تابش آن قرار داد (جوادی آملی، ۱۳۶۸: ۸) . امام در این کتاب ضمن بیان نیاز جوامع بشری به حکومت، حق حکومت مطلق را از آن خداوند متعال دانست و اطاعت از کسانی را مجاز شمرد که از طرف خداوند تعیین شده اند. «از احکام روشن عقل که هیچ انکار آن می تواند بکند، آن است که در میانه بشر قانون و حکومت لازم است که عائله بشر نیازمند به تشکیلات و نظام نامه و ولایت و حکومت های اساسی است و آنچه عقل خداداد حاکم می کند آن است که تأسیس حکومت به طوری که بر مردم به حکم خرد لازم می باشد متابعت و پیروی از آن کسی روا و بجا است که مالک همه چیز باشد و هم تصرفی در آنها بکند تصرف در مال خود باشد و چنین شخصی که تصرف و ولایتش در تمام بشر به حکم خود نافذ و درست است، خدای عالم است که مالک تمام موجودات و خالق ارض و سماوات است، پس هر حکمی که جاری می کند در مملکت خود جاری می کند و هر تصرفی بکند در داده ی خود تصرف کرده است و اگر به کسی حکومت داد و حکم او به توسط گفته پیغمبران لازم الاطاعه دانست، بر بشر لازم است از آن اطاعت کنند و غیر حکم خدا یا آن کسی که خدا تعیین کرد...هیچ حکمی را بشر نباید بپذیرد...» (خمینی، بی تا: ۱۸۱-۱۸۲) .

البته حضرت امام رضایت مردمی را هم در مشروعیت بخشی به ولایت فقیه و حکومت اسلامی بسیار مهم می دانستند و قائل بودند که بدون حضور و نظر مردم نظام اسلامی در عالم خارج محقق نمی شود. (لک زایی، ۱۳۹۰: ۱۳۴) امام خمینی (س) در این رابطه می فرمایند «ولایت جمیع صور دارد، اگر اکثریت مردم در امر تشکیل حکومت راضی و همراه نباشند، حکومت اسلامی تشکیل نمی شود؛ تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت اسلامی بستگی دارد به آرای اکثریت مسلمین و در صدر اسلام نیز از آن به عنوان به بیعت با ولی مسلمین تعبیر می شده است» (ر.ک: صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۹). امام مانند بسیاری از فقهای شیعه، اولوالامر را «ولایت مجتهد» یا «ولایت فقیه» دانسته و برای اثبات آن، دلایل عقلی و نقلی کافی ارائه می دهد. البته منظور امام از ولایت (حکومت) فقیه یک امر اجرایی نیست بلکه از نوع هدایت و نظارت بر حرکت کل نظام است (خمینی، بی تا: ۲۳۲) . «...این که می گویند حکومت باید در دست فقیه باشد نه آن است که فقیه باید شاه و وزیر و سرلشکر و سپاهی و سپور باشد، بلکه فقیه باید نظارت در قوه تقنینیه و در قوه مجریه مملکت اسلامی داشته باشد» (خمینی، بی تا: ۲۳۳) .

آنچه در اینجا می توان بیان کرد این است که بر خلاف تصور برخی که دیدگاه مطرح شده در کتاب کشف اسرار را متعارض یا متغایر با سایر آثار امام می دانند و یا مطرح می کنند که این کتاب برای فهم صحیح دیدگاه امام در مورد ولایت فقیه نمی تواند مستند خوبی باشد، به زعم نویسنده از بیانات امام در این کتاب و سایر آثارش استنباط می شود که امام خمینی (س) بین ولایت به مفهوم کلی آن- در بعد تشریعی- و حکومت بر جامعه که ابزار و نهاد تحقق آن ولایت می باشد، تمایز قائل شده است. چه از نظر او فقیه در همه شرایط دارای ولایت است ولی تحقق این ولایت گاه در قالب نظارت بر حکومت صورت می گیرد و گاه در قالب تشکیل حکومت عملی می شود.

نقش نظارتی علما در حکومت

در کتاب کشف اسرار، قرائت امام از سیاست، متأثر از گفتمان زمان مشروطیت است و امام برای فقها نقش نظارتی بر امور مملکتی، طبق اصل دوم متمم قانون اساسی زمان مشروطیت را می خواهد. در واقع امام دنبال یک آنترناتیو برای ساختار حکومت موجود نیست بلکه بیشتر برای تحقق یک جامعه دینی تلاش می کند تا عملی شدن یک حکومت دینی. در حقیقت امام در زمان نگارش این کتاب امید به اصلاح حکومت داشت و سعی داشت با ارائه راهکارهایی در این کتاب، اوضاع جامعه و حکومت را اصلاح کند. امام زمانی به طرح نظریه ولایت فقیه پرداخت که تمایلی آشکار و فعال از جانب روحانیت نسبت به مسائل سیاسی ابراز نمی شد و هنوز نهضت ملی و ضد استعماری مردم آغاز نشده بود و به دلیل عدم امکان اقامه ی حکومت اسلامی، علما بنا به ضرورت و از باب اضطرار با حکومت های موجود مخالفت نمیکردند و صحبت از حکومت فقیه به میان نمی آوردند (بابایی زارچ، ۱۳۸۳: ۱۴۹) . امام خمینی (س) هم قائل به این امر بودند که نباید بر علیه رژیم وارد عمل شد، زیرا نبود پادشاه و حاکم به هرج و مرج اجتماعی می انجامد و معتقد بودند که تنها هنگامی باید بر علیه رژیم وارد عمل شد که حکومت آشکارا به حریم شریعت تجاوز کند و امت اسلامی را به مخاطره اندازد (آبراهامیان، ۱۳۸۹: ۵۸۷) .

«ما ذکر کردیم که هیچ فقیهی تاکنون نگفته و در کتابی هم ننوشته که ما شاه هستیم یا سلطنت حق ماست. آری آنطور که ما بیان کردیم اگر سلطنتی و حکومتی تشکیل شود هر خردمندی تصدیق می کند که آن خوب است و مطابق مصالح کشور و مردم است البته تشکیلاتی که براساس احکام خدا و عدل الهی تأسیس شود بهترین تشکیلات است لکن اکنون که آن را از آنها نمی پذیرند اینها هم با این نیمه تشکیلات هیچ گاه مخالفت نکرده و اساس حکومت را نخواستند بهم بزنند و اگر گاهی هم با شخص سلطانی مخالفت کردند مخالفت با همان شخص بوده از باب آنکه بودن او را مخالف صلاح کشور تشخیص دادند و گرنه با اصل اساس سلطنت تا کنون از این طبقه مخالفتی ابراز نشده، بلکه بسیاری از علمای بزرگ عالی مقام در تشکیلات مملکتی با سلاطین همراهی ها کردند» (خمینی، بی تا: ۱۸۶ -۱۸۷) . آنگاه امام به ذکر نمونه ای از هم کاری های علما با پادشاهان اشاره می کند مانند؛ همکاری خواجه نصیرالدین طوسی با هولاکو خان، علامه حلّی با اولجایتو، شیخ بهایی با شاه عباس و علامه مجلسی با شاه سلیمان (حسینیان، ۱۳۸۳: ۶۰۶) . حضرت امام در جایی دیگر از این کتاب در رد اظهارات نویسنده کتاب اسرار هزار ساله که گفته بود علما، حکومت های قبل از قیام قائم (عج) را حکومت جور می دانند و لذا همکاری با آنها را حرام می دانند، چنین فرموده است «اکنون اگر کسی تکذیب کند از وضع یک حکومتی که این حکومت ها، جائرانه است و کسی هم تا زمان دولت حق نمی تواند آن ها را اصلاح کند؛ چه ربط دارد به این که حکومت عادلانه نباید تشکیل داد؟ بلکه اگر کسی جزئی اطلاع از اخبار ما داشته باشد، می بیند که همیشه امامان شیعه با آنکه حکومت های زمان خود را حکومت ظالمانه می دانستند و با آن ها آنطورها که می دانید سلوک می کردند، در راهنمایی برای حفظ کشورهای اسلامی و در کمک های فکری و عملی کوتاهی نمی کردند و در جنگ های اسلامی در زمان خلیفه جور، باز شیعیان علی (ع) پیشقدم بودند...» (خمینی، بی تا: ۲۲۵-۲۲۶) . در واقع شکل سلطنتی که از این به بعد مورد پذیرش امام خمینی (س) بود شباهت کمی با دولت واقعی سلطنت در ایران داشت، چون وی پیشنهاد کرد، شورایی از مجتهدان، شاه را انتخاب کنند که این شاه، قوانین الهی را نقض نکند و از سرکوبی و خلاف دوری کند و کسی باشد که جان و مال و ناموس مردم را نادیده نگیرد. به عبارت دیگر، شاه باید توسط مجتهدین انتخاب شود و دوره سلطنت او بستگی به محترم شمردن شرع اسلام دارد . همچنین واضح است اگر چنین توافقی نیز حاصل شود به معنای ایده آل واقعی نخواهد بود، چون امام خمینی (س) مشخص ساخت پذیرش شاه از سوی علما فقط تا زمانی ادامه خواهد داشت که نتوان هیچ نظام بهتری ایجاد کرد. احتمالاً، پس از آن بود که امام خمینی (س) مصمم به براندازی نهایی سلطنت شد (خمینی، بی تا: ۱۸۵-۱۸۶) . آنچه مسلم است این است که امام از آغاز فکر براندازی رژیم شاهنشاهی و قرار دادن فقها در رأس حکومت را نداشتند. برخی نامه های حضرت امام می تواند گواهی بر این مطلب باشد (قاضی زاده، ۱۳۸۰: ۳۱) . به عنوان مثال، ایشان در نامه ای در اواسط سال ۱۳۴۱ه .ش، خطاب به شاه این گونه مرقوم فرمودند «حضور مبارک اعلی حضرت همایونی پس از اهداء تحیت و دعا... مستدعی است امر فرمایید مطالبی را که مخالف دیانت مقدسه و مذهب رسمی مملکت است از برنامه‏های دولتی و حزبی حذف نمایند تا موجب دعاگویی ملت مسلمان شود.» (صحیفه امام، ج ۱، ص ۷۸) . تقاضای ایشان در ابتدا انجام برخی اصلاحات در نظام سیاسی و فرهنگی جامعه، و جلوگیری از تخلفات شرعی و قانونی بوده است (لک زایی، ۱۳۸۳: ۷۷) . مطالب کتاب کشف اسرار هم حاکی از همین است که چون در آن شرایط امکان و زمینه تشکیل حکومت اسلامی وجود نداشت، علی رغم اینکه امام خمینی (س) قائل به نظریه حکومت اسلامی و ولایت فقیه بودند، در صدد اصلاح و دینی کردن حکومت برآمدند.

نگارش کتاب تحریر الوسیله

همزمان با رحلت آیت ا... بروجردی و آیت ا... کاشانی در سال های آغازین دهه چهل، رژیم شاه با الگو گیری از شیوه های غربی، درصدد اجرای یک سری اصلاحات ضد دینی برآمد . این امر مخالفت برخی از علما از جمله حضرت امام را به دنبال داشت. شاه که تصور می کرد، حوزه با فقدان دو تن از بزرگان خود، دیگر قدرت رویاروی با برنامه های وی را نخواهد داشت، به ناگاه با واکنش غیرمنتظره روحانیونی مواجه شد که اینک در رأس آنها، امام خمینی (س) قرار داشت. تقابل امام با رژیم، در رابطه با اصلاحات غیردینی شاه، موجب درگیری خونینی ما بین هواداران ایشان و نظامیان حکومت گردید. قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ه..ش، نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بود. سرکوب وحشیانه قیام مردمی از سوی رژیم پهلوی جای هیچ گونه تردیدی را برای سلب مشروعیت از رژیم باقی نگذاشت و از آن پس مخالفان رژیم، نه برای اصلاح حکومت، بلکه در راه بر اندازی و سرنگونی آن به مبارزه پرداختند. این تغییر رویه مخالفت و مبارزه سیاسی در مواضع مهمترین مخالف رژیم نیز، یعنی امام خمینی به وضوح قابل مشاهده بود . ایشان تا قبل از قیام ۱۵ خرداد، از در اصلاح وارد شده و به شاه نصیحت می کردند، پس از قیام ۱۵ خرداد و تبعید امام خمینی به ترکیه، ایشان نه تنها شخص محمد رضا شاه را قابل اصلاح نمی دانستند، بلکه رژیم تحت حاکمیت او یعنی رژیم مشروطه سلطنتی را نیز اساساً نفی نموده و تئوری جایگزینی برای آن طراحی کردند، نظریه سیاسی امام خمینی در این دوره تلاش برای برقراری حکومت اسلامی بود (نصیری، ۱۳۹۰: ۱۷) . ماه های تبعید امام در ترکیه برخلاف تصور و پیش بینی های رژیم، سر آغاز دوره جدایی میان رهبری، مردم و فراموشی نهضت نبود، بلکه سر آغاز فصلی نوین در حرکت نهضت اسلامی به حساب می آمد. در این ایام است که مقام رهبری علی رغم انواع فشارهای روحی و محدودیت های ایجاد شده برای ایشان، نقش خود را به عنوان ایدئولوگ نهضت به نحو احسن ایفا کردند و نشان دادند که در هر مکان و زمان این توانایی را دارند که با اتخاذ تاکتیک ها و استراتژی مناسب نهضت را رهبری کنند. در این ایام است که برای امام فرصتی مناسب فراهم شد که با اندیشه در اوضاع نابسامان جامعه ایران و مسلمین به ریشه یابی دلایل ضعف و انحطاط آنها بپردازد و با ارائه راهکارهای مناسب، به این مشکلات پاسخ دهد. ایشان تلاش کردند که به طراحی چارچوبی بپردازند که از دید وی قادر به حل بحران معنوی موجود در جامعه ایران باشد. بر اساس این چارچوب، دگرگونی سیستم حکومتی اجتناب ناپذیر بود. اولین تلاش در این زمینه، نگارش کتاب تحریر الوسیله بود.

«...در گذشته کتاب «وسیله النجاه» تألیف سید الحجه فقیه اصفهانی قدس سرّه را حاشیه کردم و آنگاه که در اواخر ماه جمادی الثانی ۱۳۸۴ به دنبال حوادث دردناکی که بر اسلام و مسلمان ها وارد آمد -که شاید تاریخ آن را ثبت کند- به بورسا تبعید شدم و در آنجا تحت نظر و مراقبت فارغ البال بودم، و در مقام برآمدم که آن حاشیه را به صورت متن مستقلی درآورم تا استفاده از آن آسانتر باشد، و اگر خداوند به من توفیق داد مسائل مورد نیاز روز را نیز بر آن بیافزایم. از خداوند متعال آرزوی توفیق دارم و از خوانندگان می خواهم که برای رفع گرفتاری کشورهای اسلامی، به ویژه مرکز تشیع، و قطع دست اجانب از این کشورها و عاقبت به خیری فقیر دعا کنند.»

در سال هایی که کشف اسرار به رشته تحریر در آمد، امام خمینی (س) در جایگاه رهبری نهضت و زعامت عامه قرار نداشت. نقش امام در آن ایام به عنوان یکی از مدرسین حوزه علمیه قم، دفاع از دین و پاسخگویی به شبهات وارده بود و امکان تشکیل و رهبری حکومت اسلامی در آن زمان وجود نداشت، اما امام در زمان نگارش کتاب تحریر الوسیله در جایگاه رهبری نهضت ضد استبدادی و ضد استعماری بود و قائل بود که تا نظام سلطنتی، نظامی مشروع تلقی می گردد، تلاش ها و مبارزات ره به جایی نخواهد برد و حداکثر حاصل آن منجر به اصلاحات و تغییرات جزئی در اوضاع خواهد شود. تغییر بنیادین، تغییر در مبادی و مبانی نظام سیاسی را می طلبد، لذاست که در این زمان امام نظام سلطنتی را نامشروع و نظام بر مبنای ولایت فقیه را نظام مشروع اسلامی می داند و معرفی می کند (منصور نژاد، ۱۳۸۱: ۵-۲۲) . امام در این کتاب بر خلاف کشف اسرار، که قائل به همکاری نیروهای مذهبی با رژیم شاه بودند، حکومت طاغوت را در جامعه اسلامی به عنوان بزرگترین منکر و همکاری با چنین دولتی را از بدترین منکرات قلمداد کردند و سکوت علمای دین را در صورتی که باعث تقویت طاغوت شود، حرام دانسته و اظهار انزجار و نفرت از ظالم را بر آنان واجب می داند؛ هر چند که در رفع ظلم تأثیری نداشته باشد (درخشه، ۱۳۸۰: ۲۱۱) . به نوعی می توان گفت امام خمینی (س) مبحث ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی را در کتاب کشف اسرار به صورت اجمالی طرح کردند، اما در دوران تبعید، ایشان این مباحث را در کتاب تحریر الوسیله به صورت استدلالی و فتوایی مطرح نمودند (کواکبیان، ۱۳۸۱: ۱۷۴) . امام در این کتاب بار دیگر اسلام را به عنوان «دین سیاست» معرفی کردند و تأکید نمودند که هر کس قائل به جدایی دین از سیاست باشد، دین و سیاست را نشناخته است... امام در این کتاب فقهای جامع الشرایط را به عنوان نواب عامه حضرت ولی عصر (عج) معرفی کردند که باید به اجرای سیاست (حدود و تعزیرات) و تمام آنچه مربوط به وظایف امام است، به جز جهاد ابتدایی اقدام کنند ... ویژگی تحریر الوسیله در آن است که امام احکام مختلف سیاسی را در قالب زبان فقهی آورده است... (نبوی، ۱۳۷۷: ۱۱۵) . از مسائل ارزنده و زندگی سازی که امام خمینی (س) در کتاب «تحریر الوسیله» در کنار مسائل عبادی آورده است و امروز اهمیت آن کاملاً لمس می شود، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱- امر به معروف و نهی از منکر که از وظایف حتمی هر مسلمان و از فروع دین می باشد و در کنار نماز، روزه، حج و دیگر فروعات اسلامی قرار دارد . ۲- نماز جمعه که علاوه بر جنبه عبادی، دارای مزایای سیاسی و اجتماعی است و در جهت ایجاد همبستگی میان ملت اسلام و بالا بردن سطح اندیشه توده های مسلمان نقش مهمی ایفا می کند . ۳- «دفاع» از مسائل مهم و حیاتی اسلام است. ۴- «قضاء» که نقش عظیمی در پیاده کردن قوانین قرآن دارد . ۵- مسائل نو ظهوری که در دنیای امروزی روی می دهد و بازگو کردن حکم اسلامی آن و آگاه ساختن توده ها به این نکته که اسلام در هر زمان و هر شرایط و برای هر رویداد نوینی، حکم و دستور روشن و مشخصی دارد (روحانی، ۱۳۸۱: ۲ / ۱۲-۱۳) .

اهداف امام خمینی (س) از نگارش کتاب تحریر الوسیله

۱. مبارزه با تفکیک دین از سیاست

این تلاش یکی از استراتژی های مبارزاتی امام خمینی (س) در دوران قبل از شروع نهضت، بعد از شروع نهضت و دوران تبعید بود. امام قبل از شروع نهضت در کتاب کشف اسرار، در سال های شروع نهضت در سخنرانی ها و پیام ها و در سال های تبعید با نگارش تحریر الوسیله و در نهایت با مطرح کردن تئوری حکومت اسلامی به این امر مهم پرداختند.

۲. اصلاح حوزه های علمیه و خارج کردن آنها از رکود و سستی

این مسأله نیز یکی از استراتژی های مهم امام در طی دوران مبارزات بود. امام تلاش کردند که مبارزه بر علیه رژیم را به داخل حوزه ها بکشانند و به شعار جدایی دین از سیاست پایان دهند، اما برای تضمین موفقیت مبارزه لازم بود که سرچشمه های ارائه ی تفکرات اسلامی، اصلاح شوند.

۳. امام خمینی (س) در این کتاب به دنبال تشکیل یک حکومت دینی می باشند

ایشان در این کتاب به صورت صریح و روشن بیان می کنند که به دنبال تشکیل حکومت دینی هستند «بر نواب عام (آن حضرت) به طور کفایی واجب است در صورتی که دستشان باز و ترسی از حکام ظالم نباشد به قدر میسور در صورت امکان، به امور سابق قیام نمایند» (خمینی، بی تا: ۲ / ۲۸۸-۲۸۹) . «اگر اقامه واجبی، یا ریشه کن کردن منکری (در جامعه) متوقف بر این باشد که عده ای با هم در امر (به معروف) یا نهی (از منکر) اجتماع نمایند، با اقدام بعضی از آنان، وجوب ساقط نمی شود و باید در این جهت به مقدار کافی اجتماع کنند» (خمینی، بی تا: ۲ / ۲۸۸-۲۸۹) . همچنین امام خمینی (س) در این کتاب حکومت را بعد از امامان معصوم متعلق به کسانی می داند که از طرف امام برای این منظور انتخاب شده اند و این افراد فقهای جامع الشرایط هستند «هیچ کس حق ندارد متکفل امور سیاسی مانند اجرای حدود و امور قضایی و مالی مانند گرفتن خراج و مالیات شرعی باشد، مگر امام مسلمین و کسی که امام (علیه السلام) او را برای این جهت منصوب کرده باشد» (خمینی، بی تا: ۲ / ۳۲۳) . «در زمان غیبت ولی امر و سلطان عصر (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قائم مقام آن حضرت در اجرای سیاسات (حدود و تعزیرات) و تمام آنچه برای امام (ع) می باشد، مگر جهاد ابتدایی، نواب عام حضرتش می باشند و آنها فقهایی هستند که جامع الشرایط فتوی و قضاوت باشند» (خمینی، بی تا: ۲ / ۳۲۳) .

تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه در کتاب تحریر الوسیله

 امام خمینی (س) دریافت که جامعه آرمانی طرح شده در کشف اسرار در چارچوب، ساز و کارهای متعارف آزمون پذیر نیست و نمی توان با مشی مسالمت آمیز، جامعه ای دینی عاری از استبداد و فساد را محقق ساخت و در عین حال مبارزه بدون استراتژی روشن، نتیجه ای جز به مخاطره افکندن بنیان و ثمره آن در پی نخواهد داشت. بنابراین امام خمینی (س) کوشید که در چارچوب شرع به یک طرح حکومتی دینی دست یابد که به دلیل بنیاد های مستحکم الهی خود قادر به حل بحران های معنوی و سیاسی حاکم بر ایران و جهان اسلام باشد. امام در کتاب تحریر الوسیله به اسلام به عنوان یک دین کاملاً سیاسی نگریست و هر گونه تفکیک و گسست میان دین و سیاست را به منزله عدم شناخت گوهر دین، باطل و مردود شمرد. این کتاب در حقیقت به یک رساله عملیه شبیه است و از بسیاری جهات با رویکرد مجتهدان پیش و هم عصر امام متفاوت بود. امام خمینی (س) با نگارش این کتاب به اقدامی بدیع دست زدند که در تاریخ شیعه در یکی دو قرن اخیر سابقه نداشت و بعد از چند قرن که احکام سیاسی از رساله های علمیه رخت بر بسته بود، بهترین گامی بود که امام در این دوره ۱۱ ماهه از دوران تبعیدش برداشت. امام وقتی به نجف آمدند کتاب را تکمیل و چاپ کردند . این شیوه و رویه امام برای بسیاری از اصحاب فتوا و علمای صاحب نظر سرمشقی شد و پس از آن، سایر علما به امام اقتدا کردند و در رساله خویش مسائل سیاسی را در کنار مسائل عبادی آوردند (پا به پای آفتاب، ۱۳۷۵: ۳ / ۱۵۳) . امام خمینی (س) در دوران تبعید خود در ترکیه، با نگارش کتاب «تحریر الوسیله»، مسأله ولایت فقیه و حکومت اسلامی را به صراحت مطرح کردند جالب این است که ترکیه، مرکز رواج سیاست استعماری جدایی دین از سیاست بود و در آنجا هر گونه دخالت روحانیون در سیاست ممنوع بود. حضرت امام با توجه به تفاوت نظام سیاسی پهلوی با نظام های سلطنتی پیشین، تقاضای برپایی حکومت اسلامی را داشتند. ایشان در جایی می فرمایند «فریاد ما که می گوییم ما حکومت اسلامی می خواهیم و مرگ بر این سلطنت کثافت کاری، برای این است که ما می بینیم که سلاطین سابق هر چه بودند، جبار بودند، لکن خیانت در آنها کم بوده، جبار بودند، تبهکار بودند، تعدی می کردن به مردم، اما مملکت شان را به یک مملکت دیگری، منافع مملکت شان را به مملکت دیگری نمی دادند. من ندیدم که یکی از سلاطین سابق مملکتش را فروخته باشد به یک کسی، منافع مملکت اش را تقدیم دیگری کرده باشد، اما اخیراً شده خصوصاً در زمان این آقا، در زمان این سلطان مفسد این مسائل پیدا شده است که هر چیزی که ما داریم این ها از بین برده اند...» (آیین انقلاب اسلامی، ۱۳۷۳: ۳۵۹-۳۶۰) . حضرت امام در این کتاب پس از بحث امر به معروف و نهی از منکر تحت عنوان «ختام فیه مسائل» سیزده مسأله ی سیاسی- حکومتی آورده اند که بحث حکومت اسلامی نیز در آنها آمده است. امام در این کتاب برای نخستین بار در یک رساله عملیه فقهی، در باب امر به معروف و نهی از منکر، به مسائل سیاسی روز پرداخته و نگرش غالب را در مورد «امر به معروف و نهی از منکر» -که به تسلیم و سکوت مسلمانان می انجامید- متحول ساخت و اعلام کرد، بزرگترین منکر در جامعه اسلامی، وجود حکومت طاغوت است و امر به معروف و نهی از منکر، به امور فردی منحصر و محدود نیست و مسائلی را نیز که حیثیت اسلام و مسلمانان در گرو آنهاست، در بر می گیرد. همچنین بذل جان و مال نسبت به بعضی از مراتب امر به معروف و نهی از منکر، نه تنها جایز بلکه واجب است (حیدری، ۱۳۸۹: ۴۰) . ایشان همچنین در این کتاب فقیه جامع الشرایط را به عنوان جانشین امام عصر (عج) می شناساند: «در زمان غیبت ولیّ امر و سلطان عصر- عجل الله تعالی فرجه الشریف- قائم مقام آن حضرت در اجرای سیاسات (حدود و تعزیرات) و تمام آنچه برای امام علیه السلام می‏باشد، مگر جهاد ابتدایی، نوّاب عام آن حضرت می‏باشند و آن‏ها فقهایی هستند که جامع شرایط فتوا و قضاوت باشند.» (صحیفه امام، ج ۱، ص ۵۴۸). هنر حضرت امام در طرح حکومت اسلامی این بود که با موازین شناخته شده فقهی و با استفاده از متون دینی، که به گمان بعضی با پیشرفت فوق العاده زمانه، کارآیی خود را از دست داده است، نظریه حکومتی اسلام را مطرح کرد و راههای عملی تحقّق آن را به خوبی نشان داد. در واقع می توان گفت که امام خمینی (س) با نگارش کتاب تحریر الوسیله و طرح تئوری تشکیل حکومت اسلامی نهایت همکاری نیروهای مذهبی را با رژیم شاه منتفی اعلام کرد.

نتیجه

 امام خمینی (س) به عنوان متفکر دوران گذار، پس از درهم کوبیدن نظم قدیم، باید نظم جدیدی را بر ویرانه های مدنیت مشروطیت پایه ریزی می کرد . این نظم جدید بی تردید از مرحله در هم کوبیدن نظم قدیم، هم به مراتب اهمیت بیشتر و هم نیاز به طرح مدون منسجم و کارآمدی داشت. امام خمینی (س) کارآمدی این نظم جدید را با توجه به ماهیت جامعه سیاسی ایران، در اندیشه ها و باورهای دینی جستجو کرد. امام بر اساس همین اعتقادات راسخ بود که ارکان اندیشه دینی را وارد زندگی اجتماعی و نظم سیاسی جامعه کرد و با طرح تئوری حکومت اسلامی و ولایت فقیه در کتاب کشف اسرار و تحریر الوسیله عملاً یکی از دستاورد های اندیشه مدرن را در حوزه دولت و قدرت سیاسی به چالش کشید.

بعد از حمله متفقین به ایران و سقوط حکومت رضا خان، محمد رضا شاه به سلطنت رسید، نیروهای مذهبی امیدوار بودند که شاه جوان دنباله روی سیاست های پدرش نباشد، اما شاه در صدد برآمد برنامه های پدرش (اصلاحات آمریکایی) را دنبال کند. در چنین شرایطی امام خمینی (س) کتاب کشف اسرار را نوشت و برای اولین بار در این کتاب نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی خود را مطرح کرد. ایشان در این کتاب از سیاست های رضا شاه انتقاد کردند. به نظر امام، هیچ تفاوتی بین دوره رضاخان و پس از او وجود نداشت و هیچ گونه تغییر اساسی در ساختارها به وجود نیامده بود . از این رو امام، خوانندگان کتاب را متوجه این ساختار دست نخورده و به جا مانده از دوره دیکتاتوری می کند و خواهان اقدامات اساسی در تغییر آنها می شود. این اقدامات عبارت بودند از: تصفیه وسیع همه عوامل رژیم از دستگاه های اداری کشور، تغییر قوانین ظالمانه کشور، اصلاح و پاکسازی ابزارها و مجاری فرهنگی و اصلاح وضعیت ارتش. همچنین امام در این کتاب خواستار نقش نظارتی برای فقها در امور مملکتی، طبق اصل دوم متمم قانون اساسی زمان مشروطیت بود، در واقع امام خواهان نظارت شورایی از فقها بر عملکرد شاه، مجلس و سایر دستگاه های حکومتی بود. در آن زمان امام امید به اصلاح حکومت داشت و به دنبال دینی کردن حکومت بود، تفکر امام در آن زمان تفکر اصلاحی بود و به نوعی راضی به همکاری نیروهای مذهبی با حکومت در جهت اصلاح و مذهبی کردن حکومت بود.

بعد از تصمیم شاه برای اجرای اصلاحات آمریکایی و مقابله وی با نیروهای مذهبی و روحانیون، امام خمینی (س) به مخالفت علنی با رژیم پرداخت، در نتیجه اقدامات امام خمینی (س) علیه رژیم، شاه وی را به ترکیه تبعید کرد. با تبعید امام به ترکیه امید هر گونه مصالحه نیروهای مذهبی و روحانیون با رژیم از بین رفت. امام خمینی (س) دریافت که جامعه آرمانی طرح شده در کشف اسرار در چارچوب ساز و کارهای متعارف آزمون پذیر نیست و نمی توان با مشی مسالمت آمیز، جامعه ای دینی عاری از استبداد و فساد را محقق ساخت و در عین حال مبارزه بدون استراتژی روشن، نتیجه ای جز به مخاطره افکندن بنیان و ثمره آن در پی نخواهد داشت. بنابراین امام خمینی (س) کوشید که در چارچوب شرع، به یک طرح حکومتی دینی دست یابد که به دلیل بنیاد های مستحکم الهی خود قادر به حل بحران های معنوی و سیاسی حاکم بر ایران و جهان اسلام باشد . امام خمینی (س) در چنین شرایطی کتاب تحریر الوسیله را نوشت، او در این کتاب هر گونه همکاری نیروهای مذهبی با عوامل رژیم را حرام اعلام کرد. امام با نگارش کتاب «تحریر الوسیله»، مسأله ولایت فقیه و حکومت اسلامی را به صراحت مطرح کردند. ایشان با نگارش کتاب تحریر الوسیله نشان دادند که دارای تفکر انقلابی و به دنبال تشکیل حکومت دینی هستند و قصد سرنگونی رژیم شاهنشاهی را دارند.

 

منابع

۱. آبراهامیان، یرواند (۱۳۸۹): ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی.

۲. آیین انقلاب اسلامی (گزیده ای از اندیشه و آرای امام خمینی) (۱۳۷۳)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) .

۳. انصاری، حمید (۱۳۸۸): حدیث بیداری (زندگینامه علمی و سیاسی امام خمینی (س) از تولد تا رحلت)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، چاپ سی و هشتم .

۴. ایدئولوژی رهبری و فرآیند انقلاب اسلامی (۱۳۸۱): جلد۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) .

۵. بابایی زارچ، علی محمد (۱۳۸۳): امت و ملت در اندیشه امام خمینی (س)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی .

۶. پا به پای آفتاب (۱۳۷۵): جلد ۳، گرد آوری و تدوین امیر رضا ستوده، تهران، پنجره.

۷. حسینیان، روح الله (۱۳۸۳): چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران (۱۳۵۶ -۱۳۴۳)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

۸. ________ (۱۳۸۴): بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۴۰-۱۳۲۰)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

۹. حکومت اسلامی و ولایت فقیه در اندیشه امام خمینی (س) (تبیان-دفتر چهل و پنجم) (۱۳۸۸): تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) .

۱۰. خمینی، روح الله (۱۳۸۶): تحریر الوسیله، جلد۱، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفتر انتشارات اسلامی .

۱۱. _________ (بی تا): تحریر الوسیله، جلد۲، ترجمه علی اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی.

۱۲. _________ (بی تا): کشف اسرار، بی جا، بی نا.

۱۳ . _________ (۱۳۶۸): صحیفه انقلاب: وصیت نامه سیاسی- الهی رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.

۱۴. _________ (۱۳۷۸): صحیفه امام، جلد ۱-۲۰، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) .

۱۵. دلاوری، ابوالفضل (۱۳۹۰): جامعه شناسی تحولات ایران از انقلاب مشروطه تا قیام خرداد ۱۳۴۲، تهران، معاونت پژوهشی، انتشارات پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی.

۱۶. رجبی، محمد حسن (۱۳۷۷): زندگی نامه سیاسی امام خمینی (س) از آغاز تا تبعید، جلد ۱، تهران، مرکز فرهنگی نشر قبله.

۱۷. روحانی، سید حمید (۱۳۸۱): نهضت امام خمینی (س)، جلد۲، تهران، عروج، چاپ پنجم.

۱۸. فلاحی، اکبر (۱۳۸۵): سال های تبعید امام خمینی (س)، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

۱۹. قاضی زاده، کاظم (۱۳۸۰): اندیشه های فقهی-سیاسی امام خمینی (س)، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک.

۲۰. کواکبیان، مصطفی (۱۳۸۱): هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام خمینی (س)، تهران، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی پازینه.

۲۱. لک زایی، نجف (۱۳۹۰): درآمدی بر مستندات قرآنی فلسفه سیاسی امام خمینی (س)، قم، مؤسسه بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) .

۲۲. ________ (۱۳۸۳): سیر تطور تفکر سیاسی امام خمینی (س)، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.

۲۳. محامد، علی (۱۳۷۸): امام خمینی (س) و احیای تفکر دینی، مجموعه آثار امام خمینی (س) و حکومت اسلامی مبانی کلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) .

 

مقالات

۱. جوادی آملی، عبدالله (۱۳۶۸): «نقش امام خمینی (س) در تجدید بنای نظام امامت»، مجله کیهان اندیشه (مجموعه فلسفه، کلام و عرفان)، ش ۲۴، خرداد و تیر، صص۴ الی۱۵.

۲. حیدری، مهدی (۱۳۸۹): «شیعه و حکومت (مطالعه موردی: مواضع روحانیون شیعه در برابر حکومت محمد رضا پهلوی، ۱۳۴۰-۱۳۵۷)»، مجله گنجینه اسناد، سال بیستم، دفتر چهارم، زمستان، صص۳۶ الی ۵۱.

۳. خمینی، حاج احمد (۱۳۷۰): «امام، حوزه و سیاست»، مجله حضور، ش ۱، بهار، صص ۵ الی ۱۱.

۴. درخشه، جلال (۱۳۸۰): «تبارشناسی نظریه حکومت در اندیشه امام خمینی (ره)»، مجله علوم سیاسی، سال چهارم، ش ۱۳، بهار، صص ۲۰۹ الی ۲۲۲.

۵. صدر، سید محمد (۱۳۸۹): « امام خمینی (س) و احساس مسئولیت دایمی»، ماهنامه رازی، سال بیست و یکم، ش ۵ (پیاپی۲۴۵)، خرداد، صص ۴ الی ۱۶.

۶. منصور نژاد، محمد (۱۳۸۱): «بررسی سیر تحول اندیشه های سیاسی امام خمینی (س) قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تأثیر زمان و مکان بر آن»، فصلنامه مصباح، فصل یازدهم، ش ۴۲، تیر، صص۵ الی ۲۲ .

۷. نبوی، سید عبد الامیر (۱۳۷۷)، «تطور اندیشه امام خمینی (ره)»، فصلنامه پژوهشی دانشگاه امام صادق، ش ۶ و۷، تابستان و پاییز، صص۱۱۱الی ۱۲۷.

۸. نصیری، رضا (۱۳۹۰): «اندیشه سیاسی امام در آیینه تحریر الوسیله»، روزنامه رسالت، ش ۷۲۴۵، بهار، ص۱۲.

آدرس ثابت: ۱۰۹۸۲۴۵https: / / www.noormags.ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

رابطه ی آزادی و ولایت فقیه در اندیشه سیاسی محمد حسینی بهشتی

تحزب در نظام سیاسی ولایت فقیه

فلسفه دین

حق دراختیار گرفتن کالا در کنوانسیون CMR و مقایسۀ آن با قانون تجارت ایران

واکاوی اثر سلطنت انسان بر اعضای بدن خود در خرید و فروش عضو

معاونت در جرم

مطالعه ی تطبیقی اصول تفسیر قرارداد

اجتماع اسباب در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲

حق دسترسی به غذا در مخاصمات از منظر موازین حقوق بین الملل

ایرادات با اثر مانع دائمی در داوری تجاری بین المللی

تحلیل حقوقی جرم مزاحمت نسبت به بانوان در ایران

نگاهی نو به حق و تکلیف از دریچه نهج البلاغه

عناوین مشابه

بررسی دیدگاه های امام خمینی (س) در کتاب کشف الاسرار (با تکیه بر نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی)

 امام خمینی (س) و ۲۳ قاعده عقلی در اثبات حکومت اسلامی و ولایت فقیه از کتاب کشف اسرار

نظریه ی ولایت فقیه و ثبات آن در اندیشه ی سیاسی امام خمینی «مطالعه موردی کتابهای حکومت اسلامی (ولایت فقیه) و کشف اسرار»

بررسی نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی امام خمینی در کتاب تحریر الوسیله

ولایت مطلقه فقیه در مکاتبات سیاسی دو رهبر (بررسی نامه های سیاسی - تاریخی امام خمینی (س) و رهبر معظم انقلاب در این زمینه)

ولایت فقیه، ولایت الهی، مردمی: نقدی بر مقاله: منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امام خمینی

حکومت اسلامی بر مبنای ولایت فقیه استراتژی انقلابی امام خمینی (س)

بررسی مبانی فکری و آراء فقهی سیاسی امام خمینی (س) درباره کارکرد دلیل عقل در اثبات ولایت فقیه

ولایت فقیه، ولایت الهی، مردمی نقدی بر مقاله منشأ مشروعیت حکومت در اندیشه سیاسی اسلام و امام خمینی

مشروعیت و مقبولیت ولایت فقیه از دیدگاه امام خمینی (س)

بررسی دیدگاه های امام خمینی (س) در دو کتاب کشف اسرار و تحریر الوسیله (با تکیه بر نظریه ولایت فقیه و تئوری حکومت اسلامی)

 

انتهای پیام /*