امام پویایی فقهی که خارج از روش صحیح استنباط باشد را قبول ندارند

حضرت امام پویایی را از دل فقه جواهری استخراج می کنند و عقیده دارند که اگر اسلام آنطور که شایسته است فهمیده شود و مسئله ای لاینحل باقی نمی ماند. فقه جواهری از یک طرف میراث کهن فقه شیعه را حفظ کرده و از طرف دیگر به ظرفیت فقه برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و رفع مشکلات و جوابگویی به مسائل مستحدثه در حد وسیع توجه کرده و با نوع نگرش خود این را به ما فهمانده است.

کد : 185315 | تاریخ : 23/03/1401

پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۴۴۱/ سیدمجتبی طاهری خرم‌آبادی؛

 علم فقه هم مثل سایر علوم، گرچه بنیادها و بن مایه‌های آن از کتاب و سنت است ولی در طول تاریخ به دست متخصصین فن و فقهاء بزرگ پرورش پیدا کرده و به صورتی که ملاحظه می‌کنید در‌آمده است. قهرا این علم مثل هرعلم دیگری دارای قواعد و ضوابط و قوانین خاص به خودش هست که از آنها در طریق استنباط و اجتهاد احکام استفاده شده و می‌شود. آراء و افکار و انظار فقهاء عظام هم در گستردگی و پرورش این علم بسیار تأثیر گذار بوده است.


 از زمان ائمه معصومین علیهم السلام تا زمان ما، پیوسته جریان اجتهاد و افتاء و تقلید در شیعه برقرار بوده، به این صورت که افراد متعهد برای یادگرفتن احکام اسلامی به مجتهد عادلِ صاحب فتوا مراجعه می‌نموده‌اند و همانطور که در سایر نیازهای اجتماعی تخصصی، مردم به متخصص آن علم رجوع می‌کنند، در مورد علم فقه هم همین طور بوده و همین موضوع موجب شده است تا اجتهاد دائما زنده و نو به نو و در حال رشد و تطور باشد.


منظور و مقصود از اسلام فقاهتی، اسلامی است در مقابل اسلام لیبرال از یک سو و در مقابل اسلام متحجر از سوی دیگر. در واقع نگاه حضرت امام به این عنوان اسلام فقاهتی و ابراز آن به این جهت بود که در اوّل پیروزی انقلاب، نواندیشانی پیدا شدند که تفکرشان این بود که از مسیر اجتهاد مصطلح، باید خارج بشویم. مثلا می‌گفتند اطلاق ازمانی آیات قرآن را نمی‌شود قبول کرد، پس باید اصل مقصود شریعت را حفظ کنیم ولی در زمان‌های مختلف موضوعات و قهرا احکام متفاوت خواهند شد و مسیر رسیدن به احکام را بیشتر مسیرهای عرفی می‌دانستند و تقیّد به اجتهاد مصطلح و مورد قبول همه فقها را خیلی قبول نداشتند.


حضرت امام در برابر اینها فرمودند که خیر، اینگونه نباید باشد بلکه ما حتما از مسیر اجتهاد معروف و معتبر باید کشف احکام را داشته باشیم، اما از عناصر زمان و مکان و همچنین مسائل عرفی و توسعه و تضییق در باب موضوعات، نباید غافل باشیم. این از یک طرف. از طرف دیگر، اسلام فقاهتی در مقابل اسلام متحجر بود که چیزی نزدیک به اخباریگری هست. یعنی یک اجتهادی را قبول دارند که مقید به یک تقیداتی است که هیچوقت قادر به حلّ مشکلات جامعه نخواهد بود و نهایتا جوابگوی مسائل شخصی است که آن هم با مشکلاتی مواجه خواهد بود.

لذا حضرت امام در مقابل هر دو دسته فرمودند: ما معتقد به اسلام فقاهتی یا فقه جواهری هستیم و حتّی در آخر هم تعبیر فرمودند به اسلام ناب محمدی(ص)، که مراد از همه این عناوین یک چیز بود و آن اسلامی است که از طریق اجتهاد مصطلح و معتبر از منابع معتبر، احکام را کشف می‌کند و با توجه به کتاب و سنت و مناطات عقلی و همینطور با استفاده از ابزاری به نام علم اصول و دسترسی به ظهورات عرفیه و نیز دخالت عناصر زمان و مکان و بعضی از مسائل عرفی، احکام را استنباط می‌کند. اسلام فقاهتی است که همیشه و در همه جا می‌تواند پاسخگوی سؤالات و مشکلات جامعه باشد.

فقه جواهری در مقابل اخباری گری است


فقه جواهری در مقابل اخباری گری است. اخباریگری جلوی هرگونه پویا بودن فقه را می‌گیرد. در حقیقت اجتهاد را کاملا بی‌اثر می‌کند. فقط ممکن است در یک سری مسائل عبادی جوابگو باشد آنهم در دائره محدود. ولی به هیچ وجه جوابگوی مشکلات و مسائل جامعه با توجه به اختلافات زمانی و مکانی نخواهد بود.


لذا مرحوم شیخ الفقهاء والمجتهدین؛ شیخ انصاری، در نقلی که مستند به ایشان است فرموده‌اند: به نظر من دو کتاب برای مجتهدی که بخواهد استنباط احکام الهی را بنماید، کافی است؛ یکی کتاب جواهر و دیگری کتاب وسائل. و چون مرحوم شیخ در تقابل با اخباریگری است، اگر کتاب گران‌سنگ جواهر مسیرش، مسیر اخباریگری بود، هرگز چنین تعریف و تعبیری از مرحوم شیخ صادر نمی‌شد.

 با توجه به آنچه که در معرفی اسلام فقاهتی گفته شد، باید ببینیم چرا حضرت امام به این عنوان توجه خاصی داشتند و مسیر صحیح حوزه‌ها را اسلام فقاهتی یا فقه جواهری دانستند. برای فهم این موضوع به نظر می‌آید اگر ویژگی‌های فقه جواهری که همان اسلام فقاهتی است را بشناسیم، وجه این التفات و توجه حضرت امام روشن خواهد شد.

خصوصیات فقه جواهری 

 کتاب ارزشمند جواهر؛ شرح کتاب شرایع مرحوم محقق اول است که به محقق حلّی هم معروف هستند. خود کتاب شرایع کتابی بسیار گران‌سنگ و پرقیمتی است و در حقیقت دائرة‌المعارف فقه به حساب می‌آید. این کتاب که نام کاملش شرائع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام هست با همه ارزشی که دارد، نیاز به شرح داشته، لذا صاحب جواهر این کتاب را شرح کرده و اسم این شرح را جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام گذاشته است. بسیار زحمت کشیده و مدت سی سال یا کمی بیشتر از عمر شریف خودشان را در این راه صرف کرده‌اند.

از همین جا قدر و قیمت کتاب شرایع هم معلوم می‌شود، چرا که وقتی فقیه بزرگی مثل صاحب جواهر به شرح این کتاب اقدام می‌کند، قهرا نشان دهنده مرتبه بالای علمی این کتاب شریف است. آن وقت در عظمت کتاب جواهر همین بس که یک وقتی حضرت امام درباره جواهر فرمودند؛ انسان وقتی به کتاب جواهر نگاه می‌کند می‌بیند این مرد بزرگ به تنهایی کاری کرده که شاید از عهده صد نفر هم برنیاید.
از کلام حضرت امام که بگذریم اگر دقت کنیم می‌بینیم حقیقت این است که این کتاب یک دوره فقه امامیه است و از حیث کمال و اتقان و گستردگی فروع، بسیار ارزشمند است. خلاصه اینکه توجه به این کتاب برای همه کسانی که در مسیر اجتهاد و استنباط قدم برمی‌دارند می‌شود گفت لازم و واجب است و در واقع فقیه هرچند توانا باشد از مطالعه این کتاب بی‌نیاز نیست.


این نسبت به معرفی اجمالی کتاب جواهر، اما اگر ویژگی‌های جواهر را بخواهیم یک مقداری دقیق‌تر بررسی کنیم می‌بینیم اوّلا مرحوم صاحب جواهر در سرتاسر این چهل و چند جلد، راه و روش واحدی را طی کرده و این خودش هنر بزرگی است. گاهی در آثار دیگر فقها دیده می‌شود که فراز و فرودهایی در مسیر استنباط آنها هست و گاهی روشی را که آن فقیه طی کرده در همه کتاب یکسان نیست، ولی در مورد ایشان روش واحد است.


ثانیا، اینکه مرحوم صاحب جواهر احاطه فراوانی بر آراء و انظار دیگران داشته و مبانی و انظار سایر فقها را بخوبی می‌دانسته و بر آنها مسلط بوده و تتبع بسیار وسیعی که در این کتاب نسبت به آراء و اقوال و طرح و بررسی آنها انجام داده جدا مایه تعجب است و تحسین و تکریم هر خواننده اهل فضلی را به دنبال دارد.


پس تا اینجا با توجه به خصوصیات و ویژگی‌هایی که ذکر شد، بخشی از چرائی توجه حضرت امام به این کتاب روشن شد؛ یعنی امام توجه کردند به اینکه کتاب جواهر از یک طرف روش و میراث سلف صالح را حفظ کرده و اجتهاد شناخته شده و معتبر را رعایت کرده، کتابی است که از حیث اتقان و استحکام مطالب و استدلال‌ها و همینطور از حیث تتبع و نیز شمول فروعات، چیزی کم ندارد، از طرف دیگر چون امام بر این عقیده بودند که اسلام ناب با ابزار فقاهت این ظرفیت را دارد که جوابگوی همه نیازهای بشر باشد، و در کتاب جواهر به این نکتة مهم توجه شده است بیش از پیش توجه حضرت امام به کتاب جواهر جلب شد و باعث شد که این کتاب و راه و روش این کتاب در مسیر اجتهاد و استنباط، از نظر ایشان کتاب معیار باشد و از همین رهگذر بود که حضرت امام تعبیر فقه جواهری را مطرح فرمودند.


باز، از ویژگی‌های کتاب جواهر این است که مرحوم صاحب جواهر از همه منابع اصلی دخیل در اجتهاد صحیح، یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل بطور خاصی بهره برده است.
کتاب یعنی قرآن شریف برای فقیه و مجتهد به عنوان اصلی‌ترین منبع در مسیر اجتهاد است. یعنی شخص فقیه با استفاده از اطلاقات و عمومات قرآن و نیز سایر مطالب قرآنی نظیر ظهورات عرفیه، گام اول اجتهاد را برمی‌دارد. قهرا صاحب جواهر هم نظیر سایر فقها، در استدلالات خود از قرآن کاملا استفاده کرده است.


در مرحله بعد، سراغ روایات رفته و با تحقیق و تتبع در این قسمت هم تلاش فراوانی کرده است. مخصوصا در باب دلالت روایات. چون صاحب جواهر با اشرافی که نسبت به اعتبار احادیث داشته، خیلی اسناد احادیث را مطرح نمی‌کند. گرچه فقها بزرگ با اصطلاحات معروف نظیر صحیحه، یا معتبره، یا موثقه به اسناد احادیث اشاره می‌کنند و یا با تعابیری نظیر؛ خبر و روایت، از عدم اعتماد نسبت به حدیث پرده برمی‌دارند. به هرحال آن چیزی که بطور جدی در این قسمت به آن می‌پردازند تا در کنار آیات به نتیجه و فتوایی برسند، بررسی دلالت احادیث و جمع بین روایات دخیل در بحث هست.

لازم است اشاره کنم که مرحوم صاحب جواهر در باب فهم و استفاده از روایات تا جایی که ممکن بوده از فهم عرفی استفاده کرده است و این هنر بزرگی است که فقیه با توجه به آیات و روایات باب، جمع کند بین اینها و ظهورات و فهم عرفی و فتوایی صادر کند که به آسانی قابل خدشه نباشد. البته ایشان از اجماع و عقل هم بهره برده، گرچه خیلی اهل قبول اجماع نیست و معمولا در آنها خدشه وارد می‌کند.


لذا در جمع‌بندی باید گفت که فقه جواهری از یک طرف میراث کهن فقه شیعه را حفظ کرده و از طرف دیگر به ظرفیت فقه برای پاسخگویی به نیازهای جامعه و رفع مشکلات و جوابگویی به مسائل مستحدثه در حد وسیع توجه کرده و با نوع نگرش خود این را به ما فهمانده است.


شاخصه اصلی اسلام فقاهتی 

شاید مهمترین ویژگی برای فقه جواهری یا همان اسلام فقاهتی، توجه جدّی صاحب جواهر به مسئله ولایت فقیه و حکومت اسلامی که در عصر غیبت به وسیله فقیه عادل جامع الشرایط برپا می‌شود باشد. ایشان صریحا به اختیارات حاکم اسلامی در عصر غیبت حضرت ولی عصر(عج) پرداخته و برای فقیه در این عصر، ولایت عامه را قائل شده است.


خلاصه نظرش این بوده که در زمان غیبت، فقیه و حاکم اسلامی با تحفظ بر تقوی و سایر الزامات دینی و با توجه به مصالح جامعه، این شأن را دارد که در مدیریت کلان اجتماع اسلامی سکّان‌دار باشد و این خصیصه فقه جواهری مشخصا باعث شده که حضرت امام که خودش به عنوان یک فقیه بزرگ و برجسته به اصل ولایت فقیه و اختیارات کامل او در عرصه اداره اجتماع قائل است، توجه ویژه به این کتاب پیدا کند. چون حضرت امام می‌فرمود: فقه تئوری کامل زندگی انسان است و فقیه دارای شرایط هم برای اداره چنین زندگی این شأن و جایگاه را دارد که حاکم این جامعه باشد و تعبیرشان در این زمینه این بود که: حکومت فلسفة عملی تمام فقه در ابعاد زندگی بشر است.


پس به طور خلاصه، این نوع نگرش صاحب جواهر موجب شد تا نظر حضرت امام به این نوع از روش اجتهاد، گره بخورد و بر این اساس هم مسائل اساسی و بنیادین اسلام سالم می‌ماند و هم کارایی فقه در همه عرصه‌های زندگی انسانها روشن می‌شود.


مرحوم صاحب جواهر صریحا فرموده: اگر کسی(لابد عالم و مجتهد منظور است) منکر ولایت فقیه در عصر غیبت باشد، گویا طعم فقه را نچشیده است و همانطور که عرض کردم این ولایت را محصور و محدود در باب امور حسبیه و اینها نمی‌داند، بلکه ولایت عامه را که برای حاکم اسلامی قائل شده، می‌شود. همانطور که می‌دانید حضرت امام خودشان ولایت مطلقه فقیه را در این عرصه قائل‌اند، اما در عین حال کتاب جواهر نهایت فقه و فقاهت نیست. مثلا حضرت امام در بعضی از نامه‌ها و نوشته‌های بعد از پیروزی انقلاب ضمن تأکید بر روش سنتی و فقه جواهری، دو عنصر زمان و مکان و نقش آنها در اجتهاد را یادآور می‌شوند که البته نقش این دو عنصر در اجتهاد صحیح و ضابطه‌مند و معتبر، و توضیح نظر امام در این فرصت ممکن نیست. بهرحال رشد علمی در حوزه‌های علمیه توسط فقیهان و دین‌شناسان در طول تاریخ اسلام بوده و انشاء الله ادامه دارد.
باز در این زمینه می‌توانیم به پویا بودن فقه از منظر امام اشاره کنیم. حضرت امام پویایی را از دل فقه جواهری استخراج می‌کنند و عقیده دارند که اگر اسلام آنطور که شایسته است فهمیده شود و اجتهاد درست تحقق پیدا کند، فقه اسلام همواره پویا و در حال رشد و متناسب با نیازهای جامعه خواهد بود و مسئله‌ای لاینحل باقی نمی‌ماند.


به عنوان مثال اگر به همین دو عنصر زمان و مکان توجه کنیم می‌بینیم بسیاری از موضوعات با گذشت زمان تغییر پیدا کرده است. خوب قهرا احکام هم به تبع موضوعات تغییر پیدا می‌کنند. خوب این را فقیه باید خوب بفهمد و با فهم عرفی و استفاده از عرف عقلا، موضوع را تشخیص بدهد و آنگاه حکم مسئله را بیان کند. مثلا موضوعاتی مثل احتکار در گذشته بوده که منحصر در چند مورد مثل گندم و جو و امثال اینها بوده.

حکمش هم حرمت بوده، ولی الآن با توجه به نیازهای جدید جامعه قهرا مواردی که احتکار آنها حرام است منحصر در آن چهار مورد نیست، بلکه آنچه احتیاجات جامعه اسلامی را شامل می‌شود اگر احتکار بشود، همان حکم را دارد. لذا از دید حضرت امام اسلام فقاهتی که مجری آن حاکم اسلامی با اختیارات ذکر شده است، می‌تواند در سطح کلان جامعه تدبیر و اداره امور را به عهده بگیرد و با این تصور زندگی مردم بر اساس فقه خواهد بود و در عین حال راکد و وامانده از پاسخگویی نسبت به نیازهای جدید جامعه هم نخواهد بود.


حضرت امام در جایی فرموده‌اند من مبدع پویایی فقه امامیه نیستم. این خصوصیت از اول در فقه سنتی وجود داشته اما به این ظرفیت و خصوصیت درست توجه نشده است.


لذا وقتی توجه به این موضوع را در اندیشه صاحب جواهر می‌بینند، به آن توجه می‌کنند و آن را تقویت می‌کنند، و می‌فرمایند رویه در حوزه‌ها باید به همان روش سنتی و فقه جواهری باشد.


پس اگر توجه به فرمایش امام داشته باشیم می‌بینیم حتی همین عناصر زمان و مکان هم از نظر بعضی از بزرگان از فقها مثل شیخ طوسی، علامه حلّی و امثال این بزرگان، مخفی نمانده و به آنها توجه داشته‌اند. پس امام پویایی فقه را که خارج از روش صحیح استنباط باشد را قبول ندارند و معتقدند اسلام فقاهتی همان اسلامی است که با استفاده از اجتهاد صحیح، حکم مسائل را از منابع اصلی استخراج می‌کند و با توجه به عناصر زمان و مکان و تغییر یا حتی توسعه و تضییق موضوعات، پویا هم هست.

انتهای پیام /*