رهبری در انقلاب با تکیه بر رهبری امام خمینی

نویسنده ی این مقاله، در جهت تبیین جایگاه و رفتار رهبران، پاره ای از نظریه های مربوط بـه رهـبران جـنبش های دینی را ارائه می کند.

کد : 185494 | تاریخ : 06/04/1401

رهبری در انقلاب با تکیه بر رهبری امام خمینی (س)

پدیدآورنده (ها): حجاریان، سعید

چکیده:

نویسنده ی این مقاله، در جهت تبیین جایگاه و رفتار رهبران، پاره ای از نظریه های مربوط بـه رهـبران جـنبش های دینی را ارائه می کند.

انقلاب اسلامی، با همه ی عظمتش، وامدار شخصیت امام خمینی است. پدیده ی شگفت آور ایـن است که آیت الله العظمی خمینی، با حفظ شأن و منزلت روحانی خویش، «امام امـت» و «رهبر مستضعفان جهان» لقـب مـی گیرند و مردم از صورت شهروندان پراکنده به امت بدل می شوند. برای توضیح و تبیین چنین فرآیندی، ناگزیر باید ادبیات مربوط به رهبری را در جنبش های دینی مرور کنیم.

جنبش های دینی، بنا به تعریف، حول یک رهـبر مذهبی که جاذبه ای استثنایی دارد، شکل می گیرند. این رهبری رسالتی پیامبرگونه (prophetic mission) دارد و به تغییراتی بنیادی می اندیشد. از این رو، مطالعه درباره ی مسئله ی رهبری در انقلاب های دینی باید در چارچوب نظریه های مربوط به اقتدار فرهمندی (charismatic authority) صورت گیرد.

پنـدار مـاکس وبر این بود که کنشگران جنبش های اجتماعی از آن رو حول رهبران فرهمند گرد می آیند که این رهبران قادرند به مردم بباورانند که شرایط کنونی در معرض انقراض است. در عوض، شرایط آتی شامل نـظم نـوینی است که همگان در آن هویت می یابند. وبر از آن رو «فره» را مهم ترین نیروی انقلابی تاریخ می دانست که این نیرو قادر به سمت گیری مجدد (reorientation) ذهنی مؤمنان است. از طریق همین تحول درونی است که مـحیط خـارجی نیز، به تبع آن، تغییر می کند.

اسملسر، که انقلاب های دینی را در جرگه ی جنبش های ارزش گرا طبقه بندی می کند، علت پیدایش رهبران پیامبرگونه را این گونه توجیه می کند: جنبش های ارزش گرا به دنبال بازسازی یک نـظام تـمام عیار اجـتماعی هستند که از صدر تا ذیـل نـظام اجـتماعی کهن و ارزش های حاکم بر آن را برمی اندازد. برای تحقق چنین امر عظیمی، باید نوع کاملی از تبعیت و وفاداری در میان هواداران شکل گیرد و آرمان ها و امـیدهای آنـان در وجـود رهبری که کمر به بازسازی کامل ارزش ها بـسته اسـت، فرافکنی شود.

چالمز جانسون معتقد است ظهور یک رهبر فرهمند، به عنوان شتاب دهنده به رفتار انقلابی، ضروری است؛ شـخصیتی کـه الهـامات آخرالزمانی در وجود او متکون شده باشد.

نورمن کوهن قائل است رمـز موفقیت و تعالی رهبران انقلاب های دینی را نباید در میزان معلومات یا پایگاه و خاستگاه اجتماعی آنان جست وجو کرد؛ بلکه مغناطیس شـخصیت آنـان هـمواره بر هر عامل دیگری تفوق و تقدم داشته است.

شرایط اجتماعی در کـیفیت پیـدایش رهبران انقلاب های دینی نقشی کلیدی دارد؛ به این معنا که باید میان پیدایش شرایط اجتماعی ای که پذیـرای ایـن رهـبران است و مدعیات آنان نوعی هم زمانی و تقارن وجود داشته باشد. در واقع، شکل گیری آگـاهی انـقلابی در مـیان مردم اغلب در کانون اجتماع و تاریخ، پیش از تجسم و ظهور رهبری اتفاق می افتد و رد و قبول مدعیات شـخصیت فـرهمند بـه پیدایش این نوع آگاهی تاریخی و اجتماعی وابسته است. چه بسا شرایط اجتماعی و تاریخی فـراهم اسـت، اما رهبری انقلابی ظهور نمی کند و چه بسا پیدایش رهبری پیش از آماده شدن بـستر اجـتماعی رخ دهـد. در هر دوی این حالات، نوعی بی قوارگی و ناهم زمانی میان انتشار پیام و پذیرش آن ایجاد می شود.

از دیگر مـوضوعاتی کـه توجه محققان را به خود جلب کرده است، خاستگاه رهبران انقلاب های دینی و پایگاه اجـتماعی آنـان اسـت. نقطه ی مشترک در مورد همه ی رهبران، پیشینه ی حاشیه ای بودن (maoginalization) آنان نسبت به ساخت رسمی دستگاه دیـنی زمـانه است. بیش تر رهبران، به دلایل گوناگون، از درون نظام آموزشی، اشتغال و منزلت به بـیرون هـجرت کـرده و یا پرتاب شده اند و به علت پیشینه ی خود قادرند طرح دولت نوینی را پی افکنند.

اسکاچپول معتقد است رهـبران انـقلابی، بـیش تر از آن که نماینده ی طبقات باشند، به صفت دولت ساز (static builder) شناخته می شوند. عمده ی این رهـبران از مـیان آن دسته نخبگانی که تا حدودی به حاشیه رانده شده اند و نسبت به حاکمیت مستقر و طبقات مـسلط فـاصله گرفته اند، برمی خیزند. تجربه نشان می دهد نخبگان حاشیه ای (margin elti) عموما از اقشار تحصیل کرده اند و مهارت و آمـوزش های آنـان می توانسته به کار دولت مستقر بیاید و حتی بـسیاری از آنـان دولت را عـامل تغییرات بنیادی می دانسته اند؛ اما به علت بـسته بـودن فضای سیاسی و فقدان تحرک سیاسی در ساخت اجتماعی، از یک سو، و نداشتن ارتباط و ثروت، از سـوی دیـگر، نتوانسته اند منزلت خود را ارتقا دهـند، لذا هـم و غم خـود را مـصروف سـازماندهی انقلاب و ایدئولوژی پردازی انقلابی کرده اند. این قـبیل نـخبگان، از آن جا که دولت را مهم ترین ابزار توسعه می دانند، در صورت پیروزی جنبش، به سمت تـأسیس دولت مـتمرکز روی می آورند. بنابراین همان گونه که در تـوده های انقلابی، مقوله ی محرومیت نـسبی نـقش عمده ای در انگیزش و هیجان انقلابی ایـفا مـی کند، در میان رهبران جنبش نیز باید پیش زمینه ای از تحت فشار بودن و حرمان جست وجو کرد. حـتی در مـواردی دیده شده است آنان فـقر خـودخواسته و انـزوای اختیاری را انتخاب مـی کنند تـا زمینه ی روانی و هم سطحی مـیان خـود و توده های محروم را فراهم آورند.

به نظر می رسد رهبران تک رو (free lancer) بهتر می توانند با جنبش تـوده ای رابـطه برقرار کنند تا نخبگانی همچون دانـشگاهیان، کـه در ساختار رسـمی جـای گـرفته اند. حتی می توان گفت در صـورت پیدایش شرایط اجتماعی و روانی انقلاب، بخشی از اجزا از بدنه ی ساختار رسمی کنده می شوند و برای اجابت خـواست تـوده ها به نوعی حاشیه ای شدن سریع و اضـطراری روی مـی آورند. ایـن که چـرا نـهادی مثل دین، کـه عـلی الاصول و بنا بر نظریه های رایج، خصلتی محافظه کار دارد، در شرایط مذکور از درون خود نخبگانی را به بیرون می راند تا رهبری جـنبش های دیـنی را بـه عهده گیرند، امری است که باید در چـارچوب مـدل مـشهور بـه «پاسـخ نـخبگان» (elite response) مطالعه شود.

مدعای اصلی این مدل عبارت است از این که هنگامی که شرایط محیطی یک سازمان آن چنان دچار تحول گردد که بقای آن زیر سؤال رود و نیل به اهداف سـازمانی به صورت معضلی درآید، پاره ای از نخبگان درون سازمان، در پاسخ به آن، به جست وجوی معانی و ابزار نوینی برمی آیند تا با دست رسی به منابع حیاتی محیط سازمان، بحران درونی آن را حل کنند.

بـا تـوسل به این مدل، می توان مثلاً علل رادیکال شدن نهادی مثل دین و پیدایش رهبران انقلابی مذهبی را توضیح داد. هنگامی که وضع موجود (slatus quo)و سازمان های مذهبی وابسته به آن تهدید می شود، مخالفان درونی را نـخبگان نـوخاسته نهادینه می کنند و امکان رادیکالیزه شدن این نهاد افزایش می یابد.

در جمع بندی نظریات مربوط به رهبری انقلابی، می توان گفت هر چند این ره یافت ها انطباق کـامل بـا شرایط ایران و مشخصا رهبری امـام خـمینی (س) ندارد، اما به طور کلی می تواند وجوهی از این رهبری را تبیین نماید:

۱. این که چگونه از درون نهاد دین، که بنا بر نظریات رایج نهادی مـحافظه کـار است، انقلابی ترین شخصیتِ تـاریخ مـعاصر ایران ظهور می کند و همراه خود نهاد دین را متحول و از آن به عنوان سلاحی قاطع برای انهدام رژیم شاهنشاهی استفاده می کند، تا حدودی با مدل «پاسخ نخبگان» قابل تبیین است.

۲. این که شخصی مـثل امـام (س)، که علاوه بر مشروعیت سنتی مشروعیت انقلابی را نیز کسب کردند، و به عنوان شخصیتی فرهمند بر تارک انقلاب دوران ساز ما درخشیدند، می تواند با نظریه های مشروعیت فرهی تبیین شود.

۳. این که سـاخت اجـتماعی چگونه بـود که بر اثر انقلاب، اشکال سنتی رابطه ی قدرت خدایگان ـ بنده شکسته شد، با نظریه ای مانند جامعه ی تـوده وار قابل تبیین است.

۴. این که عزلت اجباری امام (س) در دوران تبعید ذخـیره ای شـد تـا در دوران انقلاب دعاوی ایشان پذیرفته شود، با نظریه ی «نخبگان حاشیه ای» توجیه پذیر است.

اشاره

مقاله نکات قابل توجه و مـفیدی در تـوجیه برآمدن رهبری انقلابی بیان می کند. با وجود این، همان گونه که در متن مـقاله آمـده اسـت، در خصوص رهبری انقلاب اسلامی، قواعد مطرح شده خاصیت تبیینی کامل ندارد. برای مثال، امام خـمینی (س) نهضت خود را درست در زمان مرجعیت رسمی خود آغاز کرد و مرجعیت در جامعه ی مـا، به طور کامل، در سـاختار نـهاد دین قرار دارد. در نهضت ۱۵ خرداد، امام در یک موقعیت حاشیه ای قرار نداشت و اتفاقا از یک موضع کاملاً رسمی و از موقعیت یک مرجع، که دارای سمت فتواست، این نهضت را آغاز کرد و در دوره ی تبعید نیز کاملاً از همین مـوضع سخن می گفت. البته محرومیت وی از حضور در ایران و، به عبارتی، تبعید وی به عنوان یک واقعیت مطرح است؛ اما عنصر تبعید نیز هرچند با عنوانِ «محرومیت» تا حدی منطبق است، اما بر عنوان «حـاشیه ای» ـ بـه تعبیری که در مقاله آمده است ـ منطبق نیست؛ چرا که در آن زمان مراجع معروفی که در نظام نهادی دین مشغول فعالیت بودند، عمدتا در نجف و بیرون از ایران حضور داشتند. بر همین اساس، ارتباط رادیـکالیزه شـدن نهاد دین با حاشیه ای شدن موقعیت رهبر در این مقاله روشن نیست.

از طرفی، هرچند نمی توان جاذبه ی معنوی شخصیت امام را منکر شد و از موقعیت کاریزمایی او چشم پوشید، این نکته را نیز نباید از نـظر دور داشـت که در جامعه ی مذهبی ارتباط معنادار امام با امت، و پذیرش اطاعت رهبر ـ خصوصا با توجه به اشتهار امام در اعلمیت فقهی ـ را باید با عنایت به مفهوم «حجیت فتوا» تبیین کرد. از نـگاه بـسیاری از مـتدینان، عقلانیت همین اقتضا را دارد که فـتوای مـرجع اعـلم را پذیرا باشند. از این منظر، «کاریزما» در گستردگی موقعیت رهبری بی تأثیر نیست؛ اما در عین حال نمی توان به عنوان الگوی نظری مشروعیت به آنـ بـسنده کـرد. در این الگوی نظری، ارتباط پیروان صرفا عاطفی اسـت؛ امـا در الگوی نظری مرجعیت و مشروعیت فتوای مرجع اعلم، این ارتباط در حد ارتباط عاطفی خلاصه نمی شود.

مقاله ی حاضر این گونه القـا مـی کند کـه محرومیت نسبی رهبر، برای او ایجاد انگیزه می کند تا به طـرف انهدام دولت و استقرار دولت جدید حرکت کند؛ حال آن که در خصوص رهبری الاهی حضرت امام این نکته پذیرفتنی نیست.

آدرس ثابت: ۳۸۲۳۳https: / / www. noormags. ir / view / fa / articlepage /

مقالات مرتبط

جایگاه عقل عملی در علوم انسانی

ساخت اقتدار «سلطانی»، آسیب پذیری ها: بدیل ها

مروری بر نظریه فرهنگ مکتب فرانکفورت

سیاست دینی و سیاست عرفی

مشروطه و ضد مشروطه

مشروطه مشروعه و جمهوری اسلامی

بررسی نظریه های رهبری انقلابی با تکیه بر رهبری امام خمینی (س)

عرفی شدن دین در سپهر سیاست

مشروطیت، سلطانیسم و مشروعیت

اندیشه های اجتماعی فارابی

عناوین مشابه

کارآمدی استراتژی تبلیغ، در دفاع از انقلاب اسلامی (رهیافت هایی از امام خمینی (س) برای دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی با تکیه بر الگوی تبلیغات دینی)

تحلیل دوره های زمانی گفتمان انقلاب اسلامی با تکیه بر رهبری امام خمینی (س)

انقلاب اسلامی و قدرت منطق در حوزه روابط بین الملل با تأکید بر نظرات امام خمینی(س) و مقام و معظم رهبری

تأثیر الگو گیری از قیام امام حسین علیه السلام در انقلاب اسلامی با تکیه بر فرمایشات مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)

صلح عادلانه جهانی در گفتمان انقلاب اسلامی؛ با تاکید بر قانون اساسی و اندیشه های امام خمینی(س) و مقام معظم رهبری(مد ظله العالی)

راهبردها و چالش های انقلاب اسلامی ایران در ترویج فرهنگ تقریب مذاهب اسلامی(با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (س) و امام خامنه ای)

به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب شکوهنمد اسلامی؛ باید های فکری - سیاسی طلاب انقلابی با تکیه بر رهنمودهای امام خمینی (س) و مقام معظم رهبری (مد ظله العالی)

مولفه های رهبری امام خمینی(س) در فرآیند انقلاب اسلامی (با تاکید بر بعد بنیانگذاری)

بررسی شاخص قرآنی استکبار ستیزی و شیوه های مواجهه با آن در گفتمان انقلاب اسلامی با تکیه بر رهنمود های امام خمینی (س) و رهبر انقلاب اسلامی

عدالت در اخلاق فردی و اجتماعی با تکیه بر دیدگاه امام خمینی (س)

انتهای پیام /*