پرتال امام خمینی(س)؛ یادداشت ۴۷۳/ علی عباسی
اسلام و حکومت اسلامی پدیدة الهی است که با به کار بستن آن، سعادت فرزندان خود را در دنیا و آخرت به بالاترین وجه تأمین میکند و قدرت آن دارد که قلم سرخ بر ستمگریها و چپاولگریها و فسادها و تجاوزها بکشد و انسانها را به کمال مطلوب خود برساند. و مکتبی است که برخلاف مکتبهای غیرتوحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته، ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است؛
و موانع و مشکلات سر راه تکامل را در اجتماع و فرد گوشزد نموده و به رفع آنها کوشیده است. اینک که به توفیق و تأیید خداوند، جمهوری اسلامی با دست توانای ملت متعهد پایهریزی شده، و آنچه در این حکومت اسلامی مطرح است اسلام و احکام مترقی آن است، بر ملت عظیمالشأن ایران است که در تحقق محتوای آن به جمیع ابعاد و حفظ و حراست آن بکوشند که حفظ اسلام در رأس تمام واجبات است، که انبیای عظام از آدم (علیهالسلام) تا خاتم النبیین(صلیاللّه علیه وآله وسلم) در راه آن کوشش و فداکاری جانفرسا نمودهاند و هیچ مانعی آنان را از این فریضة بزرگ بازنداشته؛ و همچنین پس از آنان اصحاب متعهد و ائمة اسلام (علیهمصلواتاللّه) با کوششهای توانفرسا تا حد نثار خون خود در حفظ آن کوشیدهاند. و امروز بر ملت ایران، خصوصاً، و بر جمیع مسلمانان، عموماً، واجب است این امانت الهی را که در ایران به طور رسمی اعلام شده و در مدتی کوتاه نتایج عظیمی به بار آورده، با تمام توان حفظ نموده و در راه ایجاد مقتضیات بقای آن و رفع موانع و مشکلات آن کوشش نمایند. (صحیفه امام، جلد ۲۱، صفحه ۴۰۲)
منظور از تعیین قلمرو دین، کشف قلمرو واقعی دین است، نه ترسیم قلمرویی برای آن تا مستلزم تعیین تکلیف برای خدا باشد. انتظار بشر از دین، تعیین کننده قلمرو دین است؛ به این معنا که به ما نشان میدهد چه سؤالهایی را از دین بپرسیم و حل چه معضلات و مشکلاتی را از دین بخواهیم. البته این بحث فقط نشان میدهد که دین به چه نیازهایی پاسخ میدهد. (ابوالقاسم فنایی، انتظار بشر از دین، درنگی در صورت مسأله، نقدونظر، ش۷۸، صص ۲۹۳ و ۲۹۹)
به طور کلی سه دیدگاه نسبت به احکام دینی و نیاز ما به اسلام و ادیان و قلمروی پاسخگویی ادیان به مسائل انسان، در نگاه دینشناسان وجود دارد:
۱. گروه اول میپندارند که باید تمامی سوالات و مسائل بشری را به دین عرضه کرد و جواب تمامی معضلات و چالشها را در دین پیجویی نمود. این گروه از دین انتظار دارند برای همه سوالهای بشر جواب عرضه کند و حتی در اموری که مربوط به عقل و تجربه بشری است نیز جوابهای دینی میطلبند و به عنوان مثال نظر کارشناسان و متخصصین علم پزشکی و یا فناوری را قبول نمیکنند و تنها معتقد به فناوریِ اسلامی و پزشکیِ اسلامی هستند.
۲. گروه دوم تلاش دارند تا دین را به قلمرو حیات شخصی افراد محدود سازند. به بیان دیگر حضور اجتماعی دین را کمرنگ سازند. این گروه اعتقاد دارد که دین مربوط به امور شخصی انسانهاست و از ارتباط انسان با خدا سخن میگوید و به حل معماهای حیات و مرگ میپردازد و نباید از آن انتظار پاسخگویی به بسیاری از معضلات را داشت. از نظر آنها ارزشهای اخلاقی جنبه فرا دینی دارد و لازم نیست که «باید و نبایدهای اخلاقی» از دین گرفته شود. دین باید تضمین کننده سعادت اخروی انسانها باشد، نه سعادت دنیوی آنها. انسان باید با عقل خود به تدبیر دنیای خویش بپردازد. تدبیر امور اجتماعی بشر تنها با عقل است نه دین، به بیان دیگر از دین نباید انتظار داشت که سیمای نظامهای مطلوب اقتصادی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی را ترسیم کند تا چه رسد به آنکه با برنامهریزیهای خود معضلات اجتماعی بشر را حل کند. طرفداران این دیدگاه در مواجه با اسلام نظریه «دین حداقلی» را مطرح کرده اند.
۳. گروه سوم که امام خمینی نیز در این دسته قرار میگیرد قائل به جامعیت دین اسلام در حوزه نیازهای بشر در زندگی دنیوی و اخروی هستند و معتقدند اسلام دینی جامع و برنامهای فراگیر و شامل است که قلمرو آن تمام شئون بشری را در بر میگیرد و خدای رحمان در هنگامه ارسال نبی و انزال وحی، چیزی از نیازهای انسان که دین باید متکفل ایجاد، انجام و یا انشای آن باشد را فروگذار نفرموده است: «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا» (مائده/ ۳). اینکه احکام اسلام و آیات قرآن در بر دارنده تعلیمات مورد نیاز انسان برای تمشیت زندگی دنیوی و تامین و تبیین روش صحیح برای آمادگی زندگی اخروی است، به طور مفصل در اندیشه و کتب اسلامشناسان و اندیشمندان علوم اسلامی تشریح یافته است و ما در این مجال متعرض آن نمیشویم و تنها به توضیح «سه نگاه به مساله قلمرو دین اسلام» پرداختیم.
نصاب حسن تو حد کمال یافت؛ قطعهای است از غزل ه.ا.سایه