خمین در گذر روزگار

کد : 190429 | تاریخ : 08/09/1402

پرتال امام خمینی(س):

شهرستان خمین در جنوب شرقی استان مرکزی ایران واقع است و از شمال به اراک، از شرق به محلات، از جنوب غربی به الیگودرز و از جنوب به گلپایگان منتهی می شود. این شهر از سال ۱۳۵۵ تا به امروز تابع استان مرکزی بوده است. زبان مردم خمین فارسی با گویش محلی است.

خمین از شهرهای پرسابقه و باستانی ایران است و به هنگام لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران ویران شد؛ با وجود این نقش اقتصادی خود را تا مدتی طولانی حفظ کرد.

مقدمه

اجداد امام خمینی (س) پیش از مهاجرت به کشمیر، در نیشابور زندگی می کرده اند. سیداحمد جد پدری امام خمینی (س) پس از آشنایی با یوسف خان کمره ای در عتبات به خمین دعوت شد و همراه او به خمین رفت. سیداحمد با سکینه خانم ازدواج کرد و از او دارای فرزندانی ازجمله سیدمصطفی پدر امام خمینی (س) شد.

امام خمینی (س) در خمین متولد شد و در کودکی به مکتبخانه رفت و درس های اولیه طلبگی را در زادگاه خود فرا گرفت و در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه اراک شد؛ اما پس از هجرت نیز با زادگاه خود در ارتباط بود.

در سال های آغازین سلطنت محمدرضا پهلوی، خمین شاهد فعالیت های محدود سیاسی مردم در انتخابات و حمایت برخی رجال آن از محمد مصدق و سیدابوالقاسم کاشانی بود. بیشتر مردم خمین پس از رحلت مرجع تقلید وقت سیدحسین بروجردی با حضور در قم، حمایت خود را از مرجعیت امام خمینی (س) اعلام کردند.

نخستین تجمع اعتراض آمیز مردم خمین علیه رژیم پهلوی (پس از تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) به مناسبت مجلس ترحیم علی شریعتی بود؛ اما پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی فرزند امام خمینی (س) هواداری از انقلاب در این شهر شتاب بیشتری یافت.

خانه پدری امام خمینی (س) در خمین یکی از آثار ملیِ ثبت شده است و به یک مرکز زیارتی و گردشگری تبدیل شده است.

بخش اول: موقعیت

شهرستان خمین با حدود نود روستا و آب و هوایی معتدل، در جنوب شرقی استان مرکزی ایران واقع است و از شمال به شهرستان اراک، از شرق به شهرستان محلات، از جنوب غربی به شهرستان الیگودرز و از جنوب به شهرستان گلپایگان منتهی می شود. این شهر در گذشته مرکز بازرگانی بخش کمره محسوب می شد؛ چنان که امام خمینی (س) در نامه ای عرفانی به یکی از شاگردان خود در سال ۱۳۱۷، خود را «خمینی کمره ای» شمرده است. در تقسیمات کشوری سال ۱۳۱۶، خمین زیر مجموعه گلپایگان بود و در سال ۱۳۲۵ به محلات پیوست. در اسفند ۱۳۳۷ از محلات جدا و به شهرستانی مستقل و از توابع استان مرکزی (به مرکزیت تهران) تبدیل شد و از سال ۱۳۵۵ تا به امروز تابع استان مرکزی (به مرکزیت اراک) بوده است. زبان مردم خمین فارسی با گویش محلی است.

بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۴۵ این شهرستان۹۹۸۱۱ نفر جمعیت داشته و ۱۰۵۸۷ نفر در خود شهر خمین ساکن بوده اند بر اساس سرشماری عمومی سال ۱۳۷۵ این شهرستان ۱۱۸۴۲۴ نفر جمعیت داشته که بیشتر آنان (حدود شصت هزار تن) در خود شهر خمین ساکن اند. شعبه ای از دانشگاه علوم پزشکی اراک به نام دانشکده پرستاری و همچنین شاخه ای از دانشگاه پیام نور، مؤسسه های آموزش عالی خمین اند.

خمین از دوره صفویه تا پیروزی انقلاب اسلامی عالمان بزرگی را به خود دیده است، ازجمله ملاحسین خوانساری مهاجر به خمین و فرزندان ایشان چون سیداحمد (حاج آقا آخوند)، پدر هاجرخانم مادر امام خمینی (س)، ملامحمدجواد معروف به جواد مجتهد خمینی، فضل الله رجایی (سمیعی)، محمدجعفر کمره ای (م۱۱۱۵) فقیه جامع علوم عقلی و نقلی و شیخ الاسلامِ اصفهان و قاضی و دارای آثاری در فقه و فلسفه، علی نقی کمره ای از فقها و متکلمان شیعه و دارای آثاری دراین باره (م۹۵۳–۱۰۲۹)، نقی کمره ای (م۱۰۶۰ق) شاعر دوره صفوی و سراینده بیش از پنج هزار بیت شعر، احمد آل طاهر و فرزندان ایشان ازجمله محمدحسین آل طاهر؛ خاندان امام خمینی (س) ازجمله سیدمصطفی پدر امام خمینی (س) و فرزندان ایشان؛ محمدعلی مجتهد از علمای هم عصر با پدر امام خمینی (س) و بسیاری از دیگر علمای مبارز.

بخش دوم: پیشینه تاریخی و تمدنی

خمین از شهرهای پرسابقه و باستانی ایران است. نخستین بار نام این شهر با عنوان «خمیهن» در کتاب تاریخ پیامبران و شاهان تألیف پیش از ۳۵۰ق، آورده شده است. از این منطقه به نام های تیمره، حمیهن، خمیهن، خهبین، خمامین، سیمره، کمی ری، کمره و خمین یادشده است. در گذشته تیمره بخشی از ایالت بزرگ اصفهان به شمار می آمد. خمین به هنگام لشکرکشی اسکندر مقدونی به ایران (در قرن چهارم پیش از میلاد) ویران شد؛ با وجود این نقش اقتصادی خود را تا مدتی طولانی حفظ کرد. در دوره صفویه، خمین تبدیل به ولایتی مستقل گردید و پس از سقوط صفویه در سال ۱۱۳۶ق این شهر نیز گرفتار غارت و یغما و قتل عام افغان ها شد. در دوره ۱۵۰ساله قاجار نیز بی کفایتی پادشاهان این سلسله، خمین را چون دیگر شهرهای ایران گرفتار ظلم شاهزادگان و خان ها و شرارت اشرار کرد.

بخش سوم: سکونت جد پدری امام خمینی (س)

اجداد امام خمینی (س) بنا بر گفته ای پیش از مهاجرت به کشمیر، در نیشابور زندگی می کرده اند. دین علی شاه، جد اعلای ایشان، در هندوستان ساکن شد. سیداحمد جد پدری امام خمینی (س) پس از آشنایی با یوسف خان کمره ای در عتبات (کربلا یا نجف) سال ۱۲۵۴ق / ۱۲۱۷ش به خمین دعوت شد و همراه او به خمین رفت. سیداحمد که عالم دینی بود در گسترش فضیلت ها و مبارزه با منکرها جدی بود. وی در سی سال اقامت خود در خمین، املاک بسیاری را آباد و دارایی فراوانی فراهم آورد که پشتوانه او برای یاری نیازمندان بود؛ چنان که قحطی سال ۱۲۸۵ق، به همت او، قربانی چندانی از خمین نگرفت. سیداحمد با سکینه خانم دختر محمدحسین بیک ازدواج کرد و از او دارای فرزندانی ازجمله سیدمصطفی پدر امام خمینی (س) شد. ولایت کمره به دلیل آبادی و نزدیکی به پایتخت (تهران)، مورد توجه شاهزادگان فتحعلی شاه بود و زمین های آن حکم زمین شاهی یافته بود. فشار خان ها و حاکمان محلی بر مردم، به خصوص پس از مرگ ناصرالدین شاه، موجب طغیان و ناامنی شهرهای ایران ازجمله کمره شد و مردم از دو سوی مورد تعدی بودند: دزدان و گردنه گیران از یک سو و خان ها و شاهزادگان از سوی دیگر انجام امور شرعی چون قضاوت و معاملات و اداره مکتبخانه بر عهده علمای وقت بود که سیدمصطفی مجتهد کمره ای پدر امام خمینی (س) از آن جمله بود. خانه پدری سیدمصطفی در خمین، پناهگاه مردم منطقه در برابر آزار و اذیت اشرار بود. شکل معماری این خانه با قدمت۱۶۰ساله و با دالان های تو در تو و بنای دو برج نظامی در ضلع شمالی و جنوبی قلعه، گویای وضعیت اجتماعی سیاسی آن دوران است و حکایت از ناامنی و جنگ و گریزهای آن دوره دارد. در این دوره مردم برای دفاع از خود نیاز به تفنگ و تفنگچی داشتند و خرید و فروش سلاح متعارف بود. سرانجام سیدمصطفی در مبارزه با خان های خمین در ذی الحجه ۱۳۲۰ق به شهادت رسید.

بخش چهارم: دوران اقامت امام خمینی (س)

امام خمینی (س) در هجدهم یا بیستم جمادی الثانی ۱۳۲۰ق / سی شهریور یا اول مهر ۱۲۸۱ در خمین متولد شد و در کودکی به مکتبخانه رفت و درس های اولیه طلبگی از ادبیات و منطق و باب حادی عشر از کتاب های کلامی را در زادگاه خود فرا گرفت و در نوزده سالگی برای ادامه تحصیل راهی حوزه علمیه اراک شد؛ اما پس از هجرت نیز با زادگاه خود در ارتباط بود و برای دیدار با خویشاوندان و استراحت به خمین رفت و آمد داشت. ایشان برخی از کتاب های علمی خود، ازجمله تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس و پاکنویس التعلیقة علی الفوائد الرضویه در سال ۱۳۴۸ق / ۱۳۰۸ را در خمین نوشته یا به پایان برده است.

دوره نوزده ساله زندگی امام خمینی (س) در این شهر، به دلیل شهادت پدر و ازدست دادن مادر و فوت عمه ایشان صاحبه خانم که نقش زیادی در تربیت ایشان داشت و حمله دزدان و ستم خان ها به مردم با تلخی همراه بوده و کمتر خاطره شیرینی از زبان ایشان در این دوره ثبت شده است. ایشان شاهد هجوم یاغیان به خمین و مقابله سرسختانه مردم در برابر آنان بود و خود نیز تفنگ در دست به سنگر رفت و در دفاع از جان و مال مردم شهرش مشارکت کرد؛ چنان که خود ایشان دربارهٔ آن سال ها یادآور شده است ضعف حکومت مرکزی و ظلم و سلطه خان ها و حاکمان محلی، اوضاع اجتماعی، امنیتی و اقتصادی مردم ایران ازجمله خمین را بسیار نامساعد و بحرانی کرده بود. اموال مردم در معرض دستبرد اشرار و سارقان مسلح قرار داشت و مردم منطقه با سنگربندی خانه ها و محله ها به دفاع از خود و شهر می پرداختند. وی نیز همراه با مردم به دفاع مسلحانه از زادگاه خود مشغول بود. در جریان جنگ جهانی اول خمین نیز مورد تاخت و تاز نیروهای دولت های خارجی قرار گرفتو امام خمینی (س) از نزدیک شاهد این تاخت و تازها بوده و مطالبی را دراین باره نقل کرده است.

امام خمینی (س) در سال ۱۳۳۹ق برای ادامه تحصیل به اراک مهاجرت کرد. از وقایع مهم این دوره، وقوع انقلاب مشروطه (۱۳۲۴ق / ۱۲۸۵) و مبارزه محمدعلی شاه علیه آن (۱۳۲۶ق / ۱۲۸۷) است. بسیاری از عالمان خمین با مشروطه میانه خوبی نداشتند. پس از کودتای رضا پهلوی در ۱۲۹۹ و تصمیم وی بر خلع سلاح همگانی، مردم کمره نیز خلع سلاح شدند. با اعلان قانون ضد اسلامیِ منع حجاب از سوی پهلوی، مردم و علمای خمین در برابر آن موضع گیری و مقاومت کردند و با وجود ممنوعیت عزاداری برای سیدالشهدا (ع)، مردم به طور پنهانی عزاداری می کردند. پس از سقوط پهلوی علمای خمین در تلگرامی به نخست وزیر در ۲۲ / ۶ / ۱۳۲۲ لغو قانون کشف حجاب و الزام بانوان به حجاب را تقاضا کردند.

خمین پیش از انقلاب اسلامی: در سال های آغازین سلطنت محمدرضا پهلوی، خمین شاهد فعالیت های محدود سیاسی مردم در انتخابات و حمایت برخی رجال آن از محمد مصدق و سیدابوالقاسم کاشانی بود. بیشتر مردم خمین پس از رحلت مرجع تقلید وقت سیدحسین بروجردی در سال ۱۳۴۰ با حضور در قم، حمایت خود را از مرجعیت امام خمینی (س) اعلام کردند. در موضوع انجمن های ایالتی و ولایتی در سال ۱۳۴۱، بیشتر مردم خمین به حمایت از امام خمینی (س) و روحانیان برخاستند و ضمن مخالفت با مصوبات ضداسلامی دولت، از شرکت در همه پرسیِ نمایشی محمدرضا پهلوی موسوم به انقلاب شاه و ملت خودداری کردند.

از دیگر فعالیت های انقلابی مردم خمین پیش از انقلاب می توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری مراسم شهدای فیضیه در ۱۲ / ۲ / ۱۳۴۲، واکنش به دستگیری امام خمینی (س) در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، تلگرام جهت درخواست آزادی ایشان در ۷ / ۵ / ۱۳۴۲ و ۲۳ / ۵ / ۱۳۴۲ و نیز اعتراض به تبعید امام خمینی (س) در آبان ۱۳۴۳ و انتقاد شدید سیدکاظم قریشی از فضلای خمین از رژیم و دعا برای امام خمینی (س) در سخنرانی. مردم خمین پس از تبعید امام خمینی (س) نیز به حمایت از ایشان ادامه دادند و درگذشت مشکوک سیدکاظم قریشی پس از زندان و شکنجه، در زیر عمل جراحی و شهادت حسن جزایری از جوانان مبارز خمین به جرم هواداری از نهضت امام خمینی (س) در زندان اوین در سال ۱۳۵۴ از آن جمله است.

بخش پنجم: خمین در انقلاب اسلامی

نخستین تجمع اعتراض آمیز مردم خمین علیه رژیم پهلوی (پس از تظاهرات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲) به مناسبت مجلس ترحیم علی شریعتی در اوایل تیر ۱۳۵۶ بود که با احتیاط برگزار شد؛ اما پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی فرزند امام خمینی (س) در اول آبان ۱۳۵۶ هواداری از انقلاب در این شهر شتاب بیشتری یافت. حضور روحانیانی چون رسول منتجب نیا و سیدمحمدعلی قریشی محفل انقلابیون در خمین را پرشور کرد. برگزاری مجالس ختم هم زمان با سراسر کشور و فرستادن تلگرام تسلیت به امام خمینی (س) در ۷ / ۸ / ۱۳۵۶ سبب شد تا برگزاری مجلس هفتم سیدمصطفی با ممانعت شهربانی روبه رو و به راهپیمایی اعتراض آمیز تبدیل شود. این اجتماع برای نخستین بار با شعار «درود بر خمینی» همراه شد. مراسم چهلم سیدمصطفی خمینی با شرکت حدود چهارصد تن از طلاب حوزه علمیه قم در ۱۰ / ۹ / ۱۳۵۶ در خمین برگزار گردید و به فاصله کوتاهی پس از این مراسم و فرارسیدن ماه محرم شرایط برای مبارزه آماده تر شد و برگزاری مجالس سوگواری حسینی با رنگ و بوی اعتراض، حرکت های انقلابی را منسجم تر کرد. در ۲۰ / ۲ / ۱۳۵۷ پس از مراسم چهلم شهدای یزد در خمین، مأموران شهربانی مردم را در تظاهرات به گلوله بستند که سیدرضا طباطبایی قاری قرآن شهید و چند تن مجروح و معلول شدند. گروهی از فاضلان و عالمان خمین، محمدحبیب الهی، علی اصغر احمدی، علی سهرابی، محمد دیانت و سیدمحمدعلی قریشی در ۲۹ / ۴ / ۱۳۵۷ که برابر با نیمه شعبان بود، به پیروی از امام خمینی (س) و به دلیل وضع اسف بار ایران، این روز را عزای عمومی اعلام و از مردم برای برپایی مجالس عزا دعوت کردند که با ممانعت مأموران شهربانی روبه رو شد. فرارسیدن ماه رمضان دامنه انقلاب را گسترش داد و روحانیان خمین برای برگزاری تظاهرات در روستاها نیز برنامه ریزی کردند. امام خمینی (س) از تظاهرات روستاییان به همراه روحانیان خود در روستاهای خمین و کمره و جاپلق و قلعه حسن فلک یاد کرده است. از اقدام های قابل توجه در مبارزات مردم خمین، تحصن و پیگیری آزادی زندانیان سیاسی پس از شهادت جوانی به نام علیرضا سرمدی در راهپیمایی عیدفطر (۱۳ / ۶ / ۱۳۵۷) بود که در نتیجه این تحصن، زندانیان سیاسی شهربانی خمین، همان روز آزاد شدند. اعلام اعتصاب مدارس در نیمه مهر ۱۳۵۷، از اقدام های مهم فرهنگیان سراسر کشور ازجمله خمین بود که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه یافت.

با وجود برگزاری آرام مجالس سوگواری دهه اول محرم و عاشورا، در سال ۱۳۵۷، مأموران شهربانی به تجمع شام غریبان عزاداران حسینی حمله کردند که به شهادت عباس جراحی و ابراهیم شمس و مجروح شدن چند نفر منجر شد. عوض کردن نام خیابان ها و مدرسه ها و تهیه سلاح برای مقابله با مأموران رژیم پهلوی از کارهای انقلابی مردم خمین در ماه های منتهی به پیروزی انقلاب بود. با اعلام بازگشت امام خمینی (س) به ایران، مردم خمین در اول بهمن ۱۳۵۷ ستاد برگزاری استقبال از امام خمینی (س) را تشکیل دادند و هزاران تن را برای اعزام به تهران ثبت نام کردند. در پنجم بهمن بسیاری از مردم عازم تهران شدند و به دلیل تأخیر در بازگشت امام خمینی (س)، در تجمعات و تظاهراتی که در تهران برگزار می شد، شرکت می کردند.

بخش ششم: خمین پس از پیروزی انقلاب اسلامی

هم زمان با پیروزی انقلاب اسلامی در غروب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گروهی از جوانان خمین با نظارت منتجب نیا، اداره شهربانی و سلاح ها و مهمات دیگر نیروهای نظامی را تحویل گرفتند و از صبح ۲۳ بهمن مقدمات تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در این شهر فراهم شد و نیز تشکیل کمیته سوخت رسانی و توزیع ارزاق عمومی برای رفع مشکلات مردم در شرایط جدید، از دیگر اقدام های انقلابیان خمین بود. حضور مردم خمین در صحنه های انقلاب ادامه یافت. امام خمینی (س) از شرکت پرشور مردم خمین و حومه و حتی شرکت بیماران در انتخابات جمهوری اسلامی با شگفتی یاد کرده است.

امام خمینی (س) همواره از امکانات مادی و معنوی شخصی اش برای رفع مشکلات مردم خمین بهره می گرفت. ایشان همیشه حتی در دوران تبعید نیز از کمک به محرومان خمین غافل نبود. کمک مالی ایشان به سیل زدگان خمین در زمستان ۱۳۴۷ و اجازه استفاده از وجوهات شرعی به این منظور، نشانه ارتباط ایشان با مردم زادگاه خود است. اهدای زمین های موروثی در خمین برای ساخت مسکن برای فقرای خمین از جمله این تلاش هاست. امام خمینی (س) به حیدرعلی جلالی خمینی وکالت داد که زمین های موروثی ایشان را میان مستضعفان توزیع کند. با تشکیل هیئتی سه نفره این زمین های هشت هزار متری به ۳۵ قطعه زمین ساختمانی تقسیم شد و خانواده های مستضعف شهدا و اسرا در استفاده از آن در اولویت قرار گرفتند. در برهه ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی جناح بندی های مردم و مسئولان و حتی اهل علم در خمین به وضع نگران کننده ای رسیده بود. امام خمینی (س) به نمایندگان خود سفارش کرد به این وضع پایان دهند و به آنان سفارش کرد ضمن رساندن سلام ایشان به مردم خمین، از طرف ایشان به آنان یادآور شوند که مردمی نمونه باشند. امام خمینی (س) در دوم اسفند ۱۳۶۱ جلالی خمینی را به سمت امام جمعه خمین منصوب و به وی سفارش کرد مردم را به الفت و همبستگی دعوت و از تفرقه پرهیز کند مردم خمین همچنین با حضور خود در جنگ تحمیلی، حدود هزار شهید تقدیم انقلاب و دفاع از کشور کردند. خانه پدری امام خمینی (س) در خمین یکی از آثار ملیِ ثبت شده است و به یک مرکز زیارتی و گردشگری تبدیل شده است و مشتاقان بسیاری از شهرهای گوناگون ایران و جهان از این خانه دیدن می کنند.

انتهای پیام /*