پرتال امام خمینی(س): یادداشت ۹۰۴/هادی حکیمیان*
در هنگامهای که ارتش عراق با پشتیبانی قدرتهای جهانی به خاک ایران تجاوز بود، امام خمینی(س) با نگاهی الهی و بیاعتنا به معادلات مادی، ملت را به ایستادگی فراخواند. او نه نظامی بود و نه جنگطلب، اما با اتکا به ایمان، عرفان و آموزههای عاشورایی، فرمان «حصر آبادان باید شکسته شود» را صادر کرد؛ فرمانی که نهتنها مسیر جنگ را تغییر داد، بلکه روحیهای تازه در کالبد انقلاب دمید. این روایت، بازخوانی لحظاتی است که ملت ایران با الهام از فرهنگ شیعه، از مرزهای خاکی عبور کرد و به جهانی دیگر چشم دوخت؛ جهانی که در آن، شهادت راه رهایی است و ایستادگی، تنها راه نجات
جهاد مقدس ایرانیان و نقش آیت الله خمینی
پایمردی آیتالله خمینی در جریان مبارزه و حضور حلقه منسجم و وفادار شاگردانش، از وی یک رهبر بلامنازع برای ایرانیان ساخته بود. نظامی که آیتالله پایه گذار آن است برخلاف حکومت شاه در خود هیچ گونه حقارتی نسبت به غرب احساس نمیکند و در واقع با الهی دانستن ایدئولوژی و ماموریت خود، خویشتن را برتر و بالاتر از ایدئولوژی انسانی غرب میداند.
صدام حسین رئیس جمهور عراق در تابستان۱۳۵۹ خود را «سردار قادسیه» میخوانَد و با یک اقدام ناشیانه، هدفی واحد پیش روی نیروهای انقلابی قرار میدهد. سابقه ضدِ شیعی حکومت عراق همراه با تحریک روحیه ملی گرایی ایرانیان، موجب فوران انرژی از ژرفای عمیق انقلاب میشود. ارتش عراق که طی سی و چند روز ابتدایی جنگ موفق به تصرف خرمشهر شده، اینک سرمست از کمک های متحدان خود به سوی هدف بعدی یعنی بندر آبادان پیشروی نموده آنرا به محاصره خود در می آورد. ظاهرا نیروهای نظامی ایران هنوز آن انسجام و اتحاد لازم را ندارند امّا آیت الله خمینی در آستانه ماه محرّم-مقارن با چهاردهم آبان- طی یک سخنرانی عمومی و در کمال قاطعیت می گوید«حصر آبادان باید شکسته شود» امام این مساله را به مثابه یک تکلیف و فریضه ای واجب و الهی پیش روی تمام نیروهای نظامی و انتظامی قرار داده از آنها می خواهد که در برابر دشمن خارجی حالت تهاجمی بگیرند. با به میدان آمدن امام، ملت آماده نبرد میشوند. تنها دو ماه بعد از آغاز جنگ[هفته اول آذر۵۹] نیروهای هوایی و دریایی ارتش- ارتشی که یک سال و نیم پیش در جدال دوقطبی شاه و مردم، جانب مردم را گرفته بود- طی یک عملیات مشترک موسوم به مروارید، سکوهای نفتی البکر و الاُمیه را منهدم نموده، هفت ناوچه، چهار قایق اژدرافکن، یک هلی کوپتر و هفت میگ دشمن را به قعر دریا میفرستند. به گونهای که جریان صدور نفت عراق از مسیر دریا قطع و این کشور تا پایان جنگ قادر به بازسازی نیروی دریایی خود نمیشود. پاسداران خمینی و نیروهای داوطلب بسیج با بیاعتنا نشان دادن خود نسبت به کمبود امکانات در موارد متعدد محاسبات دشمن را به هم ریخته، سوم خرداد ۱۳۶۱ موفق به عقب راندن ارتش عراق از خرمشهر گردیده، برگ برنده صدام برای چانه زنی در مورد جنگ را از دستان او خارج میکنند. به موازات قرار گرفتن ابتکار عمل در دست ایران، ایالات متحده عراق را از فهرست کشورهای حامی تروریسم خارج نموده، دو سال بعد روابط دیپلماتیک خود را با بغداد از سر میگیرد. آمریکا در وضعیتی که «محاصره عملیاتی» خود را برای جلوگیری از فروش سلاح به ایران آغاز کرده،
از طریق «اداره تعاونی اعتباری خوارو بار کشاورزی» اعتبارات هنگفتی در اختیار دولت عراق میگذارد که همگی در راستای مصارف نظامی هزینه میشود. تحریمهای ایران روز به روز شدیدتر میشود در حالی که عراق با میلیاردها دلار خرید تجهیزات اقدام به بازسازی ارتش خود میکند. شعبه آتلانتای بانک ناسیونال دی لاورو یک وام سه میلیارد دلاری به عراق میدهد، حکومت گران آمریکایی علاوه بر نادیده گرفتن مورد اخیر، چشمان خود را بر شبکه گستردهای از ماموران عراقی که سرگرم خریدن کامپیوترهای مدرن و تجهیزات الکترونیکی برای ساخت موشک و سلاحهای هستهای هستند میبندند.
عراق با اختصاص سی و یک درصد کل واردات نظامی منطقه به خود تا سال۱۳۶۶ به بزرگترین خریدار اسلحه در خاورمیانه تبدیل میشود. اتحاد جماهیر شوروی با تامین حدود ده درصد تسلیحات مورد نیاز عراق بزرگترین فروشنده سلاح به این کشور است. فرانسه با دادن جنگنده بمب افکنهای دوربرد به صدام در مقام دوم قرار دارد. آلمان غربی هم عراق را در ساخت سلاحهای شیمیایی و میکروبی یاری میکند. سایر کشورهای غربی نیز هرکدام از خریدهای گسترده عراق سود میبرند. عربستان و کویت تحت تشویقهای آمریکا جمعا حدود شصت میلیارد دلار به ماشین جنگی عراق کمک میکنند. هواپیماهای آواکس ساخت امریکا-خریداری شده توسط عربستان- اغلب اطلاعات مهمی از آرایش نیروهای نظامی ایران به عراق میدهد.
به علاوه خاندان سعودی با کسب رضایت آمریکا صدها نمونه از بمبهای یک تُنی اِم. کا۸۴ را در اختیار صدام گذاشتند. مصر دیگر متحد واشنگتن بود که مقادیر زیادی سلاح به عراق فروخت. حمایت همه جانبه آمریکا و متحدانش از عراق باعث جریتر شدن صدام میشود. به گونهای که ارتش عراق با بمباران شهرها و هدف قرار دادن نفت کشهای ایرانی جبهه جنگ را بیش از پیش گسترش میدهد. مدتی بعد آمریکا با نصب پرچم خود بر فراز یازده کشتی کویتی و حمله به سکوهای نفتی ایران، علنا به نفع عراق وارد جنگ میشود.
شاه سابق ایران به دانشکده افسری رفته، دارای بالاترین درجات نظامی بود اما خمینی هرچه-عارف، فقیه، شاعر، فیلسوف، سیاستمدار، خطیب، مدرس- باشد نظامی نیست. برخلاف توقع بسیاری از مخالفان با پیش آمدن جنگ بخش عظیمی از قدرت رهبری خمینی که تاکنون مغفول مانده بود عیان میشود. در شرایطی که تمام اختلافات حزبی و گروهی تحت الشعاع اصل مهم دفاع از کشور قرار گرفته، تودههای عظیم به ویژه افرادی از طبقات فرودست، فرمانهای خمینی درخصوص رفتن به جبههها را همچون فریضه واجب میدانند. در لحظات سخت و تب آلودی که پس از فاجعه هجوم دشمن پیش آمده، جمله«کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» بر دیوارها نقش میبندد. گفتهای از امام جعفرِصادق[پایه گذار فقه شیعی] که در همه حال جامعه را به پیروی از حرکت جدش[حسین بن علی]فرا میخواند. این شعار به مثابه تکرار عاشوراست. نیروهای دشمن به منزله لشکریان یزید و مردم به مثابه مقتولین کربلا در نظر گرفته شده، به همان اندازه در فکر شهادت هستند. آیا عاشورای دیگری در پیش است؟ آیا حماسه حسین تکرار پذیر است، آیا امروز هم میتوان دست به خلق عاشورایی دیگر زد، آیا کربلا میتواند تجدید شود؟
«ملتی که شهادت دارد، اسارت ندارد»؛ این جملهای از آیتالله خمینی است. ملت ایران تازه مبارزه را آغاز کرده و مانند امام حسین قصد عقب نشینی ندارد. مردم به تبعیت از علی امام اول شیعیان در پی عدالتاند و همچون حسین میخواهند خود را کشته ببینند. ایستادن در خرمشهر آن هم با دست خالی این فکر را بوجود میآورد که مردم مسحور مُردن شدهاند. مادران فرزندان خود را روانه جبههها میکنند اما این عشق به مرگ نیست که آنها را افسون کرده، آنها مسحور چیز دیگری هستند. آنها منتظر لحظاتی هستند که همه با هم فریاد میکشند«هیهات من الذله»
شیعه تبلور فرهنگ اعتراض است. شیعه از این دنیای مادی راضی و خشنود نیست. شیعه ناراضی است و از این دنیا روی برمی تابد چرا که اهالی همین دنیا حق علی و اولادش را پایمال کردهاند. جسد بیسر حسین را سم کوب اسبانشان کردهاند و حالا این دنیایی که با همه زیورآلاتش مهیای ظهور امام عصر نیست به چه کار شیعیان میآید. پس اینجاست که شیعه از این دنیا و همه ظواهرش روی برمی تابد شیعه آماده خروج از خود است. این خروج عین ظهور است و وجود جهانی دیگر را ممکن میسازد.
مهم این است که کاری بکنی و جهانی دیگر به میان آید. کسی که باید از جایی خروج کند و از خودش خارج شود. آموزههای امام به عنوان یک عارف سالک برای جامعهای که همه دنیا وی را در تنگنا میبیند راهگشاست. پرواز به ملکوت، سفر به دیگر سو. ملکوت جهانی است میان مُلک و جبروت. ملکوت جایگاه ظهور و رویدادهای بزرگ است. رویداد واقعهای است که بواسطه آن از این جهان به جهان دیگر گذار میکنیم. این گذار انسان را تبدیل به موجودی فرا زمینی میکند، موجودی با تب و تاب الهی که به دلیل خروج از خویشتن قادر به ابداع است.
انسان زین پس کسی است که شاهد و ناظر اتفاقی بوده. جهان ملکوت که حد واسط بین دو برزخ است چیزی جز بروز رویداد بزرگ نیست. برای همین است که قبل و بعد رویداد با هم متفاوتند. رویداد حد فاصل بین دو وضعیتی است که به دلیل آنچه بین آنها گذشته با هم متفاوتند. امت به تاسی از امام خود همه در تب و تابند چرا که هنوز رویداد آخر رخ نداده و حقیقت هم به دانش فروکاسته نمیشود. امام چشم به جهان دیگر دارد. باید راهی برپایه حقیقت ابداع کرد. اندیشه عارف هرگز متوقف نمیشود. عارف همواره خود را مرکز توجهات جهان میبیند. تنها راه نجات ما ایستادگی است.
*نویسنده و پژوهشگر