آیا تسخیر لانه جاسوسی یک شیوه مبارزاتی بود؟ جریان انقلابی چگونه مخالفت خود را با دولت موقت پیاده کرد؟

معلوم می شود که آنچه را که آقایان بر خلاف اهداف و سیاست های خودشان به بهانۀ اینکه امام دستور مستقیم نداده است، پشت گوش می انداختند، مسائل حساس و حیاتی را اینگونه مطرح می کردند که نه ما هویدا هستیم و نه آقای خمینی محمدرضاشاه است، آن نخست وزیر یا وزیری که بخواهد راجع به کارهایش از امام اجازه بگیرد برای لای جرز خوب است.

کد : 193055 | تاریخ : 13/08/1404

پرتال امام خمینی(س): بر اساس روایت مرحوم سید علی اکبر محتشمی پور تسخیر سفارت آمریکا در تهران، تنها یک اقدام انقلابی نبود، بلکه نمادی از شکستن هیمنه‌ی ابرقدرتی بود که خود را شکست‌ناپذیر می‌دانست. این رخداد، اراده‌ی ملت ایران را در برابر سیاست‌های سلطه‌گرانه‌ی آمریکا به نمایش گذاشت و نقطه‌ی آغاز قطع کامل وابستگی به قدرت‌های بیگانه شد. مبارزان انقلابی با این اقدام، نه‌تنها مرکز جاسوسی و عملیات نفوذ دشمن را از کار انداختند، بلکه جهانیان را متوجه ساختند که ایمان، استقلال و اراده‌ی ملت‌ها قادر است بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان را به زانو درآورد.

اهمیت تسخیر سفارت آمریکا

سؤالی در اینجا مطرح است که آیا تسخیر لانه جاسوسی تنها راه‌حل بود؟ این سؤال برای خیلی از افراد پیش‌آمده و مطرح کردند که آیا برای مبارزه با آمریکا این شیطان بزرگ و این دشمن اصلی ملت ها کار دیگری و اقدام مؤثری نمی‌توانستیم بکنیم؛ مثلاً عزل دولت موقت با توجه به اینکه عملکرد دولت در جهت حمایت از اهداف و سیاست های آمریکاست یا بدون آن‌که لانه جاسوسی تسخیر بشود، حضرت امام دستور می‌دادند رابطه با آمریکا کاملاً قطع شود.

این کار توسط جریان انقلابی که به هیچ وجه وابستگی به دولت نداشتند، انجام شد. این جریان و مردم ایران، همراه با رهبری انقلاب به شدت نسبت به سیاست های دولت موضع داشتند و عملاً با حرکت های دولت موقت مخالفت می‌کردند و این جریان بودند که تسخیر لانه جاسوسی را لازم و ضروری و واجب می‌دانستند. اکنون در زمان حاضر بیش‌ازپیش ضرورت چنین کاری در ظرف زمانی اول انقلاب مکشوف و آشکار می‌نماید چرا که با این اقدام فرزندان اسلام اولاً: پایگاه اصلی و محوری استکبار جهانی و شیطان بزرگ در منطقه را فتح کردند. ثانیاً لانه و مرکز جاسوسی دشمن انقلاب از بین رفت و ثالثاً علی‌رغم انهدام اسناد و مدارک لانه جاسوسی توسط کارمندان و دیپلمات ها و جاسوسان آمریکا قبل از ورود دانشجویان خط امام به محوطه داخلی، با ابتکار و خلاقیت بچه ها و توفیق خداوند، این برادران توانستند اسناد و مدارک محرمانه که گویای میزان بالای جاسوسی و حرکت های براندازی آمریکا در ایران بود را بازسازی کنند و ملت و رهبری بیش‌ازپیش به ماهیت کثیف و ضد‌انسانی و چهرۀ استکباری آمریکا و جاسوسانش پی ببرند. رابعاً عوامل و ایادی جاسوسی مستقیم آمریکا را به گروگان بگیرند و ۴۴۴ روز با قدرت آن‌ها را داشته باشند و به دنیا نشان بدهند که این کار شدنی است و خامساً: اسطوره آمریکا را در هم بپیچند. اسطوره‌ای که در دنیا این‌گونه منعکس بود که آمریکا قدرتی غیرقابل‌تسخیر و غیرقابل شکست است. این اسطوره شکست ناپذیری و تسخیرناشدنی ابرقدرت آمریکا درهم‌پیچیده شد و ملت های دنیا متوجه شدند که می‌توانند با تکیه بر قدرت ایمان با آمریکای جهان خوار مقابله کنند.

مبارزه با دشمن به‌خصوص آمریکا ‌شیوه ها و راه‌کارهای گوناگونی داشته و دارد از آن جمله:

۱. تصرف لانه جاسوسی و مراکز خرابکاری دشمن و انهدام این مراکز عملیاتی و سنگرهایی را که دشمن برای خودش در داخل کشور ما... آماده کرده بود.

۲. قطع ایادی مرموز داخلی دشمن، اعم از مزدوران فریب خورده در قالب دولت ها و وزارتخانه‌ها و یا دستگاه های دیگر که در کشور هستند و یا عوامل نفوذی دشمن در سیستم و در نهایت قطع رابطه با دشمن.

این‌ها اشکال مختلف مبارزه با دشمن است. البته من باید در اینجا عرض بکنم که حضرت امام از اول هیچ تمایلی به دخالت در امور داخلی و مسائل اجرایی کشور پس از پیروزی انقلاب نداشت و سعی می‌کردند کارها توسط دولت موقت و شورای انقلاب انجام شود و ایشان بیشتر اندیشه جهان‌شمول خود را پیگیری می‌کردند و راجع به سرنوشت ملت های جهان می‌اندیشیدند. ولی بنابر قاعده آخرالدواء الکیّ وقتی که بیماری هیچ علاجی نداشته باشد آن را داغ می‌کنند. در مسائل داخلی، فرمان و دستوری را صادر می‌کردند و علت اینکه در مسائل داخلی دخالت نمی‌کردند و سعی کردند که هیچگونه پست رسمی را نداشته باشند، برای این بود که فارغ از مقررات دست ‌و‌ پاگیر بین‌الدول بتوانند مسائل انقلاب جهانی اسلام را پیش ببرند. از جمله حمایت از انقلاب دوم و برخورد با رأس استکبار جهانی و شکستن بت آمریکا به‌عنوان دشمن اصلی اسلام و مسلمین و بشریت و دیگر مسائل که حضرت امام شخصاً آن‌ها را انجام می‌دادند و عمل می‌کردند.

ازجمله آن مواردی که امام دخالت کردند:۱-مسئله قطع رابطه با مصر است علی‌رغم اینکه در آستانه و قبل از امضای قرارداد ننگین کمپ دیوید حضرت امام آن پیام را دادند و رسماً این حرکت را به ‌شدت محکوم کردند و آن را خیانتی آشکار به اسلام و مسلمین قلمداد کردند، دولت موقت هیچگونه اقدامی در جهت قطع رابطه نکرد، درحالی که بعد از پیام حضرت امام کشورهای دیگر عربی به قطع رابطه با مصر پرداختند. دولت موقت باید سردمدار قطع رابطه می‌شد، ولی شاید هجدهمین کشور بود که آن هم با دخالت مستقیم حضرت امام این کار را انجام داد و قطع رابطه با مصر را رسماً اعلام کرد.

۲-موضوع قطع رابطه با آمریکا که علی‌رغم تمام اقدامات امام و حمایت هایی که از تسخیر لانه جاسوسی انجام داد، ما مشاهده می کنیم که همچنان دولت ها چه دولت موقت و چه بعد از آن دولت هایی که از ‌طرف شورای انقلاب منصوب ‌شدند چنین کاری را نمی‌کردند و این باعث شگفتی است که سردمداران اجرایی کشور از ‌جمله وزرای خارجه، این‌طرف ‌و ‌آن‌طرف اظهار کنند که بله اگر امام دستور بدهد ما چنین کاری را خواهیم کرد در حالی که حضرت امام حرکت های اصولی و انقلابی خودشان را در چارچوب سیاستگذاری ها و اعلام مواضع انجام می‌داد و هر انسان کودنی دیدگاه امام و نظر و موضع سیاسی حضرت امام را می‌توانست تشخیص بدهد.

معلوم می‌شود که آنچه را که آقایان بر‌خلاف اهداف و سیاست های خودشان به بهانۀ اینکه امام دستور مستقیم نداده است، پشت گوش می‌انداختند، مسائل حساس و حیاتی را اینگونه مطرح می‌کردند که نه ما هویدا هستیم و نه آقای خمینی محمدرضاشاه است، آن نخست‌وزیر یا وزیری که بخواهد راجع به کارهایش از امام اجازه بگیرد برای لای جرز خوب است. خوب همین مطلب را چرا آقای بازرگان راجع به قطع رابطه با مصر نگفت و نمی‌گفت، اینکه از وظایف دولت بود و باید این کار را می‌کرد، چرا؟ اکنون آقایان اظهار می‌کنند و می‌گویند: همانطوری که امام راجع‌ به مصر دستور داد و ما قطع رابطه کردیم اگر راجع ‌به آمریکا هم دستور می‌داد ما در همان روزهای اول قطع رابطه می‌کردیم.

حضرت امام حرکت‌هایی را که انجام دادند، بالاترین دستور برای قطع رابطه با آمریکاست و شما بودید که به هیچ وجه حاضر نبودید چنین کاری را انجام بدهید و هر روز می‌آمدید توجیه می‌کردید، التماس می‌کردید تا امام را قانع کنید و حتی وقتی که بازرگان اظهار می‌کند که چه چیز جدیدی شده که آقای خمینی اینگونه برعلیه آمریکا می‌کوبد و صحبت می‌کند؟ دکتر چمران می‌گوید: خوب معلوم است آمریکایی ها این همه جنایت در ایران کردند. نشان می‌دهد که آقای بازرگان و کارگزار سیاست خارجی او (دکتر یزدی) به هیچ وجه نمی‌خواستند روابطشان با آمریکایی ها تیره شود و همواره سعی می‌کردند به آمریکایی ها تلقین و تفهیم کنند که این پیشنهادهایی را که می‌کنیم راجع ‌به شاه، راجع به سلاح ها و غیرذلک، برای خاطر این است که بتوانیم افکار عمومی را آماده کنیم و در مقابل آقای خمینی حرفی برای گفتن داشته باشیم.

خاطرات و روایات حجت الاسلام المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور

جلد چهارم

انتهای پیام /*