آیا حضرت امام اگر در زمان حاضر زنده بودند، با مذاکره با آمریکا موافق بودند یا مخالف؟

اهل سیاست می توانند بر اساس امهات اندیشه ای امام در زمینه سیاست خارجی به تصمیم برسند . مختصات اندیشه ای امام در این موضوع عبارتند از :1- سه اصل فقهی دعوت ،نفی سبیل و حفظ دارالاسلام 2- ارتباط با دولت و ملتهای دیگر به عنوان یک اصل 3- عنصر مصلحت در اندیشه امام موضوعی بسیار جدی 4- آمریکا در نظر امام فقط یک کشور قدرتمند نبود بلکه ...

کد : 48299 | تاریخ : 22/01/1400

آیا حضرت امام (ره) اگر در زمان حاضر زنده بودند، با مذاکره با آمریکا موافق بودند یا مخالف؟

نمیدانیم که اگر امام خمینی(ره) عمر بیشتر میکردند وضعیت نظام بینالملل اینگونه بود یا تغییرات بیشتری در آن ایجاد میشد. ضمن آنکه یکی از خصوصیات بارز امام خمینی(ره) این بود که در امر سیاست فردی مبتکر و فعال بودند و نه منفعل. حال اگر فرض کنیم که وضعیت سیاسی نظام بین الملل همین بود و سهم بازی آمریکا در این نظام نیز همین و نیز سهم جمهوری اسلامی در تحولات نظام بین الملل نیز به همین مقدار که اکنون هست، می توان انتظار داشت که در این صورت امام(ره) موضوع تصمیم به رابطه و مذاکره را به مجلس شورای اسلامی یا مجمع تشخیص مصلحت نظام می سپردند. اما حال که امام در قید حیات نیستند میماند آنکه اهل سیاست امهات اندیشه ای امام خمینی(ره) را کشف و بر اساس آن امهات به تصمیم برسند. برخی مختصات اندیشه ای امام در زمینه سیاست خارجی عبارتند از:

الف: سه اصل فقهی: دعوت، نفی سبیل و حفظ دارالاسلام

1- اصل دعوت اشعار به آن دارد که مسلمین باید با جدال احسن بر اساس حکمت و موعظه حسنه دیگران را با آرمانهای اسلام آشنا سازند.

2- پایبندی به قاعده فقهی نفی سبیل بر اساس آیه لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا که می توان از آن به نفی سلطه تعبیر کرد و شعار نه شرقی نه غربی یکی از مصادیق آن قاعده قرار میگیرد.

3- اصل حفظ دارالاسلام که بر مسلمین واجب میسازد که از سرزمین های اسلامی و استقلال آن با تمام قوا حراست نمایند.

ب: ارتباط با دولتها و ملت های دیگر در اندیشه امام اصل است و عدم ارتباط امری استثنایی.

(استثنا تنها اسرائیل و افریقای جنوبی بود که با حذف آپارتاید در افریقای جنوبی، فقط یک استثنا باقی مانده است.) ج: عنصر مصلحت در اندیشه امام موضوعی بسیار جدی است. د: آمریکا در نظر امام فقط یک کشور قدرتمند نبود، بلکه بعد از جنگ جهانی دوم یک قطب قدرتمند در نظام بین الملل قلمداد میشد که بهمنوار بر قدرت آن افزون میشد و این قدرت تمایلات توسعه طلبانه شدیدی یافته بود که اگر انقلاب اسلامی رخ نمی داد، وقتی شوروی از هم پاشید، به تنهایی یکهتاز میدان سیاست میشد و فضای تنفس را برای همه جهانیان چنان تنگ میکرد که امکان زندگی شرافتمدانه را از همه ملل میگرفت و امام خمینی(ره) در توان خود می دید که قادر است با روشهای خاص خود از روزافزونتر شدن قدرت آن جلوگیری کند و فضای تنفسی بیشتری برای دیگر ملل فراهم آورد و به اعتقاد ما در این زمینه تا حدودی زیادی توفیق یافت و توانست نظام بین الملل را از دو قطبی بودن خارج و سیال نماید.

لذا حال که آمریکا مانند گذشته سیر صعودی در کسب قدرت را از دست داده و در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و فنی، دیگر ملل نیز به قدر هوشیاری و توان ملی خود عرصه بازی یافتهاند، دیگر موضوع با سابق تفاوت کرده و با حفظ مبانی فوق اگر ارتباط با آن کشور برقرار شود، چنین ارتباطی بیرون رفتن از خط و اندیشه امام خمینی(ره) نخواهد بود و البته باز تاکید و تکرار میشود که چنین ارتباطی اگر در چارچوب اصول فوق باشد، در منظومه اندیشه ای امام توجیه خواهد داشت. لازم به یادآوری است که قطع رابطه آمریکا با ایران یکی از اشتباهات آمریکاییها بود که البته امام خمینی(ره) برای ایجاد و حفظ خود باوری ملی از آن استقبال کردند و آنگاه که آمریکاییها متوجه اشتباه خود شدند، امام خمینی برای برقراری ارتباط شرط گذاشت، شرط هایی که تعهد نسبت به انجام آن از سوی آمریکایی ها چندان مشکل نیست.

انتهای پیام /*