چنگیز چاندار

با دیدن امام از خود بی خود شدم

لوازم خانۀ امام عبارت بود از: قالی، یک دستگاه تلویزیون و چند پشتی. و صدای صحبت نزدیکان او و دفتر و پسرهای کوچکی که جست و خیز می‏ کردند (نوه‏ های امام) می ‏آمد. اینها صحنه‏ هایی خلاصه از انقلاب ایران بود که من در ماه مه سال 1358 دیدم.

کد : 48444 | تاریخ : 20/05/1392

نام گوینده: چنگیز چاندار

تاریخ: 17/11/1364

ملیت: ترک

حرفه: خبرنگار

روزنامه: جمهوریت

 

 محمد صادق با دست به بالکن خانه دو طبقۀ پشت سرمان اشاره کرد. در اولین نظر نتوانستم ایشان را بشناسم، روی بالکن افرادی با لباسهای یک شکل کنار هم قرار داشتند که تشخیص آنها از هم مشکل بود.  

به خاطر دارم لحظه‏ ای که توانستم او [امام خمینی] را تشخیص دهم دقایقی طولانی از خود بی خود شدم. بعد هم با دیدن انسان هایی که در پیاده رو جمع شده بودند و نیز رهگذران تقریباً توانستم جواب این مسأله غیر قابل حل را پیدا کنم. مسأله مهم این بود که من در تمام کشورها حتی در کشور خودم برای صحبت کردن با یک مقام، باید از هزار مانع می‏ گذشتم ولی اکنون هنوز از ورودم به تهران 24 ساعت نگذشته بود که توانستم خانۀ رهبر انقلاب را پیدا کنم. بعد از پایان تظاهرات وارد خانه شدیم. امام خمینی فردی است که شخصیت های گوناگونی همچون اوریانافالاچی با وی آشنا شده و با وجود آنکه آنها با امام دشمنی و عداوت بزرگی دارند او را به عنوان یک شخص تأثیرگذار معرفی می ‏کنند.

لوازم خانۀ امام عبارت بود از: قالی، یک دستگاه تلویزیون و چند پشتی. و صدای صحبت نزدیکان او و دفتر و پسرهای کوچکی که جست و خیز می‏ کردند (نوه‏ های امام) می ‏آمد. اینها صحنه‏ هایی خلاصه از انقلاب ایران بود که من در ماه مه سال 1358 دیدم.

هنگامی که در شمال تهران به سوی خانۀ محقری در جماران می ‏رفتیم، به وسیلۀ نیروهای حفاظتی بازرسی شدیم. در حسینیه هر کس با زبان خودش شعارهای انقلابی می‏ داد: «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار»، «الهی الهی حتیٰ ظهور المهدی احفظ لنا الخمینی»، «خون بر شمشیر پیروز است» آن روزها مصادف با به شهادت رسیدن دومین رئیس جمهور ایران محمد علی رجایی و نخست وزیر او محمد جواد باهنر و پس از شهادت مرد با نفوذ دولت ایران آیت‏ الله دکتر بهشتی و 72 نفر از اعضای مجلس ایران بود. مردم همان طور که پس از ذکر نام حضرت محمد(ص) صلوات ختم می ‏کنند، پس از ذکر نام امام خمینی نیز صلوات ختم می ‏کردند. هنوز امام بسم الله را نگفته بود که بعضی ‏ها شروع به گریه کردند. حدوداً سه سال از انقلاب سپری شده بود و در خارج هر روز این موضوع مطرح می ‏شد که چه زمانی این حکومت سرنگون می‏ شود ولی درست برعکس در این مدت امام خمینی صاحب قدرت معنوی فوق ‏العاده‏ ای شده بود.

 

انتهای پیام /*