مفهوم اعتدال در اندیشه و آراء امام خمینی(س) / بخش دوم

از منظر امام هرگونه عدول از اسلام ناب خارج شدن از خط اعتدال و لغزیدن به سوی رویکرد های انحرافی است.

کد : 48500 | تاریخ : 31/05/1392

در چارچوب اندیشه اسلامی امام (س) اسلام ناب محمدی خط اعتدال است در تقابل رویکردهای افراطی متحجرین و تفریطی متجددین به اسلام. از منظر امام هرگونه عدول از اسلام ناب خارج شدن از خط اعتدال و لغزیدن به سوی رویکرد های انحرافی است.

بخش دوم و پایانی

نفی مقدس نماها، قشریون و متحجرین در اندیشه امام :

اسلام ناب در اندیشه حضرت امام با هرگونه جمود، سطحی نگری و ظاهر بینی مخالف است و همواره با نقد و نظر و پویایی و شکوفایی موافق است و هیچگاه با مهر تکفیر و تفسیق به مبارزه با اندیشه ها ی نو نمی رود. در اسلام نابی که ایشان معرفی کرده اند ضمن پایبندی به سنتهای صحیح و اصولی، مقتضیات زمان و مسائل جدید از اصلی ترین مسائل مورد نظر است.

امام خمینی(س) معرفی نادرست اسلام را علت اصلی عقب ماندگی مسلمانان و تسلط استعمارگران غربی در جوامع اسلامی می دانستند. در نظر ایشان اسلام دینی جامع است که برای انسان پیش از آنکه نطفه اش منعقد شود تا پس از آن که به گور می رود قانون وضع کرده است و همانگونه که برای وظایف عبادی قانون دارد برای امور اجتماعی و حکومتی نیز قانون دارد. (1)

در بینش امام(س) تحجرگرایی و مقدس مآبی یعنی محدود کردن اسلام به احکام عبادی و فردی. در نظر حضرت امام محصول نگاههای ایشان همان بردن دین به پستوى خانه‌ها و خصوصى کردن حوزه دین بود. آنها دین را به گونه‌اى تفسیر کردند که دین یک مقوله فردى و اجتماعى قلمداد مى‌شد، به همین دلیل تنها بر فقه تاکید کردند و چارچوب اسلامى را که در کلام ترسیم مى‌شد، به فراموشى سپردند و به اجتماعیات اسلامى به عنوان مستحب، مکروه و مباح ارجاع مى‌دادند که قابل بحث جدى اسلامى نیست.

ایشان می فرمایند:"در شروع مبارزات اسلامى اگر مى‏ خواستى بگویى شاه خائن است، بلافاصله جواب مى‏شنیدى که شاه شیعه است! عده ‏اى مقدس نماى واپسگرا همه چیز را حرام مى‏ دانستند و هیچ کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلى که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختیهاى دیگران نخورده است... یاد گرفتن زبان خارجى، کفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرک بشمار مى‏ رفت. در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از کوزه ‏اى آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه مى‏ گفتم‏."(صحیفه امام، ج 21، ص 278 و 279)

امام بدین‌گونه درباره‌ی خطر آنها هشدار می‌دهد:" در حوزه‏ هاى علمیه هستند افرادى که علیه انقلاب و اسلام ناب محمدى فعالیت دارند. امروز عده ‏اى با ژست مآبى چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام مى‏ زنند که گویى وظیفه ‏اى غیر از این ندارند. خطر تحجرگرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‏ه اى علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه ‏اى از فکر این مارهاى خوش خط و خال کوتاهى نکنند، اینها مروّج اسلام امریکایى ‏اند و دشمن رسول اللَّه." (صحیفه امام، ج 21، 277 و 278)

وی معتقد است که پانزده خرداد 42، مقابله با گلوله‌ی تفنگ و مسلسل شاه نبود که اگر تنها این بود، مقابله را آسان می‌کرد، بلکه علاوه بر آن از داخل جبهه‌ی خودی گلوله‌ی حیله و مقدس‌ مآبی و تحجر بود:" گلوله زخم زبان و نفاق و دورویى بود که هزار بار بیشتر از باروت و سرب، جگر و جان را مى‏ سوخت و مى‏ درید. " (صحیفه امام، ج 21، ص 280)

وی به اهم‌ترین مروجین اسلام آمریکایی که کانون و مرکز ترویج چنین اسلامی شده‌اند، به شکل وهابیت اشاره می‌کند: "مگر مسلمانان نمى ‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانونهاى فتنه و جاسوسى مبدل شده ‏اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابو سفیان، اسلام ملّاهاى کثیف دربارى، اسلام مقدس‏ نماهاى بیشعور حوزه ‏هاى علمى و دانشگاهى، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه داران بر مظلومین و پابرهنه‏ ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» را ترویج مى ‏کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرورخویش، امریکاى جهانخوار، مى‏ گذارند." (صحیفه امام، ج 21، ص 80 و 81)

در نگرش جامع و ناب امام(س) به اسلام فقه و عرفان مکمل یکدیگرند . ایشان هم فقیه، هم فیلسوف و هم عارفی برجسته بودند. لذا ابعاد فقهی، فلسفی و عرفانی اسلام را در کنار یکدیگر می دیدند . ایشان همچنانکه نگرش خشک به احکام دین و فقه را خالی از درونمایه های عرفانی طرد می کردند و با اینکه ابعاد عرفانی برخی آیات قرآنی را حقیقت می دانستند اما تاویلات خنک برخی افراط گران را نیز تایید نمی کردند. هر چند امام(س) در تفسیر قرآن کریم تفسیر به رای را غلط می دانستند و آن را محکوم می کردند لیکن هر فهم را مصداق آن برنمی شمردند و تلاش در دریافت معانی والای آیات قرآنی را امری ممکن و بلکه لازم می دانستند.

نفی فقه منهای عرفان در اندیشه امام

در اسلام ناب دین از کمال و جامعیتی بر خوردار است که تنها به ظواهر کتاب و سنت اکتفا نمی شود. از اینرو دین در فقه و احکام خلاصه نمی شود و فقه و احکام تنها ابعاد ظاهری و عملی دین را بر عهده می گیرد . برای شناخت ابعاد باطنی و عقلانی دین در اسلام ناب از عقل و فلسفه بعنوان ابزار و روش شناخت استفاده می شود . لذا نه تنها مخالف عقل و فلسفه نیست بلکه با عرفان و شهود نیز مخالف نیست . و از اینها برای درک اسرار دین استفاده می کند.

امام خمینی(س) در ساحت اندیشه و تفکر اسلامی از هرنوع افراط و تفریطی به دور بودند . همانطور که اشاره شد نگاه ایشان به اسلام بعنوان یک مکتب کامل بود که باید ابعاد گوناگون آن را با هم شناخت . ایشان می فرمایند:" یک دسته دیگرى که اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند، آنها را تخطئه کردند. و این هر دواش خلاف واقع بوده‏... " (صحیفه امام، ج 3، ص 221)

جمود به ظواهر احکام فقهی بی بهرگی از معنویت و معرفت و نادیده گرفتن جان و روح اعمال از آفت های بزرگ است البته عرفان اصیل در اسلام ناب که مورد نظر امام بود با عرفان صوفیان متفاوت است . ایشان ضمن تعبد به ظواهر شرع به معرفی ابعاد معنوی و باطنی دین نیز همت گذاشت. آثار فلسفی وعرفانی ایشان نیز موید این ادعاست. توجه امام به اسرار عبادات از جمله اسرار نماز، حج و .. از همین روست. لذا در کنار تالیفات فقهی و حتی پیش از آنها تالیف کتابهای عرفانی برای شناساندن اسرار و ابعاد معنوی و باطن عبادات می پردازند. به جز آثار عرفانی حضرت امام بسیاری از پیامها ، نامه ها و سخنرانی های ایشان مملو از نکات ناب عرفانی است.

نمونه ای از بقایایی این تفکراتی که بعد عرفانی اسلام را کنار می گذاشتند و حتی طرد می کردند و صرفا بر ظاهر احکام و عبادات تاکید داشتند حتی پس از انقلاب در حوزه های علمیه وجود داشته است. یکی از این موارد نگارش نامه هایی به ظاهر خیرخواهانه از سوی اینگونه تفکرات به حضرت امام(س) در زمان تفسیر عرفانی سوره حمد توسط ایشان بود که مانع از ادامه تفسیر شدند و ایشان در تفسیر سوره حمد طی 5 جلسه تنها به تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم موفق شدند و بقیه سوره حمد باقی ماند. (2)

نفی عرفان منهای فقاهت در اندیشه امام

در نگاه جامع نگر حضرت امام همچنانکه فقاهت بدون جان مایه عرفان و معنویت خشک و بی روح است. عرفان بدون فقاهت هم لغزنده و لغزاننده است زیرا رواج برخی افکار صوفیانه که شاخه ای دیگر از انحراف و خروج از اعتدال به شمار می رود همواره مشکل آفرین بوده و به سرانجام به تحریف و مسخ دین انجامیده است.

امام خمینی(س) در این باره می فرمایند:"طایفه ‏اى فیلسوف و همان- عرض مى‏ کنم که- عارف و صوفى و متکلم و امثال ذلک که دنبال همان جهات معنوى بودند، اینها گرفتند آن معنویات را، هر کسى به اندازه ادراک خودش، و تخطئه کردند قشریون [را]. تمام ما عداى خودشان را قشرى حساب کردند و تخطئه کردند بلکه وقتى دنبال تفسیر قرآن رفتند ملاحظه مى‏ کنیم که، تمام آیات را، اکثر آیات را برگرداندند به آن جهات عرفانى و جهات فلسفى و جهات معنوى، و بکلى غفلت کردند از حیات دنیاوى و جهاتى که در اینجا به آن احتیاج هست و تربیت هایى که در اینجا باید بشود؛ از این غفلت کردند. به حَسَب اختلاف مشربشان رفتند دنبال همان معانى بالاتر از ادراکِ- مثلًا- عامه مردم. و علاوه بر اینکه آن معانى را- مثلًا- تحصیل کردند، ما عداى خودشان را تخطئه کردند. و در همین اوان و همان عصر، یک دسته دیگرى که اشتغال داشتند به امور فقهى و به امور تعبدى، اینها هم تخطئه کردند آنها را: یا حکم الحاد کردند، یا حکم تکفیر کردند، یا هر چه کردند، آنها را تخطئه کردند. و این هر دواش خلاف واقع بوده. اینها محصور کردند اسلام را به احکام فرعیه؛ و آنها هم محصور کرده بودند اسلام را به احکام معنویه، به امور معنویه و به ما فوق الطبیعه. آنها- به خیال خودشان- ما فوق الطبیعه همه جهات هست؛ اینها هم- به خیال خودشان- احکام طبیعت و فقه اسلامى و اینهاست و دیگران همه‏اش بى‏ جهت است..." (صحیفه امام، ج 3، ص 221)

امام هیچگاه به بهانه وصول به حقیقت و اسرار و بواطن دین، ظواهر دین و احکام شرع را نادیده نمی گیرند و در واقع راه وصول به اسرار و بواطن را در طریق پایبندی به ظواهر احکام می دانند. امام خمینی(س) درباره فهم عرفا از اسلام تاکید می کنند که:"عرفا اسلام را قبول داشتند، لکن تمام مسائل را برمى‏ گرداندند به آن معانى عرفانى، مسائل روز قائل نبودند. حتى اگر روایتى یا آیه‏اى در جهاد مى‏ آمد اینها همان «جهاد نفس» را مى‏ گفتند هست. " (صحیفه امام، ج 10، ص 459) و "مع الأسف ما در دو زمان مبتلاى به دو طایفه بودیم... حتى قتال وقتى که در قرآن واقع شده بود اینها قتال با مشرکین را تأویل به «قتال با نفس» مى‏ کردند. چیزهایى که مربوط به زندگى دنیایى بود تأویل مى‏ کردند به یک «معنویات»." (صحیفه امام، ج 11، ص 216)

به دلیل جامعیت و کامل بودن اسلام ناب ، فقه اسلام ناب نیز کامل است و تنها به ابعاد فردی آن توجه نکرده است و فقه اسلام ناب جوابگوی تمام نیازهای آدمیان است. از اینرو فقه اسلام ناب ضمن حفظ اصول و منابع اصیل و سنتهای گرانبها و بهره مندی از تلاشهای علمای سلف، از روش های نوین و ابزارهای جدید استفاده می کند و در واقع پاسخگوی سوالات و نیازهای روز مردم و مبتنی بر مقتضیات زمان می باشد .

ایشان در تاریخ 3/12/67 در پیامی بسیار مهم به مراجع و روحانیون و ائمه سراسر کشور می نویسد: در مورد روش تحصیل و تحقیق حوزه ها ، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمی دانم. اما این بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست بلکه زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند. (3)

مشی حضرت امام(س) و مقام معظم رهبری، الگوی حقیقی اعتدال و میانه روی

با توجه به مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام بوضوح روشن می گردد که اساسا انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران بر شالوده تفکر اعتدالی به اسلام شکل گرفته است. در واقع مفهوم اعتدال نه مفهومی نوین و نه مفهومی بیگانه در چارچوب مبانی فکری نظام ما است بلکه عنصر اعتدال را حضرت امام بواسطه معرفی اسلام ناب در ذات تفکر انقلاب اسلامی نهاده است. لذا در شرایط امروز جامعه ما اعتدال چیزی جز پیروی از خط امام و رهبری، و پرهیز از افراط و تفریط و حرکت در مسیر اسلام ناب و انقلاب اسلامی نخواهد بود. بنابراین تفسیر صحیح و اصولی از این مفهوم حتما مسیر تکاملی را برای نظام و انقلاب اسلامی رقم خواهد زد.

اعتدالگرایی رهبر معظم انقلاب نیز بر همین مبنا استوار است که مشی حیات فردی و اجتماعی خویش را مشی حضرت امام(س) قرار داده اند. پس از حضرت امام ایشان بعنوان فرزند مکتب امام و یار وفادار ایشان همان مشی و تفکر اسلامی را پی گرفته اند و جامعه را بر مبنای نقشه راه و اندیشه امام هدایت و راهبری کرده اند. مسئولیتی خطیر که با اندک غفلتی می تواند منجر به انحراف از مسیر امام و اندیشه اسلام ناب و اسلام معتدل ایشان منجر شود. اما رهبری معظم انقلاب با ایستادگی و شجاعت و درایت تمام این راه نورانی را هدایت فرموده اند.

معظم له افراط و تفریط را دو راه انحرافی از صراط مستقیم دانسته و راه نغلتیدن در گرداب انحراف را تاسی به مکتب حضرت امام(س) می‌دانند. لذا می‌فرماید: «مکتب امام یک بسته‌ى کامل است، یک مجموعه است، داراى ابعادى است؛ این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بُعد اصلى در مکتب امام بزرگوار ما، بُعد معنویت و بُعد عقلانیت است. بُعد سومى هم وجود دارد، که آن بُعد عدالت است.» (4)

رهبر معظم انقلاب بارها و از جمله در بیانات اخیرشان در جمع کارگزاران نظام نکته مهم و کلیدی موضوع جهت‌گیری صحیح مدیریت کشور را مطرح کرده اند. رهبر انقلاب دراین‌باره تصریح کردند؛ «جهت‌گیری‌های صحیح انقلاب و کشور براساس قرائت معتبر امام(س) در همه زمینه‌ها مشخص است و نیازی به بررسی مجدد جهت‌گیری‌ها نیست» و افزودند؛ "قرائت امام که در سخنان، نوشته ها و آثار ایشان از جمله در وصیتنامه آن بزرگوار، کاملاً بیّن و آشکار است، به عنوان حجت و شاخص مورد قبول نخبگان، زبدگان، مسئولان و آحاد ملت است البته گاه تفسیر غلطی از دیدگاههای امام ارائه می شود که کار بد و خطرناکی است." (5)

به تعبیر دقیق و عمیق رهبر انقلاب؛ نقشه راه امام که در کلام و نوشتار ایشان- بخصوص در وصیت‌نامه سیاسی و الهی بنیانگذار انقلاب- تجلی یافته است بینات و محکمات انقلاب بوده است و نه متشابهاتی که بتوان تحریف و یا تغییر داد. براساس قرائت معتبر امام(س) که رجوع به وصیت‌نامه بنیانگذار انقلاب، مفاد و محتوای آن قرائت را آشکارا روشن می‌کند جهت‌گیری صحیح انقلاب و نظام در راستای عدم وابستگی به غرب و شرق است.

اعتدال در سیاست خارجی: نفی سلطه جویی و نفی سلطه پذیری

نگرش امام خمینی در عرصه سیاست خارجی ایشان را می توان به نوعی آرمانگرایی واقع بینانه دانست. رویکردی که در عین این که آرمانهای انقلابی و عادلانه را پی می گیرد در عین حال توجه به منافع ملی نیز دارد. در چارچوب نگرش حضرت امام اعتدال در سیاست خارجی مترادف با سلطه پذیری نیست. بر مبنای نگاه امام سلطه پذیری عین خروج از اعتدال است. ایشان با درکی صحیح از مناسبات ناعادلانه بین المللی سلطه جویی و سلطه پذیری هر دو را مسیر افراط و تفریطی دانستند.

از منظر امام راه میانه و اعتدال بین آنها داشتن روحیه انقلابی برای ایستادن در برابر استعمار و استبداد و در عین حال رعایت عدالت در منصب قدرت است. لذا مشی سیاست خرجی حضرت امام(س) را باید رویکردی اعتدالگرا دانست. رویکردی که در چارچوب اصول سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی متجلی و متبلور است. مقام معظم رهبری در تبیین مواضع و دیدگاههای حضرت امام به دو ویژگی سیاست خارجی ایشان اشاره می کنند که حاکی از پیوند عقلانیت و آرمانگرایی در نگرش ایشان است. (6)

ایستادگی در برابر دشمن در عین توجه به منافع ملی: آن کسانى که خیال کردند و خیال می کنند عقل اقتضاء می کند که انسان گاهى در مقابل دشمن کوتاه بیاید، امام درست نقطه‌ى مقابل این تصور حرکت کرد. عقلانیت امام و آن خرد پخته‌ى قوام‌یافته‌ى این مرد الهى، او را به این نتیجه رساند که در مقابل دشمن، کمترین انعطاف و کمترین عقب‌نشینى و کمترین نرمش، به پیشروى دشمن مى‌انجامد.

اعتماد به نفس و خود تکایی:

یک مظهر دیگر عقلانیت امام، تزریق روح اعتماد به نفس و خوداتکائى در ملت بود. پیشرفت هاى ما در زمینه‌ى علمى، در زمینه‌ى صنعتى، در انواع و اقسام عرصه‌هاى زندگى، معلول همین اعتماد به نفس است. امروز جوان ایرانى ما، صنعتگر ایرانى ما، دانشمند ایرانى ما، سیاستمدار ایرانى ما، مبلّغ ایرانى ما احساس توانائى می کند. این شعار «ما می توانیم» را امام بزرگوار در اعماق جان این ملت قرار داد. این، یکى از مظاهر مهم عقلانیت امام بزرگوار بود.

نتیجه گیری:

در این مقاله سعی شد تا مفهوم اعتدال در چارچوب آراء و اندیشه های بنیانگذار نظام اسلامی و رهنمود های مقام معظم رهبری تشریح گردد. هر گفتمان و مفهومی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی باید نسبت خود را با نقشه راه انقلاب اسلامی بسنجد. نقشه راه انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی چیزی جز اندیشه حضرت امام خمینی(س) نیست . البته اندیشه امام نیز مبتنی بر آموزه های اسلام اصیل و مکتب اهل بیت(ع) است .

مفهوم اعتدال را می توان در ذات اندیشه امام(س) و فراتر از آن در ذات مکتب اسلام جست. همانطور که اشاره شد اعتدال در این منظر و زاویه، در ساحت تفکر دینی و اسلامی مطرح می گردد و معنایی عمیق تر از معنای سیاسی می یابد. بطور کلی مفهوم اعتدال در فضای رسانه ای امروز جامعه ما بعنوان یک خط مشی سیاسی مطرح گشته است. اما هرنوع مشی سیاست ورزی نیز باید مبتنی بر درکی کلان تر و عمیق تر در حوزه رویکردها و نگرش ها باشد. خصوصا در نظام اسلامی ما که نقشه راهی روشن و واضح دارد. تجربه نه چندان خوشایند جامعه و نظام ما از رایج شدن مفهوم آزادی بدون آنکه ابهام زدایی از این مفهوم صورت گیرد و نسبتش با نقشه راه انقلاب اسلامی روشن گردد موجب گشته است تا ضرورت و لزوم این نسبت سنجی پررنگ تر گردد.

همانطور که اشاره شد اعتدال در اندیشه امام خمینی(س) در چارچوب اندیشه اسلامی مطرح می گردد. امام به مثابه یک مصلح دینی و یک احیاء گر بزرگ، در تلاش برای معرفی اسلام اصیل از قرائت های افراطی و تفریطی از اسلام، رویکردی جامع و معتدل به اسلام داشتند. عصاره تفکر دینی حضرت امام را که بعنوان فقیه و اسلام شناسی بر جسته مورد تایید همگان بوده اند می توان در به تعبیر ایشان اسلام ناب محمدی(ص) جست. ایشان اسلام ناب را در تقابل با رویکردهای افراطی متحجرین و تفریطی متجددین قرار می دادند، رویکردهای که بطور کلی آنها را در قالب تعبیر اسلام آمریکایی عنوان می کردند.

بنابراین در چارچوب اندیشه اسلامی امام(س) اسلام ناب محمدی خط اعتدال است در تقابل رویکردهای افراطی متحجرین و تفریطی متجددین به اسلام. از منظر امام هرگونه عدول از اسلام ناب خارج شدن از خط اعتدال و لغزیدن به سوی رویکرد های انحرافی است. خوشبختانه پس از حضرت امام، مقام معظم رهبری بعنوان فرزند بر جسته مکتب ایشان، راه ایشان را پیمودند و با راهبری درایت مندانه مانع هرگونه لغزش احتمالی از خط اسلام ناب بوده اند.

لذا اسلام ناب محمدی(ص) بعنوان عصاره اندیشه دینی حضرت امام(س)؛ این مصلح و احیاگر بزرگ قرن، را می توان به مثابه مانیفست انقلاب اسلامی دانست. اندیشه ای که درخت تنومند سی و چهار ساله نظام جمهوری اسلامی را به بار آورده است. از اینرواگر مفهوم اعتدال در چارچوب اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) که مقصود حضرت امام ومقام معظم رهبری بوده و هست معیار قرار گیرد، می توان گفت که اعتدال یکی از اجزاء و عناصر اصلی هویت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. عنصری که نه تنها بیگانه با هویت و مبانی نظام جمهوری اسلامی نیست بلکه می تواند موجب پیشبرد و تکامل اهداف انقلاب اسلامی گردد.

پی نوشتها:

1) امام خمینی ،حکومت اسلامی صفحه 5.     2) فلاح پور ، مجید ، ابعاد و مرزهای اسلام ناب محمدی (ص) از دیدگاه امام ، فصلنامه مصباح، سال یازدهم ، شماره 41 ، صفحه 38.    3) پیام حضرت امام (س) بهمراجع و روحانیون و ائمه سراسر کشور در تاریخ 3/12/67.    4) بیانات مقام معظم رهبری به مناسبت بیست و دومین سالگرد ارتحال امام خمینی (س) در خرداد 1390.    5)  بیانات مام معظم رهبری در دیدار با مسئولان و کارگزاران نظام در تاریخ 30/4/1392.    6) همان جا.

مرتضی رحیمی

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام /*