حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی: وحدت به معنای یکسان سازی آرا نیست

آنچه در پی می آید، گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا حشمتی معاون فرهنگی موسسه تنظیم و نشر آثار امام درباره نامه منسوب به منشور برادری است.

کد : 48642 | تاریخ : 20/06/1392

مفهوم وحدت سیاسی از منظر امام چه بود؟

از بیانات حضرت امام می‌توان فهمید که ایشان چه پیش از پیروزی انقلاب و چه پس از آن وحدت را نعمتی می‌دانند که از سوی خدا به اقشار جامعه ما اعطا شده است و معتقد بودند که انقلاب ما با همین وحدت بود که به پیروزی رسید. ایشان در سخنرانی‌های پس از انقلابشان همواره بر این نکته تاکید دارند که این نعمت وحدت را باید قدرشناسی کنید و مهم بدانید. امام همواره بر اهمیت قدرشناسی بعضی از نعمات تاکید داشت. نعمت اسلام و نعمت وحدت که خط مشی‌اش را از همان اسلام می‌گرفت از جمله این نعمت‌ها بودند. این روشن‌ بینی برگرفته از نگاه آسمانی حضرت امام است. با توجه به متون و سخنرانی‌های ایشان که من آنها را مورد بررسی قرار داده‌ام می‌توانم بگویم که حضرت امام به طور کلی به انسان نگاهی متعالی دارد و انسان‌ها و مجموعه بشری را عناصری می‌شناسد که باید به آنها احترام گذاشت. این نگاه که به تعبیری فلسفی می‌توان آن را «وحدت نفوس» نامید برای امام از اولویت بالایی برخوردار بود. هر عاملی که بخواهد این وحدت میان نفوس را به هم بریزد از منظر امام مردود بود و ایشان آن را آفتی می‌شناسد که باید به مبارزه با آن بپردازیم. به عنوان نمونه درباره یکی از احادیثی که حضرت امام در کتاب چهل حدیث نقل کرده‌اند و به موضوع غیبت و تهمت مربوط است، ایشان می‌فرماید غیبت کردن به این دلیل که نظام انسانی و انتظام جامعه را مختل می‌کند بسیار قبیح است. امام با این نگاه بود که قبل از پیروزی انقلاب جامعه را به وحدت دعوت می‌کرد و در عمل هم با برنامه ریزی و مدیریتی که داشتند اقشار جامعه را به معنای واقعی به یکدیگر نزدیک کردند. به عنوان نمونه نگاه حضرت امام به وحدت حوزه و دانشگاه را از این منظر باید مشاهده و تحلیل کرد. وحدت در حوزه سیاست و بین مسئولین سیاسی و به طور کلی کارگزاران نظام هم از این منظر است که برای امام بسیار اهمیت دارد. اگر بین اینها مناقشاتی باشد آن انسجام کلی به هم می‌ریزد. امام در جاهایی هم با استناد به آیات قرآن می‌فرمایند وقتی که شما به منازعه با خودتان مشغول شوید به فشل و سستی دچار خواهید شد. یا در همین زمینه وحدت ایشان تعبیری بسیار جالب دارند. ایشان می فرمایند اگر تمام انبیا هم در این حسینیه جماران جمع شوند حرف مخالف یکدیگر نخواهند زد و با هم وحدت خواهند داشت.

وحدت سیاسی توسط چه آفاتی تهدید می‌شود؟

یکی از آفاتی که قبل از انقلاب، اوایل انقلاب و در اوایل دوران جنگ کمتر مشاهده می‌شد و آفتی برای وحدت است، مسئله «هوای نفس» است. وحدت هنگامی تهدید می‌شود که پای هوای نفس به میان می‌آید. هوای نفس به معنای اولویت دادن به منافع شخصی است. وقتی منافع اشخاص و گروه‌ها و احزاب برای آنها اهمیت و اولویت پیدا کند انشقاق شروع می‌شود. حضرت امام در این زمینه اشارات و سخنان فراوانی دارند. در حدی که انسان مطمئن می شود که ایشان تنها عامل تفرقه را همین هوای نفس می دانند. به جز هوای نفس چه دلیلی وجود دارد که انسان وحدت جامعه را به هم بریزد؟

حال اگر انسان دغدغه اولویت بندی بین مصالح فردی و حزبی و مصالح کلّی‌تر اجتماعی که یکی شان همان انسجام جامعه است را نداشته باشد و یا اینکه داشته باشد و خدای ناکرده با علم و آگاهی به خواسته های فردی و حزبی اولویت دهد اقداماتی انجام خواهد داد که در نهایت جامعه را دچار لطمه خواهد کرد و انسجام درونی آن را از بین خواهد برد.

از نظر من امام تا آخرین لحظه به این موضوع حساس بود و همواره در جهت حفظ این وحدت عمل می‌کرد. نمونه‌اش صدور منشور برادری است که وقتی ایشان حس کردند جامعه در حال خروج از حالت وحدت و انسجام است صادر شد و در آن دستورالعملی صادر کردند در این زمینه که اقشار جامعه باید اخوت و وحدت داشته باشند. ایشان به تفرقه بسیار حساس بود و این از همان نگاه فلسفی ایشان نشات می گرفت که همانگونه که اشاره کردم یک نگاه وحدتی بود.

مفهوم وحدت با آزادی بیان چه نسبتی دارد؟ در همان منشور برادری مشاهده می‌کنیم که ایشان بر آزادی بیان نظرات هم تاکید دارند .

ایشان با منشور برادری حضور دو تفکر مختلف در فضای سیاسی جامعه را به رسمیت می‌شناسند و بر حضور همزمان آنها در فضای سیاسی تاکید می‌کنند. ایشان معتقد بودند این دو جریان به این دلیل که در اصول با یکدیگر اختلاف ندارند و اختلافشان با یکدیگر اختلاف عقیدتی نیست، می توانند به نشاط فضای سیاسی و تضارب آرا کمک کنند.

این دو جریان را معرفی می‌کنید؟

یک جریانی که از قبل به صورت سنتی در جامعه حضور داشته است و جریان دیگری که به راهکارهای جریان اول در زمینه اقتصاد و اداره کشور اعتقاد نداشتند و معتقد بودند ما باید راهکارهای دیگری را اتخاذ کنیم. همانطور که می‌بینید تفاوت در راهکارها و خط مشی های اداره کشور است و به همین دلیل هم امام از این اختلاف عقیده که خود را در فروع نمایان می سازد استقبال می کند و آن را به رسمیت می شناسد و در مجلس سوم این دو تفکر در دو جناح سیاسی نمود عینی پیدا می کند.

وحدت به معنای اشتراک نظر در همه زمینه‌هاست؟

خیر. وحدت به معنای یکسان سازی آرای همه انسان ها با یکدیگر نیست. به معنای وحدت در اصول است. ما برای آنکه وحدت داشته باشیم باید سعی کنیم بر مبنای اصولی مشترک رفتار کنیم. به عنوان نمونه یکی از اصول نظام ما اسلام است. یکی از اصول منافع ملی است. نمی شود از اسلام و منافع ملی تخطی کرد و انتظار داشت که وحدت باقی بماند. این اصول در قانون اساسی و همچنین در خود حضرت امام و رهبری ایشان نمودار شده‌اند و تا وقتی که احزاب و جناح‌ها به قانون اساسی پایبند هستند در راستای همین اصول حرکت می کنند. حتی می شود به قانون اساسی نقد داشت اما تا وقتی که این قانون اساسی سند حرکت ماست همه گروه ها و احزاب باید از آن پیروی کنند.

منظور حضرت امام از وحدت سیاسی تعطیلی فکر و انتقاد نیست و ایشان به همسان سازی تفکرات اعتقاد نداشتند. تاکید ایشان بر وحدت در اصول بود. در فروع و خط مشی ها اختلاف سلیقه و نظر مجاز است و حتی لازم است. خود حضرت امام با صدور منشور برادری بر همین امر تاکید کرده‌اند.

ما می‌توانیم تفسیرهای مختلفی از اصول داشته باشیم. حضرت امام هم در منشور برادری فرموده‌اند در نظام اسلامی اجتهاد یک امر قابل قبول و باز است. اجتهادی که حضرت امام می گوید اجتهاد در اصول است؟

حضرت امام این نکته را با منشور برادری به رسمیت می شناسد که ما هرگز نمی توانیم جامعه را به سمت یک فکر هدایت کنیم. هر جامعه‌ای بر حسب متفکرانش می تواند دارای اعتقادات مختلفی باشد و می تواند برای اداره جامعه از سیاست های مختلفی بهره ببرد. حتی برداشتشان از اصولی مثل اسلام هم می تواند مختلف باشد. این مختلف بودن الزاما به معنای بر هم زدن انسجام جامعه نیست. انسجام جامعه از طریق اختلاف در تفاسیر و نحوه اجتهاد در زمینه اصول به هم نمی خورد. ما در حوزه ها از زمان شیخ طوسی تا به حال شاهد هستیم که اختلافات در زمینه تفاسیر از موارد مختلف به شدیدترین نحو ممکن در حال بحث و فحص است اما مشاهده نمی کنیم که دو مرجعی که ممکن است اجتهادات مختلفی در زمینه یک مسئله داشته باشند حتی کمترین بی احترامی نسبت به یکدیگر روا بدارند. چرا این اتفاق می‌افتد؟ به این دلیل که این اجتهادات مختلف و این نظرات متفاوت هیچ کدام به سوء برداشت‌هایی که اکنون در جامعه ما جاری و ساری است منجر نمی‌شوند. این سوء برداشت‌ها از این جا ناشی می‌شود که ما هم اکنون در جامعه با احزاب و گروه هایی مواجه هستیم که سطح مباحث را بسیار پائین آورده اند. تا آنجا پائین آورده اند که گاه یکدیگر را متهم می کنند. وقتی که شما به گروه رقیب اتهام می زنی و نسبت به گروه رقیب افشاگری می کنی این دیگر هیچ ربطی به اجتهادهای مختلف و برداشت های مختلف از اصول ندارد. اسنادی که از حضرت امام به ما رسیده نوع برخورد ایشان با این گونه موارد را به خوبی مشخص می سازد. در حوزه ها همواره نظرات و اجتهادات مختلف وجود دارد. هیچ وقت مشاهده نمی کنیم که ایشان به کسی گفته باشد شما چرا این بحث فلسفی یا فقهی را مطرح کردی؟ اما در یکی از گروه های سیاسی یک نفر به یکی از رقبای سیاسی اس تهمت مارکسیست بودن یا کمونیست بودن می زند. حضرت امام به صورت مکتوب در برابر این تهمت واکنش نشان می دهد و برای آن گروه می نویسد که چرا شما در یک جامعه اسلامی به برادر مسلمانتان تهمت مارکسیست بودن می‌زنید. این خط مشی امام بود و دلیل اتخاذ این خط مشی هم اهمیتی بود که ایشان به انسجام جامعه می‌دادند. این نکته اهمیت مسئله را نشان می دهد. وحدت سیاسی از اختلاف در برداشت‌ها لطمه نمی بیند، آنچه که به این وحدت لطمه می زند همین تهمت ها و مواردی از این قبیل است که از هوای نفس نشات می گیرند. ما حتی مشاهده می کنیم که همین حالا هم مقام معظم رهبری بر برگزاری کرسی های آزاداندیشی تاکید دارند. این کرسی های آزاداندیشی به چه معناست. این که معنا ندارد که شما به کرسی های آزاداندیشی بروی و فقط همان حرفی که بقیه می گویند را تکرار کنی. اگر جامعه ما عادت کند که همه با یکدیگر گفتگو کنند، حتی روی اصول هم می شود گفتگو کرد. همچنان که در سنت حوزه مشاهده می شود که درباره اصول دین هم گفتگو و مباحثه صورت می گیرد. حتی از قانون اساسی هم می شود برداشت ها و تفاسیر مختلفی داشت اما در هنگام اداره کشور همین سند محور حرکت ما قرار می گیرد. مرجع تفسیرش هم مشخص است. ما با همه اختلاف دیدگاه‌ها باید بر مبنای همین سند عمل کنیم.

بحثی که گاه مطرح می شود این است که اختلافات سیاسی درون جامعه ما اختلاف در اصول است. خط قرمز اختلاف دیدگاه درباره اصول کجاست؟

حضرت امام خودشان به این دلیل که با مباحث طلبگی و علمی و فکری زندگی کرده بودند به این نکته واقف بودند مباحث و اختلافات تا وقتی که در حد مباحث طلبگی هستند هیچ جامعه‌ای را تهدید نمی کنند. در بحث‌های طلبگی مشاهده می کنیم که افراد به سخت ترین شکل ممکن همدیگر را نقد می‌کنند اما اخوتشان به هیچ وجه از بین نمی رود. تهدید از آنجا شروع می‌شود که برداشت‌های ما به اینجا منجر می شود که برخی افراد را به خاطر مباحثشان گاهی اوقات خارج از اسلام می شماریم. یعنی نوع نگاه ما و پائین بودن سطح تحمل ماست که باعث می شود از حرف ها و مباحث عاملی برای وحدت شکنی بسازیم و مبنای تفرقه را در جامعه می گذاریم. ما به یک صاحب اندیشه نسبت خروج از دین و خروج از انقلاب می دهیم. همین مبنای شروع تفرقه است. این مسئله‌ای است که در جامعه ما بنا گذاشته شده و این بنا هر روز هم مستحکم تر و بزرگتر می شود.

آیت الله جوادی آملی در این زمینه بحث خیلی خوبی دارند. ایشان می فرمایند اختلاف در جامعه چند قسم دارد. یک زمان اختلاف در حد مباحث نظری است. به این شکل که ما با یکدیگر صحبت می‌کنیم و به نقد هم مشغول می شویم. این گونه از اختلاف اشکالی ندارد و بلکه باعث رشد جامعه هم می شود. ایشان یک نوع اختلاف دیگر را هم برمی‌شمارند؛ اختلافی که در انتها تبدیل به کینه می شود. اختلافی که از حد اختلاف نظر عبور می کند و تبدیل به نزاع می شود و این نزاع باعث کینه می شود. ایشان می فرماید وقتی که اختلاف به حد کینه رسید تنها کاری که در اینجا از ما برمی‌آید استغفار است!

اختلاف‌ها چه وقتی تبدیل به کینه می‌شوند؟

وقتی که هوای نفس را وارد روابط می‌کنیم. یعنی وقتی که ما منافع شخصی‌ خودمان را معیار قرار می‌دهیم. وقتی که منافع شخصی محور قرار گرفت پای شیطان به روابط باز می‌شود و هوای نفس را حاکم می‌کند.

امام هم یک جمله دارند با این مضمون که نگذارید واسطه‌هایی باعث بدبینی میان شما شوند.

بله. اگر اختلاف نظر میان دو کارشناس همراه بدبینی باشد این بدبینی به نزاع و در نهایت کینه و نفرت منجر خواهد شد. امام هم به این مراحل پلکانی تاکید دارند. اختلاف نظر اگر همراه با بدبینی نباشد بسیار هم سازنده است. اما وقتی که بدبینی آغاز شد اختلافات خطرناک می‌شوند.

این بدبینی کی آغاز می‌شود؟

وقتی که ما حس کنیم هر چه که می‌گوییم درست است و هر چه که رقیبمان می‌گوید غلط. یعنی وقتی که هوای نفس بر ما غلبه کند. بدبینی به کینه تبدیل می شود و کینه به نفرت. نفرت و بدبینی برای رضای خدا که نمی‌تواند باشد. رضای خدا در خوش بینی و حمل بر صحت است.

در طول مدتی که از انقلاب می‌گذرد چقدر به سفارش امام در مورد بدبینانه عمل نکردن توجه شده است؟

به نظرم قبل از پیروزی انقلاب و در دوره شروع انقلاب همه نیروهای مسلمان و انقلابی وحدت کلمه داشتند. در دوره جنگ هم شاید به دلیل نعمت فضایی که با شهادت‌ نیروهای مخلص و انقلابی در جامعه ایجاد می‌شد ما همین روند را طی کردیم ولی بعد از آن دیگر بر این مبنا عمل نکردیم. معنا ندارد کسانی که همه به اصول معتقدند این گونه از هم دور شوند. فقط در صورتی که منافع فردی و حزبی حاکم شود چنین چیزی ممکن می شود. متاسفانه از این نظر در شرایط حاضر وضع خوبی نداریم.

از سه مرحله‌ای که شمردید؛ بدبینی، کینه و نفرت، در حال جناح‌های سیاسی ما در چه مرحله‌ای به سر می‌برند؟

در میان بخشی از نیروها متاسفانه نفرت حاکم شده. بدبینی هم که به صورت شایع در جامعه دیده می‌شود. به شکلی که ممکن است با همین مصاحبه‌ و مواردی از این دست هم برخورد بدبینانه صورت بگیرد و بگویند نه منظور اینها از وحدت خود وحدت نیست. اینها منظور دیگری دارند. این مربوط به گروه خاصی هم نیست. همه گروه‌ها در این امر مشارکت دارند.

راه‌کار امام برای مقابله با چنین اختلافاتی چه بود؟

احاطه و تزکیه نفسی که امام داشتند و همین که نفس امام به ما می‌خورد باعث می‌شد که کسی به دنبال این موارد نرود و البته اگر هم موردی مشاهده می‌شد به سرعت و شدت برخورد می‌کردند.

منشور برادری به چه دلیلی توسط امام صادر شد؟

منشا این منشور آقای محمدعلی انصاری بود. در شرایطی که دو نگاه مختلف در میان جناح‌های سیاسی درون جامعه در حال رویش بود و دو نوع نگاه مختلف در زمینه اداره جامعه، به ویژه در زمینه مسائل اقتصادی، در حال شکل گرفتن بود، ایشان طی نامه‌ای از حضرت امام خواستند که نظرشان را در این زمینه بیان کنند. امام هم با پاسخی که به این نامه دادند این اختلافات را به رسمیت شناختند. اما این اختلافات در این زمان با اختلافات در آن زمان قابل مقایسه نیست. امام نعمتی بودند که روحشان می توانست افراد مختلف را به دور خود جمع کند.

در شرایط فعلی برای بازگشت از این شرایط به شرایط وحدت چه راهکاری را مناسب می‌دانید؟

ما باید محورهای وحدت را به رسمیت بشناسیم و به آنها اهمیت بدهیم. با هر کسی هم، در هر مقامی، اگر این محورها را خدشه دار می کند، باید مقابله کنیم. این فرد مثل کسی است که به همراه عده‌ای دیگر در یک کشتی نشسته و به سوراخ کردن آن کشتی مشغول است. صداوسیمایی که خودش آشکارا طرف یکی از جناح‌های سیاسی را می‌گیرد و یا رسانه‌هایی که خودشان طرف یک سمت ماجرا را می‌گیرند نمی‌توانند داعیه وحدت داشته باشند. این رسانه‌ها هم باید رویه خودشان را اصلاح کنند تا ما بتوانیم در شرایطی قرار بگیریم که بتوانیم به سمت وحدت حرکت کنیم. در شرایط فعلی بهترین منشا برای رسیدن به وحدت مقام معظم رهبری هستند. بالاخره باید یک جایی به عنوان محوری برای وحدت مورد پذیرش همه ما قرار بگیرد. ما باید سخن ایشان را فصل الخطاب بدانیم. تا وقتی که محوری برای وحدت وجود نداشته باشد وحدتی رخ نخواهد داد. همه ما باید این محور را به رسمیت بشناسیم. قانون اساسی هم ایشان را به عنوان محور به رسمیت شناخته است. حتی احتمال دارد نظرات، با نظرات ما مخالف باشد اما تن دادن به نظراتی مخالف با نظرات خودمان بهتر از نشر تفرقه در جامعه است.

فرمودید باید به محورهای وحدت اهمیت بدهیم. این محورها چیستند؟

یکی از محورهای وحدت غیر از محورهای اعتقادی و دینی و...، منافع ملی است. اگر عملکرد کسی، نهادی و یا رسانه‌ای با این منافع ملی در تضاد قرار بگیرد باید با آن مقابله کنیم. به عنوان نمونه کنار گذاشتن مدیران با سابقه و با تجربه کشور خلاف منافع ملی است. این نیروها باید مورد استفاده قرار بگیرند. اهمیت ندادن به آنها و طرد آنها خود به خود موجب تفرقه و خدشه وارد شدن در وحدت می شود. اگر منافع ملی ما یکی از محورهای اتحاد ملی باشد، می شود به بسیاری از کسانی بر خلاف ملی حرف می زنند گفت تو این حرف را نزن. این که یک حزب تمام امور کشور را بر عهده داشته باشد بر خلاف منافع ملی است. اقتضای منافع ملی این است که نیروهای مختلفی در نظام نقش داشته باشند. همین مواردی که در زمینه اختلاس گفته می شود به خاطر عدم وجود نگاه های مختلف در امور اجرایی کشور است که رخ می دهد. اینکه دانشگاه‌های ما سیاسی باشد به نفع منافع ملی ماست یا خلاف آن؟ باید دید که نفع ملی ما چیست؟ اگر کسی بر خلاف آن حرف زد و عمل کرد با او باید برخورد کرد. اینکه یک مدیر برای امور روزمره خود را بدون اعتراض انجام دهد منافع ملی را به مخاطره بیندازد قابل قبول نیست. این یکی از محورهاست. اسلام و اعتقادات دینی هم هست و نگاه امام به امور هم هست.

انتهای پیام /*