من علاقمندم که بیشتر روی نقش امام در بخش فرماندهی جنگ صحبت کنیم . از این حوزه شروع می کنیم و به حوزه های مختلف دیگر اگر شما بحث و صحبتی داشتید می رسیم. جنگ با فاصله ی یک سال و اندی از از انقلاب شروع شد. انقلاب بزرگی بود و جنگ سنگینی هم به آن افزوده شد. فضای التهاب فراوانی در سطح اجتماعی و سیاسی جامعه به وجود آمد همه ی این سطوح، یک رهبر داشت و آن هم امام خمینی بود این شخص چگونه این فضا را رهبری کرد؟ رهبری همزمان جنگ و انقلاب و نظام و ایجاد نهادهای مختلف در یک فضای زمانی خیلی التهاب آمیز ، به خود امام برمی گشت. به نظر می رسید ایشان در این عرصه موفق بودند.
جنگ دقیقا یک سال و هفت ماه و هفت روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد . صدام با آغاز این جنگ فکر می کرد که حتما پیروز خواهد شد و جنگ مدت زیادی طول نخواهد کشید. با بررسی ای که عراق از وضعیت ایران در آن زمان داشت گمان می کرد ایران با شروع جنگ به هم خواهد ریخت و عراق می تواند استان خوزستان به تصرف در بیاورد و حداقل اینکه معاهده 1975 را بی اعتبار بکند و به خاطر فشاری که به ایران وارد می کند تمام اروند رود را به مالکیت عراق در بیاورد. این حداقل هدفی بود که عراق از تحمیل جنگ بر ایران داشت. مساله بزرگی که باید به آن توجه کرد این است که همه ی کشورهایی که بر اثر تحولات سیاسی نظامشان عوض می شود به هر شیوه ای که حکومت تغییر کند چه با انقلاب چه با کودتا چه با مداخله خارجی چه با هر شیوه ای دیگر، وقتی که یک حکومتی که سابقه ی طولانی دارد تغییر می کند، با از بین رفتن حکومت قبلی و روی کار آمدن نظام جدید، مدت زیادی دوران بی ثباتی در کشور حاکم می شود. در همه کشور ها این طو