نگرشی درباره روحانیت
کتابی با عنوان «نگرش ها درباره روحانیت» تدوین شده که البته هنوز به چاپ نرسیده است. در این کتاب 15 مقاله تألیف و تدوین شده و دیدگاه برخی از شخصیت های حوزوی را درباره روحانیت تحلیل کرده است. این کتاب مقدمه ای دارد که به طور مختصر به آن اشاره می کنم.
در مقدمه این کتاب آمده است، روحانیت یک خاستگاه دینی دارد و یک هویت تاریخی، یعنی روحانیت اصل وجودش را از مبانی دینی و رسالت دینی گرفته، ولی هویتش در طول تاریخ شکل گرفته است. آنچه ما اکنون به عنوان روحانی و روحانیت می شناسیم، به مرور زمان شکل گرفته گر چه خاستگاه آن دینی است، هویتش تاریخی است.
کد : 48815
|
تاریخ : 27/06/1392
کتابی با عنوان «نگرشها درباره روحانیت» تدوین شده که البته هنوز به چاپ نرسیده است. در این کتاب 15 مقاله تألیف و تدوین شده و دیدگاه برخی از شخصیتهای حوزوی را درباره روحانیت تحلیل کرده است. این کتاب مقدمهای دارد که به طور مختصر به آن اشاره میکنم.
در مقدمه این کتاب آمده است، روحانیت یک خاستگاه دینی دارد و یک هویت تاریخی، یعنی روحانیت اصل وجودش را از مبانی دینی و رسالت دینی گرفته، ولی هویتش در طول تاریخ شکل گرفته است. آنچه ما اکنون به عنوان روحانی و روحانیت میشناسیم، به مرور زمان شکل گرفته گر چه خاستگاه آن دینی است، هویتش تاریخی است. روحانیت اگر بخواهد به آن خاستگاه دینی پایبند باشد، همیشه باید دو کار را مدنظر داشته باشد: یکی اینکه به آن خاستگاه و آن رسالت چشم داشته باشد و دیگر اینکه نگاه کند در بیرون چه تلقیهایی از او وجود دارد. اگر ما از نگاه محیط بیرونی خود نسبت به خود آگاهی نداشته باشیم و تحلیلی از آن در اختیار نداشته باشیم، قاعدتاً دچار آفت و آسیب میشویم.
طیفهای مختلفی درباره روحانیت سخن گفتهاند، بخصوص در این صد سال اخیر و در تاریخ معاصر ایران چندین صنف یا قشر نسبت به روحانیت نظر و تحلیل دارند. فارغ از درست یا نادرست بودن این تحلیلها، روحانیت برای اینکه بتواند جایگاه خود را در مسیر درست قرار دهد، باید همواره این نگاهها را دریافت کند و تحلیل کند. روحانیون نخستین کسانی هستند که درباره روحانیت حرف زدند، نقد کردند، اظهارنظر کردند. حال در دوره معاصر، دانشگاهیان، ادیبان، تودههای عمومی مردم، سیاستمداران، پادشاهان، خاورشناسان، روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی، همگی درباره روحانیت سخن گفتهاند و گردآوری این دیدگاهها و تحلیل آنها قابل توجه است.
قدیمیترین نقدها و ارزیابیها از روحانیت را خود روحانیون داشتند. قدیمیترین کتاب را ملاصدرا در سال 1037 نوشته است. رساله «سه اصل» ملاصدرا که در میان آثار فارسی وی جای دارد، در نقد روحانیت است. ملاصدرا در این کتاب سه اصل را مطرح میکند و در ضمن آن، ایرادهایی را که به صنف روحانیون و اهل علم وارد میشود، بازگو میکند. بعد از او شاگردش، فیض کاشانی، نیز به این مسئله پرداخته است. فرد دیگری که به صورت قابلتوجهی درباره روحانیون و آفات آنها سخن گفته، مرحوم نراقی است در کتاب «جامع السعادات». مرحوم نراقی در جامع السعادات آنجا که مغروران را ذکر میکند، به هفت طایفه اشاره میکند. دو طایفه از این هفت طایفه به روحانیون برمیگردد؛ طایفه سوم از اهل غرور و غفلت، اهل علمند و مغرورین این طایفه بسیارند. طایفه چهارم وعّاظ و اهل منبرند. ?
ایرادهایی که مرحوم نراقی بر این بهاصطلاح اهل علم وارد میکند، این است که یک عده اکثر عمر خود را صرف علم کلام و مجادلات و تعلیم آداب مناظره در ایراد و شکوک میکنند ولی آن کارکرد اصلی را ندارد. فرقه دیگر کمال را منحصر در عبارتفهمی میدانند و روزگار عزیز خود را صرف فهمیدن مطالب غیر میکنند که صحت آنها معلوم نیست و مدتهای مدید از عمر را به دانستن احتمالات عبارت مخالف مذهبی صرف میکنند. طایفه دیگر اوقات خود را مسوح بر تعلم صرف و نحو و معانی و بیان و شعر میکنند، گروهی دیگر مشغول علم شریعت میشوند، لکن بر فن معاملات از علم فقه اقتصار میکنند و فروع نادره و شاذه در آن تتبع میکنند و از علم عبادات و اخلاق و اشتغال به طاعات دور میافتند. فرقه دیگر بر فن معاملات و عبادات، هر دو سعی میکنند، لکن از قدر ضرورت از آنها تجاوز میکنند و در مسائل غیرمهمه و فروع غیرمتفقه اوقات را صرف میکنند و از آنچه که مقصود از علم شریعت است که تهذیب اخلاق باشد، باز میمانند و قومی دیگر در همه علوم شرعیه سعی میکنند. و در پایان درباره آخرین فرقه میگوید، فرقه دیگر هستند که پای بر مسند حکومت و شرع نهاده و خود را مفتی یا قاضی یا صدرالاسلام میدانند و توضیح میدهد که اصناف مغرروین اهل علم در امثال این اعصار بسیار است و کسی که تأمل کند، میداند که تلبیس و تدلیس و افعال ذمیمه و صفات رذیله بعضی از ایشان به جایی منتهی شده که وجود ایشان ضرر اسلام و مسلمین و موجب خرابی دین مبین، و مردن ایشان نفع ایمان، و برطرف شدن ایشان باعث استقامت امر مؤمنان است؛ چه ایشان دجال دین و علمدار لشکر شیاطینند.
مرحوم صاحب جواهر ذکر میکند که چهطور مثلاً برخی از تبدل دیدگاهها و آراء پیدا میشود: و لقد قیل أن بعضهم کان یبالغ فی حرمتها حالَ قصور یده. میگوید در عصر غیبت بعضیها طرفدار عدم اقامه نماز جمعه بودند: و لقد قیل أن بعضهم کان یبالغ فی حرمتها حالَ قصور یده و لمّا ظهرت له کلمةٌ بالغ فی وجوبها بل یحکی عنهم أشیاء کثیرة فی أمثال ذلک. این را مرحوم صاحب جواهر در جلد یازده فرمودند.
در این کتاب که بزودی چاپ میشود، پانزده مقاله در تحلیل دیدگاه شخصیتهای دوره معاصر درباره روحانیت موجود است، از جمله حضرت امام، شهید بهشتی، شهید مطهری، امام موسی صدر، مرحوم فضلالله و دیگران. به هر حال، نگاه بیرونی به روحانیون و دریافت دیدگاهها، عیبها، ایرادها و آسیبها یکی از اموری است که میتواند روحانیت را در مسیر اهداف دینی و رسالت درست آن مستقیم بدارد.
انتهای پیام /*