لابد ریش من خنده دار است!

....آن زمان که آقاروح‏ الله به دنیا آمد، هشت سال از فوت ناصرالدین شاه مى‏گذشت. عده ‏اى او را شاه شهید مى‏ نامیدند و هر ساله برایش مجالس فاتحه برگزار مى‏کردند. چرا که او براى زیارت حضرت عبدالعظیم به شهر رى رفته بود که توسط یک جوان جانباخته بنام میرزا‏رضا‏کرمانى به ضرب گلوله کشته شد...

کد : 48936 | تاریخ : 06/07/1392

آن زمان که آقاروح ‏الله به دنیا آمد، هشت سال از فوت ناصرالدین شاه مى‏گذشت.(قتل ناصرالدین شاه در هفده ذیقعده 1313 ه ق مطابق با 12 اردیبهشت 1275 ه ش نیم ساعت از ظهر گذشته اتفاق افتاد) عده‏ اى او را شاه شهید مى‏ نامیدند و هر ساله برایش مجالس فاتحه برگزار مى‏کردند. چرا که او براى زیارت حضرت عبدالعظیم به شهر رى رفته بود که توسط یک جوان جانباخته بنام میرزا‏ رضا‏کرمانى به ضرب گلوله کشته شد. میرزا‏ رضا دلباختۀ سید‏جمال‏ الدین ‏اسدآبادى بود و گویا با اشاره استاد، قلب شاه را نشانه رفته است. نظرات آقا روح‏ الله نسبت به شخصیت سید‏جمال بدون تحلیل قابل استنتاج نیست. چرا که در ظاهر جملات، نامى از او به میان نیامده است اما بى‏گمان حکم قتل ناصرالدین شاه را منتسب به او مى‏داند؛ چرا که غالب اسناد بجا مانده از این واقعه را بر این معنا دلالتى است. همچنین قتل شاه را شهادت نمى‏داند چرا که به طنز از چنین لقبى ذکرى به میان آورده است و نیز از طنز لطیفى که میرزا رضا کرمانى آفریده بود و او در کودکى مى‏شنید، لذت مى‏برد. زیرا در واقعه رژى میرزا رضا کرمانى با سرى پر شور در شورش علیه چنان قرارداد خفت ‏بارى که براى اول بار کشور را به بیگانه مقروض ساخت، شرکت کرده بود و به زندان افتاد. زندانى که بى‏ پنجره و تاریک و نمور بود و بر او بسیار سخت گذشت. وقتى براى دوم بار به زندان افتاد و زیر شکنجه‏ هاى سخت‏ تر قرار گرفت، کسى به اوگفت:  «بدبخت! تو اکنون اسیرى، حال آنکه سید جمال اکنون آزاد است و به ریش تو مى ‏خندد.» او پاسخ داده بود: «لابد ریش من خنده‏ دار است».

منبع:

کتاب خمینی روح الله، ص363

منابع مرتبط:

خاطرات موسوی تبریزی

انتهای پیام /*