نگاه های حراستی با اندیشه های امام هماهنگ نیست

سیاست های ما در سالهای 76-84 الهام گرفته از امام بود؛کارنامه ما را در مورد تشکل ها، وضعیت آزادی فضای دانشگاه ها و حراست و... ارزیابی کنید؛ استنباط من این است که در آن دوره بخش اعظم تفکرات امام پیاده سازی شده است.

کد : 49412 | تاریخ : 24/09/1392

پرتال امام خمینی(س) : همزمان با ایامی که با نام دانشگاه و دانشجو گره خورده است، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران گفتگویی با دکتر جعفر توفیقی وزیر اسبق علوم، تحقیقات و فناوری و مشاور عالی کنونی وزیر علوم تحقیقات و فناوری ترتیب داده تا پاسخگوی پرسش‌هایی درباره‌ی مسئولیت‌های دولت و دیگر قوای نظام درباره دانشجو و دانشگاه باشد و با بازخوانی دیدگاه‌های امام خمینی درباره دانشگاه و دانشگاهیان، میزان دوری و نزدیکی عملکردهای کنونی با هدف گذاری‌های انجام گرفته از سوی امام خمینی، را مورد ارزیابی قرار دهد. خلاصه این گفتگو از نظر می گذرد:

  برداشت من از سخنان امام این بود که ایشان برای دانشگاه سه نوع رسالت قائل بودند که می‌توان آن‌ها را استخراج کرد؛

 نخست، تولید، توسعه و اقتدار علمی بود که در سخنان ایشان برجسته بود و از دانشگاه‌ها انتظار داشتند که تولیدکننده علم باشند؛ برای نمونه تعابیر با مضامین اینکه از دیگر کشورها باید بیایند در ایران درس بخوانند؛ باید قطع وابستگی از شرق و غرب شود؛ و تأکید بر تأمین استقلال کشور به پشتوانه دانشگاه و سخنانی از این قبیل نشان می‌دهد تولید علم و فناوری و اقتدار علمی از نظر ایشان جایگاه مهمی داشته است.

 دوم، رسالت فرهنگی و تربیتی و اخلاقی دانشگاه است. آنجا که امام برای دانشگاه مأموریت انسان سازی تعریف می کند(ن.ک صحیفه امام،ج8،ص96و97)؛ منظور ایشان از واژه انسان با توجه به فرهنگ ما کاملا روشن است. در واقع سخن از یک منشور تعالی اخلاقی و فرهنگی است؛ همان‌طور که اشاره کردید ایشان به فرهنگ اهمیت زیادی می‌دادند و جالب است که دنیا امروز این را تجربه می‌کند که اگر پیشرفت‌های تکنولوژیک بر بستر معنویت و اخلاق نباشد نمی‌تواند مشکلات دنیا را حل کند.

 سوم، مسئولیت اجتماعی دانشگاه است که در سخنان ایشان بسیار مشهود و پراهمیت است. جمله کوتاه « دانشگاه مبدأ همه تحولات است»؛ نشان می دهد که ایشان دانشگاه را پشتوانه تحولات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... می دانند. در همین راستا، مفاهیمی چون اقتصاد دانش بنیان و... طرح می‌شود که امام در همان یک جمله کوتاه این موضوع را اشاره می‌کنند. ایشان تعابیر دیگری هم دارند؛ با این مضمون که دانشگاه باید در میان مردم باشد، مشکلات آن‌ها را حل کند، آن‌ها را حس کند، جدا از مردم نباشد و... حتی در جایی که امام راجع به اسلامی شدن دانشگاه‌ها سخن می‌گویند، معتقدند که دانشگاه اسلامی باید به جامعه‌اش خدمت کنند و این که دانشگاه، دانشگاهی اسلامی و برای خود ملت باشد؛ یعنی این مفهوم در ذهن ایشان بسیار پررنگ است که دانشگاه نباید حاشیه‌نشین باشد و باید در متن تحولات باشد. 

 این سخنان امام در سیاستگذاری‌های علمی ما بسیار پراهمیت است؛ چرا که هنوز هم هستند کسانی که بر خلاف ایشان، دانشگاه را صرفا محل فعالیت علمی می‌دانند و این‌که دانشگاه ها رسالت‌های فرهنگی دارند را به چالش می‌کشند.

 سخنان حضرت امام در مورد نقش و رسالت دانشگاه، دانشجو و هیأت های علمی بسیار گسترده است که در مجموعه ارزشمندی با عنوان دانشگاه و دانشگاهیان گردآوری شده است. هرچند بطور غیر مستقیم هم از مجموعه روحیات، اخلاق و بینش سیاسی و فرهنگی امام می توانیم تصویر ایشان از دانشگاه مطلوب و رسالت های آن را درک کنیم، اما معتقدم سخنان امام، الهام بخش سیاست هایی توسعه یافته در نظام آموزش عالی است. من به دلیل مسئولیتم همواره سخنان ایشان را مطالعه می‌کردم؛ چرا که سند بالادستی ما در تدوین سیاست‌ها و برنامه‌های وزارت علوم سخنان امام بود و پس از آن هم سخنان مقام معظم رهبری؛ که مجموعه آن‌ها را تبیین کننده دیدگاه‌های امام در امر آموزش می‌دانستیم.

 * ما از یک طرف برای دانشگاه رسالت‌هایی قائل می‌شویم و این رسالت‌ها را طبیعتا روز به روز هم پررنگ می‌کنیم، تاکید می‌کنیم که دانشگاه باید اسلامی باشد، دانشگاه باید دانشگاه مسئول و متعهد باشد، دانشگاه باید در اوج اقتدار علمی باشد و... طبیعتا سؤال بعدی این است که لوازم تحقق این رسالت‌ها چیست؟ این بحث طولانی و مفصلی است، اما به نظر من اگر به این رسالت‌ها  اعتبار قائل هستیم؛ مهم ترین عنصر تحقق این رسالت ها  دانشجویانی هستند که در دانشگاه درس می‌خوانند. اینها وقتی وارد جامعه می شوند بخش مهمی از این رسالت ها که ذکر شد را باید به عهده بگیرند.

  بنابراین اگر ما بر مبنای دیدگاه امام خمینی برای دانشگاه سه رسالت را قائل هستیم، معنایش این است که فضای دانشگاه هم باید تشویق کننده این سه رسالت باشد و دانشجویان را برای پذیرش این مسئولیت آماده کند. معنای دیگرش این است که دانشگاه امروز در کلاس درس خلاصه نمی‌شود. کلاس درس می‌تواند بخشی از این رسالت‌ها را به انجام برساند، کلاس درس می‌تواند دانش علمی تولید کند، می‌تواند دانشجو را متخصص بار بیاورد، اما، برای این که دانشجوی متخصص، مسئولیت اجتماعی هم قبول کند و از نظر فرهنگی هم تعالی پیدا کند باید به خودش میدان بدهد؛ متخصص باید میدان فعالیت را بیابد.

 اختلاف نظری که وجود دارد این است که برخی به مسائل فرهنگی، نگاه بیرونی دارند. اما، اگر بناست که دانشگاه را از نظر فرهنگی متعالی کنیم و از نظر اجتماعی مسئولیت‌پذیر کنیم؛ دنبال کردن چنین رسالت هایی باید درون زا و به باور درونی باشد؛ معنی‌اش این است که باید به دست خود دانشگاهیان این ارزش‌ها خلق شود. این راهی ندارد مگر این که به دانشجویان میدان فعالیت در عرصه فعالیت‌های فرهنگی، سیاسی واجتماعی داده شود؛ تا ویژگی‌های مورد نظر را کسب کنند و استعدادهایشان را شکوفا کنند. دانشگاه از نظر ما محل پرورش استعدادهای بیکران و ناشناخته بشری است.

 وقتی به دانشجو این گونه نگاه می‌کنید، باید از تمام ابزار و لوازم استفاده کنیم؛ تا او استعدادهای فرهنگی و اجتماعی خود را بروز دهد. پس با حاشیه‌نشینی دانشجو و نگاه انقباضی به فعالیت‌های دانشجویی، این استعدادها قطعا ظهور و بروز پیدا نمی‌کنند. این یادگیری‌ها باید در عمل اتفاق بیفتد. تشکل‌های دانشجویی یکی از بهترین بسترهای رشد و توسعه این فعالیت‌هاست. اگر ما معتقدیم که دانشجوها و دانشگاهیان باید در دانشگاه تعالی فرهنگی پیدا کنند خودشان مسئول هستند و این مسئولیت را باید روی دوش‌شان احساس کنند.

 اگر قرار است که در ورود به جامعه انسان‌های متعهد و مسئولی باشند باید دردانشگاه یاد بگیرند؛ منظورم فقط فعالیت‌های کلاسی نیست، بلکه باید در عمل تجربه کنند. تشکل‌های دانشجویی سیاسی، اجتماعی  و فرهنگی بهترین بستر، هم برای رشد و هم برای تجربه عملی استعدادهاست.

 تشکل‌های سیاسی احتماعی و فرهنگی بهترین بستر برای این دانشجویان است. امر انسان سازی مأموریت بسیار مهمی در این زمینه است که اوج نگاه تربیتی امام  را به دانشجو نشان می دهد. لذا ما همیشه طرفدار نگاه انبساطی به فعالیت‌های دانشجویی هستیم. منظور ما فقط این نیست که دانشجو کار سیاسی کند، بلکه ما اینها را لوازمی برای پرورش استعدادهای علمی، اجتماعی و فرهنگی دانشجویی می‌دانیم. 

 * نگاه امام به آزادی اندیشه و بیان از نظرات ایشان مشخص است؛ بالاتر از اینها حضرت امام بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و بنیانگذار انتخابات در کشور هستند. این خیلی مهم است که ما هرکجا که می‌خواهیم سیاستگذاری کنیم باید به نظرات امام، آن چشمه معرفتی سیاستگذاری رجوع کنیم. اساسا گفته های ایشان انگاره اصلی در سیاستگذاری ماست؛ شخصی نظام دیکتاتوری را ساقط کرده و نظامی جدیدی را بنا کرده‌اند که ویژگی‌های آن را در روزهای قبل از پیروزی، تشریح کرده‌ است.

  جملات امام مانند اینکه کار را به خود مردم واگذار کنید؛ کوتاه اما، بسیار پراهمیت است و باید منشأ اندیشه های کاربردی در نظام جمهوری اسلامی باشد. اما  مشکل این جاست که گاه ما سرمنشأ را رها می‌کنیم و تابع سلیقه فردی و شخصی خودمان می‌شویم. یکی از اصلی‌ترین مواردی که در شمار فلسفه اصلی نظام جمهوری اسلامی طرح می‌شود؛ این است که نظام سلطنتی برای نظر مردم و انتخابات ارزش قائل نیست و ما آمده‌ایم نظامی با نام جمهوری اسلامی طراحی کرده‌ایم. همه شاهد هستند که امام روی کلمه جمهوری چقدر تأکید کردند. اما اگر همین اندیشه را به عنوان پارادایم اصلی نظام به درون دانشگاه بیاوریم، نتیجه‌اش این می‌شود که در دانشگاه باید آزادی اندیشه و بیان، خردورزی، اخلاق، عقلانیت و فضای غیر امنیتی باشد و این که دانشگاه محیطی باشد که سلیقه های مختلف فکری بتوانند حضور داشته باشند و به بحث و گفت و گو بپردازند.

 حضور در این میدان دانشجویان را تربیت می‌کند و استعدادها را پرورش می‌دهد. بنابراین تصور من این است که بعضا نگاه‌های انقباضی و حراستی که می‌خواهند محدودیت ایجاد کنند نگران جنب و جوش و حضور و تنوع در دانشگاه هستند که این از دید من با اندیشه‌های امام هماهنگ نیست. مهم‌تر از همه این‌‌ها، پافشاری روی بحث آزادی، فضای باز سیاسی، فضای باز گفتگو و غیر امنیتی بودن بستر توسعه علمی است. اندیشمندان توسعه علمی معتقدند؛ توسعه علمی  در بستری از آزادی رخ می دهد که هر گونه انقباض و محدود کردن گفت و گو و تضارب آراء آفت توسعه علمی است.

 موتور محرک «تحول در علوم انسانی»  که البته درتمام علوم باید صورت گیرد؛ آزادی تفکر است. در اینجا ایجاد فضای پرشور و پر نشاط لازم است. علم در این بستری غیراز این رشد نمی کند. ما محدودیت ایجاد کنیم و چنین روشی به نظر من با اندیشه‌های امام سازگار نیست. 

 

انتهای پیام /*