گزیده ای از کتاب کوثر

گزارشی از سولیوان : حمایت های گاه و بیگاه که به صورت «جوک» بیان می شد!

تظاهرات چند میلیونی مردم ایران که همزمان با تاسوعا و عاشورای 57 به دعوت امام و مراجع با نظم و آرامش بی نظیری انجام پذیرفت، تحسین همۀ ناظران سیاسی، تحلیل گران حوادث و مفسران امور بین المللی را، که با دید بیطرفی به اوضاع داخلی ایران و تحولات انقلاب می نگریستند، برانگیخت.

کد : 49423 | تاریخ : 07/11/1396

 قطعنامه ای که در پایان راهپیمایی روز عاشورا قرائت شد، حاکی از بلوغ سیاسی ملت بود که در آن هرگونه استثمار و استعمار بیگانه و وابستگی به امپریالیسم شرق و غرب و قدرت های سلطه گر اجنبی، به هر شکلی که باشد، محکوم شده بود.

حضرت امام خمینی، در پیامی که فردای روز عاشورا برای مردم مسلمان ایران ارسال داشتند، مراتب قدردانی و تشکر خود را از اقدام الهی و سرنوشت ساز ملت، اظهار کرده و فرمودند: «به عموم ملت شجاع و فداکار ایران صمیمانه درود می فرستم.  ...اینجانب با چشمی پر امید و دلی فشرده از محبت از هواداری شما ملت عزیز از هدفهای بزرگ که سرنگونی رژیم شاه و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت جمهوری اسلامی است، احساس غرور می کنم...[1]». رهبر انقلاب در مصاحبه ای که همان روز در پاسخ به مصاحبه گر تلویزیون سوئد که از نتایج تظاهرات عظیم دو روز تاسوعا و عاشورا سؤال کرده بود، فرمودند:«تظاهراتی که در ایران واقع شد و سرتاسر ایران را فرا گرفت، رفراندمی بود زنده برای سقوط شاه. نتیجه این است که شاه الآن بر حسب همۀ نظرها، نباید قانونیت داشته باشد و از این به بعد هم باید با او معاملۀ غیرقانونی کرد.[2]»

    سران رژیم و حامیان شاه، به جای اینکه در شیوه های برخوردشان با مردم، تغییر و تحولی ایجاد نمایند و برای ارادۀ ملت و ارزیابی افکار عمومی ارزشی قائل شوند، به رفتارهای غیر انسانی و روش های مستبدانۀ خود تداوم می بخشیدند. در فردای روز عاشورا، مردم آباده، کرمانشاه و رضائیه (ارومیه) مورد هجوم مأموران رژیم قرار گرفته و تظاهراتشان به خاک و خون کشیده  شد.

اخبار منتشره حاکی از آن بود که درگیریهای روز عاشورا در اصفهان و نجف آباد، شدیدتر و وسیعتر از میزانی بوده که در ساعتهای اول زد و خورد گزارش شده است. در شهر اصفهان، دژخیمان شاه به وسیلۀ هلیکوپتر، صدها نفر را از زمین و هوا به رگبار مسلسل بسته بودند. عمال ساواک در حملات خود به صفهای تظاهرکنندگان تعدادی را مجروح و بسیاری را دستگیر ساخته بودند؛ و در این حمله و هجوم تعداد زیادی از خانه ها و مغازه های مردم غارت و تخریب شده بود.

رهبر انقلاب طی پیامی، ضمن اظهار تأسف از اعمال وحشیانۀ رژیم، اعلام کردند: «... شاه خود را از سلطنت خیالی مخلوع می بیند و ادامۀ حکومت خود را با رفراندم تاسوعا و عاشورا غیر ممکن می داند؛ از این جهت از هیچ جنایت غیر انسانی رویگردان نیست...اینجانب مصیبت وارده بر خواهران و برادران سراسر کشور را تسلیت می گویم... و روز دوشنبه 17 محرّم الحرام را به مناسبت هفتم شهدا، عزای عمومی اعلام می کنم.»[3]

در حالیکه خبر قتل عام مردم در شهرهای کرمان و سبزوار در روز چهارشنبه ـ12محرم ـ تازه پخش شده بود، رادیو آمریکا از قول نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا، اعلام کرد: «اگر دولت کنونی ایران سقوط کند، یک رژیم جدید خوشبین به شوروی جایگزین آن خواهد شد. آمریکا باید فعالانه از شاه حمایت کند... »

این اعلام حمایت ها نه تنها روحیۀ انقلابی و اسلام خواهی مردم را تضعیف نکرد بلکه تأثیر مثبتی در اعتقاد روزافزون ملت بر وابستگی رژیم شاه داشت. سولیوان سفیر آمریکا در کتاب خود پیرامون این مطلب می نویسد: «البته سخنگویان رسمی کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا گاه و بیگاه در پاسخ سؤالات خبرنگاران بر ادامۀ پشتیبانی امریکا از شاه تأکید می کردند، ولی این مطلب به قدری یکنواخت شده بود که در وسایل ارتباط جمعی آمریکا، بیشتر به صورت یک «جوک» تکرار می شد. حتی خود شاه هم از این اعلام پشتیبانیهای مکرر و بی محتوا ناراحت شده بود و یک بار به من گفت که تکرار این مطلب، از طرف سخنگویان رسمی امریکا و طرز انعکاس آن در مطبوعات، بیشتر به وی لطمه می زند و او را یک عامل و دست نشاندۀ آمریکا معرفی می کند!»

همچنان که تظاهرات مردم ادامه می یافت و صدای اللّه  اکبرهایشان فضای شبهای محرم را می شکافت، صفیر ممتد گلوله ها حکایت از رشد و بالندگی روزافزون انقلاب داشت. دو روز پیش، بیمارستان شاهرضا (امام رضا (ع)) در مشهد مورد حملۀ مأموران فرمانداری نظامی قرار گرفت و خون تعدادی از پزشکان و پرستاران نیز به جویبار خون شهدای انقلاب پیوست و چندین بیمار بستری در بیمارستان، وحشت زده از این هجوم، سکته کرده و جان سپردند.

آتش انقلاب با شهید و مجروح شدن مردم یزد، کرمانشاه، خوانسار و کرمان زبانه می کشید. در شهر قم، چند مزدور رژیم به دست مبارزین مسلمان به هلاکت رسیدند و مردم نجف آباد کلانتری شهر را مورد حمله قرار دادند؛ و در همدان یک سرگرد شهربانی ترور  شد. اعلامیه ها و اطلاعیه های متعددی از سوی گروهها و احزاب در محکومیت کشتارهای اخیر به در و دیوار مساجد، حوزه ها و دانشگاه ها چسبانده می شد؛ و صبح روز 25 آذر مراجع قم طی اطلاعیۀ مشترکی به پیروی از رهبر انقلاب، روز 27 آذر را روز عزا و تعطیل عمومی اعلام کردند.

کارگران قهرمان شرکت نفت ... با اعتصاب خود میزان استخراج نفت را از شش میلیون بشکه در روز به یک میلیون بشکه رساندند و این میزان تماماً به مصرف داخلی می رسید. حضرت امام در سخنرانی خود ضمن تقدیر از اعتصاب کارگران مسلمان نفت، اظهار داشتند: «...من حالا دارم پیام می دهم به کارکنهای شرکت نفت که بر شما واجب شرعی است، واجب الهی است، به اینکه اعتصابتان را عام کنید، عمومی کنید و نگذارید نفت خارج بشود...»[4]

شکست دولت نظامی در برابر روند رو به رشد انقلاب، روز به روز قطعی تر و روشن تر می شد و سفارت آمریکا با بررسی طرحهای مختلف در صدد تسلط یافتن بر اوضاع و کنترل جریانات سیاسی است. سفیر آمریکا در نامه ای به واشنگتن که نشانگر سردرگمی و شتابزدگی آنهاست، نوشت: ...ما در قانون اساسی 1906 یا قانون متمم قانون اساسی 1907 هیچ اشاره ای به شورای سلطنت نمی بینیم... امکان دارد به ما بگویید قانون ایران در رابطه با نایب السلطنه و شورای سلطنت چه چیزی را معین می دارد... » ؛ و در گزارش روز بعد ـ 22 آذر ـ اظهار داشت: «... شورای سلطنت آنطوریکه در قانون دیده می شود، اساساً برای راهنمای نایب السلطنه است. نظر جبهه ملی این است که شاه شورای سلطنت را برقرار می نماید، بعد آن را معرفی می کند، و نه اینکه شهبانو وظایف نایب السلطنه را ایفا نماید، سپس استعفا می نماید و قدرتش (اختیاراتش) را به شورا منتقل می نماید... »

گزارش روزنامۀ نیویورک تایمز، در روز 15 دسامبر (24 آذر ماه) حکایت از مسائل و جریانات دیگری داشت، در قسمتی از گزارش این روزنامه آمده بود: «شاه مجدداً تلاش تازه ای را برای پایان دادن به خونریزیها و تشویق رهبران مخالفین به شرکت در یک کابینۀ ائتلافی شروع کرده است و هدف، تشکیل یک کابینۀ ائتلافی با پایگاه وسیع مردمی است. امروز صبح (14 دسامبر) شاه با علی امینی که 17 سال قبل نخست وزیر بود، دیدار کرد. بعداً شاه با کریم سنجابی، رهبر 73 ساله جبهۀ ملی، بزرگترین گروه سیاسی مخالف صحبت کرد. ظاهراً هر دو اقدام بی نتیجه ماند...»

همزمان با اوج گیری تظاهرات مردم ایران در ماه محرم، حکام وابسته کشورهای حاشیۀ جنوبی خلیج فارس از اینکه عامل ثبات دلخواه آمریکا در منطقه در معرض سقوط قرار گرفته احساس خطر می کردند و یکی پس از دیگری به شاه دلداری می دادند؛ وزیر امور خارجه بحرین در مصاحبه خود (18 آذر 57) گفت: «کشور وی از بیانات شاه ایران! برای شکست دادن مخالفین خود حمایت می کند». در تاریخ 22 آذر وزیر امور خارجه امارات از پایدار ماندن شاه در رأس حکومت ایران پشتیبانی کرد و روز 23 آذر، یک مقام رسمی قطر گفت: «باقی ماندن شاه ایران در موضع قدرت برای ثبات منطقه دارای اهمیت بسیار است. کشورهای این منطقه از یاری دادن به او خوشحال خواهند شد» و در 25 آذر، وزیر خارجه عمان تأکید کرد: «سلطان نشین عمان از شاه ایران حمایت می کند، زیرا اگر شاه بر کنار شود خطر بزرگی نه تنها ایران بلکه منطقه خلیج [فارس] را تهدید می کند.»

تلاش های پشت پرده و روی صحنه امریکا و دیگر حامیان شاه، نتیجه ای نمی بخشید. انقلاب از متن مردم مسلمان جوشیده و مردم گوش به فرمان رهبر خود بودند که[خطاب به رئیس جمهور امریکا] می فرمود: «...ما می خواهیم که خودمان آزاد باشیم، خودمان مستقل باشیم، خودمان مملکتمان را اداره کنیم. این ابهامی در آن هست که ما می خواهیم خودمان اداره کنیم، نمی خواهیم به دست شماها اداره بشود، به دست نوکرهای شما اداره بشود؟!»[5]

پیوست ها:

[1]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 221 .

[2]. همان، ص 225 .

[3]. همان، ص 228 - 227 .

[4]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 250 .

[5]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 247 .

 منبع: کوثر، ج2، ص 496- 500

انتهای پیام /*