هیأت اعزامی از طرف امام خمینی (قدسسره) روز سیزدهم دی ماه 1367، تهران را به مقصد مسکو ترک و در روز چهاردهم به تهران برگشت و مدت توقف این سفر تاریخی در مسکو بیست و سه ساعت بود و در فرودگاه بینالمللی با استقبال نماینده ویژه صدر هیأت رییسه شوروی و برخی از مسؤلان بلند پایه سیاسی و امام جمعه مسکو و نیز با شرکت سفیر وقت ایران در شوروی و تنی چند از برادران سفارت ایران در مراسم استقبال روبرو شد.
قبل از ملاقات رسمی هیأت اعزامی با رهبر شوروی و بعد از آن، هیچ گونه تماس سیاسی با فرد یا گروهی از طرف سرپرست هیأت حاصل نشد، زیرا این سفر فقط برای ابلاغ پیام و تبیین محتوای عمیق آن بود، لیکن سخنان مبسوطی پیرامون توحید و نفی الحاد، گاهی به زبان برهان و زمانی با لسان فطرت، با استقبال و بدرقه کننده در ذهاب و ایاب ارائه شد و فاصله چهل کیلومتری فرودگاه تا شهر مسکو، هم در رفتن و هم در برگشتن، جز به یاد حق و نشر آثار آن و دعوت به خدا و احیای فطرت ملحدان مارکسیست سپری نشد.
وقت ملاقات با رهبر شوروی ساعت یازده، روز چهاردهم دی ماه بود و مدت آن دو ساعت و پنج دقیقه به طول انجامید. هنگام ورودمان به کاخ کرملین، صدر هیأت رئیسه و دو نفر از مسؤلان بلند پایه سیاسی، که قبلاً حضور یافته بودند، تا چند قدم در همان اتاق به استقبال آمدند و با گرمی آماده شنیدن پیام امام خمینی(ره) شدند.
هیأت اعزامی مصمم بود، ضمن حفظ احترام متقابل و رعایت کمال ادب، که از وظایف بینالمللی اسلام به شمار میآید و اختصاصی به گروه خاص ندارد، لسان پیام امام (قدس سره) را با زبان تعلیم و ارشاد ادا کند نه با لسان دیپلماسی و هرگز قول فضل الهی را با هزل مجاز درعرف دیپلمات نیالاید و صلابت دعوت به توحید را در پای تعارف رایج سیاست بازان، به دُهن و وَهن ذبح نکند، بلکه به عنوان رسول امین، مضمون پیام والا را با آهنگ تدریس القا نماید، نه به صورت قرائت الفاظ و گزارش صورت و بدین منظور قبل از خروج از اقامتگاه، نمازی خوانده شد و از ذات اقدس خداوند با نیاز تقاضا شد: «رَبَّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یسِّرلی اَمْری وَاحلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یفْقَهُوا قَوْلی».(1) با احساس آرامش روح و عدم اعتنا به کاخ کرملین و با ابلاغ پیام در چهره تعلیم و تبیین مضامین بلند آن در کسوت تدریس، سروش هاتف غیبی این چنین شنیده شد: « قالَ قَدْ اُوتیتَ سُؤلَکَ یا مُوسی»(2). و هم اکنون با سقوط قدرتهای سیاسی احزاب کمونیستی در مدت کوتاه و انحلال بسیار از مراکز اقتدار آن صلای سفیران الهی به گوش همگان میرسد: « فَاَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ قَنَبَدْناهُمْ فِی الْیمُّ وَ هُوَ مُلیم» (3). کیفیت ابلاغ پیام به این سبک بود که تمام کلمات آن همراه با توضیح ضروری برخی از موارد، به خوبی قرائت میشد، سپس مترجمان ویژه کرملین آن را برای جناب گورباچف و دو نفر دیگر که حضور داشتند، ترجمه میکرد و اگر مطلبی برای خود ترجمه کننده قابل درک نبود، سئوال میکرد و با تبیین و تفسیر لازم بعد از درک کامل، آن را با ترجمه روسی به رهبر شوروی منتقل میکرد، در خلال قرائت پیام و ترجمه آن، که شصت و پنج دقیقه طول کشید، نکات مهم پیام را شخص گورباچف یادداشت میکرد، چه این که آن دو نفر دیگر نیز یادداشت مینمودند.
نحوه استماع رهبر شوروی در تمام مدت قرائت پیام در کمال ادب دیپلماسی بود، لیکن اصل متن و انشای آن در اوج هدایت به توحید بود، نه در حضیض دیپلمات و سبک ابلاغ آن نیز در حد تدریس بود، نه گزارش صرف. لذا گاهی نشانه « فَبُهِتَ الَّذی کَفَر»(4) همراه با انفعال در رخسارش مشهود بود که میرفت فطرت «مرتکز» را زنده نماید.
چون صدور این نامه تاریخ ساز بعد از پذیرش قطعنامه 598 بود و کشور اسلامیایران وارد مرحله بازسازی و ترمیم خرابیهای جنگ تحمیلی هشت ساله شد و از طرف دیگر مضمون نامه کاملاً سری بود و جز او (امام خمینی) احدی از مسؤولان گرانقدر جمهوری اسلامی ایران، کسی به آن آگاه نبود، لذا رهبران روسیه عموماً و صدر هیأت رییسه آن خصوصاً، هر گونه احتمالی را پیرامون مفاد پیام میدادند، مگر احتمال دعوت به توحید و اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله را. از این جهت، بعد از استماع خطوط اصلی پیام، تمام پیش داوریها و پیش فرضهای رهبران کرملین سراب گونه سر از آب و خواب بر آورد و جواب مناسب با اندام موزون این پیام آسمانی عاجلاً ندادند، بلکه آجلاً هم راجل ماندند. چنان که حضرت امام (قدس سره) به فرستاده مخصوص میخائیل گورباچف فرمود: «من میخواستم دری از جهان غیب به چهره او باز کنم؛ نه آن که درباره مسایل جهان ماده با او سخن گفته باشم».
رهبر شوروی بعد از استماع دقیق و درک منظور امام (قدس سره) با تأنی کامل، که کشف از تدبر در پاسخگویی میکرد، شروع به جواب کرد و مدتی که برای سخنان جناب گورباچف و دریافت پاسخ نهایی از طرف هیأت اعزامی صرف شد، جمعاً در حدود یک ساعت بود.
عصاره مطالبی که ایشان گفتند و مترجم صحنه ملاقات آن را به فارسی برگرداند، عبارت از این بود:از فرستادن نامه امام خمینی تشکر میکنم.در فرصت مناسب جواب آن را خواهم داد.مضمون آن را به علمای شوروی اعلام میداریم.ما قانون آزادی ایمان را در دست تصویب داریم.من قبلاً گفتم با داشتن ایدئولوژیهای مختلف میتوان با حسن همجواری در کنار هم زندگی کرد.
امام خمینی ما را به دین اسلام دعوت نموده است. آیا ما هم ایشان را به مکتب خودمان دعوت کنیم؟ ( در اینجا لبخند زد و دوباره گفت: این یک شوخی است.)
این دعوت یک نحوه دخالت در شؤون کشور دیگر محسوب میشود، زیرا هر کشوری در انتخاب مکتب آزاد و مستقل میباشد.هیأت اعزامی از ایران با دریافت این مطالب، بررسی کرد که مهمترین بند جواب همان بند اخیر آن است که نشانه برخورد سیاسی با نامه امام قدس سره در آن به چشم میخورد، نه برخورد فرهنگی و تعلیمی محض و با پندار سیاسی بودن، داخل در دخالت در کشور اجنبی خواهد بود، که با این ترتیب اصل نامه و فرستادن پیام زیر سؤال میرفت. دیگر نوبت به مضمون آن نمیرسید، لذا مسؤل هیأت اعزامیدر پاسخ نهایی چنین گفت: از این که در کمال حوصله قرائت نامه را استماع کردید، تشکر میکنیم و این که آمادگی خود را جهت فرستادن جواب اعلام داشتید، تقدیر میشود و از این که مضمون پیام را به اطلاع علمای کشورتان میرسانید، شایان تشکر است. و از این که قانون آزادی دین را در دست تصویب دارید، به امید تسریع آن، تقدیر میشود، چنان که زندگی مسالمت آمیز با داشتن مکتبهای گوناگون در صورت رعایت اصول انسانی، میسور میباشد، اما « دخالت در شئون داخلی کشور دیگر» را باید توضیح داد. شما از عمق خاک وسیع روسیه تا اوج فضای آسمان آن آزادانه فعالیت دارید و هیچ کس حق دخالت در امور داخلی کشور اجنبی را ندارد. لیکن محتوای این پیام، همانند پیامهای رهبران الهی دیگر، نه کاری به زیر زمین و نه برخوردی با روی زمین و نه ارتباطی با آسمان روسیه دارد، بلکه فقط با جان شما مرتبط میباشد.
جناب آقای گورباچف آیا شما همانند درخت هستید که مرگ شما عبارت از پژمرده شدن و فرسوده گشتن تن باشد و بعد از مرگ هیچ خبری از زندگی و آثار نخواهد بود، یا جان شما همانند مرغی است که در قفس طبیعت تن محبوس است و مرگ شما به منزله گشوده شدن در این قفس و پرواز طائر روح به جهان جاوید میباشد؟ البته دمیاست، نه اولی و مضمون نامه امام دعوت به توحید و پرهیز از الحاد است که راجع به جان شماست، نه درباره کشور شما. البته وقتی روح آدمی موحد شد، راه صحیح کشور داری را میشناسد و آن را به خوبی اداره مینماید.
پی نوشتها:
1- طه – آیات 25، 26، 27، 28.
2- طه – آیه 36.
3- ذاریات – آیه 40.
4- بقره – آیه 258.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران