وعده ای که آقای ابوترابی به آن عمل نکرد!

در دوران اسارت، بسیارى از اسرا حافظ قرآن شدند. حاج آقا ابوترابى وعده داده بودند که هر کس قرآن را حفظ کند، او را به طور خصوصى به ملاقات امام ببرد.با همین عشق، دوستان ما به حفظ قرآن پرداختند و تعداد زیادى از آنها حافظ قرآن شدند. در واقع، عشق به امام در تمام دوران اسارت همراه دوستان و برادران آزاده بود

کد : 49507 | تاریخ : 15/10/1392

 على‏ اصغر صالح ‏آبادى در خاطره ای از دوران اسارت نقل می کند:

در دوران اسارت، بسیارى از اسرا حافظ قرآن شدند. حاج آقا ابوترابى وعده داده بودند که هر کس قرآن را حفظ کند، او را به طور خصوصى به ملاقات امام ببرد. با همین عشق، دوستان ما به حفظ قرآن پرداختند و تعداد زیادى از آنها حافظ قرآن شدند. در واقع، عشق به امام در تمام دوران اسارت همراه دوستان و برادران آزاده بود و بسیارى از فعالیتها با یاد امام و دلگرمى به دعاى امام انجام مى‏شد. اغلب بچه‏ ها در نامه‏ هایى که مى‏ فرستادند مى‏ نوشتند: حال پدر بزرگ چطور است؟

از آن طرف هم جواب نامه‏ ها به همین صورت مى‏آمد. یکى از دوستان به نام مهدى قاسمى نامه‏ اى نوشته بود که محضر امام رسیده بود و ایشان دو خط جواب نوشته بودند. آنجا بود که با خط امام آشنا شدیم. بچه‏ ها آن را روى چشم مى‏ گذاشتند. بعد هم پیام امام رسید که براى آزادگان آرزوى سلامتى کرده بود و توصیه کرده بود که مواظب خودشان باشند. این پیام را در تمام اتاق ها خواندند و باعث تقویت روحیه بچه ‏ها شد. و یاد امام اینگونه در مدت اسارت در بین بچه ‏ها جریان داشت.

چند روز قبل از فوت امام، روزنامه‏ هاى عراقى خبر داده بودند که ایشان در بستر بیمارى است. بچه‏ ها هم مجالسى گرفتند و دعاى توسل و دعاهاى مختلف براى شفاى حضرت امام خواندند، تا اینکه بعد از چند روز از طریق بلندگوهاى اردوگاه متوجه فوت حضرت امام شدیم. منبع: کتاب رنج غربت؛ داغ حسرت (خاطرات آزادگان در دوران اسارت)، چاپ و نشر عروج، 1385، ص 139

(على ‏اصغر صالح ‏آبادى متولد 1339 سبزوار که در تاریخ 31/4/61 در منطقه شرق بصره به اسارت درآمد. وى در تاریخ 4/6/69 آزاد و به ایران بازگشت).


انتهای پیام /*