صدور انقلاب؛ سبکی که امام می پسندید

امام مسأله صدور انقلاب را در درجه اول به عنوان خصلت ذاتی یا اجتناب ‏ناپذیر انقلاب اسلامی معرفی می ‏نمایند. چرا که به لحاظ اسلامی بودن انقلاب و حضور میلیون ها مسلمان در اقصی نقاط گیتی که عزت و عظمت اسلام را همچون گمشده‏ ای محبوب جستجو می‏ کنند، اشاعه پیام رهایی ‏بخش و عزت‏ آفرین انقلاب اسلامی لزوماً موکول به اخذ تصمیم از جانب منادیان یا اجازه نشر از جانب مخالفان نیست.

کد : 49521 | تاریخ : 21/10/1392

انقلابها در شرایطی رخ می دهند که آرمان توده  ها در معرض مخاطره قرار گرفته و رژیم حاکم، حاضر و قادر به درک خواستهای مردم نباشد. انقلابها در شرایط تخاصم با وضع موجود رژیم حاکم که پیوستگی آهنینی با وضع موجود جامعه جهانی دارد به پیروزی می رسند و آنگاه مسأله صدور تجارب انقلاب به کشورهای پیرامون و کلّ جامعه جهانی موضوعیت می یابد. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قانونمندی کلی پیروی نموده و پس از ساقط کردن رژیم محمدرضا پهلوی، به دلیل مشخصه  های عمیق آرمانی آن، موضوع صدور انقلاب به نحو جدی مطرح گردید. در چنین شرایطی اندیشه  هایی که سنخیت دور و نزدیکی نسبت به ایدئولوژی انقلاب داشتند به تعابیر خاص خود دست یازیدند. این اندیشه  ها در قالب سه دیدگاه اصلی قابل دسته  بندی  اند:

طرفداران دیدگاه اوّل، ناسیونالیستها بودند. ناسیونالیزم به مفهوم ملیت  پرستی در تاریخ ایران سابقه دیرینه  ای داشت. لیکن از دوران مشروطیت به بعد جمعی از ناسیونالیستها ظهور کردند که ریشه در قدمت حضور فرهنگ غرب در ایران داشتند... پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل آنکه در قالب یک حزب و یا سازمان منسجم تحقق نیافته بود، فرصت مناسبی برای شکوفایی به این دیدگاه می دهد.... این گروه معتقد بودند ارزشهای انقلاب تنها در چارچوب مرزهای ملی قابل قبول بوده و نباید نسبت به محیط پیرامون موضعی تعرضی داشته باشد. لذا بطورکلی مخالف صدور انقلاب بوده و آن را عملی خلاف شئونات بین المللی می پنداشتند.

دیدگاه دوم: دسته  ای دیگر عناصری ظاهراً انقلابی بودند که مرزهای ملی را ساختۀ دوران سلطه استعمار دانسته و معتقد بودند که جهان اسلام زمانی یک کلّ یکپارچه بوده است که بر اثر تهاجم دو قطب فرهنگ غرب یعنی ناسیونالیزم و استعمار تجزیه شده و به فراخور منافع دول قدرتمند مرزها و پرچمهای ملی شکل  گرفته  اند و تفاخر نژادی و ملی تقویت شده، ارزشهای فرهنگی اسلام را تحت الشعاع قرار داده  اند... در این دیدگاه منافع ملی با منافع آرمانی یکسان فرض شده و اولویت در سیاست خارجی به منافع ایدئولوژیک آن هم از موضع خشن و سرکوبگرانه داده می شود. هر نوع پذیرش قوانین بین المللی مطرود بوده و تمامی سازمانها، مؤسسات و قواعد بین  المللی به کلی مطرود تلقی می شود و درگیری دائمی تا نابودی کامل این سیستم ظالمانه و تحقق ارزشهای انقلابی از طریق اعمال زور و قدرت مورد توجه این دسته می باشد.

دیدگاه سوّم: طرفداران این دیدگاه معتقد بودند که باید تلاش کنیم در داخل، یک امّت نمونه بسازیم و از تمامی ابزارهای انقلابی، قانونی و حتی خشن نظامی برای تحقق این هدف سود جوییم. در رابطه با جامعه جهانی نیز این دیدگاه سیاست مسالمت  آمیز توأم با فرصت  طلبی را دنبال می کرد و معتقد بود هرجا مصالح و منافع ملی اقتضا نمود و شرایط نیز آماده بود به رژیمهای وابسته و مستبد ضربه وارد نماییم و اگر شرایط مناسب نبود به تفاهم با وضع موجود ادامه دهیم...

امام خمینی(س) که سنخیت کاملی با ارزشهای انقلاب اسلامی داشته و بلکه سمبل عینی این ارزشها بودند، «موضع دقیقی» در این زمینه ارائه می نمایند که در متن مفاهیم خود هرسه دیدگاه فوق را بطور نسبی رد می نماید. دیدگاه ناسیونالیستی به دلیل آنکه پایه  های غیردینی را وارد ارزشهای اسلامی انقلاب می نماید بطور نسبتاً آشکاری مورد نفی امام(س) قرار می گیرد. چه آنکه «ایران مداری» لزوماً معادل «اسلام مداری» نبوده بلکه به مراتب محدودتر از آن می باشد. از سوی دیگر دیدگاه ناسیونالیستی کاملاً انفعالی بوده و هیچگونه سنخیتی با شرایط انقلابی ندارد و محدود کردن هرگونه تحول و توسعه  ای به درون مرزهای ملّی و حرکت پیرامون تحقق آن مبیّن نوعی بی  توجهی به جامعه جهانی تلقی می شود. اعلام صریح امام(س) مبنی بر قطعی بودن صدور انقلاب بیانگر طرد صریح و روشن این دیدگاه به حساب می آید. گروه دوّم نیز از آنجایی که استفاده از هر وسیله ممکنی را برای نفی جامعه جهانی مجاز می دانند مطرود امام(س) هستند چه آنکه چنین دیدگاهی با سنتهای مرسوم در دوران استعمار مباینتی نداشته و تهاجم نظامی به کشورهای همجوار و سرنگون کردن قهرآمیز رژیمهای کشورهای اسلامی و جهان سوّمی یادآور بکارگیری شیوه  های استثماری است.

اعتقاد به انقلاب زنجیره ای با تجهیز و تقویت گروههای چریکی و پارتیزانی و از طریق تشویق و ترغیب به بمب گذاری و ترور و نفی مطلق رژیمهای موجود که تعمیق حرکت توده  ای را مورد توجه قرار نمی دهد، از سوی امام خمینی(س) شیوۀ غیرممکن و نادرستی به حساب می  آید. انهدام مرزهای ملی که در حال حاضر به عنوان یک واقعیت مستحکم در جامعه جهانی مورد پذیرش قرار گرفته و ملتها تن به تأیید مرزهای ملی داده اند یک حرکت خطرناک و نابودکننده تلقی می شود و حضرت امام(س) با تأکید بر اینکه ما به سرزمینهای دیگران چشم طمع نداریم، آمیزه  های این تفکر را نفی می نمایند. دیدگاه سوّم نیز بدلیل آنکه نوعی فرصت  طلبی را در قاموس خود دارد و از تمهیدات قانونی و غیرقانونی در شرایط مناسب برای تحقق اهداف خود بهره برده و صدور انقلاب را نیز در این چارچوب مورد تأیید و پذیرش قرار می دهد، از سوی امام(س) نفی می شود و از آنجائی که تکیه اصلی این تفکر بر محور بازسازی ملی قرار داشته و تعرض به جامعه جهانی را بطور محدود مورد شناسایی قرار می دهد، نوعی موضعگیری انفعالی به حساب می آید.

امام(س) ضمن طرد و نفی این دیدگاهها و بیان نواقص هریک به فراخور زمان و در قالب سخنرانیها و مکتوبات خود، به معماری یک استراتژی همه  جانبه در این راستا همت می  گمارد که در تاریخ انقلابات قرن بیستمی بی  نظیر است. گرچه انقلابهای قرن بیستم هر یک در قالب اهداف و ارزشهای خود به یکی از سه دیدگاه فوق تن در داده  اند لیکن انقلاب اسلامی در این مسیر با همه انقلابها متفاوت است. چه آنکه امام راحل با نفی دیدگاههای فوق، روش و آرمان جدیدی را بنیان می نهد که فراتر از تمامی آنهاست.
از دیدگاه امام(س) وفاداری به ارزشهای والای اسلام و عمل به آنها در اولویت قرار دارد و اسلام دین تمامی ابناء بشر است. پس اعتقاد به ارزشهای اسلامی مبیّن نوعی احساس مسئولیت نسبت به جامعه جهانی است. نفیی فرهنگها و ارزشهای مادّی که الگوی حکومت در شرق و غرب می باشد و نیز مبارزه با کجرویها، توطئه  ها و آگاهی دادن به ملتها در مضار چنین فرهنگ هایی، نوعی احساس مسئولیت دائمی در قبال جامعه جهانی است. لذا در این دیدگاه بستن مرزها و اسیر شدن در قیودات لازمی نظیر توسعه و رشد ملی بدون توجه به سرنوشت سایر ملتها نفی می شود و هرگونه رشدی در داخل در گرو تلاش برای رشد سایر ملتهاست. ماهیت اصلی این تفکر مبتنی بر نفی ظلم و ظلم پذیری، نفی سلطه و سلطه  گری و نفی سکوت و برخورد انفعالی است. از دیدگاه امام(س) تنها در صورتی می توان الگوی مناسبی برای ملتها گردید که آنها حس کنند در قبال مسائل و معضلاتشان احساس مسئولیت انقلابی وجود دارد. بنابراین همان گونه که ملاحظه می شود، مخاطب انقلاب اسلامی، ملتها هستند و هدف آگاهی دادن به آنهاست. در این قالب مفهوم صدور انقلاب با اتخاذ مشی روشنگرانه ای که ملتها خود در تغییر سرنوشت خویش اقدام نمایند، کاملاً عجین گردیده است و حرکتهای نظامی گرایانه که مستلزم اخذ تصمیم و اقدام به جای ملتها باشد به کلی نفی می شود. در این مسیر ارتباط دیپلماتیک با حکومتها نیز وجود دارد چه آنکه دعوت به فرهنگ انقلابی به آنان نیز قابل تسرّی است.

در این دیدگاه ضمن آنکه صدور انقلاب یک وظیفه حتمی و انقلابی به شمار می آید، ولی چنین روندی در صورتی موفق خواهد شد که بتواند در داخل نیز یک الگوی موفق تدارک دیده و به عنوان امت شاهد و نمونه تلقی شود. لذا در یک جمع  بندی کلی صدور انقلاب از دیدگاه امام(س) به مفهوم تأکید بر تحقق ارزشها در داخل و اهتمام جدی به ارائه و اشاعه ارزشها و آرمانهای انقلاب در خارج می باشد. امام از همان مراحل اوج گیری نهضت در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی تا آخرین مراحل حیات، به مسأله صدور انقلاب عنایتی ویژه داشتند.

حضرت امام مسأله صدور انقلاب را در درجه اول به عنوان خصلت ذاتی یا اجتناب ناپذیر انقلاب اسلامی معرفی می نمایند. چرا که به لحاظ اسلامی بودن انقلاب و حضور میلیونها مسلمان در اقصی نقاط گیتی که عزت و عظمت اسلام را همچون گمشده ای محبوب جستجو می کنند، اشاعه پیام رهایی  بخش و عزت  آفرین انقلاب اسلامی لزوماً موکول به اخذ تصمیم از جانب منادیان یا اجازه نشر از جانب مخالفان نیست. علاوه بر این، اصل کلی پیوستگی امور انسانی و اجتماعی مانع از آن است که رخداد و حادثه ای به عظمت انقلاب اسلامی ایران در عصری که وسایل و لوازم ارتباطی به چنان سطحی از پیشرفت رسیده  اند که خبر و پیامهای کلی این قبیل رخدادها به سرعت منتشر می شود، دیگر انسانها و جوامع را تحت تأثیر قرار ندهد. بویژه اگر این انقلاب بر علیه درد و رنج مشترک انسانها ندا داده باشد، این تأثیر و تأثر اجتناب ناپذیر خواهد بود.

اما حضرت امام به صدور انقلاب در همین حد بسنده نمی کنند. برای ایشان، صدور انقلاب هم یک تکلیف است که در راستای همان احساسی است که برای حاکمیت اسلام و احکام تعالی  بخش آن در داخل کشور ایران مسلمین را مکلّف به آن می دانستند، حاکمیت اسلام در سایر بلاد اسلامی و پاسخگویی به ندای مظلومیت سایر مسلمانان و مستضعفان جهان را نیز وظیفه خود و دیگر پیروان اسلام ناب می دانستند و هم اینکه صدور انقلاب را به عنوان یک تاکتیک تهاجمی علیه دشمنان انقلاب برای دورکردن خطر آنان و به نوعی صیانت از انقلاب ضروری می دانستند و عزم راسخ خود و دیگر مسئولان نظام را در این زمینه با صراحت اعلام می داشتند. حضرت امام، انقلاب اسلامی را الگوی ارزشهای مطلوب مردم تحت ستم می دانستند و معتقد بودند انقلاب اسلامی از آن جهت که معرف آرمانهای مردم محروم و مسلمانان مظلوم است، موردپذیرش آنان است.

منبع: صدور انقلاب از دیدگاه امام خمینی(س)، تبیان، دفتر ششم، مؤسسه چاپ و نشر عروج، صص 7-13 (با تلخیص)  

انتهای پیام /*