انگارۀ مطلوب وحدت در سیرۀ امام خمینی(س)

در تلقی عمومی از اشارات امام خمینی(س) نسبت به انگارۀ وحدت، بطور روشنی توصیه به وحدت استراتژیک دیده می شود. غالب دعوتهای وحدت گرایانه امام نسبت به اقشار اجتماعی داخل کشور و یا در دیدار با شخصیتهای جهان اسلام بر وحدت، استراتژیک عنایت داشت.

کد : 49549 | تاریخ : 22/10/1392

حضرت امام خمینی(س) از معدود اندیشمندانی هستند که از آغاز تا پایان دوران حیات فکری بر وحدت تاکید می کردند. در عمل نیز مسیر تحقق آرمان وحدت را هموار می‎نمودند و در این راه گامهای مؤثری برداشتند. شعار وحدتخواهی امام تنها وحدت بین ملل اسلامی را در بر نداشت، بلکه عرصه های گوناگونی را چه در داخل و چه در خارج به این کلید موفقیت دعوت می کردند، تصور وحدت نیز در این عرصه ها لزوماً یکسان نبود، بلکه بعضاً تفاوتهایی نیز داشت.

در تلقی عمومی از اشارات امام خمینی(س) نسبت به انگارۀ وحدت، بطور روشنی توصیه به وحدت استراتژیک دیده می شود. غالب دعوتهای وحدت گرایانه امام نسبت به اقشار اجتماعی داخل کشور و یا در دیدار با شخصیتهای جهان اسلام بر وحدت، استراتژیک عنایت داشت. اما در مواردی نیز به وحدت ایدئولوژیک و یا در موارد معدودی نیز به وحدت تاکتیکی توصیه می کرد.

از عرصه های مختلفی که می توان اهتمام امام به وحدت را نشان داد مواردی ارائه می شود:

1 - وحدت اقشار اجتماعی: اتحاد روحانیون، احزاب سیاسی، روحانی و دانشگاهی، بازاری و دانشگاهی، طبقات کارگر، کشاورز، سپاه و ارتش و کمیته و استاندار و امام جمعه و مردم و دولت...

«شما می دانید آن چیزی که این نهضت و این انقلاب را به ثمر رساند ایمان بود و مؤمنین، همان طور که قرآن شریف فرموده است، برادر یکدیگر بوده و فرقی بین آنها نیست... من امیدوارم همه ما بتوانیم در جمهوری اسلامی این قدم را، که بالاترین قدمهاست، برداریم. آن روزی که شما احساس کردید محبت و برادری بین شما و سایر قشرهای خدمتگزار زیادتر می شود، بدانید که ایمانتان زیادتر گردیده است. شما می دانید که الآن کشور ما محتاج این است که قوای مسلح با هم باشند و اگر- خدای نخواسته- بین کمیته ها و سپاه پاسداران تفاهم نباشد، به مقصدی که آن اسلام است. نخواهید رسید. و هر گز در این فکر نباشید که من کمیته ای هستم و باید تنها کمیته کارش بهتر باشد و سپاه هم همین را بگوید در این فکر باشید که با برادری کارها را انجام دهید و این اصل قرآنی را، که مؤمنین با هم برادر هستند، بپذیرید و با هم دوست و به یکدیگر محبت داشته باشید و خیر همدیگر را بخواهید و آن خواطر نفسانی و باطنی، که عبارت از جدایی سپاه از کمیته  ها باشد، را دور بیندازید. این رمز موفقیت جامعه است.» (صحیفه امام، ج 17، ص: 14 و 15)

حضرت امام در بیان فوق، برادری را به آیۀ کریمه «انما المؤمنون اخوة» نیز مستند می کنند و از این میثاق آسمانی در جهت توصیه به وحدت بهره می گیرند.

حضرت امام(س) در این زمینه  ها بیش از هر چیز مفهوم وحدت استراتژیک به معنای برادری را در نظر داشتند و تحقق این گونه وحدت را در جهت حفظ امنیت داخلی و بالندگی نظام اسلامی لازم می دیدند. منشأ این اختلاف را غالباً وسوسه های شیطانی و اغراض شخصی می دانستند و برای ایجاد وحدت به تهذیب نفس توصیه می کردند. (همان، ج 8، ص: 285)

توصیۀ این گونه به وحدت در طول دوران زمامداری امام خمینی(س) ادامه داشته است. اقشار و مسئولین سیاسی جامعه نیز از خطابات و بعضاً عتابهای امام محروم نبودند.

حضرت امام در سالهای آخر حیات در دیدار با استانداران فرمودند:

«آقایان استاندارها باید توجه کنند که وحدت خودشان را و وحدت خودشان با ملت را حفظ کنند، که ما هر چه داریم به برکت خدا و عنایت او از این ملت داریم. آن که شما را به این مسند نشانده است، اگر مسند داشته باشید، ملت است. آن که دست ظلم را از شما کوتاه کرده است و عدالت را می خواهد اجرا کند همین ملت است؛ همین جوانهایی هستند که الآن در راه اسلام فداکاری می کنند. باید وحدت داشته باشید تا حفظ بشوید. دسیسه  ها برای ایجاد اختلاف است. و شما توجه داشته باشید که یک کلمه اختلاف  آمیز از گناهان بزرگی است .» (صحیفه امام، ج 20، ص: 252)

البته در کنار شهوت نفسانی و خودگرایی که زمینه اختلافی این گونه را فراهم می کند، شبهه و خطای در فکر و اختلاف برداشت نیز زمینه تخطئه دیگران و تعارض صنفی، حزبی و ... را فراهم می کند، اما حضرت امام ضمن قبول این واقعیت این گونه اختلاف را که از آن به بحثهای طلبگی یاد می کردند نامطلوب ندانسته و آن را طبیعی می دانستند. به تعبیر دیگر، حضرت امام خمینی(س) در این عرصه وحدت ایدئولوژیک را طلب نمی  کردند و به استراتژی وجه نظر داشتند.

امام خمینی(س) در سالهای آخر حیات خویش به مشروعیت اختلافات ایدئولوژیکی (به معنای سیاسی آن) تأکید می کردند و این نوع اختلاف را زمینۀ بالندگی هر چه بیشتر نظام می دانستند.

طرح محدوده اختیارات ولی امر و اشکالها و انتقادهای شورای نگهبان به امام(س) و پاسخهای حضرت امام به ایشان و همچنین طرح ولایت فقیه در نماز جمعه و پاسخ صریح امام امت در بحبوحۀ جنگ تحمیلی همه نشانگر پذیرش طرح این دیدگاههای مختلف از سوی ایشان بوده است.

هنگامی که یکی از اعضای دفتر امام دربارۀ دو جریان فکری سیاسی موجود جامعه سئوال کرد، امام خمینی(س) وجود هر دو را مشروع دانستند و اختلاف آنان را غیر مضر اعلام فرمودند و در این راه به سیرۀ عالمان سلف اشاره نمودند:

«کتابهای فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه  ها و برداشتها در زمینه  های مختلف نظامی، فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی…   در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی- فقهی در زمینه  های مختلف و لو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.»(همان، ج 21، ص: 176 و 177)

حضرت امام خمینی(س) در ادامه می نویسند:

«شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضع گیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب سستی نظام می شود و این مسأله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است و لو اینکه شکل عقیدتی به آن داده شود، چرا که همه در اصول با هم مشترکند و به همین خاطر است که من آنان را تأیید می نمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم می  سوزد و هر کدام برای رشد اسلام و خدمت به مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیده خود موجب رستگاری است. اکثریت قاطع هر دو جریان می خواهند کشورشان مستقل باشد، هر دو می خواهند سیطره و شرّ زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابان را از سر مردم کم کنند.» (همان ص: 178)

این پیام به خوبی مرز اختلاف مطرود و مطلوب را می نمایاند. از دیدگاه امام در این پیام اختلاف یا اعتقادی است و یا سیاسی، که البته مراد امام از اختلاف اعتقادی، اختلاف در اصول کلی دین چون توحید، نبوت و معاد و امامت و ... است. و لذا اختلاف فقها در تعبیر امام هرگز اختلاف عقیدتی نیست. البته در اصول اعتقادی مورد نظر، اعتقاد به نهضت اسلامی، تلقی از دین به عنوان راهنمای هدایت کل بشر، تلقی مناسب از جهان کفر و سرمایه داری و استکبار و آمریکا نیز مطرح است که در دیدگاه امام(س) هر دو جناح در این اصول مشترک بوده اند.

اما اختلاف مطلوب اختلاف نظر در جزئیات اجرای روشهایی در رسیدن به اهداف مشترک و یا اختلاف دربعضی از اهداف فرعی است. حضرت امام خود در این پیام می نویسند:

«... پس اختلاف بر سر چیست؟ اختلاف بر سر این است که هر دو عقیده شان است که راه خود باعث رسیدن به این همه است .» (همان)

به طور خلاصه، وحدت مطلوب امام، وحدت کامل در عمل و هماهنگی عملی همۀ نهادها و افراد نظام و وحدت اندیشه در اصول کلی اسلام و انقلاب است. اما اختلاف در مکانیزمهای اجرای اصول کلی و در جزئیات دیگر به وحدت مطلوب خللی وارد نمی کند. حضرت امام در توصیه به مسئولین نظام برای نیل به این وحدت عموماً آنان را به  سکوت و ائتلاف و مباحثات راهبری توصیه می کردند.

2 - دعوت مخالفین به اتحاد با امت اسلامی: گروههای ملحد و یا منافق و معاند نظام اسلامی از نصیحت امام بی بهره نبودند، گرچه غالباً گوش ناشنوایشان بهره مندی آنها را ناممکن می ساخت. از توصیه های امام به این گروهها حفظ وحدت با امت و پیوستن به صف ملت بود؛ ملتی که طبعاً عقاید امام را پذیرفته بودند. این دعوت، وحدت ایدئولوژیک (نبوی) است نه وحدت استراتژیک (علوی) و مصلحتی برتر از تصحیح مسیر ناصواب این گروهها وجود نداشت.

3 - وحدت نیروهای مبارز در جهت مبارزه با دشمن: در عصر انقلاب و دوران جنگ یکی از احتجاجهای امام در مقابل کسانی که ادعای وطندوستی و حتی اسلامخواهی داشتند و در ایجاد اختلاف و معارضه فروگذار نمی کردند، تذکر به دشمن مشترک بود. قبل از پیروزی انقلاب، بین دو جناح گروههای سیاسی مخالف غالباً توصیه می شدند که به دریای امت اسلامی بپیوندند و خود را جدا نکنند و هر کدام برای خود حزب و گروه مرامی را انتخاب ننمایند. به تعبیر دیگر، وحدت با آنان پس از پیوستن به ملت امکان
داشت و نه قبل از آن، به همین جهت در سئوالاتی که موضع امام را در شرایط قبل از پیروزی انقلاب در ارتباط با این گروهها می طلبید، حضرت امام پاسخ منفی صریح می دادند. یکی از این سئوال و جوابها را در ذیل می آوریم:

سئوال: حضرت آیت اللَّه، آیا شما علاقه  ای یا اهمیتی به همکاری با عناصر مارکسیستی می دهید و آیا بین هدفهای جنبش شما و مارکسیستها هیچ سازگاری وجود دارد؟ و آیا نسبت به مقاصد شوروی در ایران نگران هستید؟

جواب: هدفهای ما با هدفهای آنها مختلف است. ما متکی بر اسلام هستیم و بر توحید، و آنها مخالف با هر دو آنها هستند. احکام ما احکام اسلام است و آنها اسلام را نمی پذیرند، و لذا ما به آنها نه تنها علاقه مند نیستیم که همکاری هم نداریم و نخواهیم داشت. اما راجع به شوروی، نه، ما نگرانی نداریم. برای اینکه، ملتی که خودش سرپای خودش زندگی می کند کسی نمی تواند در امور آن دخالت کند. (صحیفه امام، ج 5، ص: 181)

 

4 - وحدت امت اسلامی در جهت حفظ منافع مشترک: اینگونه وحدت در دو شاخۀ مختلف: توصیه به دولتها و توصیه به ملتها به پیش می رفت.

امام دربارۀ دولتهای اسلامی می فرمایند:

« دولتهای اسلامی باید به منزله یک دولت باشند؛ کَانَّه یک جامعه هستند، یک پرچم دارند، یک کتاب دارند، یک پیغمبر دارند. اینها همیشه باید با هم متحد باشند، با هم علاقه های همه جانبه داشته باشند؛ و اگر ... این آمال حاصل بشود که بین دولتهای اسلامی از همه جهات وحدت پیدا بشود، امید است که بر مشکلات خودشان غلبه کنند، و یک قدرتی بزرگتر از قدرتهای دیگر در مقابل سایر قدرتها باشند.» (همان، ج 7، ص: 199)

البته این نکته به معنای نفی مرزهای بین  المللی موجود میان کشورهای اسلامی نیست. حضرت امام آرمان واقع گرایانه خود را در وصیت نامۀ سیاسی - الهی خویش به صورت «به سوی یک دولت اسلامی با جمهوری های آزاد و مستقل(همان، ج 21، ص: 448) مطرح نموده اند، و در جای دیگر نیز می فرمایند:

« مرزها جدا، قلبها با هم. مسلمین دارای قدرت بسیار هستند، و دارای خزاین بسیار. چنانچه با هم مجتمع بشوند، چنانچه مسلمین با هم اتحاد پیدا کنند، با حفظ مرزهای خودشان، لکن قلبهایشان با هم متحد بشود، اینها جمعیت بسیار کثیری هستند؛ یک میلیارد جمعیت. شاید الآن بیشتر باشند. و خزاین بسیار دارند. و احتیاج به هیچ کشوری ندارند.» (همان، ج 11، ص: 105)

تئوری سیاسی امام در چگونگی جمع بین استقلال و اندیشۀ انترناسیونالیسم اسلامی قابل بررسی است، و بعضی از نویسندگان مدلهای مختلفی را از آن ارائه کرده اند.

شاخۀ دیگر دعوت، دعوت آحاد امت مسلمان و اندیشمندان اسلامی به بازگرداندن عزت از دست رفتۀ مسلمین است. امام در این باره می فرمایند:

«شما با هم؛ همه مسلمین با هم؛ ما نه با آن یکیش روابطی داریم نه با شما روابطی داریم؛ نه با آن یکی، و ما با همه روابط داریم؛ ما همه شما را عَلَی السِّواء نگاه می کنیم؛ و همه مسلمین در نظر ما اگر چنانچه عمل به احکام اسلام بکنند عزیزند. ما ملت اسلام را، ترکش باشد، عربش باشد، عجمش باشد- از هر ملت- آفریقا باشد، امریکا باشد، هر جا می خواهد باشد، ما ملت اسلام را عزیز می داریم .» (همان، ج 1، ص: 381)

نکتۀ اساسی در بیان و سیرۀ امام آن است که حضرت ایشان هیچ گاه، به دست برداشتن از اصول مذهب اشاره ای نداشتند و وحدت را در زمینۀ همراهی عملی، تصمیمگیری، سیاستگزاری و ... مطرح می کردند. برعکس در مواقع لازم گاه گاه در دوران ولایت ده ساله خویش به ذکر و دفاع جانانه از اصول مذهب تأکید می فرمودند.

البته حضرت امام از انجام آنچه موجب ایذای دیگر مذاهب اسلامی می شد. ناخشنود بودند و بعضی ازمراسم و مرسوم در اقشار متعصب را نمی پسندیدند، اما وحدتگرایی امام تخطی از اصول را به همراه نداشت.

امیدواریم مسلمین جهان در جهت هم آهنگی و وحدت استراتژیک هرچه تمامتر به پیش روند و بردنیای کفر و الحاد پیروز و موفق گردند.

منبع: مجموعه مقالات کنگره بین  المللی امام خمینی(س) و احیاء تفکر دینی15 - 11 خرداد 1376، ، جلد اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(س)، صص 369-382 

 

انتهای پیام /*