حسن پویا: ... الآن تسابق می کنند تمام کشورهای بزرگ برای رابطه پیدا کردن با ایران، این چی است؟ این افراد ایران است؟ این جمعیت کثیر ایران است؟ ایران جمعیتی ندارد در مقابل عالَم. این ایمان جوانهای ماست، این برکات رسول اکرم است، این برکات امام صادق است. این برکاتی است که چشم دنیا را خیره کرده است و همه را مضطرب کرده. آنهایی که گمان می کردند که با یک تشر ایران را می توانند چه بکنند، گمان کردند که حالا هم زمان قاجار است....
امروز ایران بیدار شده است، امروز اسلام در ایران رواج پیدا کرده است. امروز حقیقت ایمان در ایران شکوفایی پیدا کرده است، اینها برکات ایمان است. غافل نباشید از این، برکات وحدت شما در تمام امور است. غافل از این وحدت نباشید، غافل از این حظّ الهی نباشید....
من نمی خواهم در این روز مبارک اسباب افسردگی اشخاص بشوم، لکن می خواهم عرض کنم چرا این قدر ما عقبافتاده هستیم؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم؟ چرا باید وقتی که دنیا به تزلزل درآمده است برای این بی اعتنایی ایران به کاخ سفید و سیاه، چرا ما باید توجیه کنیم مسائل آنها را؟ چرا ما باید این قدر غربزده باشیم یا شیطانزده؟ من هیچ توقع نداشتم از بعض این اشخاص، و لو بعضیشان در نظر من پوچ اند، لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند هیچ توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر امریکا، فریاد می زنند سر مسئولین ما! چه شده است؟
شماها چه تان است؟ چه کردید شماها؟ شماها چرا باید تحت تأثیر تبلیغات خارجی واقع بشوید یا تحت تأثیرات نفسانیت خودتان؟ در یک همچون مسئله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم، وحدت ما این طور شده است و در روزی که هفته وحدت است چرا شماها می خواهید تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می خواهید بین سران کشور تفرقه ایجاد کنید؟ چرا می خواهید دو دستگی ایجاد کنید؟ چه شده است شما را؟ کجا دارید می روید؟ أینَ تَذْهَبُون؟من نمی توانم که آن طوری که می خواهم، با شما صحبت کنم و نمی خواهم در روز عید رنجش برای شما پیدا کنم، لکن شما انصاف بدهید که در یک همچو وقتی، وقت یک همچو اموری است؟!...
من امیدوارم که شما باز توجه کنید به مسائل، توجه کنید به دنیا، توجه کنید به خودتان، توجه کنید به قدرت خودتان. نشکنید این قدرت را، گرچه شماها نمی توانید، لکن نباید یک همچو کاری در ایران بشود. من نمی خواهم دل شما را بشکنم، لکن شما دل ملت ما را نشکنید، شما دل مسئولین ما را نشکنید، شما هی تندرو و کندرو درست نکنید، دودستگی ایجاد نکنید، این خلاف اسلام است، خلاف دیانت است، خلاف انصاف است، نکنید این کارها را. (صحیفه امام، ج 20، ص 163 -160)
آنچه در سطور بالا آمده است سخنان حضرت امام(س) در 29 آبان سال 1365 مطابق با 17 ربیع الاول 1407 ق است.
گرچه سخنان ایشان بدون هیچ مقدمه و مؤخرهای گویای همه مسائل امروز جامعه ما میباشد ولکن یادآوری آنچه در این روزها بر ما میگذرد خالی از لطف نیست.
سخنان امام هشداری حیات بخش و بیداری آفرین به همه مسئولان و دست اندرکاران جامعه، بویژه آنان است که همّ و غمی جز برای خویشتن و فرمان دهندگان خود ندارند. آنان که هیچگاه دغدغه کشور، اسلام و مملکت و مردم را نداشته و ندارند و جز به نفسانیات به چیز دیگری نمیاندیشند و اگر غیر از این بود که این همه کینه و عداوت و دشمنی در بین خودمان بروز نمیکرد و این در حالی است که در سالیان اخیر بلاهایی بر سر این ملک و مملکت و ملّت مظلوم آن رفته که تا قرنها باید پاسخگوی آن بود. همراهی با دشمنان و ابرقدرتها و بویژه اسرائیل چه توجیهی جز پیروی از نفس و نفسانیات دارد.
خط و خطبازیها، گروه بازیها، حزب گراییها، خودی و غیر خودی و دهها عنوان دیگر و بهانههای فراوان دیگری که بسیاری از افراد مخلص، کاردان، دلسوز، مدیر، مدبّر و فهیم را خانهنشین کرده است، زیرا اینان جرمشان این است که مانند ما فکر نمیکنند. آنگونه که میگوییم عمل نمیکنند. بدان شیوه که ما میپسندیم قدم برنمیدارند.
با مرور کوتاه و گذرا بر فرمایشات و پیامهای حضرت امام(س)، بویژه در سالیانی که برخی اختلافات رخ مینمود، در مییابیم که تمام دغدغه آن مرد بزرگ و خدایی نجات مملکت از چند دستگیها و اختلافات و پیروی از نفسانیات بود. بزرگ مردی که هرگز در دل او هوا و هوسی نبود و فریاد همیشه او همدلی، دلسوزی، همراهی و به فکر مردم پابرهنه و بیچاره بودن، بود.
کلمات کلیدی و بلندی که در سخنان ایشان هر از چند گاهی نمایان میشد و به همگان نهیب میزد که منیتها را کنار بگذارید و میفرمود:
همۀ انسانها به این بیماری مبتلا هستند و آن بیماری منیّت است، خودخواهی است.(صحیفه امام، ج 14، ص 172)
در جای دیگری تمام پیروزیهای ملّت ایران را جدا بودن از من میدانست و اینکه جمهوری اسلامی استوار گردید و در جایگاه خودش قرار گرفت به این جهت بود که همه برای اسلام کار کردید و همه با هم بودید:
... قدرت شما نگذاشت این کار بشود [رژیم شاه بر قرار بماند] و این قدرت برای این است که از اول شما دنبال این نبودید که «من»، دنبال این بودید که «اسلام»، دنبال این بودید که «کشور اسلامی». اگر بنا باشد که یک وقت خدای نخواسته، ارتش بگوید «من»، سپاه هم بگوید «من»، بسیج هم بگوید «من»، آن روز است که فاتحۀ همهتان خوانده شده است. (صحیفه امام، ج 19، ص 237)
موضوعی که حضرت امام(س) قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بر آن پافشاری داشتند، عدم اختلاف بین مردم، روحانیون، انقلابیون و گروههای مختلف بود و آن را آفتی بزرگ برای پیروزی میدانستند. از این رو خود ایشان نیز در اختلافات وارد نمیشد و دیگران را نیز به پرهیز از آن توصیه میکرد. حتی دربارۀ اختلاف بین شیعه و سنی نیز میفرمود:
دستهای ناپاکی که بین شیعه و سنی در این ممالک اختلاف میاندازد، اینها نه شیعه هستند و نه سنی هستند؛ اینها دستهای ایادی استعمار هستند که میخواهند ممالک را از دست آنها بگیرند. (صحیفه امام، ج 1، ص 376)
در جای دیگری درباره انبیاء میفرماید:
اگر همه انبیاء جمع بشوند در تهران و بخواهند کار بکنند. بخواهند دخالت در امور بکنند، هیچ با هم اختلاف پیدا نمیکنند، امکان ندارد. برای چه؟ برای اینکه آنها نفس خودشان را کشته بودند و مبدأ خلاف، نفس انسان است. (صحیفه امام، ج 13، ص 198)
بنابر فرمایش حضرت امام(س) که قطعاً برگرفته از آیات قرآن و روایات معصومین(ع) است، همه اختلافات، به نفسانیات و خودخواهیها برمیگردد.
اکنون در این روزگاری که مردم از این همه اختلافات و منیتها خسته شدهاند، بیاییم برای حرمت نهادن به روح بزرگ آن پیرفرزانه و خونهای پاک شهیدان مظلوم و خانوادههای آنان و نیز هزاران معلول و مجروح که بخشی از آنان در بسترهای درد و رنج، غم و اندوه افتادهاند به فکر این مملکت بزرگ و مردم پابرهنه و بیچاره باشیم و از قیامت بترسیم و از همه بلاهایی که بر سر پیشینیان آمد عبرت بگیریم و به سخنان وسواسان خنّاس گوش ندهیم. دین به دنیای دیگران و خود نفروشیم. قدری درنگ لازم است. ای برادر مسلمان، مسلمانی به نام نیست حتی به نماز و روزه نیست. بنا به فرمایش امام معصوم(ع) به کثرت نماز و روزه نیست، بلکه به انصاف، عدل و به فکر دیگران بودن است.
راهی سخت و جانکاه در مقابل همه ماست، فریادهای مظلومان بسیاری پشت سر ماست، فلاکت کشیدگان را پاسخگو باشیم، زجر مندان و دردمندان و بیچارگان را دریابیم. همه مسئولان را از خود بدانیم و برای آنان پشتیبان باشیم و دعاگو؛ و به جای تخریب به تهذیب خود و دیگران بپردازیم.
در خاتمه، تولد بزرگمرد جهان بشریت حضرت ختمی مرتبت؛ پیامبر رحمت و مهربانی و دلسوزی را به همۀ انسانهای شرافتمند شاد باش میگوییم.