بمناسبت آغاز جلسات درس امام در باره ولایت فقیه در مسجد شیخ انصاری:

کلیپ سخنان امام در باره حکومت اسلامی

در اسلام که خوب، ما نزدیک به صدر اسلام هستیم نسبت به انبیاى سلف، حکومت بوده است. یک حکومت گاهى محدود و ضعیف و گاهى خیلى توسعه‏دار. لکن تا آنجا که اسلامى بوده است حکومتها و باز به اغراض دیگرى مخلوط نشده است، آنکه حکومت مى‏کرده است قانون بوده است یعنى اللَّه. غیر خدا کسى حکومت نداشت اصلًا. اینها انبیا و همین طور آنهایى که خلفاى انبیا بوده‏اند، هیچ ابداً از خودشان یک‏ مطلبى یک جریاناتى نبوده است

کد : 49596 | تاریخ : 30/10/1392

«... در اسلام که خوب، ما نزدیک به صدر اسلام هستیم نسبت به انبیاى سلف، حکومت بوده است. یک حکومت گاهى محدود و ضعیف و گاهى خیلى توسعه‏دار. لکن تا آنجا که اسلامى بوده است حکومتها و باز به اغراض دیگرى مخلوط نشده است، آنکه حکومت مى‏کرده است قانون بوده است یعنى اللَّه. غیر خدا کسى حکومت نداشت اصلًا. اینها انبیا و همین طور آنهایى که خلفاى انبیا بوده‏اند، هیچ ابداً از خودشان یک‏ مطلبى یک جریاناتى نبوده است. آنها دنبال این بودند که قانون را اجرا کنند. البته در بعضى از امورى که، امور جزئیه بوده است، خوب، حاکم دخالت داشته است. اما در اصول و در آن چیزهایى که باید در کشورى اجرا بشود، تابع قانون الهى بودند. اصلًا رسول خدا- صلى اللَّه علیه و آله- که در رأس همه است، هیچ وقت یک مطلبى، یک حکمى، یک قانونى نداشته است در مقابل قانون خدا، مجرى قانون خدا بوده است. و تفاوت بزرگى که بین همه رژیمهاى دنیا، به هر قِسمى که مى‏خواهد باشد، تمام رژیمهاى بشرى با هر فرمى که مى‏خواهد باشد و آن رژیمى که الهى است و تابع قوانین الهى است، تفاوت بزرگ این است که تمام رژیمها، آنى که دیگر عدل و داد و خوب است فقط در حدود طبیعت است. شما شاید در هیچ رژیمى پیدا نکنید که حکومت دنبال این باشد که تهذیب نفس مردم را بکند، کارى به آن نداشتند. حکومت دنبال این بوده است که بى‏نظمى نشود. یک کسى در خانه خودش هر کارى بکند تعرضى به آن ندارد.
بیرون نیاید توى خیابان عربده بکشد، و نظم را به هم نزند، تو خانه خودش هر کارى مى‏خواهد بکند آزاد هست، فقط حکومتهاى الهى است که براى اصل مقصد، این بوده است که انسان را آن طور که باید باشد، درست کند. انسان اولش یک حیوانى است، بدتر از حیوانات. اگر سر خود باشد انسان، همین طور بار بیاید، هیچ حیوانى مثل انسان نیست در اینکه در شهوت، در درندگى، در شیطنت. حیوانات دیگر حدود شیطنتشان محدود است. حدود شهواتشان محدود است. حدود آن سبعیتشان. انسان چون یک موجودى است که به حسب خلقت از همه موجودات بالاتر هست. در طرفِ آن طرف، شهوت و غضب و طرف شیطنت و اینها مى‏تواند تا تقریباً لا متناهى برود، حد ندارد. شما مى‏بینید که اگر چنانچه انسان یک- فرض کنید که- خانه‏اى پیدا بکند، دنبال این است که یکى دیگر هم پیدا کند. اگر یک کشورى هم پیدا بکند دنبال این است که یکى دیگر هم پیدا بکند. اگر همه دنیا هم تحت سیطره‏اش باشد به فکر این است که در کره قمر هم شاید باشد، برود آنجا. در مریخ هم باشد، برود آنجا. محدود نیست، نه شهواتش محدود است که با یک حد خاصى بسازد، یکى، دوتا، ده تا، صدتا، و نه طمَعش محدود است که به یک کشور، دو کشور، ده کشور اکتفا کند. انبیا آمدند محدودش کنند؛ یعنى مهارش کنند.
این حیوان افسارگسیخته که به هیچ حدى از حدود محدود نیست، اگر آزاد بگذارند و این را تربیتش نکنند افسارگسیخته است. به طورى که همه چیز را براى خودش مى‏خواهد و همه کس را فداى خودش مى‏خواهد. انبیا آمدند که این افسارگسیخته را مهارش کنند و بیاورند تحت ضوابط و بعد از اینکه آن مهار شد، راه نشانش بدهند براى اینکه تربیت بشود، یک تربیتى که برسد به آن کمالاتى که تا آخر براى او سعادت است.
نه اینکه مطرح دنیاست، فقط این طبیعت است! پیش انبیا این دنیا وسیله است. یک راهى هست، راه هست براى رسیدن به یک مقصد عالى دیگر که خود انسان نمى‏داند و آنها مى‏دانند. آنها مطلعند به اینکه منتهى به چه مى‏شود اگر افسارگسیخته باشد و منتهى به چه مى‏شود اگر مهار بشود از یک راهى که راه هست براى رسیدن به آن درجات عالیه انسانیت.
همه امورى که در نظر این حکومتها مقصد است، در نظر انبیا راه است. تمام دنیا در نظر انبیا خودش یک مقصود نیست. خودش یک محراب و مقصد نیست. خودش یک راه است که از این راه باید برسند به مرتبه‏اى که آن مرتبه، مرتبه عالى انسانى است که اگر یک موجودى، یک انسانى این مرتبه عالى انسانى را به آن رسید، این سعادت دارد و سعادتش محصور به این عالم نیست. در همین عالم هم سعادت دارد اما محصور نیست...».صحیفه امام ج‏11،ص 448 

انتهای پیام /*