هشتم بهمن ماه 57 چگونه گذشت

خبر تعویق بازگشت رهبر انقلاب، آن انبار باروت و آن آتش زیر خاکستر را مشتعل ساخت. تظاهرکنندگان که به سوى فرودگاه مهرآباد در حرکت بودند، همۀ راهها را بسته و محوطۀ اطراف فرودگاه را در محاصرۀ نظامیان می دیدند. فریاد «اللّه‏اکبر» آنها با صفیر گلوله‏ها و رگبار مسلسلها درهم مى‏پیچید

کد : 49654 | تاریخ : 08/11/1392

روز هشتم بهمن ماه 57، فرودگاه مهرآباد همچنان در محاصرۀ تانکها، زره‏پوشها و اتومبیلهاى آتش‏ نشانى بود. کارکنان هواپیمایى ملى با صدور بیانیه‏اى اعلام کردند که: قسمتهایى از هواپیمایى که قرار بود از تهران عازم پاریس شود توسط عمال رژیم شاهنشاهى خراب شده است[1]. از سوى دیگر، جمعى از روحانیون متعهد و مبارز با تحصن در مسجد دانشگاه تهران خواستار بازشدن فرودگاه و بازگشت امام خمینى به وطن گشتند. فرار سربازان، درجه‏داران و افسران جوان از پادگانها و پیوستن آنها به ملت تشدید یافته بود. رئیس ستاد ارتش در کتاب «اعترافات ژنرال» در رابطه با این ماجرا مى‏نویسد:

موقعى که فرودگاه مهرآباد براى جلوگیرى از آمدن خمینى به ایران بسته شد و روحانیون در مسجد دانشگاه متحصن شدند، اخبار روزنامه ‏ها حاکى بود که همۀ افسران نیروهاى سه‏گانه در پایگاههاى خود در تهران، اصفهان، کرمانشاه، دزفول، شاهرخى (همدان)، بندربوشهر و بندر پهلوى اقدام به تظاهرات و اعتصاب غذا نموده‏اند و از این رویداد، بهره‏بردارى تبلیغاتى شدیدى به نفع مخالفین مى‏کردند. اگرچه روابط عمومى ستاد بزرگ بنا به تقاضاى فرماندهان نیرو و اعتماد به اظهارات آنان، خبر اعتصاب پرسنل نیروها را در مطبوعات تکذیب نمود، ولى گزارشهاى اداره دوم، اعتصاب غذا و شرکت در تظاهرات یگانها را تأیید مى‏کرد و حتى در تهران، بوشهر، شیراز و اصفهان برخى از افسران، همافران، درجه‏داران و سربازان با خانواده‏هایشان  به راهپیمایى پرداختند. چون گزارشهاى اداره دوم و نیروها ضد و نقیض بود دستور دادم از ستاد بزرگ، دو هیأت یکى به ریاست سپهبد فیروزمند معاون ستاد براى رسیدگى به وضع پایگاههاى یکم ترابرى و شکارى در تهران و دیگرى به سرپرستى سپهبد رحیمى لاریجانى رئیس اداره یکم ستاد براى رسیدگى به وضع پایگاههاى نیروى هوایى در اصفهان، شیراز و بندر بوشهر اعزام گردند. هیأتهاى اعزامى پس از رسیدگى دستور بازداشت محرکین و مسببین را در پایگاهها صادر کردند، بلافاصله مخالفین،شایعۀ تیرباران 165 نفر از همافران را عنوان و شروع به تظاهرات و تبلیغات شدید علیه دولت و ارتش نمودند[2]»

شاپور بختیار هم در این زمینه در مجلس سنا حضور یافته مى‏ گوید: «درباره محاکمه همافران خبر مى‏دهند که 160همافر اعدام شده‏اند و بقیه هم اعدام خواهند شد، من به خدا قسم مى‏خورم که هنوز یک نفر هم محاکمه نشده است[3]».

بختیار در حالى که فرودگاه مهرآباد را به منظور جلوگیرى از فرود هواپیماى حامل امام خمینى(س) و یارانش بسته بود همچنان به تلاش خود براى باقى ماندن بر قدرت ادامه مى ‏دهد. حرفهاى ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در تهران حاکى از این تلاشها بود:«...بختیار [پس از اینکه با وساطت من موفق به جلوگیرى از استعفاى ارتشبد قره‏باغى از ریاست ستاد شد] گفت: با تدابیرى که پیش‏بینى کرده، پس از مراجعت آیت‏اللّه‏ خمینى اوضاع به نفع حکومت او تغییر خواهد کرد...»

سولیوان که سیاستمدار کهنه‏کار بود مى‏دانست شاپور بختیار هیچ شانسى ندارد لذا به قول خود «به فکر تسریع در اجراى برنامۀ تخلیه امریکائیان از ایران و تقلیل اعضاى کادر رسمى سفارت مى‏افتد».

او در این‏باره مى‏گوید: «...ما برنامه‏اى تنظیم کردیم که اتباع امریکایى را از ایران بسرعت با هواپیماهاى نظامى که بین تهران و آتن پرواز مى‏کردند تخلیه کنیم. با تشدید بحران، ژنرال هایزر هم براى بازگشت از ایران بیقرارى مى‏کرد و در گزارشات روزانۀ خود به واشنگتن درخواست مى‏کرد با خاتمۀ مأموریت وى در ایران موافقت کنند. من هم فکر مى‏کردم که دیگر حضور هایزر در تهران مثمر ثمرى نیست. ولى کاخ سفید هنوز معتقد بود که او مى‏تواند کارها را در تهران سرپرستى کند».

نگرانى دیگر سفیر آمریکا در تهران، سرنوشت برنامۀ فروش سلاحهاى امریکایى به ایران بود. به گفتۀ او: «ارزش قراردادهاى فروش اسلحه امریکا به ایران در آن تاریخ حدود شش میلیارد دلار بود. این قراردادها براساس توافق بین دولتین ایران و امریکا امضا شده بود، ولى طرف قرارداد ما شرکتهاى خصوصى امریکایى بودند و اگر حکومتى که پس از پیروزى انقلاب در ایران بر سر کار مى‏آمد و تصمیم به لغو این قراردادها مى‏گرفت دولت امریکا متعهد پرداخت ارزش قراردادها یا خسارت آن به کمپانیها بود».

سولیوان با توجه به اهمیت موضوع، واشنگتن را در جریان مى‏گذارد و سرانجام موافقت وزارت دفاع امریکا را براى مسافرت یکى از کارشناسان برجسته حقوقى و ادارى وزارت دفاع به نام «اریک فن مار بود» را به تهران جلب مى‏کند. سولیوان معتقد بود که پس از زحمت فراوان موفق شد موافقت‏نامه‏اى براى لغو این قراردادها به امضاى مقامات مسئول ایران برساند و به قول خودش «مالیات‏دهندگان امریکایى را از پرداخت حدود چهارمیلیارد دلار خسارت و ادعاهاى احتمالى کمپانیها از کیسۀ دولت برهاند[4]».

مهندس بازرگان، طى مصاحبه‏اى به تشریح تصمیمات امام راجع به تشکیل شوراى انقلاب و دولت موقت اسلامى پرداخته و گفت: «...در مورد دکتر بختیار باید بگویم که من او را از 34 سال پیش مى‏شناسم و با هم در نهضت مقاومت و در جبهه ملى همکارى داشته‏ایم. او مردى وطن‏پرست!، بسیار منطقى! و داراى تشخیص درست! است. با آشنایى که به سوابق او دارم، قاعدتاً باید خود را در اختیار انقلاب بگذارد و در نتیجه استعفا کند، مگر اینکه در این اواخر، شخصیت او عوض شده باشد[5]

شاپور بختیار در پاسخ به اظهارات مهندس بازرگان گفت: «تمام اراجیف و شایعات استعفاى من و خالى کردن سنگر مقدس قانون اساسى و حرکت به سوى مجهول مطلق، بى‏اساس است[6]

یکى از خبرگزاریها دربارۀ وضعیت کنونى شاه اظهار داشت: «شاه از خیانت دوستان خود، سخت اندوهگین است و به این جهت طى چند روز گذشته حدود 12 کیلو لاغر شده است»!

در تهران هم، عده‏اى از ارتشیان، ساواکى‏ها و وابستگان رژیم شاه در ورزشگاه امجدیه گرد آمده و در پناه نظامیان و عده‏اى از چماقداران به تظاهرات پرداختند و حمایت خود را از دولت بختیار و سنگر قانون اساسى اعلام کردند. این در حالى بود که دهها هزار تن از مردم تهران در خیابانهاى اطراف امجدیه با در دست داشتن عکسهاى امام خمینى(س) به طرفدارى از رهبرى امام تظاهرات کرده و شعار می ‏دادند.

رادیو پاریس اعلام مى‏کند که: سفر امام خمینى (س) به تهران به تعویق افتاده است و امام نیز در پیامى اعلام مى‏دارد:[7] «از اینکه ایادى اجانب، فرودگاههاى سراسر ایران را به روى من بسته‏اند، بناچار تصمیم گرفتم که روز یکشنبه 29 صفر به کشور برگشته و چون سربازى در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزى نهایى ادامه دهم[8]».

حضرت امام شخصاً و براساس معیارها و شناخت دقیقى که از مسائل ایران و جهان داشتند تصمیم گرفتند به ایران بازگردند و این در حالى بود که بسیارى از دوستان امام، حتى نیروهاى تند انقلابى نیز مخالف سفر امام در آن شرایط بحرانى و خطرزا بودند و با پیغامهاى مکرر خویش درخواست تعویق سفر تا زمان انحلال ارتش و کنترل اوضاع را داشتند.

امام خمینى(س) در مصاحبه کوتاه پنجم بهمن خویش عزم راسخ خود را بر بازگشت قریب‏الوقوع به میهن اسلامى ابراز داشته و فرمودند: «من از همۀ ملت ایران تشکر مى‏کنم و در اولین فرصت پیش مردمم به ایران خواهم رفت تا با آنها یا کشته شوم و یا حقوق ملت را بگیرم و به ملت برگردانم».[9]

در حالی که چشمها نگران بود و همه در انتظار ورود رهبر سازش ‏ناپذیر خویش بودند، فعالیتهاى گسترده‏اى از سوى مبارزین براى باز کردن فرودگاهها، همچنان ادامه داشت.

***

هشتم بهمن ماه 1357، روزنامه‏ها خبر دادند که: «سفر امام خمینى دو روز دیگر به تعویق افتاد.» این خبر براى ملت مسلمان ایران، که مشتاقانه چشم به راه مراجعت رهبرشان هستند و خود را جهت استقبال از آن بزرگوار آماده کرده بودند، بسیار تأثرانگیز و نگران‏کننده بود. فرودگاهها هنوز بسته بود[10]. نگرانى و خشم مردم لحظه‏به‏لحظه افزایش مى‏یافت؛ درگیریها شروع مى‏شد و با گذشت چند ساعت، شدت گرفت. در جنگ و گریز خیابانى، دهها تن توسط مزدوران امریکایى به خاک و خون کشیده شدند. شعارهاى پیش با فریادهاى بغض‏آلود تکرار مى‏گرشت: «واى به حالت بختیار، اگر خمینى دیر بیاد»، «اگر خمینى دیر بیاد، مسلسلها بیرون میاد»

تظاهرات و راهپیمایى دیروز ـ 28 صفر ـ که با شرکت میلیونها نفر، در سراسر ایران برپا شده بود، گرچه خبرگزاریها آن را آرام و بدون تشنج مخابره کردند، ولى حرکتى سرشار از بغض و کینه نسبت به دولت بختیار بود. احساسات پرشور موتورسوارها و جوانان دانش‏آموز و دانشجو، که گروههاى متعددى را در میان راهپیمایان تشکیل مى‏دادند، به انبار باروتى شباهت داشت که با کوچکترین جرقه به آتشى گسترده و غیرقابل کنترل تبدیل مى‏شد. تمام مطالب قطعنامۀ هشت ماده‏اى دیروز حاکى از آتشى بود که در زیر خاکستر پنهان شده باشد.

خبر تعویق بازگشت رهبر انقلاب، آن انبار باروت و آن آتش زیر خاکستر را مشتعل ساخت. تظاهرکنندگان که به سوى فرودگاه مهرآباد در حرکت بودند، همۀ راهها را بسته و محوطۀ اطراف فرودگاه را در محاصرۀ نظامیان می دیدند. فریاد «اللّه‏اکبر» آنها با صفیر گلوله‏ها و رگبار مسلسلها درهم مى‏پیچید. در کشتار وحشیانۀ امروز تهران، چندین داروخانه در هجوم مردم جهت کمک به مجروحین خالى شد. درگیریها، حدود ساعت دو بعدازظهر به میدان 24 اسفند (انقلاب) و مقابل ساختمان ژاندارمرى کشیده مى‏شود. سربازان رژیم از پشت‏بام ساختمان ژاندارمرى، مردم را به رگبار گلوله بستند[11].

ارتشبد قره‏باغى، پیرامون حوادث این روز مى‏نویسد: «جریان حادثۀ مقابل ژاندارمرى کشور تا شب ادامه پیدا کرد. خبر این حوادث در تمام خبرگزاریها منتشر شد و مورد بهره‏بردارى مخالفین قرار گرفت. مخالفین از این حادثه که خود به وجود آورده بودند، سوء استفاده نموده بر میزان تظاهرات و اغتشاشات مختلف در شهرها افزودند... در همین روز علاوه بر این وقایع آقاى غلامحسین دانشى [روحانى‏نما] نمایندۀ مجلس شوراى ملى نیز در خیابان مورد سوء قصد قرار گرفته و در اثر تیراندازى زخمى گردید...[12]»

حضرت امام در بیانات هشتم بهمن ماه خود، با توجه به حوادثى که در ایران مى‏گذشت، فرمودند: «...ما مى‏بینیم همان بساطى که در زمان محمدرضا خان ـ شاه سابق ـ بود حالا هم همانها دارد اجرا مى‏شود... آن وقت آدم مى‏کشتند حالا هم آدم مى‏کشند، آن وقت غارت مى‏کردند حالا هم غارت مى‏کنند، آن وقت از اجتماعات جلوگیرى مى‏کردند حالا هم جلوگیرى مى‏کنند...»[13]

این در حالی بود که روحانیت مبارز به عنوان اعتراض به عمل ضد انسانى دولت غیرقانونى بختیار در جلوگیرى از مراجعت حضرت امام، در مسجد دانشگاه تهران دست به تحصن زده و در اعلامیۀ شمارۀ یک خود اعلام مى‏دارند: «...تا بازگشت حضرت آیت‏اللّه‏ العظمى امام خمینى دام ظله به وطن، به آغوش پر از مهر ملت، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار مى‏کنیم و از این محل مقدس در کنار برادران دانشجوى خود، نداى حق‏طلبانۀ خود را به گوش جهانیان خواهیم رساند...[14]». آیت‏اللّه‏ طالقانى طى اطلاعیه‏اى به تأخیرافتادن مراجعت رهبر عالیقدر انقلاب را به اطلاع عموم رسانده و خود ایشان به متحصنین دانشگاه تهران مى‏پیوندند.

بختیار با نوشتن نامه‏اى به حضور امام، درخواست مى‏کند که به وى مهلت کافى براى انجام تغییرات داده شود و تأکید مى‏کند: «...اجازه فرمایید که هر تغییر در نظام مملکت از راه صلح و سلم و آرامش بر طبق سنن دموکراتیک معمولى در تمام جهان انجام گیرد...[15]» و چون از نوشتن نامه نتیجه‏اى نمى‏گیرد، مصمم به عزیمت به پاریس و برقرارى تماس و مذاکرۀ مستقیم با رهبر انقلاب مى‏شود. بیانیۀ نخست‏وزیر مبنى بر مسافرت به پاریس از رادیو و تلویزیون پخش مى‏شود. در قسمتى از بیانیه آمده است: «...تصمیم گرفتم که ظرف 48 ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظم‏له نایل آیم و با گزارشى از اوضاع کشور و اقدامات خود ضمن درک فیض، دربارۀ آیندۀ کشور کسب نظر نمایم...[16]»

ژنرال هایزر که هر روز با فرماندهان نیروها و رئیس ستاد مشترک جلسه مى‏گذارد و آنها را براى اجراى نیات شوم خود آماده مى‏کند، در خاطرات خود مى‏نویسد: «...امید ما این بود که این دیدار، بتواند بازگشت خمینى را به کشور براى دست کم، یک ماه دیگر، به تعویق بیندازد...به نظر من چنین مى‏آمد که اوضاع به دلخواه ما، در حال تغییر بود. اما متأسفانه اگر خمینى ظرف چند روز آینده باز مى‏گشت، همه چیز را خراب مى‏کرد. ما به 30 الى 60 روز وقت دیگر احتیاج داشتیم...[17]»

بعضى از مطبوعات داخلى و اغلب خبرگزاریهاى وابسته به غرب و آمریکا، فرصت را غنیمت شمرده و اقدام به شایعه پراکنى مى‏کنند. تهران ژورنال در مقاله‏اى تحت عنوان «امام خمینى، با پذیرفتن بختیار موافقت کرد»، نوشته بود: «آیت‏اللّه‏ در نظر داشته است، شنبه‏شب، پاریس را ترک گوید، اما ایرفرانس به وى اطلاع داده است که فرودگاه تهران هنوز بسته است...امام خمینى با بختیار ملاقات خواهد کرد[18]»

پیام هشتم بهمن ماه رهبر اندیشمند و آینده‏نگر انقلاب اسلامى، توطئه دشمنان نهضت را با شکست مواجه مى‏سازد. حضرت امام خمینى(س) در پیام خود خطاب به حضرات حجج اسلام تهران و سایر شهرستانها، اظهار داشتند: «آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را با سمت نخست‏وزیرى من مى‏پذیرم، دروغ است بلکه تا استعفا ندهد او را نمى‏پذیرم؛ چون او را قانونى نمى‏دانم... من با بختیار تفاهمى نکرده‏ام و آنچه سابق گفته است که گفتگو بین او و من بوده، دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کنند و مراقب توطئه‏ها باشند.»[19]

رهبر انقلاب در بیانات این روز خود، پیرامون همین موضوع فرمودند: «...من گفتم که اگر دولت بیاید اینجا یعنى رئیس دولت بیاید ـ به قول خودشان ـ بیاید اینجا، تا استعفایش را قبلاً ننویسد و اعلام نکند با من ملاقات نمى‏تواند بکند. این هم که من مى‏گویم استعفا، نه اینکه این معناى واقعى استعفا دارد؛ این نیست. این نخست‏وزیر نیست نه اینکه نخست‏وزیر است و استعفا کند؛ لکن براى حفظ ظاهرى که حالا کلمۀ استعفا را ما هم ذکر مى‏کنیم...»[20]

گزارشهاى رسیده حاکى از این بود که راهپیمایى و تظاهرات ضد دولتى در اغلب شهرستانها جریان دارد. دهها هزار تن از مردم همدان در سرماى 20 درجه زیر صفر، تظاهرات پرشورى راه انداخته‏ بودند و مردم «شاهى» در تظاهرات خود، نام شهرشان را عوض کرده بودند. خبر دیگرى حاکى از این بود که حدود شش هزار کارگر فنى و کارکنان مسلسل‏سازى وابسته به صنایع نظامى، در حال راهپیمایى هستند. یک روز پیش نیز حدود چهارهزار نفر از همافران مدرسۀ آموزش خلبانى هلیکوپتر، پس از برخورد با فرماندۀ پایگاه و به هنگام بازگشت به شهر، با عده‏اى از افراد ارتش درگیر مى‏شوند و...

***

     ...در حالى که مردم ایران، خود را براى برگزارى بزرگترین استقبال تاریخ مهیا مى‏کردند، محل اقامت امام خمینى(س) در تهران تعیین و آماده شده بود. روز سه‏شنبه دهم بهمن ماه، دولت بختیار بازگشایى فرودگاههاى کشور را اعلام مى‏نماید و روز یازدهم بهمن ماه، تیتر بزرگ روزنامه‏ها یکسان بود: «9 صبح فردا، دیدار با امام در تهران»

پیوست ها:

[1]. مطبوعات، 5 بهمن 57 . [2]. اعترافات ژنرال، ص 271 و 272 . [3]. روزنامه اطلاعات، 4 بهمن 57 . [4]. مأموریت در ایران، ص 171 تا 173 . [5]. روزنامه کیهان چهارم بهمن ماه 1357 . [6]. روزنامه آیندگان 4 بهمن 1357 . [7]. کیهان 4/11/57 نوشت: «بختیار اجازۀ پرواز اختصاصى «ایران ایر» براى سفر امام خمینى را نداد، و اعلام کرد تا وقتى که کارکنان هواپیمایى ملى در اعتصاب به سر مى‏برند انجام یک پرواز اختصاصى به پاریس جهت مراجعت امام به وطن امکان ندارد.» کیهان 4/11/1357 نوشت: «به کلیۀ شرکتهاى هواپیمایى بین‏المللى اعلام شد که به تهران پرواز نکنند و از پرواز هواپیماى امام خمینى به پاریس نیز جلوگیرى شد. و در ضمن تانکها فرودگاه مهرآباد را محاصره کردند.» اطلاعات 8/11/1357 نوشت: «فرودگاههاى کشور تا اطلاع ثانوى بر روى کلیۀ پروازهاى داخلى و خارجى بسته است.» این روزنامه از قول خبرگزارى لیبى گفت که جرالد فورد، رئیس‏جمهور سابق امریکا، براى جلوگیرى از بازگشت امام به ایران، در اسوان یک نقشۀ نظامى تهیه دیده است که بسته شدن فرودگاهها جزیى از آن نقشه است. براى توضیح کامل به شناسنامه این سخنرانى رجوع نمایید. [8]. صحیفه امام؛ ج 5، ص  528 . [9]. همان، ص 530 . [10]. در مورد این مصاحبه، حجة‏الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینى در خاطرات خویش مى‏نویسد: «بعد از اینکه فرودگاه تعطیل شد تمام دهکده تقریباً از خبرنگاران سراسر جهان پر شد. من تا آنروز این تعداد خبرنگار و دستگاههاى مخابراتى ندیده بودم، بیش از پنج تلویزیون بزرگ جهان دستگاهها و دوربینهاى بزرگ خود را در وسط خیابان گذاشته بودند و به صورت مستقیم سخنان امام را پخش مى‏کردند، محل برگزارى این مصاحبه در وسط خیابان بود و امام روى بلندى یک پله ایستاده بودند چون منزل به هیچ‏وجه جا نداشت، خیابان به‏طور کامل مسدود شده بود. و این یک پیام کوتاه براى مردم ایران و جهان بود. ساعت این مصاحبه نیم ساعت به ظهر بود، اما تا امام آمدند و شروع کردند پنج دقیقه به ظهر شده بود، حضرت امام در وسط این مصاحبه ناگهان گفته خویش را قطع کرده و فرمود: «وقت نماز است» و همه را رها کردند و براى اداى نماز رفتند.» [11]. مطبوعات هشتم و نهم بهمن 57 . [12]. اعترافات ژنرال، ص 251 . [13]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 546 . [14]. نهضت روحانیون ایران، ج 9، ص 290 . [15]. اعترافات ژنرال، ص 258 . [16]. اعترافات ژنرال، ص 259 . [17]. مأموریت در تهران، ص 227 و 232 . [18]. همان مأخذ، ص 226 . [19]. صحیفه امام؛ ج 5، ص 536 . [20]. همان، ص 549 . 

منبع:  کوثر، شناسنامه سخنرانی های امام خمینی،ج2، موسسه چاپ و نشر عروج،  624-632

انتهای پیام /*