باید کلیات اندیشه امام را شناخت و با مسائل زمانه تطبیق داد

مدیر گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی(س)، معتقد است که برای گریز از بحث و جدل ها در زمینه سیاست خارجی حضرت امام(س)، باید کلیات اندیشه ایشان را به درستی شناخت و آن را با مسائل زمانه تطبیق داد

کد : 49678 | تاریخ : 12/11/1392

 حضرت امام خمینی(س) بنیانگذار عظیم‌ترین انقلاب مردمی قرن بیستم است. اندیشه‌های ایشان چه در زمان حیات و چه زمانی که دیده فرو بستند، در ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بازخوردهای جدی داشت. از این رو روشن شدن زوایای جهان‌بینی حضرت امام خمینی نیازمند واکاوی و بررسی بیشتر است. دیپلماسی حضرت امام خمینی و بویژه دیدگاه ایشان نسبت به روابط با کشورهای غربی و در رأس آنها امریکا چه بود؟ پرسشی که در سال‌ها و بویژه‌ در ماه‌های اخیر محل بحث و مناقشه‌های میان گروه‌ها و احزاب مختلف شد. احزاب و شخصیت‌هایی که می‌‌گویند؛ با وجود اختلاف سلیقه، به اندیشه‌های بنیادی حضرت امام خمینی اعتقاد دارند.  ورق زدن برگ‌های تاریخ معاصر ایران راهی است که می‌توان به مدد آن، زوایای هنوز ناشناخته اندیشه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی را شناخت. دکتر محسن بهشتی سرشت، مدیر گروه تاریخ پژوهشکده امام خمینی(س)، در جرگه نسل انقلابی قرار دارد که هم پژوهش‌هایی در تاریخ معاصر ایران انجام داده و هم در حال و هوای انقلاب اسلامی ایران نفس کشیده است. بهشتی سرشت معتقد است که برای گریز از بحث و جدل‌ها در زمینه سیاست خارجی حضرت امام(س)، باید کلیات اندیشه ایشان را به درستی شناخت و آن را با مسائل زمانه تطبیق داد.

  نظر امام درباره یگانگی با چند گانگی سیاست خارجی بر حسب زمان و مورد

بد نیست برای فهم نگاه حضرت امام، به سابقه کشورهای خارجی‌ در ایران نگاه جدی‌تری داشته باشیم. کشورهای خارجی‌ای همچون روسیه و انگلستان به مدت یک قرن یا بیشتر نفوذ خود را در تمامی عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران تثبیت کرده و آسیب‌های زیادی را به کشور ما وارد کرده ‌بودند و دولت‌های آنها بنا به منافع ملی خود، از برخی گروه‌های داخلی حمایت کرده و برخی را مورد حمله قرار می‌دادند.

 بعد از جنگ جهانی دوم نیروی سومی به نام امریکا در عرصه سیاست خارجی ایران پیدا شد. این کشور بعد از کودتای 28 مرداد نفوذ خود را در دستگاه پهلوی به شکل فزاینده‌ای گسترش داد. قراردادهای گسترده نظامی و اقتصادی امریکا در ایران به خوبی نفوذ گسترده این کشور در ایران را به اثبات می‌رساند. علاوه بر این قراردادها و امتیازات گوناگون، سرکوبی قیام 15 خرداد، تأسیس ساواک بعد از کودتای 28 مرداد 1332، روابط یک‌طرفه و دخالت امریکا در امور داخلی ایران را به خوبی نشان می‌داد. اتحاد دوجانبه که بین استبداد و استعمار شکل گرفته بود، مورد اعتراض جدی مردم ایران قرار گرفت. طبعاً این اعتراض مردم ایران همان موضع انتقادی رهبری انقلاب به عملکرد کشورهای بیگانه در ایران بود. امام خمینی در واقع خواسته‌های ضد استعماری مردم ایران را پیگیری کرده و آن را به صورت مواضع رسمی بیان می‌کردند.البته حضرت امام به عنوان یک رجل دینی مواضع خود را از بطن دین استخراج می‌کردند. در متون دینی اسلام، سلطه اجنبی بر مسلمانان به هیچ وجه پذیرفتنی نیست و این اصل یکی از رکن‌های اصلی حضرت امام برای روابط خارجی محسوب می‌شود. این اصل جزو متشبهات نیست و جزو اصول اصلی مسلمانان است. این موضع روشن دینی، فقط مخصوص ایران نیست. در صد سال اخیر امت‌های اسلامی تا زمانی که اسم استعمار و سلطه بیگانگان پیش آمده به خواست علمای دینی تن در داده‌اند. به عنوان مثال مردم عراق در انقلاب سال 1920 به خواسته علما با نفوذ بیگانگان در کشور خود به مخالفت پرداختند. بنابراین اصل استکبارستیزی حضرت امام(س) به دلیل رفتار ناشایست کشورهای غربی به وجود آمد و حضرت امام نیز با توجه به اندیشه استکبارستیز خود که ریشه دینی و الهی نیز داشت، با روابط یک طرفه و سلطه‌آمیز مخالف بودند.

 اصل استکبارستیزی

بعد از انقلاب اسلامی حضرت امام معتقد بودند که سیاستگذاری‌ها باید بر طبق شرایط جدید شکل بگیرد اما اصل استکبارستیزی که همان نفی سلطه بیگانگان است، باید همواره در نظر گرفته شود. نکته ظریف و منحصربه‌فردی که در فقه سیاسی حضرت امام به چشم می‌خورد، این است که ایشان معتقد بودند استنباط‌های فقهی در زمینه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی باید متناسب با شرایط زمان و مکان باشد. این اصل که بر درنظر گرفتن مقتضیات زمانه تأکید می‌کند، همواره از سوی حضرت امام توصیه می‌شد. این اصل در واقع نوعی واقع‌گرایی و تیزبینی حضرت امام را نسبت به مسائل روز سیاسی و اجتماعی بیان می‌کند. بنابراین حضرت امام هیچ گاه به شکل مطلق و همیشگی ارتباط با کشور امریکا را نفی نمی‌کردند. بلکه در رهنمودهای خود واقع‌بینی و هوشمندی در مقابل نیرنگ خوردن از سوی کشورهای شرقی و غربی را توصیه می‌کردند.

این نکته نیز نباید فراموش شود که حضرت امام همواره ارتباط و تعامل با کشورهای اسلامی را اولویت نظام می‌دانستند. زیرا موقعیت مستحکم در میان کشورهای اسلامی سبب می‌شود که کشورهای اسلامی در پشت میز مذاکره با قدرت و اقتدار ظاهر شده و در کسب منافع خود تواناتر عمل کنند. به همین سبب حضرت امام همواره بر اصل وحدت اسلامی به عنوان اصل استراتژیک تأکید می‌کردند و همواره بر جلوگیری از اختلاف و تفرقه بین کشورهای اسلامی هشدار می‌دادند.

نظر امام درباره ارتباط با کشورهای غربی  به دو شکل «مطلقاً منفی» یا «کاملاً مثبت»

بخشی از این ماجرا به مناقشات حزبی و جناحی یا اختلافات و منافع درون گروهی باز می‌گردد. راه گریز از این مناقشه‌های بیهوده نیز این است که ما با بررسی‌های تاریخی و دقیق، اصول و محکمات اندیشه حضرت امام را در بعد سیاست خارجی درک کنیم. به عنوان مثال ما در زمان حیات حضرت امام صلح نبودند اما در مراحل بعدی دفاع مقدس، زمانی فرا رسید که امریکا خود را به شکل محسوسی وارد جنگ عراق با ما کرد و هواپیمای مسافربری کشور ما را سرنگون کرد و به شکل جدی کشور ما را تهدید نظامی می‌کرد. در این شرایط حضرت امام با در نظر گرفتن «مقتضیات زمانه»، به شکلی هنرمندانه غائله را فیصله داده و دست تعدی بیشتر را از کشور ما کوتاه کردند.

«شرایط زمانه» به معنای شرایط سخت یا غیرقابل فهم نیست. منظور از شرایط زمانه این است که ما در همه حال منافع ملت ایران و در بعد وسیع‌تر منافع امت اسلامی را در نظر بگیریم. ساز و کارهای حفظ منافع ملت در ساختارهای گوناگون نظام همچون مجلس شورای اسلامی و دولت و مجمع تشخیص مصلحت نظام و در رأس همه اینها رهبری نظام آمده است. با این فرمول ما می‌توانیم نظر و منفعت مردم را در حل مسائل دیپلماتیک لحاظ کرده و از خودمحوری و خدای ناخواسته استبداد بپرهیزیم.

بنیانگذار انقلاب همواره بر اصول انسانی تأکید می‌کردند

واقعه تاریخی 13 آبان ماجرایی است که باید در جای خود و در شرایط زمانی خود مورد بررسی قرار گیرد. اگر ما بخواهیم با نگاه‌های امروزی این ماجرا را تفسیر کنیم، قطعاً راه به خطا رفتیم. کشور ما در آن شرایط در تب و تاب انقلاب به سر می‌برد. هنوز نهادهای سیاسی مستقر نشده بودند و ما با دولت موقت، کشور را اداره می‌کردیم. در آن بزنگاه تاریخی امریکا از شاه حمایت می‌کرد و این موضوع سبب ناراحتی ملت ایران از مواضع زورگویانه و استعماری امریکا شده بود. امریکایی‌ها با بلوکه کردن ثروت‌های ایران، ملت را از منافع بحق خود محروم کرده بودند و حتی اجازه نمی‌دادند شاه به ایران بازگشته و به علت اقداماتش محاکمه شود. علاوه بر این، امریکا با حمایت‌های مالی خود شورش‌های داخلی مسلحانه‌ای را ترتیب داده بود که وحدت و موجودیت کشور ایران را زیر سؤال می‌برد. در این شرایط دانشجویان که در انقلاب اسلامی همواره پیشرو بودند، به صورت خودجوش دست به این اقدام زدند. مدارک و اسناد تاریخی نشان می‌دهد که حضرت امام قبل از وقوع این حادثه از این ماجرا اطلاعی نداشتند. نکته ظریفی که فهم ماجرای 13 آبان را آسان می‌کند، حمایت عجیب مردمی از این واقعه است. عکس‌ها و فیلم‌های آن روزگار نشان می‌دهد که مردم دسته دسته به سفارت رفته و این اقدام دانشجویان را تأیید و تقدیر می‌کردند. این حمایت مردمی، حمایت بنیانگذار انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی را نیز در بر داشت و ایشان نیز بر همین اساس این حادثه را تأیید کرده و حتی آن را مهم‌تر از انقلاب اول دانستند زیرا انقلاب اسلامی، رویکرد ضد استبدادی داشت و این اقدام نیز رویکرد ضداستعماری و ضداستکباری داشت. این همان نفی سلطه یکجانبه بود که همواره حضرت امام بر آن تأکید داشتند. ناگفته نماند که بنیانگذار انقلاب همواره بر اصول انسانی تأکید می‌کردند و همواره از خشونت و خونریزی جلوگیری می‌کردند. حمایت‌های صحیح حضرت امام بود که سبب شد به دیپلمات‌های سفارت امریکا هیچ آسیبی نرسد در حالی‌که اگر این واقعه در کشور کمونیستی اتفاق افتاده بود، ممکن بود این دیپلمات‌ها کشته شوند.

تطابق توصیه‌های حضرت امام خمینی با اصول دیپلماسی نوین

حضرت امام یک رهبر انقلابی بودند که کلیات اصلی و مهم را در بعد روابط خارجی مطرح کردند. دیپلماسی یک کشور نیز اصولی است که از درون مقررات و قوانین آن کشور برمی‌آید. مسئولان باید سعی کنند با تفسیر به روزی که مقتضیات زمانه را در نظر می‌گیرد، ساز و کارهای دیپلماتیک را چنان به عمل بنشانند که با اصول و کلیات فرمایشات حضرت امام که یکی از آنها «نفی سلطه‌پذیری» است، متعارض و متناقض نباشد. اگر این شرایط لحاظ شود، منافع ملت ایران به ثمر نشسته و تخطی نیز از فرمایشات حضرت امام صورت نمی‌گیرد.

منبع: روزنامه ایران، مورخ 

انتهای پیام /*