امام خمینی(س)؛ رهبری که وحدت کلمه را معنا کرد

وجود یک رهبر مقتدر و کاریزماتیک به عنوان یک عنصر مهم و تاثیرگذار در پیروزی تمام انقلاب های جهان شناخته می شود، اما بدون شک هرگز نمی توان انقلاب اسلامی ایران را بدون رهبری چون امام خمینی(س) تصور کرد

کد : 49688 | تاریخ : 14/11/1392

با مروری بر تحولات انقلاب های بزرگ دنیا به روشنی می توان دریافت که رهبران به عنوان فرمانده انقلاب، وظیفه بسیج جامعه و مدیریت و هدایت آن را در چارچوب ایدئولوژی و اهداف انقلاب برعهده دارند و این مهمترین مسوولیت آنهاست. در کنار آن لازم است تفسیر و تبیین اهداف انقلاب را عملی کنند و در نهایت به عنوان ناخدای نظام، بعد از پیروزی انقلاب در جهت حفظ وحدت و همبستگی ملی، مهار و دفع جریان های داخلی و خارجی منحرف و ضد انقلاب و مدیریت بحران های پیش آمده بکوشند.

نگاهی به همه انقلاب های بزرگ جهان مثل انقلاب ۱۹۱۷ روسیه،انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه ،انقلاب ۱۹۴۵ چین و انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ ایران نشان می دهد که تنها با وجود عنصر رهبری حرکت های اعتراضی توده های مردم علیه قدرت و نظام سلطه گر به نتیجه رسیده است.در واقع حضور رهبری مقتدر در راس انقلاب هاست که انسجام لازم را میان نیروهای انقلابی ایجاد می کند و انقلاب را در مسیر درست خود نگه می دارد، عاملی که در خیزش های معاصر جهان عرب وجود نداشت و به همین دلیل برخی از آنها یا به نتبجه نرسیدند و یا برای نمونه در کشوری مثل مصر از مسیر خود منحرف شدند.

با توجه به آنچه گفته شده به خوبی می توان دریافت که در هر انقلاب، عنصر رهبری نقش اساسی و تعیین کننده در سرنوشت آن دارد، اما میزان و تاثیر این نقش در هرکدام از آنها و در مراحل مختلف انقلاب ها متفاوت است.

مروری کوتاه بر جریان شناسی مخالفان رژیم گذشته، گروههای ملی مختلفی را به عنوان اولین اپوزیسیون کلاسیک رژیم پهلوی معرفی می کند که از سال ۱۳۲۰ به بعد در سپهر سیاسی این برهه از تاریخ ایران در کنار گروه های مذهبی با معیارهای عصر نوین که به تازگی شکل گرفته بودند، نقش بازی کرده اند.

همزمان با این جریان، حزب توده با شالوده سازمانی قوی و مرام مارکسیستی-کمونیستی با پشتیبانی معنوی اتحاد جماهیر شوروی توانست در اندک زمانی مخالفان رژیم پهلوی را در طبقات مختلف جامعه از نظامیان و فرهنگیان گرفته تا کارگران و کشاورزان گرد سازمان خود جمع کرده و تحرکاتی را علیه رژیم به انجام رساند. این حزب اگرچه پس از ترور شاه در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ غیرقانونی اعلام شد لیکن بازماندگان این حزب در دهه های بعد یا به صورت مخفی به مبارزه تشکیلاتی خود ادامه دادند و یا جذب دیگر گروههای چپ مخالف رژیم شدند. با عملی شدن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، اوج مبارزات ملیون نیز که در نهضت ملی شدن صنعت نفت متبلور شده بود در اندک زمانی توسط رژیم به سقوطی یکباره منجر شده و گروههای منشعب از ملیون نیز عملا نتوانستند مبارزان موثری علیه رژیم شاه باشند. سالهای بعد از این، سالهای قدرت گیری گروههای رادیکال چپ عمدتا با خط مشی مسلحانه بود اگرچه از سال ۱۳۴۲ و متعاقب قیام ۱۵ خرداد در حوزه علمیه قم ، نام امام خمینی(س) به عنوان یک مرجع مذهبی مخالف رژیم شاه بر سر زبانها افتاد و با تبعید امام به عراق و در نهایت فرانسه روز بروز بر نفوذ معنوی و سیاسی امام(س) در میان مخالفان حتی گروههای غیر مذهبی افزوده شد.

در این وضعیت تنها گروه هایی که در مخالفت شاه حتی با وجود رهبری مبارزه را حفظ کرده بودند؛ مذهبی ها بودند که طیف های مختلفی را در بر می گرفتند. این گروهها اگرچه رهبر خود را در تبعید می دیدند لیکن در میان خود رهبران و ایدئولوگهایی چون دکتر علی شریعتی و مرتضی مطهری را داشتند که در کنار دیگر روحانیون و سخنرانان مذهبی، مساجد را تبدیل به مراکز مبارزه علیه استبداد رژیم پهلوی نموده و در خلا ناشی از انهدام دیگر گروهها توسط ساواک نقش پر رنگتری را در مبارزات علیه رژیم ایفا می نمودند.

از سال ۱۳۵۶ به بعد متعاقب تکیه زدن جیمی کارتر به نمایندگی از دموکراتها بر مسند ریاست جمهوری آمریکا و آغاز فشارها به شاه ایران برای بازتر کردن فضای سیاسی، تعداد بسیاری از زندانیان از زندانهای رژیم آزاد شده و در نبود تشکیلات حزبی و گروهی شان با دیدن اقبال عمومی جامعه به رهبری امام خمینی(س) با این موج متحد همراه شدند.

چندی نگذشت که اکثریت مخالفان رژیم از ملیون گرفته تا چپ ها و مذهبی ها همه و همه رهبری واحد حضرت امام خمینی(س) را پذیرفته و تحت لوای مدیریت و شجاعت ایشان به یکباره موج منظم و قدرتمندی را بر پیکره رژیم شاهنشاهی وارد ساختند.

طبیعی است عشق به دین در میان مردم ایران بود که دیگر آلترناتیوهای ایدئولوژیک در مبارزه را بر نمی تافت و از همین رو بیش از پیش در ذیل رهبری امام(س) به عنوان یک مرجع مهم مذهبی جمع می شد و این تنها مربوط به مرکز نشینان نبود بلکه راه امام توانست، به تک تک شهرها، روستاها و همه خانواده های ایرانی رسوخ پیدا کند.

بدون تردید امام خمینی(س) را باید نظریه پرداز انقلاب دانست. مرجعیت دینی وی ،صراحت و قاطعیت بیان ، ویژگی های شخصیتی ایشان و قدرت و نفوذ کلامشان باعث شد که توده مردم، روشنفکران و مبارزان سیاسی حول رهبری این شخصیت جمع شوند و این از ویژگی های انحصاری انقلاب اسلامی ایران است که جهان به آن اذعان دارد. وجود رهبری با اندیشه های معنوی و سیاسی است که با پیوند ناگسستنی میان دین و سیاست، هدایت صحیح جامعه را محقق ساخت.

در واقع نهضتی که از خرداد ۴۲ آغاز و به ۲ ۲بهمن ۵۷ رسید تنها یک نقطه مشترک داشت و آن مرجعیت و رهبری امام خمینی(س) بود . اعتراض در هم کوبنده امام راحل به طرح ˈانقلاب سفید و اعتراض به قانون ننگین کاپیتولاسیون (مصونیت مستشاران امریکایی) و سخنرانی شجاعانه و تاثیر گذار بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران درسال ۴۲ که مصادف با عاشورای حسینی بود، اگر چه به تبعید ایشان از ایران منجر شد ،اما آغاز گر حرکت یکپارچه ملت شد و متعاقب آن انقلاب عظیم امت اسلامی در سال ۵۷ بود.

۱۵ سال دوری از وطن باعث نشد که نقش هدایتگری و رهبری امام خمینی(س) کمرنگ شود، بلکه وی با رهنمودها، سخنرانی ها و در یک کلام هدایت گری هایش توانست در تمام این سالها نهضت مبارزاتی مردم را سامان و به سمت پیروزی هدایت کند. .

درک دقیق از شرایط حساس انقلاب، شناخت کامل از فضای حاکم بر داخل کشور به رغم دوری ‎۱۵ساله از ایران، اعتقاد راسخ به صحت و درستی راهی که در پیش گرفته بود، متکی نبودن به پشتیبانی هیچ قدرت خارجی و اتکا صرف به پشتیبانی الهی و قدرت لایزال مردم مسلمان ایران و سازش ناپذیری دربرابر انواع پیشنهادهای مصالحه و تقسیم قدرت با رژیم تضعیف شده شاه از جمله خصایص بی نظیر امام خمینی (ره) بود که نقش رهبری ایشان را بر یک انقلاب بزرگ در اواخر قرن بیستم جاودانه ساخت.

به همین دلیل مردم ایران از اقشار ، گروه ها و گرایش های فکری مختلف در تمام سال های مبارزه خود با حمل تصاویر امام خمینی(س) و پلاکاردهای حاوی بیانات ایشان در راهپیمایی و تظاهرات اعتراض آمیز علیه رژیم پهلوی شرکت می کردند و به این ترتیب در عمل به رهبری حضرت امام در این نهضت لبیک می گفتند.

اینگونه شد که در ۱۲بهمن ۱۳۵۷ که امام(س) بعد از ۱۵ سال تبعید و زمانی که احساس کرد مبارزات مردم تا یک قدمی پیروزی پیش رفته است، تصمیم به بازگشت گرفت با وجود کارشکنی ها و مخالفت های رژیم، رهبر انقلاب مقتدرانه و پیروزمندانه به میهن اسلامی آمد و مورد استقبال میلیونی مردم ایران قرار گرفت. همه این اقدامات بی شک نشانه ای آشکار از نفوذ و سلطه معنوی ایشان بر قلبها و جان های مردم ایران و هژمونی دانست که در نوع خود کم نظیر است و فقط در اندکی از رهبران انقلابی جهان مشاهده شده است.

نقش بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در جریان انقلاب به ویژه در ‎ ۱۰روز حیاتی و تعیین کننده بعد از ورود ایشان به کشور از ‎ ۱۲تا ۲۲ بهمن ۵۷ که به پیروزی انقلاب اسلامی منجر شد قابل قیاس با هیچیک از انقلاب های جهان نیست.

البته نباید فراموش کرد که اهمیت نقش رهبری امام خمینی(س) در مرحله تثبیت انقلاب اسلامی که از ‎۲۲ بهمن ‎۱۳۵۷تا زمان ارتحال ایشان در‎۱۴خرداد ‎ ۱۳۶۸به طول انجامید نیز کمتر از دو مرحله پیش از پیروزی و مقطع پیروزی انقلاب اسلامی نبوده است. منبع: ایرنا

انتهای پیام /*