امام فرمود:فقط به فکر دفاع از کشور باشید/خاطره

در یک صبح آفتابی اواخر اردیبهشت ماه 1360 وقتی که محسن وزوائی و همرزمانش وارد حیاط زیبای منزل امام در جماران شدند آن بزرگوار را دیدند که در انتهای ایوان رو به حیاط بر روی صندلی ساده ای نشسته بود و با همان عرقچین سیاه سیمای به نورانیت خورشید، با محاسنی سفید...

کد : 49782 | تاریخ : 22/11/1392


به دنبال فتح بازی دراز که در کارنامه عملیاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از آن با نام رسمی عملیات ولایت فقیه یاد می گردد این عملیات رزمندگان جبهه غرب به عملیات بازی دراز معروف شد و مقرر شد تا فرماندهان و نیروهای عمل کننده در این نبرد از افتخار دیدار خصوصی با حضرت امام(س)  در منزل آن امام مجاهدان برخوردار شوند . در یک صبح آفتابی اواخر اردیبهشت ماه 1360 وقتی که محسن وزوائی و همرزمانش وارد حیاط زیبای منزل امام در جماران شدند آن بزرگوار را دیدند که در انتهای ایوان رو به حیاط  بر روی صندلی ساده ای نشسته بودند و با همان عرقچین سیاه سیمای به نورانیت خورشید، با محاسنی سفید و لبانی گشوده و لبخندی نمکین دیده شدند . بلافاصله بچه ها به صف شدند و بنا به رسمی ناگفته قرار شد برای  زیارت حضرت امام حق تقدم به بسیجیان و رزمندگان عادی داده شود.

 محسن وزوائی به همراه فرماندهان وقت عملیات سپاه غرب ، غلام علی پیچک و محسن حاجی بابا فرمانده سپاه شهرستان سرپل ذهاب و هم رزم دیرینه اش علی رضا موحد دانش سریع نیروهای ذوق زده را به صورت ستون به یک خط کردند و آن ها را به سمت ایوان فرستادند. امام (س) ابتداء با هریک از ایشان جمله ای کوتاه را رد و بدل کردند آنگاه دست راست امام بین دست بچه ها قرار می گرفت و آن را به رسم تبرک بر سر روی خود می کشیدند این مراسم بیش از یک ساعت به طول انجامید. وقتی از رزمندگان عادی دیگر کسی نماند نوبت رسید به فرماندهان ؛ نخست غلام علی پیچک پس از او محسن حاجی بابا و سپس علی رضا موحد دانش  خدمت امام رفتند و سرانجام نوبت به محسن وزوائی رسید او پیش رفت و با احترام دست امام را میان دو دست خود گرفت و در حالی که اشک شوق از چشمانش جاری شده بود با صدایی لرزان شروع کرد به صحبت با امام، از شب حمله گفت از شیدائی و رشادت رزمندگان و شرارت و شقاوت دشمن متجاوز و در پایان به تجلی انوار معنوی حضرت مهدی عج در جبهه  ها و امدادهای غیبی الهی  در نبرد اخیر پرداخت. در تمام این لحظات امام (س) با حوصله و لبخندی پدرانه بر لب به محسن می نگریست و به حرفهایش گوش می داد. در آن دیدار همچنین صحبت هایی راجع به مسائل گوناگون جنگ خصوصا فرماندهی بنی صدر بر نیروهای مسلح شد و فرماندهان جبهه ی غرب در آن ملاقات از بنی صدر و موضع گیریهای او نزد حضرت امام گلایه کردند . پس از آن امام با سخنانی دلنشین ضمن تشکر و قدر دانی از رزمندگان از آنها خواست به دور از هیاهوی دنیا طلبان فقط در فکر بیرون راندن دشمن از خاک میهن باشند و صحبتهای امام مانند آبی روی آتش ، شعله های خشم بچه ها را فرو نشاند.  منبع :کتاب ققنوس فاتح ، نگارش گل علی بابائی،چاپ هشتم ص 205 الی 207

انتهای پیام /*