جشن سالگرد سی و پنجمین پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به همت شورای مشورتی اصلاح طلبان قم با سخنرانی آیت الله سیدحسین موسوی تبریزی دبیر کل مجمع مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان اسبق کل انقلاب در زمان امام خمینی (س)، در قم برگزار شد.
به گزارش پرتال امام خمینی(س) ، آیت الله سیدحسین موسوی تبریزی در این مراسم با اشاره به آیاتی از قرآن کریم، اظهار داشت: خداوند است که ما انسانها را بر روی زمین به عنوان حاکم و جانشین خود قرار داده و طبیعتا بر اساس حرکات انسانها و امتها و جوامع، عدهای بر دیگری درجه، عزت و عظمت پیدا میکنند. البته انسانها باید بدانند که این وضعیت، برگ آزادی ما نیست؛ این تفکر که ما دیگر راحت شدیم و هرچه خواستیم انجام دهیم، صحیح نیست؛ بلکه مسئولیت ما تازه شروع شده و وجود ما در این دنیا، برگه مسئولیت ماست، مانند این است که برگه امتحانی به ما دادند که چکار خواهیم کرد.
وی با اشاره به شرایط زمان شاه و مبارزات با رژیم ستم شاهی، خاطرنشان کرد: در زمان قدرت حاکمان جور و ظلم، مثل زمان پهلوی، ما یک طور امتحان میشدیم که البته امتحانمان تنها مبارزه با ظلم و ستم بود، اما بعد از شکست حکومت پهلوی و قدرت پیدا کردنمان، ما به انواع مختلف در حال امتحان شدن هستیم؛ امتحانمان مبارزه با ظلم و جور نیست، بلکه مسائل زیادی است که باید در جامعه ایجاد کنیم؛ روند رشد جامعه، تربیت نسل جوان جامعه، اندیشیدن تدابیری برای نسلهای آینده، استفاده از انواع ثروتهای خدادادی این جامعه و... را باید فکر کنیم، چرا که اگر در هر کدام این موارد کوتاهی کنیم معصیت بزرگی کردیم، چرا که حالا دیگر خدا به ما قدرت داده است.
امام تأکید داشت دولت اسلامی، دموکراتیک است
وی با بیان اینکه امام خمینی(س) در همان فرانسه تأکید میفرمودند که دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است، گفت: این دموکراتیک به معنای واقعی را شما دقت کنید؛ هنوز هم برخی از آقایانی که در قم هم هستند و اخیرا بعد از رحلت امام خمینی(س) هم خیلی انقلابی شدند، میگویند اصلا لفظ دموکراسی نجس است؛ از این لفظها نباید گفت؛ میگویند دموکراسی بر خلاف اسلام است.
دادستان کل انقلاب افزود: امام(س) میفرمودند دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است، و برای همه اقلیتهای مذهبی، آزادی به طور کامل است؛ و هر کس میتواند اظهار عقیده خودش را داشته باشد و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطقها را با منطق جواب خواهد داد.
امام میفرمود کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمیترسد
وی افزود: امام خمینی(س) تأکید دارند که رژیمی که ما میخواهیم رژیم جمهوری اسلامی است؛ در اسلام آزادی به طور مطلق است مگر آنچه به حال ملت و مملکت ضرر داشته و دارای مفسدهای باشد؛ اسلام برای تأمین آزادی، استقلال و عقل است؛ در اسلام شخص اول مملکتش در استفاده از بیت المال با یکی از رعایا فرق نداشت و حتی پایینتر از او در استفاده از مادیات بود؛ آزادی آرا در اسلام از اول بوده است؛ در زمان ائمه ما، در زمان خود پیامبر، مردم آزاد بودند؛ حرفهاشان را میزدند؛ ما حجت داریم، کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمیترسد. اینها فرمایشات امام است؛ این همان آزادی و جمهوریت بود.
آیت الله موسوی تبریزی خاطرنشان کرد: در فرانسه، از امام راحل میپرسند مراد شما از جمهوری اسلامی چیست؟ میفرمایند همین دموکراسی که شما اینجا دارید؛ به اضافه اسلام که ما قانون اساسی را تعیین میکنیم و بر اساس اسلام حرکت میکنیم.
وی با بیان اینکه آزادی یکی از نعمتهای خداست که انسان سرشتش با او آفریده شده است و انسانیت انسان به آن است، خاطرنشان کرد: یادم میآید که شاه میگفت ما به شما آزادی دادیم که حضرت امام(س) فرمود تو کی هستی که به ما آزادی دادی؟ انسان آزاد آفریده شده و هیچ کس نمیتواند بگوید من به انسان آزادی دادم؛ آنهایی که این حرف را میزنند، آزادی انسان را گرفتند، حالا ممکن است روزی قطره چکان بگویند فلان چیز آزاد است؛ آنها این طور حرف میزنند، وگر نه انسان آزاد آفریده شده و هیچ کس نمیتواند جلویش را بگیرد.
امام(س) دلش نمیخواست با آمریکا بجنگد
وی با انتقاد از مواضع برخی از گروههای مخالف دولت در خصوص توافق هستهای جمهوری اسلامی ایران با گروه ۱+۵، گفت: یک جمعی در این مملکت فریاد میزنند همه چیزمان از بین رفت و نابود شد، چرا که سفیران ایران رفتند با منطق و عزت و عظمت با یک عدهای از قدرتهای خارجی صحبت کردند؛ متأسفانه از بعضیها هم میگوید امام خمینی همیشه دلش میخواست که با آمریکا بجنگد؛ تهمت از این بالاتر میشود؟ کی امام(س) دلش میخواست با کسی بجنگد؟ چه زمانی امام(س) گفت ما با آمریکا قطع رابطه میکنیم؟ وقتی امام(س) از فرانسه به ایران آمد و انقلاب پیروز شد، سفارت آمریکا در ایران فعال بود؛ مأمور کمیته با اسلحه حکومت ایران گذاشتند که حتی سفارت آمریکا در ایران را محافظت کنند؟ این حرفها چیست که به منطق جمهوری اسلامی توهین میکنند؟ کی امام دلش میخواست با این جنگ کند، با آن جنگ کند؟ هیچ وقت نمیخواست. حتی امام(س) در رابطه با مسائلی هم که لازم بود یک وقتی در اطلاعیه بفرمایند، به مسئولین مملکتی اعم از وزارت خارجه کشور و... میفرمودند شما بروید کارخودتان را کنید، یعنی راه دیپلماسی را باید انجام دهید؛ منطق و عقل این گونه حرکت کردن را ایجاب میکند؛ تمام اهدافمان که در رابطه با جامعه بین الملل است را باید با رابطه منطقی دیپلماسی دنبال کنیم، مگر اینکه ببنیم واقعا بر علیه منافع کشورمان اقدام کردند و حرف حق ما را نمیپذیرند، که آن یک مسئله دیگر است و معلوم است آن موقع نمیپذیریم؛ تازه آن موقع هم باید ببینیم مصلحتمان در کجاست.
وی با تأکید بر اینکه عهد شکنی در میان همه امتهای گذشته با تمام اختلافات و دینهای مختلفی که داشتند، بسیار زشت بود و گناه بدی محسوب میشد، گفت: لذا اگر با دشمنت هم عهدی بستی تا آن برقرار است شما هم برقرار باش؛ این عهد بستن ولو در جنگ با دشمن، بد نیست، البته اگر مصلحت باشد و مصلحت هم باید رعایت شود و بعد از عهد بستن باید دقت شود؛ این چیزی است که امام خمینی(س) همیشه دنبال آن بود؛ آنجا که مصلحت باشد و مصلحت را توجه کند؛ ممکن بود یک وقتی یک گروهی بگویند این مصلحت است و یک گروه دیگر بگویند آن مصلحت است؛ خلاصه ممکن بود یک گروه برای امام(س) مورد اعتمادتر و مورد وثوقتر باشد و البته ممکن است اشتباه کند، اما امام به متخصصین اعتماد میکرد، نه اینکه صلح را رد کرده باشد.
برای پایان جنگ به امام خمینی(س) نامه هایی نوشته شد
دادستان اسبق کل انقلاب خاطرنشان کرد: یک وقتی مرحوم آیت الله العظمی منتظری نامهای به امام (س) در رابطه با پایان جنگ نوشتند؛ بعد از آن جریان هواپیمای ایرباس که آمریکاییها زدند؛ آن وقت آیت الله منتظری به اینجا رسیده بود که دیگر تقریبا ابرقدرتها، مسلمانان و مخصوصا دو کشور شیعه ایران و عراق را به جان هم انداخته که همدیگر را خودمان نابود کنیم و بالاخره نمیخواهند بگذارند ما صلح کنیم؛ نامهای به امام(س) نوشت و حاصلش این بود که الآن صلاح ما بر این است که قطعنامه را بپذیریم؛ چون قطعنامه قبلا صادر شده بود؛ و بعد بین مسلمانان اتحاد داشته باشیم و اتحاد را بیشتر کنیم و در برابر دشمنان مقتدرتر برخورد کنیم؛ مخصوصا با عراق که شیعه است؛ آن وقت من در مجلس شورای اسلامی، نماینده بودم؛ امام خمینی(س) در جواب نامه آیت الله منتظری، نامه نوشته بودند که در مجلس هم خوانده شد؛ یک جمله مهم آن نامه امام(س) این بود که شما اطمینان داشته باشید و تردید در ادامه جنگ، خیانت به رسول الله (ص) است و شما با همه بزرگیتان مسئولین جنگ را حمایت کنید؛ آیت الله منتظری هم دیگر جواب ندادند. حدود ۱۳ روز پس از نامه آیت الله منتظری و جواب امام به نامه ایشان، امام(س) قطعنامه را قبول کردند؛ یعنی همان شخصیت سیاسی که گفته بودند تردید در جنگ خیانت به رسول الله است همین آدم گفتند من در اینجا حاضرم خودم را فدا کنم و فدا کرد و جام زهر خورد؛ یعنی اینکه، میخواستم در جنگ پیروز شود، اما به خاطر مصلحت مردم، خودم را فدا کردم؛ این یکی از بهترین ویژگیهای رهبر است که ۱۳ روز پیش یک همچین حرفی گفته اکنون بیاید این قطعنامه را قبول کند. چرا؟ روشن است. ما در مجلس بودیم و میدانستیم. آقای محسن رضایی به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران نامهای نوشته بود و حضرت آیت الله هاشمی هم برده بود خدمت امام(س)؛ نامه چه بود؟ این بود که ما اگر سه سال جلوی جنگ را بگیریم و آتش بس باشد و در این سه سال ما ۳۰۰ هزار نیرو جمع کنیم و چندصد هواپیمای جنگی بخریم و... و در این سه سال صدام هیچ کار نکند بعد از سه سال شاید بتوانیم پیروز شویم؛ البته حالا ممکن است الفاظ آن نامهها کمی فرق کند اما مضمون کلی آن همین بود؛ آقای مهندس میرحسین موسوی، آن وقت به امام(س) نامه نوشته بود که از نظر بودجه، ما دیگر هیچ بودجهای نداریم، چون واقعا مسئله فروش نفت بسیار بسیار کم شده بود، تحریمها اثر گذاشته بود و...؛ این دو نامه خدمت امام(س) رفت؛ وقتی امام(س) این دو نامه را دید حجت برایشان تمام شد؛ مصلحت در این بود که قطعنامه را بپذیرد، هیچ اشکالی هم ندارد؛ این بزرگی امام(س) است؛ خودش میگوید جام زهر خوردم؛ به نظر من به همان مقداری که عظمت امام راحل در تحقق انقلاب و در رهبری انقلاب به چشم میخورد، همان مقدار عظمت امام راحل در قبول قطعنامه و پایان جنگ قابل مشاهده است. (منبع: ایلنا)