مبانی سیاست خارجی ایران از دیدگاه امام خمینی (س)

از دیدگاه امام سیاست های غرب در دشمنی با ملت های جهان سوم همواره با افترا، تهمت، حیله، نیرنگ و فریب درآمیخته و به تعبیر دیگر ماکیاولیستی یا همان سیاستی که هدف وسیله را توجیه می کند، است. در این راستا استعمار نوین با به کارگیری قدرت زور و تزویر و فریب ملت ها به دنبال تداوم سلطه و چپاول ثروت های جهان سوم بود

کد : 49807 | تاریخ : 30/11/1392

انقلاب اسلامی بدون نام معمار بزرگ انقلاب امام خمینی (س) در هیچ جای دنیا شناخته شده نیست؛ چراکه اندیشه های ایشان همواره الهام بخش انقلابات جهان بوده و است. جوهره این اندیشه را باید در رد سلطه پذیری و سلطه گری جستجو نمود. بطوریکه امروزه نیز اثرات این تفکر و اندیشه اسلامی در مطالبات مردمی کشورهای منطقه تبلور عینی یافت. باید گفت: که تعریفی که امام از واژه سیاست و حکومت داشتند بسیار متفاوت تر از آنچه در علم سیاست و سیاستمداران به کار می برند، است. در واقع ایشان عنصر دین را وارد سیاست نمود و بحثی را تحت عنوان سیاست الهی و حکومت الهی مطرح ساخت که در قاموس لغات سیاسی از آن تعبیر به حکومت خوبان و صلحا می شد، وی همواره در سیاست سه حوزه را متمایز می ساختند ابتدا سیاست را سیاست شیطان و بعدسیاست حیوان و نهایتاً سیاست الهی که مداوم به دنبال برقراری عدالت واقعی ودفع شر بود. 
از دیدگاه امام خمینی(س) سیاست های غرب در دشمنی با ملت های جهان سوم همواره با افترا، تهمت، حیله، نیرنگ و فریب درآمیخته و به تعبیر دیگر ماکیاولیستی؛ یا همان سیاستی که هدف وسیله را توجیه می کند است. در این راستا استعمار نوین با به کارگیری قدرت زور و تزویر و فریب ملت ها به دنبال تداوم سلطه و چپاول ثروت های جهان سوم بود.
در مرتبه بعدی امام خمینی، به سیاست مادی گرایانه یا همان سیاست حیوانی هم کوچکترین ارزشی در مقام عمل قایل نبودند و از نظر ایشان اندیشه های الهام گرفته از بن مایه های ماتریالیستی؛ هیچ شأن و منزلتی ندارد. اندیشه ای که امام خمینی(س) مبتکر و معمار آن در جهان معاصر بود، تحت عنوان سیاست الهی یاد می شود و منجر به پایه گذاری حکومت اسلامی یا سیاست الهی گردید. 
نکته اساسی که امام همواره در سیاست خارجی بر آن تاکید داشت؛ نقش ملت ها در ترسیم آینده و هموار نمودن بستر مناسب برای حکومت اسلامی است و بحث مردم در این سیاست به قدری است که با مشروعیت سیاست اسلامی به نوعی با هم پیوند خورده است، از این رو می بینیم که در همان وقوع انقلاب اسلامی بحث ارتباط با ملت ها به عنوان عنصر اساسی در سیاست خارجی ایران در دستور کار قرار می گیرد و در این مسیر سیاست و حکومت همان تدبیر امور اداره کشور و جایگاه حکومتی است و مبنای تدبیر در کلام ایشان قسط و عدالت فردی و اجتماعی و ممانعت از تبعیض ها و کج روی در جامعه است. 
برای موشکافی بیشتر دیدگاه های امام خمینی(س) لازم است  در کنار مصادیقی که ذکر شد؛ نگاهی هم به نحوه توزیع قدرت در سطح نظام بین الملل داشته باشیم، نظام بین الملل در زمان وقوع انقلاب اسلامی ایران بر اساس دوقطبی عمل می نمود یعنی جهان کمونیستی به رهبری شوروی سابق و جهان آزاد به رهبری امریکا. و کشورهای دیگر مجبور به تبعیت و پیروی از یکی از قطب های تعریف شده بودند و خارج از این تقسیم بندی ها و بلوک بندی های ابرقدرتهای آن زمان که بین خود انجام داده بودند، هیچ گونه تغییر و تحول اساسی صورت نمی گرفت. لذا جهان سوم برای مبارزه و نیز رشد اقتصادی و توسعه موجب پذیرش یکی از الگوهای رایج سوسیالیستی یا لیبرالیستی بود. تئوری که امام خمینی(س) مبتکر آن در سیاست خارجی ایران و در دنیا بود، نفی گفتمان وضع موجود و تکیه بر گفتمان عدالت طلبانه طرد اساسی خشونت ساختاری نظام دوقطبی است.
به تعبیر دیگر تئوری امام خمینی(س) بر اساس تئوری های انتقادی روابط بین الملل قابل فهم و درک است، تئوری که اساس نظام موجود را قبول ندارد و هدفش نقد نظام موجود است. در این میان ما شاهد خشونت ساختاری در داخل هستیم، خشونتی که ماهیت سلطه گونه میان واحدهای سیاسی کشور را به وجود آورده که با حضور گفتمان انقلاب امام این حوزه کاملاً از هم پاشید. حوزه دیگر جنبه خشونت ساختاری در رابطه ایران و بلوک غرب بود به طوریکه ایران در سالهای 1320 تا 1357 قدرت میان بلوک غرب و شرق تقسیم شده و عمدۀ تلاش امام خمینی نفی این سلطه بود. بنابراین انقلاب اسلامی و گفتمان انقلابی امام ، مدل جدیدی از حکومت بود که آزادی، استقلال و خود اتکایی مشخصات بارز آن را تشکیل می داد. 
نکته دیگر که در گفتمان امام و تبلور آن را در سیاست خارجی نیز می توان مشاهده نمود، نگاه جهانشمول ایشان به مسائل بین الملل است. به طوریکه این رویکرد نه در قالب نگاه  "هابزی "(واقع گرایی) نه نگاه "کانتی" (آرمان گرایی) نمی گنجد، ایشان بر پایان ظلم در جهان و قیام توده ها و حکومت مستضعفین تاکید داشتند و به نوعی استکبار جهانی را عامل اساسی بدبختی ها و تبعیض ها و جنگ ها اعلام می نمودند. از این منظر در دیدگاه امام خمینی(س) آگاهی بخشی به توده ها و ملل مستضعف بسیار مهم قلمداد می شد. در این مسیر برای برپایی عدالت و نفی ظلم در سراسر دنیا امام همواره بر ایجاد طرح نو و تحول آفرینی در کشورهای جهان سوم تاکید می ورزید و تحجر و پذیرش وضع موجود را عامل تداوم ظلم و استکبار جهانی اعلام می کرد. لذا نگرش حضرت امام آگاهی بخشی و بستر سازی حقوقی مثل عدالت، آزادی و سربلندی و عزت است که دین اسلام بارها بر آن تاکید داشته است. به نظر می رسد که الهام بخش بودن رهنمودهای امام خمینی(س) در دنیای معاصر هنوز هم از جایگاه مناسبی برخوردار است. به طوری که خیزش های بخشی از جهان عرب در نفی سلطه و سلطه پذیری و مبارزه با حاکمان ستمکار را می توان نمونه هایی از همین واقعیت ها دانست. 
البته امام خمینی در عرصه عملی حوزه سیاست خارجی هیچ گاه به دنبال اجبار و تحمیل اراده به دیگر کشورها ودشمنی نبودند؛ بلکه هدف نهایی ایشان وحدت واقعی در جهان اسلام ودوری از تفرقه و دو رنگی ها بود. در واقع پس از تغییر نظام شاهنشاهی در سال 1357   ؛برخی از دولت های غربی به دنبال ایجاد جنگ فراگیر وحفظ نفوذ استعماری قبلی در منطقه برآمدند. دراین میان؛ ایشان وحدت وبرادری مسلمین را از دستورات صریح قرآن کریم می دانستند. ازسوی دیگر؛ حفظ نظام جمهوری اسلامی در نزدامام جزء اولویت های اساسی بود. بطوری که ایشان با تشخیص درست مقتضیات زمانی؛ حاضرشدند که با پذیرش قطعنامه 598 از هرگونه آسیب احتمالی به نهال انقلاب جلوگیری کنند. در وضعیت موجود نیز در سایه پایداری ملت ایران بر مواضع عزت مندانه خویش در قبال غرب در بحث هسته ای و تحولات منطقه شاهد تغییر موازنه و معادلات هستیم. گشایش جدید در عرصه سیاست خارجی و اقرار آمریکا به موضع برتر آن پس از روی کار آمدن دولت تدبیر  و امید همه نگاهها را به سوی ایران زمین معطوف ساخته؛ بطوری که به رغم سنگ اندازی درمسیر نقش آفرینی مثبت ایران در تحولات سوریه قراین موجود نشان می دهد که ابتکار عمل در دست ایران است و دولت یازدهم با نصب العین قراردادن وحدت درونی و تعامل با دیگر قوای نظام شرایطی جدید را برای حفظ هویت اصیل انقلاب و ارائه چهره مطلوب از آن نزد مردم دنیا بوجود آورده است .

گرچه در داخل برخی از جریانات سیاسی همچنان در صدند برای تامین منافع جناحی با تبلیغات سو ء مانع از گشایش مشکلات وتعامل با دنیای خارج گردند وبا همجمه رسانه ای برنامه ریزی شده ؛سیاست خارجی وناکارآمدی آن در توافق ژنو 3 به مفهوم دورشدن دولت را از آرمانهای انقلاب ومنافع ملی قلمداد کنند، ولی بی تردید به رغم این تلخ کامی ها؛ دولت یازدهم نشان داده که در مسیر درست انقلاب برای حفظ نفوذ ومنافع خویش در منطقه حاضر به تنش زدایی وایجاد فضای گقتمانی جدید است . و مسیر دولت؛ درراستای گفتمان اصیل انقلاب ومنویات امام (س) ورهبری است

می توان گفت: حفظ پویایی نظام جمهوری اسلامی در عصر حاضر پس از گذشت سی وپنج سال ازپیروزی آن؛ فقط در باز گشت به آرا ودیدگاههای معمار کبیر انقلاب وحفظ وحدت داخلی است. چرا که بر اساس آموزه های اسلام و گفتار و کردار امام(س) دین اسلام نه دین افراط است نه دین تفریط؛ بلکه در همه امور به میانه روی واعتدال عمل کرده است لذا برهمه جناحهای سیاسی واجب است با بهره گیری از آموزه های قرآن و شناخت بزرگانی چون امام از هر گونه غرض ورزی وبرداشت های شخصی و منفعت طلبانه از دین واحکام دوری جویند. ام الفضائل راه میانه واعتدال ودوری از افراط وتفریط در تمام امور است.(منبع: خبرآنلاین)

انتهای پیام /*