یازده ماه حضور امام در قم ، دوره ای سرنوشت ساز برای انقلاب و کشور

حضرت امام قبل از رفتن به قم دو سه روزی را به منزل دامادشان آقای دکتر محمود بروجردی تشریف بردند و پس از استراحت و دید و بازدید از خانواده به مدرسه آمدند و از آنجا به قم رفتند

کد : 49859 | تاریخ : 06/12/1392

پرتال امام خمینی-محمد رجائی ­نژاد: «من از عواطف هموطنی هاى خودم، قمی ها [تشکر مى‏کنم‏] من قبلًا گفته بودم که از قم «عِلم» منتشر مى‏شود، از قم «قدرت» منتشر شد. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من پانزده سال- یا قدرى بیشتر- از شما دور بودم لکن دلم اینجا بود.» (صحیفه امام، ج6، ص277)

امام خمینى پس از بازگشت از تبعید چهارده ساله به کشور (12 بهمن 57)، حدود 28 روز در تهران، مدرسه علوى (و رفاه) اقامت داشتند و از همان جا انقلاب را رهبری کرده و به پیروزی رساندند. سپس دهم اسفند 1357 به کانون انقلاب اسلامی یعنی شهر قم عزیمت و تا دوم بهمن 1358 در این شهر سکنی گزیدند و دوم بهمن 58، به سبب بیمارى قلبى به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند. پس از بهبودی بنابر صلاحدید مسؤولین و پزشکان معالج، جهت ادامه درمان و نیاز به مراقبت دائمی، همچنین به دلیل نبود امکانات پزشکی کافی در قم، از بازگشت به شهر قم منصرف شدند. لذا مدتى در محله دربند تهران، سپس تا آخر عمر عزیزشان در منطقه جماران تهران ساکن بودند.

در این نوشته نگاهی خواهیم داشت به یازده ماه حضور و فعالیت حضرت امام در شهر قم.

مقدمه

اگر قطعات و برش های مهم و تأثیرگذار تاریخ را در ترازوی تحقیق بنهیم و به دیده تدقیق و انصاف بنگریم، نقش بزرگ و راهگشای هر مقطع در شناخت و فهم دقیق تحولات و جریانات و رخدادهای تاریخی مشخص می شود. همچنین به نوعی مددکار درک و فهم بهتر تحولات فعلی هم خواهند بود. تاریخ معاصر ایران، به ویژه دوران نهضت امام خمینی مثل پازل (جورچین) از قطعات کوچکتری تشکیل شده و انسجام و معنی پیدا کرده که بدون وجود و حضور هر قطعه، پازل تاریخ انقلاب کامل نخواهد شد. یکی از این قطعات مهم و محوری، قطعه یازده ماه حضور امام در قم است. دوره ای سرشار از حوادث و وقایع تأثیرگذار و گاه نقطه شروع حوادث دیگر و سرنوشت ساز برای انقلاب و مردم ایران.

دوره ای که سرنوشت و آینده انقلاب اسلامی در آن رقم خورد و تک تک روزهای آن شاهد چندین دیدار و مذاکره و سخنرانی و تلگراف و پیام و نامه حضرت امام بود. روزهایی که تعیین کننده اهداف و خط مشی انقلاب نوپای مردم ایران بود. مهمترین اقدامات و فعالیت های حضرت امام در این این ایام بود. در درجه اول بستر سازی برای تأسیس نظام جمهوری اسلامی به همراه مردم که با نخستین انتخابات بعداز پیروزی انقلاب در 12 فروردین 1358 رقم خورد و طی پیامی ضمن تبریک این رخداد بزرگ، رسماً تشکیل حکومت جمهوری اسلامی را اعلام نمود.

حکم تشکیل مجلس بررسی و تصویب قانون اساسی کشور، فرمان تأسیس کمیته امداد و افتتاح حساب 100 امام (بنیاد مسکن)، تشکیل جهاد سازندگی، قطع رابطه با مصر، حمایت از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران و... از جمله حوادث و اقدامات امام در این ایام بود که در یازده ماه قم انجام گرفته است.

با توجه به همین وقایع و حوادث مهم پیش آمده و تصمیمات سرنوشت­ سازی که حضرت امام در مدت 327 روز (یازده ماه) حضورشان در قم گرفته و مطالب و خاطراتی که شخصیت ها و افراد مختلف در این باره بیان کرده اند، این نوشته تنظیم شده و هدف آن بررسی و بازنویسی و نقل خاطرات این مقطع از تاریخ انقلاب اسلامی به صورت مختصر و گذرا است.

علل رفتن امام خمینی به قم

عده ای فکر می کردند دوری امام از تهران – مرکز فعالیت دولت موقت – باعث هرج و مرج و خودکامگی بعضی از اعضای دولت موقت خواهد شد. اما عده ای خوشحال، چونکه به عناوین مختلف، گاه در پرده و گاه آشکارا عنوان می کردند که وجود امام مانع حرکت قاطع دولت در برابر نابسامانی هاست، نظرشان این بود که امام خودش به تنهایی یک ملت و یک دولت است که اگر فرمانی صادر کند، دولت قادر نیست روی آن فرمان فرمان دیگری صادر کند. لذا از رفتن امام به قم بسیار خوشحال شدند. (گام به گام با انقلاب، ج2، ص51 تا 58)

با اینحال حضرت امام، اقامت در شهر قم را برگزید. امام سعى داشت موضع نظارت عالیه بر مسائل داشته باشد و کمتر در جریانات مداخله نماید. لذا عازم قم شدند، با اینکه خروج امام از تهران و اقامت در قم، دسترسى مرتب رهبران به ایشان را که مراجع مستقیم و فیصل امور بودند کاهش داد. (هاشمی و انقلاب، ص 169)

ولی امام طبق نظری که همان روز اول بازگشت (12 بهمن) داشتند عمل نمود. حضرت امام غروب روز 12 بهمن در یک سخنرانی برای جمعی از طلاب قم که در مدرسه علوی تهران به حضور ایشان رسیده بودند نوید دادند که  «من ان شاء اللَّه بعد از چند روز دیگر مى آیم خدمت شما به قم، ان شاء اللَّه آنجا در خدمتتان خواهم بود. امیدوارم که همه مان با هم در یک صف باشیم؛ نه جلو و عقب، در یک صف همه با هم به پیش برویم و ان شاء اللَّه مقاصد شرعى اسلامى را به پیش ببریم. من خادم شما هستم.» (صحیفه امام، ج6، ص23)

آقای صادق طباطبایی، یکی از فعالین انقلاب و یاران و نزدیکان امام، نظر دیگری دارند. ایشان معتقد است: در جریان بازگشت امام به قم در برخى روزنامه ها کلمات ناشایست و تحلیلهاى نادرستى نوشته مى شد، از جمله اینکه دولت دلش مى خواهد امام در دسترس نباشد و به قم برود تا دولت در تهران آزادى داشته باشد. این جور عبارتها خلاف واقع بود و نتیجه اى جز تحریک مردم نداشت. 

از برنامه ‏هاى مهم امام در قم این بود که علما و روحانیون به دیدن ایشان مى رفتند گه گاه در بعضى از این محافل و نشستها مطالبى نقل مى‏شد که آموزنده و جذاب بود. (خاطرات صادق طباطبایی، ج3، ص 265)

قم در کلام امام

حضرت امام در سخنانىکه در جمع گروهى از مردم مختلف قم بیان فرمود،صفات ارزشمند در باره ‏این شهر، حوزه علمیه قم و مردم آن به کار برد: «قم حرم اهل بیت است. قم مرکز علم است. قم مرکز تقواست. قم مرکز شهادت و شهامت است. از قم، علم به همه جهان صادر شده است و مى شود و از قم شهامت به همه جا صادر مى شود. قم شهرى است که در آن ایمان و علم و تقوا پرورش یافته. از آن وقتى که قم بوده، قم از زمان ائمّه اطهار مورد توجه اسلام بوده است. از قم تقوا، شجاعت، شهامت و همه فضایل به همه جا صادر مى شود و صادر خواهد شد. علمایى که در قم من ادراک کرده ام کسانى بودند که در دنیا نمونه بودند، در علم و در تقوا. من امیدوارم که ادامه پیدا کند این علم و تقوا در شهر شما تا زمان ظهور امام زمان- سلام اللَّه علیه. من هر جا باشم، قمى هستم و به قم افتخار مى کنم. دل من پیش قم است و قمى. و دل من پیش همه اهل تقوا و همه کسانى [است‏] که به اسلام خدمت مى کنند. من گرچه از قم مع الأسف، تا یک مقدارى دور هستم، لکن به حسب قلب، نزدیکم... سلام من را به اهل قم برسانید... .» (صحیفه امام، ج13، ص165)

همچنین در سخنى دیگر، قم را شهرى همیشه پیشقدم در نهضت معرفى مى کند و مى فرماید: 

من در این حالى که هستم- و ملاحظه مى‏فرمایید- کمتر موفق شدم که برادرهاى قمى خودم را از نزدیک ببینم. و آن علاقه‏اى که من به این جوانها دارم، البته به همه جوانها لکن قم که محل خود ماست و ما سوابق زیاد با این آقایان داریم، علاقه خودم را به آنها تقدیم کنم.(صحیفه امام، ج10، ص 372)

این توجه و نظر امام به قم سبب شد تا آن رهبر فرزانه، شهر قم را «نمونه‏» معرفى کند و بفرماید:

«من خوشحالم که بعد از سالهاى طولانى در میان شما رفقا- جوانان- هستم. من همیشه در فکر ایران و در فکر وطن خودم- قم- بودم و هستم و دعاگویم. شما مى دانید که قم مرکز تشیع از زمان حضرت صادق- سلام اللَّه علیه- حدود آن زمان، مرکز تشیع بوده است و از قم تشیع به سایر جاها رفته است. علم هم از قم به جاهاى دیگر منتشر شده است و بحمداللَّه شجاعت و زحمت در راه اسلام و فداکارى هم از قم منتشر شد. قم مرکز همه برکات است. خدا شماها- قمى ها- را براى ما حفظ کند.» (همان، ص411) 

آماده ­سازی قم، جهت ورود حضرت امام

جمعی از شاگردان و یاران دوران مبارزات حضرت امام، از موقعی که (در دیدار 12 بهمن طلاب) که نظر حضرت امام نسبت به برگشت قم را شنیده بودند، چشم انتظار و لحظه شمار ورود ایشان بودند. ستاد استقبال تشکیل داده و برنامه ریزی دقیقی انجام داده بودند. 

آیت الله محمد یزدی از اعضای محوری ستاد می گویند: «بنده ریز این مسائل را با آقاى اشراقى در میان گذاشتم و در خصوص کلیات هم نظر آقاى منتظرى را جویا ‏شدم. حتى یک بار به اتفاق آقاى منتظرى به مدرسه فیضیه رفتیم و خود را به لب پنجره کتابخانه که مشرف به حیاط فیضیه بود، رساندیم. در آنجا به اتفاق آقاى منتظرى در جاى فرضى امام ایستادیم. من گفتم: «فرض کنید الآن امام تشریف آورده اند و مى خواهند از اینجا با مردم صحبت کنند. لب این پنجره که عملى نیست.»

در نهایت قرار شد که جایگاهى اختصاصى براى امام درست کنند. چند روز بعد طرح این جایگاه را نزد آقاى منتظرى بردند. آقاى منتظرى به من گفتند: «شما دستور ساخت این جایگاه را بده! وقتى آماده شد، من هم مى آیم و نگاه مى کنم.» حاصل کار جایگاهى بود که شما عکس آن را در تصاویر مربوط به آن ایام دیده اید. این جایگاه داراى پله هایى از آهن بود و امام مى توانستند بعد از اتمام سخنرانى شان از طریق این پله‏ها پایین بیایند و سپس از راه پله هاى کتابخانه فیضیه بالا بروند و در اتاقى که براى ایشان در قسمت کتابخانه در نظر گرفته شده بود، استراحت کنند.

بعد از آماده شدن جایگاه، یک روز به اتفاق آقاى منتظرى به مدرسه فیضیه رفتیم. بعد به مسجد اعظم رفتیم و قسمتهایى را که براى عبور حضرت امام در نظر گرفته بودند و حتى دیوارهاى مزاحمى را که برداشته بودند. به هر تقدیر این مرحله هم به پایان رسید و ما آماده استقبال از امام شدیم. (خاطرات آیت­الله یزدی، ص 272 تا 275)

ورود حضرت امام به قم

امام خمینى از روز 12 بهمن 57، پس از بازگشت از تبعید چهارده ساله  تا دهم اسفند 1357 در تهران، مدرسه علوى (و رفاه) حضور داشتند. از همین مکان انقلاب را رهبری کرده و به ثمر رساند، و براى نظم و اداره جامعه و گذر از بحران انتقال قدرت، دولت موقت را تشکیل داد و با استقرار حکومت انقلابی و به امید اینکه با تشکیل دولت موقت اوضاع سر و سامان می گیرد و کم کم انقلاب تثبیت شده و مشکلات با حمایت و رهنمودها حل خواهد شد، و بنابه وعده ای که داده بود، بیست و هفت روز پس از ورود به ایران عزم قم کردند. برنامه بازگشت با دو روز تأخیر از سه شنبه هشتم به پنج شنبه دهم اسفند 1357 موکول گردید و دهم اسفند 1357 به کانون انقلاب اسلامی یعنی شهر قم عزیمت نمودند.

پیش از ترک تهران در یک پیام چهارده ماده ای تذکرات مهمی را خطاب به ملت و دولت دادند، از جمله در فرازهای نخست آن گقتند: «در این موقع که قصد تشرف به قم- حرم اهل البیت علیهم السلام- را دارم لازم است از ملت بزرگ ایران عموماً تشکر نمایم.» (صحیفه امام، ج6، ص261)

به هر حال مردم قم پس از سالها دوری، برای استقبال از امام آماده بودند. در دست همه گل میخک سرخ و بر لبانشان خنده ای شادمانه و در چشمانشان نور امید دیده می شد و با تمام وجود به امام خوش آمد می گفتند. شهر قم را آنچنان شور و هیجان و شادمانی فرا گرفت که گویی در این شهر هیچ مادر داغدیده به یاد فرزند از دست رفته نیست؛ غم را با دیدن امام امت از یاد برده؛ هیچ فرزند یتیم و پدر مرده ای وجود ندارد، زیرا آنان با آمدن امام خود را بی پناه نمی دیدند.

خبر بازگشت امام به قم، باعث شد گروه کثیری از طبقات مختلف مردم از شهرهای اطراف نیز برای استقبال از امام به این شهر بیایند. شادی وصف ناپذیری سرتاسر قم را فرا گرفته بود. با آن که امام چراغانی و تشریفات رسمی را خوش نداشتند و فرموده بودند از آن پرهیز شود، بیشتر مغازه ها و سر در خانه ها با چراغ های رنگارنگ تزئین شده و خیابانها و میادین سراسر با بیرق های سبز و تصاویر کوچک و بزرگ امام آراسته شده بود. دهها تن از خبرنگاران داخلی و خارجی میهمانان قم، چه خبرنگاران و چه مسافران شهرها، به رایگان پذیرایی می شدند، و هزینه خورد و خوراک و اقامت آنان را مردم قم بر عهده داشتند. غذا می دادند، شربت و شیرینی پخش می کردند، آب و چای می آوردندو...

روزنامه کیهان (پنج شنبه 10/12/57) در گزارش اختصاصی از این سفر نوشت: «شهر مقدس قم که از ۱۹ دی ماه سال گذشته نخستین جرقه انقلاب را برافروخت و کانون تظاهرات خونین شد، امروز زندگی تازه را آغاز می کند. شهری که از ۶ ماه پیش زندگی گذشته را کنار گذاشته و یکپارچه در خدمت انقلاب بوده، امروز با خونی تازه حیات را از سر می گیرد و پذیرای رهبر انقلاب است. حضرت آیت الله خمینی پس از یک اقامت ۲۸ روزه در تهران، بامداد امروز با اتومبیل به قم عزیمت کردند. جنب و جوش زیادی در شهر به چشم می خورد. در تمام طول خیابان های قم به خصوص خیابان های مسیر، جمعیت کثیری از مستقبلین دیده می شود. نظم و آرامش به شدت رعایت می شود.»

یکی از یاران حضرت امام که از جمله افراد دخیل در انتقال ایشان به قم بودند در خاطراتشان می گویند:

حضرت امام قبل از رفتن به قم دو سه روزی را به منزل دامادشان آقای دکتر محمود بروجردی تشریف بردند و پس از استراحت و دید و بازدید از خانواده به مدرسه آمدند و از آنجا به قم رفتند.

برنامه انتقال با هماهنگی که با حاج احمدآقا و نهایتاً حضرت امام شد، قرار بر این شد که حضرت امام سه روز به منزل صبیه شان همسر آقای محمود بروجردی برای استراحت تشریف ببرند و یک شب هم برای خداحافظی به مدرسه علوی تشریف بیاورند و صبح روز بعد عازم قم شوند. بنابراین با یک اتومبیل بنز به طرف منزل آقای بروجردی حرکت کردیم. یک اتومبیل پژو ما را همراهی می کرد. منزل آقای بروجردی در سه راه ضرابخانه بود. وقتی به آنجا رسیدیم حاج مهدی عراقی از اتومبیل پیاده شد. ماشین پژو را مرخص کرد، چون قرار بود هیچ کس به جز بنده، شهید عراقی و حاج احمدآقا از محل استقرار حضرت امام مطلع نباشد. وقتی به منزل آقای بروجردی نزدیک شدیم از آنجا که منتظر ما بودند به مجرد رسیدن در حیاط باز شد، من با دنده عقب وارد خانه شدم. بنا شد طبق قرار عمل کنیم. حتی آشیخ حسن صانعی که در دفتر امام بودند از این جریان اطلاع نداشت. به طوری که ایشان به من مراجعه کرد و گفت: امام کجا تشریف بردند؟ من که نمی خواستم در این باره حرفی زده باشم، ایشان را نزد حاج احمدآقا فرستادم.

این سه شب بی اتفاق نبود. روز سوم که قرار بود به منزل آقای بروجردی برویم، متوجه شدیم محل پر از جمعیت است. فهمیدیم که بند آب رفته است. جریان از این قرار بود که روبه روی منزل آقای بروجردی یک مدرسه دخترانه بود. حضرت امام هم عادت داشتند بعد از صرف غذا پیاده روی کنند. خانه شمالی بود و درحالی که در حیاط منزل پیاده روی می کردند از طبقه دوم مدرسه دخترانه، بچه ها امام را می بینند و همه آن منطقه با خبر می شوند. ازدحام جمعیت به حدی بود که میسر نشد من و شهید عراقی حضرت امام را با اتومبیلی که برای انتقال ایشان به مدرسه علوی در نظر گرفته شده بود، ببریم، لذا اتومبیل را کناری قرار دادیم و به طرف منزل آقای بروجردی پیاده حرکت کردیم. تمام منطقه از جوان های ژ۳ به دست که از پادگان ها به غنیمت گرفته بودند، پر بود. من چون با آقای بروجردی دوست بودم، به شوخی به ایشان گفتم: محمود! این چه کاری بود کردی؟ تو چه بلایی به سر امام آوردی؟ او هم گفت: به من چه، خودش کرده. گفتم: چطور خودش کرده؟ گفت: آقا در حیاط پیاده روی می کردند بچه ها از طبقه دوم مدرسه، امام را می بینند و هجوم می آورند تا اینکه همه منطقه فهمیدند. گفتم: خب، حالا چه کار کنیم؟

برای این کار چند تا از جوان هایی را که اسلحه ژ۳ در اختیار داشتند صدا کردیم تا بیایند و راه را باز کنند. آنها هم راه را باز کردند و ما به داخل رفته و امام را سوار کردیم. مردم به محض اینکه امام را دیدند ریختند روی کاپوت و سقف ماشین. سرانجام با کلی مکافات از آن منطقه خارج شدیم و امام را آوردیم مدرسه علوی. حضرت امام شب را در محلی که برای ایشان تدارک دیده شده بود، خوابیدند.

روز پیش از عزیمت به قم، به نخست وزیری رفتم و دو دستگاه اتومبیل سواری بنز از آقای مهندس صباغیان تحویل گرفتم. یکی از آن ماشین ها بنز ۳۰۰ ضد گلوله بود. ابتدا حضرت امام ساعت حرکت از تهران به قم را ۹ صبح تعیین کردند. من خدمت شان عرض کردم اگر مردم مطلع شوند نمی گذارند شما از تهران خارج شوید، لذا از ایشان خواهش کردم موافقت کنند تا ساعت هفت حرکت کنیم که قبول کردند. شب را در مدرسه علوی خوابیدیم. صبح زود از خواب بیدار شدیم. ماشین هایی را که از نخست وزیری تحویل گرفته بودم آماده کردیم. آب و روغن ماشین را نگاه کردم. خودم هم راننده اتومبیل بنز ۳۰۰ که حضرت امام در آن تشریف داشتند، بودم. در این اتومبیل حضرت امام و حاج احمدآقا و من بودیم و در ماشین دوم که همراه ما بود مهدی عراقی و چند نفر دیگر بودند. البته برای بردن حضرت امام به قم پیشنهاد هلی کوپتر هم داده بودیم، اما حضرت امام قبول نکردند و فرمودند: احساسات مردم را نمی شود نادیده گرفت. در عین حال با هوانیروز صحبت کردیم که سه هلی کوپتر همراه ما باشد که اگر مشکلی پیش آمد از آنها استفاده کنیم. هلی کوپترها در مسیر ما از حسن آباد به طرف جاده قدیم در حرکت بودند تا اگر ما نیاز داشتیم از آنها استفاده کنیم، در دسترس باشند. ما پیش بینی همه چیز را کرده بودیم. حاج احمدآقا هم یک آلبومی از اداره اطلاعات آورده بود که سوابق پرونده حضرت امام در آن بود و در حال بررسی آلبوم اسناد در اتومبیل بودند. بحمدالله ما از تهران به سلامتی بیرون آمدیم. وقتی وارد جاده قدیم قم شدیم یک مقدار خیالمان راحت شد، ولی هر جا مردم می فهمیدند اتومبیل بنز حامل حضرت امام است سر از پای نمی شناختند. مخصوصاً وقتی به حسن آباد رسیدیم، دیدیم که در اطراف خیابان مردم صف کشیده اند. در همین هنگام امام به من فرمودند: آقای توکلی! [توکلی بینا] آهسته بروید. ایشان که در صندلی جلوی اتومبیل نشسته بودند با مردم سلام و احوالپرسی کردند و به احساسات آنها پاسخ گفتند تا اینکه به پادگان منظریه قم رسیدیم.

در آنجا چند دقیقه ای استراحت کردیم. دیدیم که جمعیت زیادی از قم برای استقبال حضرت امام آمده اند و امکان اینکه بگذارند اتومبیل حضرت امام حرکت کند نیست، بنابراین از یک دستگاه آمبولانس اتاق دار که همراه ما بود استفاده کردیم و حضرت امام را با آن از منظریه حرکت دادیم. آمبولانس های اتاق دار چون ارتفاع داشت هرچه جمعیت فشار می آورد، مشکلی پیش نمی آمد.

آیات عظام گلپایگانی، نجفی، شریعتمداری و مدرسین حوزه علمیه و تعداد زیادی از روحانیون و مردم علاقمند به حضرت امام به مسجد امام حسن مجتبی(ع) تشریف آورده بودند و منتظر تشریف فرمایی حضرت امام بودند. امام در مسجد استراحت کوتاهی کردند و با آقایان مراجع و بزرگان و مدرسین حوزه علمیه و طلاب دیدار کردند سپس با همان آمبولانس حضرت امام را به سمت قم حرکت دادیم و به محلی که برای ایشان در نظر گرفته شده بود تشریف فرما شدند. خانواده امام هم به طور همزمان به قم آمدند. (دیدار در نوفل لوشاتو،خاطرات آقای توکلی بینا،ص306)

طبق برنامه ریزی ستاد استقبال قم، قرار بود حضرت امام در منزل یکی از افراد فعال انقلاب که موقعیت خوبی داشت مستقر شوند. «این منزل در داخل خیابان بهار (ساحلی و نزدیک حرم مطهر) در نزدیکى منزل آیت اللّه‏ سلطانى طباطبایى ـ پدر خانم حاج احمد آقا ـ بود. حضرت امام چند روز آنجا اقامت داشتند سپس به جاى دیگرى رفتند.» (خاطرات خادمان و پاسداران، 106و 107)

اقامتگاه امام در قم

خانه ای که مدت زمان 11 ماه آفتابی را در خود جای داد که پرتو آن هزاران فرسنگ را نور­افشانی و جهانی را روشن و انقلاب نوپای ایران را رهنمون و بیمه کرد، مِلک یکی از شاگردان و یاران ایشان، آیت الله محمد یزدی بود. خانه ای که سرنوشت و آینده انقلاب اسلامی در آن رقم خورد و روزانه شاهد چندین دیدار و مذاکره و سخنرانی و تلگراف و پیام و نامه و... بود.

آیت الله یزدی در خاطرات خود گفته اند: من این موضوع را با آقایان اشراقى و منتظرى در میان نهادم و مجدداً به یاد کوچه هاى تنگ یخچال قاضى افتادیم و به حاج احمد آقا هم گفتیم که: «آیا فکر اجتماع مردم را کرده اید و مى دانید مردم چقدر به مشکل برخواهند خورد؟» احمد آقا گفت: «مى دانید که وقتى امام حرفى را بزنند دیگر بالاى حرف ایشان نمى شود حرفى زد. خلاصه ظرف همین دو سه روز باید در این خصوص فکرى کرد.» به ناچار موافقت کردم و از احمد آقا خواستم که کسى را با ما همراه کند؛ تا به اتفاق دنبال خانه مناسب ترى بگردیم.

قرار شد احمد آقا خودش با ما همراه شود. شروع کردیم به دیدن خانه. در مسیر خیابان بهار، منزلى پیدا کردیم که از نظر ما بسیار مناسب بود و صاحبش هم از صمیم قلب ابراز کرد که «منزل من در اختیار شما. تا هر وقت که خواستید، مى توانید از اینجا استفاده کنید.» حاج احمد آقا گفت: «اینجا براى امام مناسب نیست. ولى براى مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا باشند، بهتر است.» بعد از من خواست که با صاحبخانه وارد صحبت شوم. من هم گفتم: «آقاى صاحبخانه! خودت را براى تخلیه خانه آماده کن!» گفت: «هر وقت شما امر بفرمایید، من یک روزه اینجا را خالى مى کنم.»

از بابت منزل خانواده امام خیالمان راحت شد. ماند منزل خود امام. دوباره شروع کردیم به جستجو اما خانه اى که باب میل حاج احمد آقا باشد، پیدا نکردیم. تا این که مرحوم احمد آقا گفتند: «اگر موافقید برویم منزل خود شما را هم ببینیم.» گفتم: «منزل ما فوق العاده کوچک است و بعید است به درد شما بخورد.» گفت: «دیدنش ضرر ندارد.»

احمد آقا منزل را دید و چند روز بعد اطلاع داد که امام فرمودند: «به منزل آقاى یزدى مى رویم»، با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که این افتخار نصیب من شده است ولى متعجب از اینکه چطور حضرت امام این جا را بر آن منزل مجلل و بزرگ براى سکونت خود و خانواده شان برگزیده اند گفتم: «حاج احمد آقا! اینجا خیلى کوچک است. چه طور مى خواهید رفت و آمدها را تنظیم کنید؟» گفت: «به هر حال امام فرمودند به آنجا نقل مکان مى کنیم.» من هم گفتم: «بسیار خوب! پس من این جا را ظرف چند ساعت تخلیه مى کنم.»

گفت: «خودت کجا مى روى؟» گفتم: «اینجا قم است و من با اکثر آنها آشنایى دارم. جایى را پیدا مى کنم.»

گفت: «ما به این صورت راضى نیستیم. باید بدانیم که وضعیت شما چه مى شود. آقاى اشراقىِ ما یک منزل خالى دارد. اگر مایل بودید، مى توانید موقتاً در آنجا ساکن شوید؛ تا بعد ببینیم چه مى شود.» گفتم: «بسیار خوب!»

بیست و چهار ساعت بعد خانه را خالى کردیم و در اختیار امام قرار دادیم و خودمان به منزل آقاى اشراقى رفتیم. در اولین جلسه اى که بعد از استقرار امام در منزل ما به خدمتشان رسیدم، در اتاق دم درب، نشسته بودند و من به ایشان گفتم که «براى من بسیار مایه افتخار است که شما در منزل ما ساکن شده اید. البته ما هم آواره نشدیم و در منزل آقاى اشراقى هستیم که خیلى اعیانى تر از اینجاست.» (خاطرات آیت­الله یزدی، ص 279 تا 282)

قصد اولیه امام این بود که به طور دائم در قم اقامت کنند. اما به دلایلی میسر نشد. از جمله؛ بخاطر بیماری قلبی ایشان و نبود امکانات پزشکی در قم؛ برای تثبیت انقلاب و وحدت و انسجام بین گروهها و احزاب انقلابی نیاز بود که حضرت امام در مرکز باشند؛ فعالیت گروهکها و احزاب مخالف و احتمال بروز خطر برای انقلاب نوپای مردم؛ حضور سران و رهبران و انقلابیون جهان برای ملاقات با امام و سران انقلاب؛ عدم توانایی دولت موقت در اداره کشور به گونه ای که در ملاقاتی که آقای بازرگان با امام داشت، گفته بود: «شما در قم نشسته اید و می خواهید حکومت کنید؟ ما هر روز باید این راه را بیاییم و برویم. امام خمینی لبخندی زده و فرموده بودند: «فعلا که همین جا هستیم. (خاطرات یزدی، ص 277) و دلایل دیگر که نیاز به بررسی دقیق و تحلیل مناسب دارد .

در نهایت 11 ماه بعد، 2بهمن 1358 در اثر ابتلا به بیماری قلبی و لزوم معالجه در تهران، قم را ترک و به این شهر بازگشتند و تا پایان عمر پربار خویش در تهران اقامت گزیدند.

رهبری و زعامت 11 ماهه در قم، در یک نگاه

رهبری و زعامت حضرت امام در این یازده ماه حضور در قم به قدری مهم و سرنوشت ساز بوده است که پرداختن به آن در یک مقاله امکان پذیر نیست. ان شاءالله بزودی به صورت یک کتاب مستقل منتشر خواهد شد. اما برای اطلاع خوانندگان محترم به صورت آماری و مختصر اقدامات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی امام را معرفی می کنیم.

برای اطلاع از حجم فعالیت های امام در این مدت همین کافی است که کل؛ بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، نامه ها، احکام، اجازات شرعی و سخنرانی های حضرت امام از اول سال 1312ش تا رحلت (خرداد 1368) در 22 جلد (صحیفه امام) گردآوری شده است. از این 22 جلد حدود دو جلد و نصفی از آن شامل 45 سال می شود؛ از اول سال 1312 تا آخر 1356ش. حدود 2 جلد آن مربوط به سال 57 است. اما حدود 7 جلد آن اختصاص دارد به مقطع حضور 11 ماهه امام در قم (از صفحه 269 جلد 6 صحیفه تا صفحه 124 جلد 12). این نشان از حجم عظیم دیدارها و ملاقات ها، احکام و پیام ها و... دارد.

فعالیت های سیاسی و اجتماعی امام در آیینه آمار و ارقام:

ـ تمام سخنرانی ها و بیانات امام خمینی در قم؛ 590 مورد

ـ احکام صادره از سوی امام؛ 216 مورد

ـ پیام های صادره؛ 141 مورد

ـ نامه های ارسالی؛ 86 فقره

ـ مصاحبه ها، اعم از داخلی و خارجی؛ 25 مورد

ـ اجازات شرعی؛ 13 مورد

ـ تلگراف؛ 9 مورد

ـ استفتائات؛ 8 مورد

ـ گفتگو: 3 مورد

ـ فرمان؛ 2 مورد

ـ وصیتنامه: 2 مورد

ـ تقریظ؛ 2 مورد (بر قانون اساسی و متمم قانون اساسی)

ـ وکالتنامه؛ 1 مورد.

انتهای پیام /*