افتخارات یادگار امام منحصر به مبارزات وی با رژیم ستمشاهی و تلاشهای بسیار مؤثر او در دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی نمیشود. ایشان از پیروزی انقلاب در سال 57 تا رحلت امام در سال 68 قریب 11 سال لحظه لحظۀ عمرش را در کنار امام و همراه و همفکر و انیس امام سپری کرده است. درک فیض حضور مردی که هر نَفَسش عبادت و ذکر خدا بود و محضرش سرشار از معنویت و اخلاص و عبودیت، و مجلسش جلسۀ هدایت امور امّت اسلام، نعمت و افتخاری بود که بیش از هر کس نصیب احمد شده بود. او مراقب حال و همدم کسی بود که میلیونها انسان مؤمن همه روزه دعا میکردند که خداوند تمام عمرشان را با لحظهای از عمر او معاوضه کند و چه سعادتی داشت آن یادگار نور: هر صبح چهره ملکوتی خمینی را دیدن و بر دستی که جز در برابر خدا هرگز تسلیم نشد، بوسه عشق زدن و هر آنچه که راه را بر اجرای کامل آرمانهای امام هموار میکرد فراهم آوردن، در سختیها و میدانهای پرمخاطره سپر بلای او شدن، پیامگذار امانتدار او بودن و خلاصه از همه چیز خود گذشتن و تمام قامت هر روز و هر ساعتِ زندگی را در خدمت روح خدا و در اطاعت از آن راهبر سترگ سپری کردن افتخار و امتیازی است که به فرمودۀ رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی از وی چهرهای بیبدیل ساخته است.
او با تأسی به پدر بزرگوار خویش و بهره گرفتن از شیوۀ مدیریت عالی امام، دفتری را مدیریت میکرد که با همه کوچکی فضا و کمی امکانات و نیروی انسانیش گستردهترین و مطمئنترین رابطه را بین امام و مردم و مسئولین برقرار ساخته و کاملترین خدمات اطلاعاتی و ارتباطی را به رهبری انقلاب ارائه مینمود. دفتر امام خمینی جایگاهی بود که در ادوار پرحادثه و پرخاطره انقلاب، کانون توجه دوست و دشمن بود. چه تلاشهای گسترده اما بینتیجهای که گروهها و گروهکهای ضد انقلاب داخلی و سازمانهای جاسوسی جهانی بکار بردند که راهی برای نفوذ در آن بیابند اما با وجود آنهمه تجربه و امکانات و موفقیتهایی که آنان در موارد دیگر داشتند و از همین ناحیه نیز ضربههای جبرانناپذیری در موارد دیگر وارد ساختند، در دفتر امام و جماران تمام راهها برویشان بسته بود و تا آخر نیز بسته ماند. نه هیچیک از طرحهای ترور و بمبگذاری و نه هیچیک از طرحها و نه تلاشها و توطئهها برای بدنام کردن نام دفتر و چهرههای خدمتگزار این دفتر و نه آفتهای طبیعیای که غالباً اگر در چنین مراکز حساسی مراقبت دقیق نباشد گریبانگیر میشود هیچیک نتوانستند راهی به دفتر امام بیابند و این موفقیت حقیقتاً مرهون اشراف و نظارت دقیق امام و تدبیر فرزند با کیاست ایشان بود. زمانی ارزش این نقش و درایت و تدبیر مدیریتی فرزند امام آشکار میشود که بر عمق دشمنی و حجم توطئههای دشمنان امام و انقلاب در 11 سال حاکمیت امام، و ضربههایی که جریان نفوذ و تخریب و ترور در مراکز دیگر زده است آگاه باشیم و از سوی دیگر به دشواری کار نیز واقف گردیم که روشهای حفاظتی و نظارتی میبایست به گونهای اِعمال شود که به رابطۀ گسترده و بینظیر رهبری انقلاب با مردمی که هر روز به دیدار امامشان میشتافتند و هر روز صدها نامه به محضرش تقدیم میداشتند و به رابطه مسئولینِ بخشهای مختلف نظام با امام کمترین لطمهای وارد نسازد.
مرحوم حاج احمدآقا به کمک تنی چند از یاران امام دفتری را مدیریت میکرد که روزانه میبایست نامههای بیشمار اداری و شخصی را واصل و مطالعه و دستهبندی نموده و خدمت امام عرضه دارد که از سراسر کشور و جهان خارج به زبانهای مختلف میرسید که مطالب آنها از مهمترین مسائل نظام و انقلاب در داخل و خارج تا نامههای عادی و درد دلها و شکوهها و تقاضاهای مردم را شامل میشد، و از سوی دیگر تنظیم دیدارهای روزانه اقشار مختلف مردم با امام، دیدارهای مسئولین و مدیران با امام، برقراری ارتباطات با مراکز مهم تصمیمگیری نظام و جبهههای جنگ را در برنامه کار خود داشت و در همین حال گردآوری اطلاعات و دستهبندی آنها از خبرها و گزارشها و رخدادهای سیاسی و اجتماعی داخل و خارج کشور از لابلای دهها تلکس و بولتن و گزارش و اخبار مربوط به رسانههای بیگانه و ارائه آنها به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و در سوی دیگر اخذ وجوهات شرعی از نمایندگان امام و مردمی که حضوراً به دفتر مراجعه میکردند و نظارت بر مصرف دقیق آنها بر طبق نظر حضرت امام و یا پاسخگویی به سؤالات شرعی و استفتائات مردم و در همین حال تلاش بیوقفه در جهت پاسخ گفتن به انتظار یکایک آحاد جامعه اسلامی در مراقبت و حفظ سلامت قلب تپندۀ انقلاب اسلامی و ناکام ساختن طرحهای توطئۀ سوء قصد نسبت به جان امام، اینهمه خدمات ارزنده در شرایطی انجام میگرفت که حضرت امام اجازه نمیدادند حصاری بین او و مردم و مسئولین و جریانهای مختلف فکری جامعه کشیده شود، دست زدن به هر کاری که بوی تشریفات و تجملات داشت و زندگی بس ساده و زاهدانه امام را تحث تأثیر قرار میداد در محضر آن عزیز ممنوع بود و کسی یارای مخالفت نداشت. آن حضرت در مصرف وجوهات و بیتالمال بسی حساس و محتاط بود و کمترین تخلفی را از احدی نمیپذیرفت. در چنین شرایطی ارائه آنهمه خدماتی که دفتر امام در طول دوران حاکمیت ایشان موفق بدان گردیده است تنها از سرپنجه تدبیر و هوشمندیِ کسی ساخته بود که امام را به درستی و در تمام جهات شناخته باشد، عاشق و مطیع او باشد و خدمتگزاریِ به امام را خدمت به جهان اسلام و انقلابِ رهاییبخش اسلام بداند و به فدایی کردن خویش در این مسیر افتخار ورزد و از هر جهت امین و مورد اعتماد امام، و محرم اسرار اوباشد.
یادگار امام مرحوم حاج احمد آقا با چنین خصائلی و با چنان عشق و اعتقادی بود که بعد از پیروزی انقلاب 11 سال بیوقفه با امام، و همدم امام بود و با آنکه از شایستگیهای برجستهای برخوردار بود که میتوانست او را در تصدی مسئولیتهای بالای نظام اسلامی قرار دهد اما او ابا ورزید و خود را وقف امام کرد.
و را «رازدار» و «امین امام و انقلاب» خواندهاند. در وصف امانتداری او همین شهادت امام کافی است که میفرماید:
«من خدای قاهر حاضر منتقم را شاهد میگیرم که احمد از آن روزی که در کمک اینجانب در بیرونی مشغول ادارۀ امور من بوده تا الآن که این ورقه را مینویسم قدمی یا قلمی برخلاف گفتار و نوشتار من برنداشته و با وسواس عجیب در کلیه گفتارهای من یا نوشتههای من سعی نموده که حتی یک کلمه بلکه گاهی یک حرف را که به نظر او محتاج به اصلاح است بدون اذن من تصرف نکند.»[1]
ایشان یک مشاور امین و وفادار برای حضرت امام بودند و فراتر از نکته مهم بالا، گوناگونی فراوان وظایف دفتر رهبری و جنبههای متنوع سیاسی و فرهنگی این وظایف، شرایط استثنایی کشور به هنگام اوایل انقلاب و نیز در طول جنگ، کاملاً نشان دهنده نقش استثنایی مرحوم حاج سید احمد آقا در طول انقلاب است.
[1] . صحیفه امام، ج 20، ص 442.