در خانه دل، ما را جز یار نمى ‏گنجد

عارفان سینه چاک کوى دوست، همواره خواسته ‏اند این شعله‏ ها را با زبان استعاره و تشبیه بیان کنند؛ اما از آنجا که وصف آنچه در درون و خلوت این سالکان مى‏ گذرد، به زبان میسر نیامده، به تعابیر اکتفا کرده ‏اند

کد : 50049 | تاریخ : 18/01/1393

پرتال امام خمینی(س)-سید احمد خمینى: (۱) در عالم کائنات آنچنان که هر ذره ‏اى را جلوتى است و در نهانخانۀ اسرار آن نیز خلوتى است که ره مى ‏پوید از ثرىٰ تا به ثریا و خورشید خلوتى دارد که شعله ‏هاى عشقش ذوب مى‏ کند همۀ آنچه را که تمناى حضور در حریم او را دارند و آنجا فقط ذکر است و تسبیح؛ زیرا که: اِنْ مِن شَئٍ اِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِه:[1]

عارفان سینه چاک کوى دوست، همواره خواسته ‏اند این شعله‏ ها را با زبان استعاره و تشبیه بیان کنند؛ اما از آنجا که وصف آنچه در درون و خلوت این سالکان مى‏ گذرد، به زبان میسر نیامده، به تعابیر اکتفا کرده ‏اند.

حافظ مى ‏گوید:

 «زین آتش نهفته که در سینۀ من است

 خورشید شعله ‏اى‏ست که در آسمان گرفت»

 و عارفى گفته است:

 «در خانه دل ما را جز یار نمى ‏گنجد

 چون خلوت یار اینجاست اغیار نمى ‏گنجد»

 و مرشد و مراد و پیر عارف دلسوختۀ زمان ما که همۀ شعله ‏هاى عشق و رنج نهفته در دل و سینۀ خود را از ما پنهان داشته بود، مى ‏گوید:

«در خلوت مستان نه «منى» هست و نه «مائى»»

و با نفى همۀ مظاهر وجود مادى، خلوت خویش را فانى فى‏ اللّه‏ و محو در جمال دوست مى‏ بیند، او که کوله ‏بارى از همۀ رنج هاى اسلاف خویش را در هدایت نسل عصیانگر و اغفال شده قرن ما تا آخرین لحظه ‏هاى حیات مادى یک تنه بر دوش داشت و شبهاى آخر عمر خود را چون همیشه با تکبیر و تسبیح به پایان برد، خلوتى داشت راه نایافتنى.

خلوتى که شعله‏ هاى آتش عشقش جگرسوز شد و با عروجش جان و دل شیفتگان را ذوب کرد و سوگ او اسطوره ‏اى شد بر زمین و اکنون ما و این راه پرگردنه: وَمَآ اَدْرَئکَ مَاالْعَقَبَةُ فَکُّ رَقَبَةٍ.[2]

و او بود که این گردنه را پیمود و سلاسل و اغلال بردگى را پاره کرد و قرن ما قرن خمینى شد، خمینى که خورشید پرفروغ معرفت و رهایى انسان شد و نام و یاد او فروزنده ‏تر از خورشید در پهن دشت اندیشۀ بشر امروز مى‏ درخشد. 

(۱)- این متن مقدمۀ کتاب خلوت خورشید چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام است و به قلم حجت‏ الاسلام والمسلمین سید احمد خمینى به رشته تحریر در آمده است.

[1] اشاره به آیۀ 44 از سورۀ مبارکۀ اسراء: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمٰواٰتُ السَّبْعُ وَالْاَرْضُ وَ مَنْ فِیهِنَّ وَ اِن مِّنْ شَئٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لٰکِنْ لاّٰ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ اِنَّهُ کٰانَ حَلیِماً غَفُوراً: هفت آسمان و زمین و هر چه در آنهاست، همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند، و موجودى نیست در عالم، جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست؛ ولیکن شما تسبیح آنها را فهم نمى ‏کنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است.

 [2] و چگونه توان داشت که آن عقبۀ تکلیف و ایمان چیست؟ آن بنده (در راه خدا) آزاد کردن است (بلد / 12 ـ13)

 منبع: مجموعه آثار یادگار امام، ج1، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س) ص333 و 334

انتهای پیام /*