دیالوگ جالب سرهنگ مولوی با امام در زندان/خاطره

امام خمینی در سخنرانی مشهورشان ، ضمن صحبت از ماجرای جنایت بار فیضیه وقتی می خواستند از سرهنگ مولوی نام ببرند، فرمودند: آن مردک آمد در مدرسه فیضیه حالا اسمش را نمی برم. آن وقت که دستور دادم گوش هایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم

کد : 50064 | تاریخ : 23/01/1393

 سرهنگ مولوی  فرمانده کماندوهای شاه در مدرسه فیضیه و رئیس ساواک تهران بود. حضرت امام خمینی  در سخنرانی مشهورشان ، ضمن صحبت از ماجرای جنایت بار فیضیه وقتی می خواستند از  سرهنگ مولوی نام ببرند، فرمودند: آن مردک آمد در مدرسه فیضیه حالا اسمش را نمی برم. آن وقت که دستور دادم گوش هایش را ببرند، آن وقت اسمش را می برم.با دستگیری امام در 15 خرداد مرحوم حاج آقا مصطفی از حضرت امام نقل کرد در همان ابتدای  استقرار در زندان، سرهنگ مولوی وارد شد و با همان ژست  قلدر مآبانه  و بی ادبانه ای که داشت ، با لحن مسخره آمیزی گفت: آقا تازگی دستور نداده اید که گوش کسی را ببرند؟ ،  امام بعد از چند لحظه سکوت؛ با آرامش سرشان را بلند می کنند و با لحنی مطمئن و محکم می فرمایند : هنوز دیر نشده .و هنوز مدتی نگذشته بود  که ستاره ی بخت سرهنگ مولوی افول کرد و بعدی چند شایع شد که در حادثه ی  سقوط هلی کوپتر  هلاک شده است  بدین گونه بدون آنکه  خیلی دیر شود گوش او بریده شد.

حجت الاسلام رحیمیان ، حدیث رویش ،مرکز اسناد انقلاب اسلامی ص 68

 منابع مرتبط:خاطرات خادمان و پاسدارن

انتهای پیام /*