راهبردهای نظارتی ـ حمایتی به کار گرفته شده توسط حضرت امام(س) برای بقا و اصلاح ارتش

اگر در زمان رژیم شاه تلاش امام(س) در جهت خروج ارتش از سلطۀ خارجیان و پیوستن به ملت بود، اکنون می بایست ارتش به هم ریخته را سامان دهند و از عناصر وابسته پاکسازی نمایند و به ارتش انگیزه و هویت ببخشند و از نفوذ گروههای سیاسی به درون ارتش ممانعت و در نهایت به سمت ارتش مکتبیِ متکی به ملت هدایت کنند تا ارتش هویت خود را باز یابد و برای ایفای نقش خود که همان دفاع از امنیت و تمامیت ارضی کشور است آماده گردد.

کد : 50079 | تاریخ : 23/01/1393

«امروز شما نور چشم همۀ ما هستید و ما به وجود امثال شما باید افتخار بکنیم و شما باید برای اسلام یک ارتش قوی و یک ارتش مستقل باشید. ارتش یکی از ارکان یک کشور است».[1]

«ارتش ما پشتوانه ملت ماست؛ ارتش ما ضامن استقلال کشور ماست. ارتش ما از ماست و ما از ارتش. ملت و ارتش از هم جدایی ندارند».[2]

«ارتش هم امروز مردم است».[3]

ارتش یکی از ارکان حکومت است که مسؤلیت حفظ تمامیت ارضی را به عهده دارد. توجه به ارتش و ارتشیان در طی دورانی که حضرت امام خمینی(س) به حکومت اسلامی می اندیشیدند، در ذهن و اندیشه معظمٌ له جایگاهی داشت و یکی از نگرانی های ایشان این بود که چرا چنین تشکیلاتی در برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران، در اختیار بیگانگان قرار گرفته است. لذا عنایت به این نکته در طول سالهای قبل از پیروزی انقلاب، یکی از موضوعات عمده ای بود که در فرمایشات ایشان حضور و ظهور می یافت. به طوری که از حاکمیت مستشاران امریکایی که بر ارتش سایه داشت رنج برده و به مناسبت هایی جهت کسب استقلال و خروج ارتش از سلطۀ بیگانگان، با تأکید سخنانی را بیان داشته اند.

از سوی دیگر هنگامی که رژیم شاهنشاهی تصمیم گرفت طلاب علوم دینی را با ارعاب و زور به خدمت سربازی ببرد و تحت آزار و اذیت قرار دهد، حضرت امام(س) فرمودند:

«ما از سربازی فرزندان اسلام هراسی نداریم؛ بگذار جوانان ما به سربازخانه بروند و سربازان را تربیت کنند و سطح افکار آنها را بالا ببرند؛ بگذار در بین سربازان افراد روشن ضمیر و آزاد منشی باشند تا بلکه به خواست خداوند متعال ایران به آزادی و سربلندی نایل شود».[4]

حضرت امام با این موضع گیری دو هدف را دنبال کردند:

1. بازداشتن رژیم شاه از آزار و اذیت طلاب علوم دینی؛

2. برقراری ارتباط و ایجاد بیداری در بدنۀ ارتش به منظور ایستادگی در برابر مستشاران امریکایی، و کسب استقلال ارتش.

البته هدف دوم حضرت امام(س) مهمتر و محوریتر بود، چرا که نجات کشور بدون خروج ارتش از سلطۀ مستشاران و فرماندهان وابسته به شاه ممکن نبود و تشکیل یک رژیم اسلامی بدون رکن نظامیان آن، که رابطۀ مستقیم با حفظ امنیت کشور دارند غیر ممکن است. لذا امام عزیز با آگاهی از وضعیت ارتش و بدنۀ آن می دانستند که شاه برای جلب رضایت افسران بویژه افسران گارد شاهنشاهی، امکاناتی از قبیل حقوق و مزایای بیشتر، خانه های سازمانی، آموزشهای رایگان جهت فرزندانشان و فروشگاههای مخصوص در اختیار آنها قرار داده تا پشتیبان رژیم وی باشند و در مواقع خطر و بحران به کمک او بشتابند، اما شاه از آنچه در درون ارتش می گذشت (همان واقعیتی که جامعۀ ایران با آن مواجه شده بود) غافل مانده بود. واقعیت آن بود که در اثر سیاستهای تحمیلی شاه جهت توسعۀ کشور، به رغم ظاهر کاملاً وفادار ارتشیان، بدنۀ ارتش به سمت سیاسی شدن به مفهوم مردمی آن سوق یافته و بالاتر از پاسداری از کیان شاهنشاهی، حفظ منافع ملی برای آنان اهمیت بیشتری پیدا کرده بود. منافعی که تمام ملت مسلمان را در برمی گرفت نه منحصراً گروهی اندک را. و این احساس مسئولیتی بود که بدنۀ ارتش داشت و حضرت امام(س) از آن مطلع بودند و گواه این امر دعوت ایشان قبل از پیروزی انقلاب است که به هر مناسبتی آنان را به گسستن زنجیر سلطۀ اجانب فرا می خواندند و پیمودن راه ملت را ضامن عزت و اعتلای ایشان می دانستند:

«شما ای طبقه جوان ارتش، بپاخیزید و کشور خود را از زبونی و ذلت نجات دهید، و دست غارتگران را کوتاه کنید... وظیفه دانشجویان است که در محیط دانشگاه هر چه بیشتر ارتش را برای یک قیام همگانی تشویق و ترغیب کنند، و آنان را برادر خود بنامند»؛[5] «برای افسران جوان پیام فرستادم که به صف ملت بپیوندند که ما آنان را از زیر یوغ مستشاران نظامی نجات داده و با آغوش باز پذیرایی می نماییم. افسران محترم جوان از مقابلۀ خصمانه با برادران و خواهران خود جداً احتراز کنند و با آنان در صف واحد که خواست اسلام است در آیند».[6]

حتی نمود عینی آن در گفتار فرماندهان وقت ارتش شاه مشهود است که دو نمونه زیر از آن جمله است:

ارتشبد قره باغی: «مسأله اینجاست که اینها از راه مذهب در نیروهای مسلح وارد شدند، خوب، نیروهای مسلح شامل همه مسلمانان بودند و اکثریت آنها شیعه بودند، مسلمان بودند و اعتقاد داشتند».[7]

ارتشبد جم: «اینها از ملت دیگری که نبودند این افسرها و درجه دارها، سربازها هم همان مردم بودند دیگر، برود و آنها را بزند و بکشد مگر آخر اینطوری می شود که در یک مملکت اصلاً این کار را کرد»![8]

و سرانجام حضرت امام خمینی(س) توانست علاوه بر اقشار مختلف مردم، این بدنۀ وسیع را نیز تحت تأثیر خود قرار دهد تا جایی که آنان نیز گمشده خود را در پیروی از آرمان بلند او که همان نفی تبعیضها و نابرابری های اجتماعی بود، جستجو کنند.

ارتشیان که غالب آنها را افراد تحصیلکرده و دوره دیده تشکیل می داد و به فراخور توجه خاص رژیم شاه به ارتش قاعدتاً از آنچه در جهان می گذشت با خبر و مطلع بودند، تحت تأثیر دعوت عزت بخش امام(س) قرار گرفتند و با عنایت به شخصیت جامع و واقع گرای آن بزرگوار، انقلاب اسلامی و رهبری دینی آن را به جان پذیرا شده و بدان دل بستند. بدین گونه اختلاف در ارتش رو به تزاید نهاد و بدنۀ ارتش از فرماندهی آن جدا شد و ارتشیان که استفاده و توسل به زور را در برابر خواسته های بر حق مردم نابجا و نادرست می دیدند، دست از همراهی با نظام شاهنشاهی کشیدند و به صف انقلاب و مردم پیوستند، لذا سربازان گروه گروه از پادگانها گریختند و با حضور یافتن همافران نیروی هوایی در محضر حضرت امام(س) و اعلام همبستگی آنان با مردم، پایه های رژیم به تزلزل بی سابقه ای دچار شد و شروع به ریزش کرد و ضربه نهایی در 22 بهمن ماه 1357 با اعلام بی طرفی ارتش و برگشت نظامیان به پادگانها، بر پیکر رژیم شاه وارد آمد.

از این مرحلۀ پیروزی انقلاب به بعد، رسالت حضرت امام(س) نسبت به ارتش سنگین تر و حساستر گردید. اگر در زمان رژیم شاه تلاش امام(س) در جهت خروج ارتش از سلطۀ خارجیان و پیوستن به ملت بود، اکنون می بایست ارتش به هم ریخته را سامان دهند و از عناصر وابسته پاکسازی نمایند و به ارتش انگیزه و هویت ببخشند و از نفوذ گروههای سیاسی به درون ارتش ممانعت و در نهایت به سمت ارتش مکتبیِ متکی به ملت هدایت کنند تا ارتش هویت خود را باز یابد و برای ایفای نقش خود که همان دفاع از امنیت و تمامیت ارضی کشور است آماده گردد.

عمده راهبردهای نظارتی ـ حمایتی به کار گرفته شده توسط حضرت امام(س) برای بقا و اصلاح ارتش چنین است:

1. تحکیم پیوند ارتش با ملت؛

2. اصرار بر پاکسازی ارتش از عناصر وابسته؛

3. تلاش برای حفظ ارتش؛

4. تأکید بر نظم و سلسله مراتب در ارتش؛

5. هدایت به سمت ارتش مکتبی.

تحکیم پیوند ارتش با ملت

پیوند ارتش با ملت از محوریترین تأکیدات حضرت امام(س) در قبل و بعد از پیروزی انقلاب است و ارتش مکتبی متکی به ملت خواسته ای اسلامی است که حضرت امام(س) همواره دنبال کرده و آن را تحفۀ الهی می دانستند. چرا که ضرورت وجود ارتش در کشور برای تأمین امنیت ملت در برابر هجوم بیگانگان و یا بازدارندگی آنان کاملاً آشکار است و اگر قرار باشد ارتش بتواند با اتکا بر خود در برابر تجاوزات دشمنان از تمامیت ارضی کشور دفاع کند، می بایست متکی به دریای خروشان ملت باشد. پشتیبانی محکمتر و حقیقی تر از ملت کیست؟ ارتشی که متکی به ملتش نباشد هرگز نخواهد توانست در مأموریتهایش موفق شود. چنانکه ارتش متکی به رژیم شاه نتوانست در برابر ملت مقاومت کند و رژیم شاه سرنگون گردید.

«شما ان شاءاللّه ، پشتوانه ملت را دارید. شما عددتان فرض کنید چند هزار باشد، لکن پشتوانه تان سی و چند میلیون است، همۀ مردم است ... این پشتوانه را حفظ کنید که این پشتوانه آنچنان قدرتی به شما خواهد داد که یکی تان در مقابل صد تا، در مقابل چند صد تا خواهید بود».[9]

اهمیت پیوند ارتش با ملت در بیاناتشان به آشکار دیده می شود:

«روز ارتش، روز مردم است»؛[10] «ارتش ایران و سایر قوای مسلح از پشتیبانی بی دریغ ملت در سراسر کشور آنچنان برخوردارند که در طول تاریخ، بی نظیر یا بسیار کم نظیر است»؛[11] «جاهای دیگر نیست این مسائل که همه مردمی هست و همه هم با هم هستند و لهذا هم مردم پشتیبان دولت اند، هم مردم پشتیبان ارتش اند، هم ارتش و دولت با مردم هستند و این هم یکی از رمزهای بزرگ پیروزی این چیز است»؛[12] «امروز ارتش، ارتش طاغوتی نیست، ارتش محمدی است».[13]

در این راستا همواره از ارتش می خواستند وفادار و پشتیبان ملت باشد تا عزت ارتش و ملت پایدار بماند. البته توجه ایشان در این پیوند فقط به ارتش نبوده است، بلکه ملت را هم مخاطب قرار داده و اهمیت حمایت مردم از ارتش را همواره گوشزد می فرمودند، تا پیوند واقعی تحقق پذیرد:

«از ملت محترم تقاضا می کنم از سربازان و افسرانی که به آنان پیوستند یا می پیوندند، به بهترین وجه ـ با حفظ جهات امنیتی ـ نگهداری و کمک نمایند»؛[14] «مردم آنچنان با ارتش منسجم و پیوند ناگسستنی دارند که هر دو یک واحد را تشکیل می دهند».[15]

اصرار بر پاکسازی ارتش از عناصر وابسته

از آنجا که ارتش، تازه به صفوف انقلاب و مردم پیوسته بود، عناصر باقی ماندۀ خودفروخته در سطوح بالای ارتش تلاش می کردند با ایجاد انواع موانع در داخل و خارج ارتش، پیوند مقدس مردم و ارتش کُنْد صورت گیرد یا اصلاً صورت نگیرد. بنابراین انواع توطئه ها و ترفندها را به کار گرفتند و با صدور فرامین شیطانی برای تیره کردن رابطه مردم با ارتش، تلاش کردند و دستور گشودن آتش بر روی مردم را صادر نمودند. ترفند دیگر آن بود که اگر انقلابیون پیروز شوند دیگر ارتشی و صاحب منصب نمی خواهند و ارتش را منحل می کنند، یا این انقلاب از شوروی هاست و می خواهند کشور را کمونیستی کنند. همچنین اشغال مراکز نفتی و احتکار آن برای فشار بر مردم و دهها ترفند دیگر که با هوشیاری حضرت امام(س) و پیامهای به موقع ایشان همۀ آنها خنثی گردید، لذا دستور قاطع امام مبنی بر پاکسازی ارتش از عناصر وابسته، بیشتر توطئه ها را نقش برآب کرد.

«تصفیه ارتش از مسائل بسیار مهم است. با تصفیه ارتش، حفظ استقلال کشور می شود. و شما موظفید به اینکه استقلال کشورتان را حفظ کنید. و موظفید به اینکه ان شاءاللّه  تصفیه بکنید».[16]

توجه و نظارت ایشان در انتقال ارتش از رژیم گذشته به رژیم انقلابی بسیار حائز اهمیت است، زیرا در این انتقال به خاطر توجه حضرت امام(س) ارتش کمترین آسیب را دید، و اگر این نظارتها نبود حتماً آسیبهای سنگینی بر سازمان ارتش وارد می آمد.

تلاش برای حفظ ارتش

هنگامی که پاکسازی در ارتش صورت گرفت، زمینه برای توطئه در داخل ارتش کاهش یافت، لذا فعالیت دشمنان از بیرون برای عدم انسجام و شکل گیری ارتش با ایجاد شایعات زیر آغاز گردید:

1. ارتش طاغوتی و امریکایی است و نمی شود به آن اعتماد کرد؛

2. در جامعۀ توحیدی همه با هم برابرند و سلسله مراتب نباید باشد؛

3. نفوذ و تلاش برای سیاسی کردن و دسته بندی نظامیان.

حضرت امام(س) که خطر توطئه ها را جدی دیدند به منظور دفاع از ارتش که در حال انسجام بخشیدن به سازمان به هم ریختۀ خود بود با مجموعۀ بیانات خود، مردم و ارتشیان را آگاه ساختند و به گروهها و توطئه گران هشدار و اخطار دادند و از موجودیت ارتش دفاع کردند:

«الآن این ارتش، ارتش اسلام است و ارتش اسلام احترام دارد و کسی حق ندارد این احترام را از آنها سلب بکند»؛[17] «شما دیدید که از اولی که این انقلاب به پیروزی رسید، اول قدم این بود که ارتش لازم نیست دیگر، اول حرف آنهایی که تابع سیاستهای خارجی هستند این بود که این ارتش«طاغوتی» است، این ارتش طاغوتی باید از بین برود. این کلمه را هم رویش گذاشتند که مردم را اغفال کنند! خوب، ما هم می دانستیم که مسأله چیست و اینها می خواهند چه بکنند. از این جهت، ما هم از روز اول این مطلب را محکوم کردیم و گفتیم که ارتش باید باشد؛ آن هم ارتشی که با قیام ارتش بود که ملت پیش برد و همه با هم دست به هم دادند و مسائل را پیش بردند. آنها می خواستند که این قدرت را از ایران بگیرند و ارتش را نابود کنند»؛[18] «سران این ارتش و همه قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود. ورود در امور سیاسی همان و حیثیت ارتش از بین رفتن همان».[19]

شاید اینطور تصور شود که فراخوان ارتش به دوری گزیدن از نظام شاه و پیوستن به صفوف مردم، دعوت برای دخالت در سیاست است و با توصیه به پرهیز از دخالت در سیاست در دوران پس از پیروزی انقلاب تناقض دارد، ولی بررسی فرایند آن فراخوان که منجر به پیروزی انقلاب شد از این رو حائز اهمیت است که نامشروع بودن حکومت شاه و سلطۀ بیگانه بر ارتش و دور افتادن ارتش از وظایف اصلی خود را سبب گردیده و ارتش را رودرروی ملت قرار داده بود، لذا دعوت به دخالت در سیاست برای خودداری ارتش از قرار گرفتن در برابر ملت بود و اصل عدم ورود نظامیان در احزاب و گروهها به طور ثابت در اندیشۀ آن پیر فرزانه حتی در وصیتنامۀ
ایشان مشهود است:

«وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است، به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت می توانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند».[20]

البته نکته ای که باید توجه داشت این است که پرهیز از گروه گرایی به مفهوم پرهیز از کسب بینش و آگاهی سیاسی نیروهای مسلح نیست، بلکه به روز بودن و بصیرت و آگاهی داشتن نیروهای مسلح از تأکیدات آن حضرت می باشد.

تأکید بر نظم و سلسله مراتب در ارتش

حضرت امام(س) به منظور حفظ و بقای ارتش و شکل گیری هر چه سریعتر آن در برابر آسیبهای دوران پیروزی انقلاب و رساندن ارتش به سطحی که بتواند اجرای مأموریت دفاعی کند، تأکیدات راهبردیی را با عنوان ضرورت نظم و انسجام سازمانی بیان نموده اند و انضباط و سلسله مراتب را به عنوان مهمترین عوامل تقویت و استحکام نیروهای ارتش برای رویارویی با دشمن و غلبه بر آن ضروری می دانند. زیر بنای نظم و سلسله مراتب در اندیشۀ ایشان بر تقوای ناب استوار است، یعنی نظمی که از تقوا برخیزد و هدفمند باشد و در مسیر رضایت حضرت حق قرار گیرد. نظم و سلسله مراتب عاملی است که همۀ اجزای ساختار نیروهای مسلح را به هم پیوند می دهد و قوای مسلح را در مسیر الی اللّه  قوت می بخشد.

نظم و سلسله مراتب از دیدگاه ایشان همان تعهد و مسئولیت پایین دست نسبت به بالادست و مسئولیت و تعهد بالادست به پایین دست است و در سایۀ برادری و رفاقت فی مابین بر این امر تأکید دارند و چنین نظمی را معنوی و اسلامی می دانند:

«حالا ارتش، اسلامی هستند وظایفشان با آن وقت که ارتش، ارتش طاغوتی بود فرق دارد. همان طوری که موظفند مراتب سلسله را حفظ کنند. بزرگترها، صاحب منصبها، افسرهای ارشد موظفند که با سایر طبقات به طور سلامت و به طور اسلامیت رفتار کنند. گمان نکنند سربازان که حالا که انقلاب شد ما باید اطاعت نکنیم. اسلام اطاعت فقیه را واجب دانسته است، و من امر می کنم به شما که اطاعت کنید از مافوقهای خود، و حفظ نظام را بکنید. و من سفارش می کنم به افسرها، افسرهای ارشد و دیگر افسرها که مراعات اسلامی خودشان را بکنند؛ با زیردستان همان کنند که پیغمبر اسلام با زیردستان می فرمود و امیرالمؤمنین ـ سلام اللّه  علیه».[21]

اما از سوی دیگر دشمن با آگاهی از این نقطه ضعف ایجاد شده، اندیشۀ نفوذ در ارتش را در سر داشت تا ضربۀ نهایی را برای بی سامان کردن سازمان ارتش ِ تازه به ملت پیوسته وارد آورَد. اما هشدارهای دیگر امام که همان توجه دادن ارتشیان به ضرورت نظم و سلسله مراتب بود، این بار هم توطئه دیگر دشمن را خنثی نمود:

«ارتش اگر نظم نداشته باشد ارتش نیست و شیاطین که ممکن است نفوذ کرده باشند هم در ارتش، هم در ژاندارمری و هم در سایر قوای انتظامی و غیرانتظامیه، آنها در هر جا به یک صورتی دامن می زنند به اینکه نظم را از ارتش و ژاندارمری و سایر قوای انتظامیه بگیرند و در باطن خود ارتش، هرج و مرج ایجاد کنند. اگر یک ارتشی با هرج و مرج بخواهد مواجه باشد و بپذیرد این هرج و مرج را، معنایش این است که ارتش نیست. هیچ امکان ندارد که او بتواند با یک قدرتی ـ هر چه هم [کم]باشد  مقابله کند».[22]

هدایت به سمت ارتش مکتبی

در ارتش مکتبی، پایه و اساس ارتش اسلام، ایمان است نه سلاح. اگر ایمان تقویت شود، حجم مشکلات کاهش خواهد یافت، زیرا اساس نیروهای مسلح، خدامحوری، دین باوری و تکلیف گرایی است. ارتش مکتبی مؤیَّد به امدادهای الهی و عنایات غیبی خداوند است. هم باید اتکال بر او داشته باشند و هم برای رضای او تلاش کنند، لذا حضرت امام(س) می فرمایند:

«از عنایات غیبی الهی غافل نباشید...  سعی کنید این عنایات الهی را برای خودتان و برای ملت حفظ کنید».[23]

حضرت امام(س) همواره خواهان جهت گیری ارتش به سمت مکتب و معنویت و تبدیل شدن به ارتشی اسلامی و فعلیت بخشیدن به ارتشی با مشخصه های دینی بودند تا لیاقت خدمتگزاری در راه خدا و خلق خدا را پیدا کند و برای کسب خشنودی و رضایت خداوند، خود و دیگران را تحت تربیت مکتب الهی قرار دهد. لذا ایشان می فرمایند:

«ارتش اسلام، ارتش هدایت است. سردارهای صدراسلام اساتید اخلاق بودند، کسانی بودند که مردم را در همان حالی هم که جنگ می کردند، هدایت می کردند... کوشش کنید که ارتش اسلامی باشید، نیروی اسلامی باشید، نیرویی باشید که بخواهید با این نیروی خودتان اشخاصی هم که خلاف می کنند اینها را تربیت کنید».[24]

در هر مقطعی از تاریخ تا به امروز وقتی که نظامیان در خدمت طاغوتها قرار گرفتند به ملتهای خود و دیگران جفا کردند، یعنی خود نظامیان مایۀ انحراف و تباهی گردیدند. اگر نگاهی گذرا به بعضی از حکومتهای امروز دنیا بیفکنیم، جفای نظامیان بر ملت های خود ملموس است. لذا حضرت امام(س) با دادن صبغه مکتبی به ارتش، آن را تثبیت و بیمه کردند.

منبع: ارتش از دیدگاه امام خمینی(س)، تبیان، آثار موضوعی، دفتر سی و نهم، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ص 9- 18

پیوست ها:

[1] صحیفۀ امام؛ ج 17، ص 25. [2] همان؛ ج 6 ، ص 531 . [3] همان؛ ج 18، ص 79. [4] همان؛ ج 1، ص 198. [5] صحیفه امام؛ ج 3، ص 487. [6] همان؛ ج 5، ص 222. [7] هوشنگ مهدوی، عبدالرضا(نظارت)؛ انقلاب ایران به روایت رادیو بی.بی.سی؛ ص 318. [8] همان‏جا. [9] صحیفۀ امام؛ ج 12، ص 404. [10] همان؛ ج 16، ص 200. [11] همان؛ ص 203. [12] همان؛ ج 15، ص 511 . [13] همان؛ ج 7، ص 25. [14] همان؛ ج 5 ، ص 222. [15] همان؛ ج 16، ص 200. [16] صحیفه امام؛ ج 10، ص 325. [17] همان؛ ج 7، ص 439. [18] صحیفه امام؛ ج 14، ص 442ـ443. [19] همان؛ ص 441. [20] همان؛ ج 21، ص 432. [21] صحیفه امام؛ ج 10، ص 327. [22] صحیفه امام؛ ج 12، ص 407. [23] همان؛ ج 16، ص 202. [24] همان؛ ج 12، ص 506 ـ510.

 

انتهای پیام /*