نقش بی بدیل حضرت امام در رهبری پیامبر گونه مبارزات انقلابی مردم مسلمان ایران کتمان ناپذیر است. این نقش تا وقتی ایشان در ایران حضور داشتند به یک شکل بود و وقتی ایشان از طرف حکومت جائر پهلوی تبعید شدند، به شکلی دیگر دامه یافت.
یکی از جلوه های این رهبری پس از تبعید، پیام ها و سخنرانی های ایشان برای مردم و نوشتن نامه های سرگشاده خطاب به برخی افراد بود که روح تازه ای در کالبد مبارزات می دمید و خط را روشن می نمود.
یکی از آن نامه های سرگشاده، نامه ایشان در تاریخ 26 فروردین 1346 خطاب به نخست وزیر وقت، امیر عباس هویدا، است.
حضرت امام در آن نامه نکات بسیار مهمی را گوشزد نموده و تلویحاً نسبت به سرنوشت سوء به هویدا هشدار داده بودند. این نامه نشان می دهد هویدا، چنان که خودش در محاکمه اش مدعی بود، بی خبر از همه جا و بی تقصیر نبوده است. متن این نامه در ادامه آورده شده است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
«لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم»
جناب آقاى هویدا، لازم است نصایحى به شماها بکنم و بعضى از گفتنیها را تذکر دهم؛ چه مختار در پذیرش آن باشید یا نه. در این مدت طولانى که به جرم مخالفت با مصونیت امریکاییها که اساس استقلال کشور را در هم شکست، از وطن دور هستم و بر خلاف قانون شرع و قانون اساسى در تبعید بسر مىبرم، مراقب مصیبتهایى که به ملت مظلوم بىپناه ایران وارد مىشود، بودهام و از آنچه به این ملت اصیل از ظلم دستگاه جبار مىگذرد کم و بیش مطلع شده و رنج بردهام.
موجب کمال تأسف است که نغمه ناموزون اصلاحات شماها تقریباً از حدود تبلیغات رادیو و روزنامههاى غیر آزاد و بعضى نوشتههاى مشحون به گزافه تجاوز ننموده و هر روز بر فقر و بیچارگى ملت افزوده مىشود و ورشکستگى بازار و بازرگانان محترم روزافزون است. نتیجه این همه هیاهو و تبلیغات سر تا پا گزاف، بازار سیاه براى اجانب است و ملت را به حال فقر و عقب افتادگى به اسم ملت مترقى نگه داشتن است. حکومت پلیسى غیر قانونى شما و اسلاف شما به خواست آنان که مىخواهند ملل شرق به حال عقب افتادگى باقى باشند، حکومت قرون وسطایى، حکومت سرنیزه و زجر و حبس، حکومت اختناق و سلب آزادى، حکومت وحشت و قلدرى است. با اسم مشروطیت، بدترین شکل حکومت استبداد و خودسرى و با نام اسلام، بزرگترین ضربه به پیکر قرآن کریم و احکام آسمانى است. با اسم تعالیم عالیه اسلام، یک یک احکام اسلام را زیر پا گذاشته و اگر- خداى نخواسته- فرصت یابید، خواهید گذاشت و با گزافه دعوى ترقى و تعالى، کشور را به حال عقب افتادگى نگه داشتهاید. اینها حقایق تلخى است که باید دنیا را مطلع کنم و انگشت روى بعضى بگذارم تا آنها که غافل هستند یا تغافل مىکنند، احساس وظیفه کنند و از ریاکاریها و سالوس بازیهاى شماها گول نخورند.
جشنهاى غیر ملى که به نفع شخصى در هر سال چندین مرتبه تشکیل مىشود و در هر مرتبه مصیبتهاى جانگداز براى اسلام و مسلمین و ملت فقیر پابرهنه ایران به بار مىآورد، یکى از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بىپناه، خرجهاى گزاف آنها گرفته مىشود. در یکى از جشنها که من نمىتوانم اسم روى آن بگذارم جز هوس و شهوت و بازى با احساسات ملت، گفته مىشود چهار هزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بىواسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذى شده. خون دل فقرا خرج نامجویى و خودکامگى است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده، هر روز براى شماها عید و شادى و براى ملت، بدبختى و نکبت است. توأم با این جشنهاى نامیمون آن قدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن. شماها در کاخهاى مجللى که در هر چند سال تغییر مکان داده و با میلیونها تومان خرجهاى گزاف که تصورش براى ملت ممکن نیست، نشستهاید و مخارج آن را از کیسه این ملت بدبخت اخاذى نمودهاید و ناظر فقر و گرسنگى ملت، ورشکستگى بازار، بیکارى جوانان فارغ التحصیل هستید؛ ناظر اختلال وضع فلاحت و زراعت، اختلال وضع بازار، تسلط اسرائیل بر شئون اقتصادى کشور، بلکه به طورى که گزارش دادهاند دخالت اسرائیل در فرهنگ مىباشید؛ ناظر فقدان ضروریات اولیه زندگى در غالب دهات نزدیک به مرکز، چه رسد به دهکدههاى دور افتاده، از قبیل آب آشامیدنى سالم، حمام، وسایل بهداشت هستید؛ ناظر ترویج فساد اخلاق، سلب امانت و دیانت در اعماق دهکدههایى هستید؛ ناظر تشکیل صندوق به اسم تعاون و اخاذى و غارتگرى مأمورین از دهقان گول خورده و پشیمان هستید؛ بالاخره ناظر حبسها و ارعاب تبعیدهاى غیر قانونى هستید و در خوشى و عیاشى و بازیهاى خجلت آور غوطه خورده به قبرستانى که نامش ایران است فاتحه مىخوانید. چطور وجدان خودتان را راضى مىکنید براى حکومت زودگذر این قدر چاپلوسى از اجانب کرده، ذخایر ملت را به رایگان و یا مقدارى ناچیز تسلیم آنها نموده و ظلم و ستم به زیردستان یعنى ملت بدبخت مىکنید؟ چرا راضى مىشوید حکومت خود و مملکت اسلام را عقب افتاده به دنیا معرفى نمایید؟ نقض قانون اساسى سند عقب افتادگى است. رفراندم غیر قانونى و در عین حال قلابى سند عقبماندگى است. آزاد نگذاشتن ملت را براى انتخاب وکیل، و نصب اشخاص معلوم الحال را به دستور دیگران- بىدخالت ملت- دلیل ضعف و عقب افتادگى است.
شماها مىدانید اگر ملت سرنوشت خود را در دست بگیرد، وضع شماها این نحو نیست و باید تا آخر کنار بروید. و اگر ده روز آزادى به گویندگان و نویسندگان بدهید، جرایم شما برملا خواهد شد؛ قدرت آزادى دادن ندارید «و الخائن خائف». سلب آزادى مطبوعات و دیکته کردن سازمان به اصطلاح امنیت، سند عقب افتادگى است. هر چندى جشن گرفتن براى امورى که در کشورهاى دیگر اسمى از آن نیست با تحمیل خرجهاى کمرشکن به ملت، سند دیگرى است. تسلیم به خواستههاى دولت پوشالى اسرائیل و به خطر انداختن اقتصاد مملکت، سند ضعف و نوکرى است و سند خیانت به اسلام و مسلمین است. اعطاى مصونیت به اجانب، سند بزرگ عقب افتادگى و بىحیثیتى و تسلیم بىقید و شرط است. شما مىدانید با تصویب این طرح چه خیانتى به این مملکت و به اسلام کردهاید و چه ضربهاى به استقلال این مملکت زدهاید؟ البته مخالف این طرح، خائن و مستحق تبعید است!!
آقاى هویدا، نطقهاى اسفانگیزى که مع الاسف طبع شده است، متضمن بعضى اعترافات است که به اساس استقلال کشور لطمه مىزند که این جانب از تذکرش عار دارم. چرا جلوگیرى از طبع و نشر این کتابها نمىکنید؟ عمداً با حیثیت این کشور بازى مىکنید یا نمىتوانید با این مغزهاى معیوب ادراک کنید؟ آیا علماى اسلام که حافظ استقلال و تمامیت کشورهاى اسلامى هستند، گناهى جز نصیحت دارند؟ آیا حوزههاى علمى، غیر از خدمت به اسلام و مسلمین و کشورهاى اسلامى گناهى دارند؟ اجانب اینها را سد راه نفوذ خود مىدانند و به انهدام و اضمحلال آنها کمر بسته و شماها مجرى احکام دیگران و محکوم دلار هستید. کوبیدن حوزههاى علمیه و حمله مسلحانه به مدرسه فیضیه و صحن مطهر قم، کشتار دسته جمعى 15 خرداد جز خدمت کورکورانه به صاحبان دلار چه اسمى دارد؟ فشار به مراجع اسلام و علماى اعلام و محصلین حوزههاى علمیه و تاخت و تاز به دانشگاه جز خدمت به اجانب چه نتیجه داشت؟ آنها نمىخواهند قرآن کریم و احکام آن حاکم بر ملل اسلامى باشد تا ذخایر آنها را به یغما ببرند و کسى حرفى نزند و در عوض آنها را مصونیت دهد؛ آنها نمىخواهند ما در بین ملت آزاد باشیم و گویندگان ما آزاد باشند و شماها مع الاسف مأمور اجرا هستید؛ مأمور چشم و گوش بسته؛ مأمور بىچون و چرا. حوزههاى علمیه، سپاه دانش و اخلاق و درستى بوده و هست به معناى واقعى؛ نه گزافه و صرف تبلیغ. شماها اگر دانش دوست هستید، چرا حمله وحشیانه به مراکز دانش مىکنید؟ چرا مدرسه فیضیه و دانشگاه را به خاک و خون مىکشید؟ چرا محصلین علوم دینیه را یک روز راحت نمىگذارید؟ چرا با دانشجویان در خارج و داخل این نحو معامله مىکنید؟
آقاى هویدا، من وظیفه دارم شماها را نصیحت کنم. شماها از این ملت و در این آب و خاک پرورش پیدا کرده و صاحب عناوین شدهاید. این قدر با حیثیت این ملت بازى نکنید به جاى این همه گزافه و جنجال، خدمتى به این سر و پابرهنهها کنید یا لا اقل این قدر با بهانههاى مختلف آنها را رنج ندهید. از این کسبه بىبضاعت این قدر اخاذى نکنید؛ این قدر براى رضاى شهوات دیگران به علماى ملت و محصلین و دانشجویان فشار نیاورید؛ با اسرائیل دشمن اسلام و مسلمین، آوارهکننده بیش از یک میلیون مسلم بىپناه، پیمان برادرى نبندید؛ عواطف مسلمین را جریحهدار نکنید؛ دست اسرائیل و عمال خائن آن را به بازار مسلمین بیش از این باز نکنید؛ اقتصاد کشور را به خاطر اسرائیل و عمال آن به خطر نیندازید؛ فرهنگ را فداى هوس آنها ننمایید؛ از خداى بزرگ بترسید؛ دخترهاى جوان گول خورده را به سربازخانهها نبرید؛ به نوامیس مسلمین خیانت نکنید. آیا این حقیقت تلخ را که قبلًا انکار کردید و گوینده آن را مستحق تعقیب دانستید، حالا هم که عمل کردید انکار مىکنید؟ آیا فجایع جشن بیست و پنجمین سال را و بىفرهنگیها که در آن کردید منکر هستید؟
از قهر خدا بترسید؛ از قهر ملت بهراسید؛ با احکام خداى تعالى به نام دین مترقى بازى نکنید؛ با اسم قرآن به احکام مسلمه آن لطمه نزنید؛ با حوزههاى دینیه به اسم سرباز وظیفه پوچ و بیفایده و با خدمتگزاران به فرهنگ و ملت، این نحو سلوک وحشیانه نکنید. و بالاخره علماى امت را وادار نکنید که با شماها به طور دیگر سلوک کنند.
اینها شمهاى از فجایع شماهاست نسبت به دین و دنیاى ملت و گفتنى زیاد است؛ مىگویم، شاید شماها متنبه شوید و به خود آیید؛ شاید مراجع اسلام و علماى اعلام و خطباى محترم احساس وظیفه کنند؛ شاید طبقه جوان و روشنفکر و اصناف مختلفه ملت، بیدار شده احساس وظیفه کنند؛ شاید جوامع بشرى و مدعیان بشر دوستى احساس وظیفه کنند؛ شاید سازمان ملل و غیر آن، بیش از این به نفع کشورهاى بزرگ راضى نشوند ملل ضعیف پایمال شوند؛ شاید هیأت حاکمه و دستگاه جبار تا دیر نشده به خود آیند. ان ربک لبالمرصاد و اللَّه من ورائهم محیط. و السلام على من اتبع الهدى.
4 محرّم الحرام 87
روح اللَّه الموسوی الخمینى
منبع: صحیفه امام، ج2، ص: 123-127