سیری در انسان شناختی امام خمینی (س)

در حوزه سیاست که یکی از حوزه های حیات اجتماعی و مرتبط با سایر حوزه های زندگی انسانی است، دیدگاه های سیاسی یک اندیشمند تابع جهان بینی و نگاه او به انسان است و آن اندیشمند بر پایه این انگاره ها دست به تعقل، تدبیر، تحلیل و تجویز زده و در نهایت، غایت و الگوی مطلوب خود را مشخص و مطرح می سازد.

کد : 30138 | تاریخ : 28/01/1391

محسن عسگریان

بینش و شناخت یک اندیشمند نسبت به جهان، انسان، جامعه و در نهایت غایتی که برای این موضوعات در نظر می گیرد، تابعی از انگاره ها و در حقیقت هستی شناسی و معرفت شناسی اوست. در همین ارتباط در حوزه سیاست که یکی از حوزه های حیات اجتماعی و مرتبط با سایر حوزه های زندگی انسانی است، دیدگاه های سیاسی یک اندیشمند تابع جهان بینی و نگاه او به انسان است و آن اندیشمند بر پایه این انگاره ها دست به تعقل، تدبیر، تحلیل و تجویز زده و در نهایت، غایت و الگوی مطلوب خود را مشخص و مطرح می سازد.

در همین زمینه جهان بینی الهی و رویکرد توحیدی امام خمینی (س) به عرصه های مختلف هستی، ما را به بخشی از هستی شناسی که همان انسان شناسی ایشان است، رهنمون می سازد. به این گونه که نگاه امام به ماهیت انسان، ارتباط نزدیکی با دامنه حیات معنوی و مادی و نیز جایگاه و مرتبه علمی و فقهی ایشان دارد. زیرا انسان با دارا بودن قوای گوناگون حسی، عقلی، عاطفی و ... که خداوند در وجودش به ودیعه نهاده است و با اختیاری که دارد، می تواند آزادانه دست به انتخاب بزند و صلاح و فساد خود را به دست خویش رقم بزند.

فلاسفه انسان را « عالم صغیر» و جهان را « عالم کبیر» دانسته اند و بر همین عنوان است که در روایات، جهاد در راه خدا به جهاد اصغر و جهاد با نفس به جهاد اکبر تعبیر شده است. زیرا نامتنهای و ظرفیت ادراک و تعالی او نامحدود است.

«انسان مثل حیوانات نیست که یک حد حیوانی داشته باشد و تمام بشود. انسان یک حد مافوق حیوانی و یک مراتب مافوق حیوانی، مافوق عقل [دارد] تا برسد به مقامی که نمی توانیم از آن تعبیر کنیم و از آن آخر مقام مثلا تعبیر می کنند، به «فنا» تعبیر می کنند؛ کالا لوهیه» (ر.ک: صحیفه امام، ج4 : ص 186)

لذا انسان در انگاره معرفتی حضرت امام موجودی است که ظرفیت و توان بالقوه رسیدن به مقام و مراتب بالای کمال را دارا می باشد و ضرورت بعثت انبیاء نیز همین موضوع کمال انسان است. تعیین خطوط و محورهای این راه کمال است که از متن زندگی اجتماعی و ساماندهی آن سرچشمه می گیرد؛ به صورتی که این سازماندهی امور اجتماعی در تقابل با هدف قرار نگیرد، بلکه در راستای آن باشد. متن جامعه ای که انسان طی طریق کمال یابد، باید ابزارها، روش ها و زمینه های تربیت او را فراهم سازد:

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند/ بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

«برسد به آن مراتب مافوق طبیعت، و هر چیزی که در آن قابلیت هست، فعلیت پیدا بکند» (ر.ک: صحیفه امام؛ ج 4، ص 176)

پس انسان از لحاظ ماهیت و نیروهای موجود قابل تربیت است و راه تعالی و کمال در صورت تزکیه نفس و به انقیاد کشیدن نیروهای نامحدود و مخرب مانند شهوت، حرص و آزمندی و غضب و ... می تواند راه اصلاح را پیماید و این راه صلاح همانا عمل به سنت الهی است که خود را در سیره ی عملی معصومین، کلام الهی و وحی بیان شده است. در غیر این صورت، زمانی که انسان از صراط مستقیم منحرف شود، به درجات پائین حیوانیت سقوط خواهد کرد. لذا طریق الهی، طریق امان از فساد است و همه ی جنبه های آن، اعم از زندگی اجتماعی و سیاسی را در بر می گیرد؛ یعنی یک الگوی مطلوب دینی- الهی که کلیه ی شئون زندگی انسان را شامل می شود.

در این رهیافت «فطرت انسان» یک فطرت الهی و مبنی بر طریقه عدل است و از این رو جزء الطاف خداوندی است که در نهاد بشر قرار داده شده است. در همین زمینه ایشان در معرفی فطرت می گویند:

«حالت و هیئتی است که خلق را بر آن قرار داده که از لوازم وجود آنها و از چیزهایی است که در اصل خلقت خمیره ی آنها بر آن مخمر شده است. و فطرت های الهی... از الطافی است که خدای تعالی به آن اختصاص داده و بنی انسان از بین جمیع مخلوقات، و دیگر موجودات یا اصلاً دارای این گونه فطرت هایی که ذکر می شود نیستند، یا ناقص اند و حظ کمی از آن دارند.» (شرح چهل حدیث: 180)

بنابراین طریقه ی مطلوب آن است که این فطرت الهی که در وجود انسان است، شکوفا شود و در خدمت کمال قرار گیرد. لازمه آن نیز همانا برنامه ی سیاسی- اجتماعی است که زمینه ظهور و بروز این فطرت را فراهم می سازد تا بر اثر سیطره ی عوامل غیر فطری، طاغوتی و غیر الهی سرکوب و فراموش نشود. امام خمینی (س) به عنوان سیاستمداری توحیدمدار و عمل گرا بر این امر واقف هستند، زیرا برنامه ی سیاسی- اجتماعی اسلام همان عمل بر محور حدود الهی و موازین دینی اسلامی است که بدون وجود یک حکومت توحید مدار و انسان گرا امکان عملی نمی یابد.

از سوی دیگر، اشتغالات مادی و نفسانی فطرت انسان را در تاریکی و حجاب فرو می برد و تنها راه رهایی از این وضعیت ظلمانی، پرورش فطرت است که هدف پیامبران بوده است. در همین زمینه به فرموده ی امام خمینی (س) داریم:

«حق تبارک و تعالی به عنایت ازلی و رحمت واسعه، انبیاء عظام- علیهم السلام- را برای تربیت بشر فرستاد و کتب آسمانی را فرو فرستاد تا آنها از خارج، کمک به فطرت داخلیه کنند، و نفس را از این غلاف غلیظ نجات دهند. و از این جهت، احکام آسمانی و آیات باهرات الهی و دستورات انبیاء عظام و اولیاء کرام بر طبق نقشه فطرت و طریقه جبلت بنا نهاده شده» (شرح چهل حدیث: 79 )

از نظر امام خمینی (س)، شناخت غیر الهی محدود به حدود طبیعت و لذا ناقص است. زیرا تنها به احتیاجات طبیعی و جسمانی توجه دارد ولی شناختی که بر جهان بینی توحید و الهی مبتنی است به همه ی ابعاد بشر می پردازد. «آنها [مکتب های غیرتوحیدی] فقط متوجه به این هستند حفظ که دنیاشان را بکنند... و فقط دنبال این هستند که نظم بر قرار باشد.» (ر.ک: صحیفه امام، ج7؛ ص 287)

بنابراین در دیدگاه امام خمینی (س) انسان نباید یک بعدی باشد. زیرا جایگاه انسان به عنوان « خلیفه الله» ایجاب می کند او در روی زمین موجودی باشد که باید از همه ی ظرفیت هایی که به عنوان فطرت در وجود او نهاده شده بهره مند گردد و شکوفا شود. اما ساختن انسان و به کارگیری استعدادهای وی مستلزم مراحلی است که با استمرار آن و تربیت دائمی و پیگیر میسر است. و «آن قدر که انسان تربیت شده مفید است برای جوامع ؛ هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی آن قدر مفید نیست. اساس عالم بر تربیت انسان است.» (ر.ک: صحیفه امام، ج14، ص 153)

به زعم امام؛ پیامبران نیز برای چنین هدفی یعنی حرکت دادن انسان از عالم طبیعت به سوی معنویت و ماورای طبیعت مبعوث گردیده اند. «پیامبران آمده اند این موجود طبیعی را از مرتبه طبیعت به مرتبه عالی ما فوق الطبیعه، مافوق الجبروت برسانند.» (ر.ک: صحیفه امام، ج8، ص 324)

حضرت امام (س) کمال آدمی را در گرو مکارم والای اخلاقی می پندارند و به زعم ایشان: «انسان کامل، همگی و سلسله وجود است و دایره وجود با او تمام می شود.« (شرح دعای سحر: 90)

سعادت و رستگاری واقعی انسان از طی صراط مستقیم اعتدال و عدالت به دست می آید و شرع و عقل معیار این حرکت هستند:

«انبیاء علیهم السلام آمدند؛ قانون ها آوردند و کتاب های آسمانی بر آنها نازل شد که جلوگیری از اطلاق و زیاده روی طبیعت کنند و نفس انسانی را در تحت قانون شرع و عقل درآوردند... پس هر نفسی که با قوانین الهیه و موازین عقلیه ملکات خود را تطبیق کرد، سعید است و از اهل نجات می باشد» (شرح چهل حدیث: 17)

هدف از زندگی در دیدگاه امام رستگاری است واین رستگاری میسر نمی شود، مگر با افتادن بر مدار خودسازی و عمل به دستورات الهی. این مدار همه ی شئون زندگی انسانی را شامل می شود، چه در بعد فردی و چه اجتماعی. در نگاه امام خمینی (س) این فرآیند خود (انسان) سازی یعنی عمل بر اساس «قرآن» که یک کتاب انسان سازی است، امکان پذیر است و بر این اساس، عمل به موازین قرآنی و برقراری حکومتی متأثر از این کتاب انسان ساز می تواند زمینه ی ساختن انسان را فراهم نماید.

همچنین از منظری دیگر امام با توجه به خوش بینی به ذات و فطرت انسان ها، بر خلاف رهیافت نخبه گرایی و اقتداری که تنها برای فلاسفه و نخبگان، استعداد قضاوت و قوه تشخیص مصالح و مفاسد اجتماعی را قایل هستند، معتقد است که هر فرد مسلمان ظرفیت و قابلیت تشخیص دارد. به عبارت دیگر، «همه ملت رهبر» هستند و قدرت نظارت و انتقاد دارند.

«جامعه فردا، جامعه ارزیاب و منتقدی خواهد بود که در آن، تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست» (ر.ک: صحیفه امام؛ ج، 4، ص 359)

امام، انسان را موجودی ملکوتی می دید که دائماً در حال مبارزه و مجاهده با موانع درونی و بیرونی برای کنار زدن حجاب هایی است که خویش و جامعه اسلامی وی را از وصول به اصل فطرت پاک خویش، بازداشته است. بنابراین، انسان دائماً در حال مبارزه است و در این مبارزه فقط یک هدف دارد و آن، بازگشت به اصل فطرت خود که نیک و نور است:

 «با تجلی حق تعالی همه عالم وجود پیدا کرده است، و آن تجلی و نور، اصل حقیقت وجود است؛ یعنی اسم الله است: الله نور السموات و الارض؛ نور سماوات و ارض خداست، یعنی جلوه خداست. هر چیزی که یک تحققی دارد این نور است،... انسان نور است» (تفسیر سوره حمد: 101 )

 و البته از دیدگاه امام، «نور» جز خدا و احکام و مقررات الهی نیست: « مکتب های توحیدی... می خواهند مردم را از ظلمت های ماده، به نور بکشند.» (ر.ک: صحیفه امام،ج 9، ص 289).

به طور کلی، این نوع نگاه به انسان که در یک رابطه ی منسجم با اصول دینی و جهان بینی الهی امام قرار دارد، دریچه ای را بر سیاست و روش اداره ی زندگی دنیوی می گشاید و بر آن تأثیر شگرفی بر جای می نهد که پرداختن به آن بحثی مفصل و جداگانه می طلبد.

 

انتهای پیام /*