سید اسماعیل داودی شمسی در سال 1325 در یکی از روستاهای استان یزد و در خانوادهای کشاورز، متولد شد. دوران دبستان را در زادگاه خویش و دوران دبیرستان را در شهر یزد تحصیل کرد. سپس به دانشگاه اصفهان راه یافت. داودی شمسی از سال 1342 وارد فعالیتهای انقلابی شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در پستهای مختلف نهادهای انقلابی مشغول به کار بود. در سال 1360 به عنوان معاون نخستوزیری آقای مهندس موسوی منصوب شد. گزیدهای از خاطرات وی را در این دفتر میخوانید. (تاریخ مصاحبه 19/1/1378)
ماجرای عکس امام
زمانی که مبارزه در فاصله سالهای 57 ـ 56 اوج گرفت نوارهای سخنرانیهای امام آمد. قبل از آن اگر کسی عکس امام را داشت تا میکرد و در جیب خود میگذاشت؛ این عکس قدیمی و مربوط به حدود سال 1340 بود و حالا در کتابها و روزنامهها هم چاپ میشود، تکثیر و به همدیگر میدادند و آنان نیز تا کرده در جیب خود قرار میدادند.
یک بار در سال 1354 در مسجد بازار تهران مراسم ختم مادر یکی از علما بود. به اتفاق چند نفر دیگر در حال بحث بودیم که همان موقع کسی آمد و جیبهای همه را گشت و در جیب یکی از دوستان یک قطعه عکس امام پیدا شد. وی عکس را از یک نفر دیگر در کوه گرفته بود که من هم شاهد بودم. در آن هنگام او عکس را گرفت و گفت من میخواهم این قطعه عکس را داشته باشم و ببرم به بچهها نشان بدهم. گفتنی است که او دانشجوی دانشگاه صنعتی بود. خلاصه عکس را از داخل جیبش در آوردند و پس از اینکه کتکش زدند؛ بردند، حاجآقایی را در بازار دیدیم به او گفتیم حاجآقا پسر فلانی را به جرم داشتن یک قطعه عکس دستگیر کردند. او رفت و پولی به آن مأمورین داد و آن دانشجو را آزاد کردند. وقتی وی برگشت از اینکه عکس را به وی بازنگرداندند، خیلی ناراحت بود. به حاجآقا گفتیم حاجآقا عکس را پس نگرفتید؟ گفت: تا دوباره نیامدند شما را دستگیر کنند بروید، فرار کنید.
روزهای سختی بود. من در آن زمان شاهد مبارزات مردم بودم، کسانی که زحمتهای زیادی میکشیدند و جلساتی را برگزار میکردند مثلا میگفتند: عصر جمعه بیایید پلاک فلان، پرچم هیأت هم میزدند این در حالی بود که ممکن بود روضه و عزاداری هم نباشد، دو ـ سه ساعت گاهی تا غروب جمعه حتی تا اذان صبح بیدار مینشستند. جوانها بحث و تبادل نظر کرده و از اخبار مطلع میشدند. به هر حال قبل از انقلاب زحمات زیادی برای پیروزی انقلاب اسلامی کشیده شد. (132 و 133)
امام و شکل گیری سپاه پاسداران
در تدوین اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جهاد سازندگی که خدمت امام رفتیم ایشان نظراتی مطرح کردند از جمله فرمودند این باید فراگیر باشد. چون ما نوشته بودیم «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران» امام فرمودند کلمه ایران را بردارید چرا که «نهضت اسلام» نهضت جهانی و نهضت الهی است و به ایران محدود نمیشود. این صحبت امام را در بازگشت از قم به اتفاق آقایان کلاهدوز، محمد زاده، رفیق دوست، منصوری و روحانی با هم بررسی کردیم. در خاطرم هست که آقای کلاهدوز خدمت امام ابتدا مطرح کرد که برادران میگویند؛ آقا اینجا بالاخره مملکت ایران است. وی گفت: نه «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی». بعد که آرم «سپاه» میخواست طراحی شود گفتیم خدمت امام که بودیم چه فرمود؟ گفتند «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوة»[1] گفتیم خب این باید علامت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باشد. باید یک کره هم به نشانه فراگیر بودن آن داشته باشد. این موضوع در شورای فرماندهی مطرح شد. هر کسی چیزی میگفت. قبل از جلسه من و شهید کلاهدوز به اتفاق تعدادی از برادران آرم را آماده کردیم. در جلسه گفتند: آقا آرم باید اصلاح شود. گفتیم: این باید در آرم باشد. به خاطر دارم، طراح آرم همان کسی بود که آرم «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را هم طراحی کرده بود. آنان از ما ایراد گرفتند که شما آرم را از «سازمان مجاهدین» تقلید کردهاید. گفتم: خب آنان برادران ما هستند. بعضی از افراد سازمان مجاهدین از جمله آقایان الویری و فروتن از فجر اسلام و تعدادی از منصورون و چهار، پنج گروه دیگر در آنجا بودند، اینها به نام سازمان مجاهدین اعلامیه میدادند. من آرم را همان جا در آوردم و گفتم ببینید ما این آرم را از صحبتهای امام گرفتهایم، شما بدانید ما در عین حال با آنها رابطه داریم و رفیق یک خط و راه هستیم.
به هر حال در طراحی آرم سپاه پاسداران کسی آرم را نزد امام نبرده بود که میپسندد یا نه ولی قبلا در دیدارهایی که داشتیم در صحبتهایشان به آیه «و اعدوا لهم مااستطعتم من قوة» اشاره و ارتش اسلام را ارتشی جهانی که میبایست سراسری باشد معرفی کرده بودند. حالا ممکن است من عین سخنان امام را نگفته باشم ولی مضمون آن اینگونه بود. بدین ترتیب به فرموده امام «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» شد.
در هر صورت ما چند بار که مأیوس شده بودیم خدمت امام رفتیم؛ همزمان گروههای دیگر هجوم و فشارهای زیادی روی ما داشتند. امام فرمود: ما مشکلات زیادی داریم ولی چون خدا با ماست، هیچ مشکلی نداریم و شما هم در راه خدا قدم بر میدارید و من دعا میکنم خداوند شما را تأیید کند شما به پیش بروید و وظیفه خود را انجام دهید.
1. هر چه از تجهیزات میتوانید برای مقابله با دشمن آماده کنید و تجهیز شوید. (سوره انفال آیه 60).
منبع: عصر جهاد، دوران خدمت، (یادها ـ 20)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1386، صص142-144