قال الله فی کتابه:
کلمة طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کُل حینٍ.
مجموعه آثار امام به منزله کلمات طیبهای هستند که در هر زمانی از نو به بار مینشیند و ثمر میدهد. کتاب و رسالههای گرانقدر عرفانی آن عارف واصل از جمله آثاری میباشند که در دهههای سوم و چهارم عمر پربرکت ایشان مرقوم گردیده است و برای کرسیهای تخصصی عرفان، رهنمودها و افقهای بسیاری گشودهاند.
خطابهها و سخنرانیهای به جا مانده از امام که خطاب به عموم مردم ایراد میفرمودند نیز متضمن لطایف و اشاراتی گذرا هرچند سربسته در باب مسائل عرفانی است. ولی اصلیترین ذخائر و خزائن عرفان امام، این آثار تدوینی نیست بلکه نفیسترین گنجینههای عرفانی امام کلمههای طیبه و نفوس جوانان مخلص و خداجویان از خودرهیده و به خدا رسیدهای است که آنها را در صفحههای کتاب عرفان و حماسه انقلاب شکوهمند اسلامی نگاشته است. با این همه باز هم جای آن بود که به بهانهای، دریای وجود این عارف عاشق، تموجی دیگر یابد و گوهرهای پربهای تازهای را به ساحل اندازد. معانی ناب عرفانی در هر قالب و تمثیلی که فرود آیند برای مخاطبان خاص قابل استفادهترند؛ احتیاج و اشتیاقی که در برخی از قلوب وجود دارد گاهی سبب میشود که چشمههای فیضی بجوشد و از راههای گوناگون به سوی تشنگان روانه شود و این نامهها نیز رشحات چنین جوششی است.
در سیره بزرگان عرفان، نگارش نامههای عرفانی خطاب به افراد معین (به صورت ابتدایی و یا در پی درخواست مرید)، سنت حسنهای است که پرتو نهایی از بحر نورانیت وجود آنان را ظاهر مینماید؛ نامههای عینالقضاة، علامه حلی، حسینقلی همدانی، سید علی قاضی طباطبایی و ... از این قبیل است. این زمینهها سبب شد که اصرار و درخواست مکرر خود را مستمسکی قرار دهم تا وجود آن عزیز به این بهانه تجلی دیگری نموده و حقایقی را در مجالی دیگر نمایان سازد.
و برخی از این نامهها یادگار آن هنگامههای پرشور و پرخاطرة ایشان است. که امام بزرگوارانه در عین گرفتاریهای فراوان به درخواست مشتاقانه من پاسخ فرمودند که برای اهلش به منزلة دارو بلکه نفس شفاست و خود درباره ویژگی کتب اخلاقی فرمودهاند: مکتوبات اخلاقی نباید به منزله نسخة درمانی بلکه باید خود دارو باشد. این نامهها نه تنها آیتی از سورههای توحیدی قلب ایشان، بلکه فاتحةالکتابی برای فتوحات و گشایشی در عالم معناست. در این نامهها شرح تفاصیل دروس معرفت در کمال «إجمال» و «تناسب» و در حال و هوای خاص بیان شده و تأثیر نَفَس قدسی امام در سطر سطر آن برای کسانی که شامه معنوی دارند هویدا است. هر بیت ارادة و هر ردیف کلام و هر آهنگ گام امام سرشار از گنجینههای معنوی بود و حتی در تبسمهای متین ایشان، دُرهایی از کلمات حکیمانه یافت میشد. بنابراین اگر ایشان هیچ نامه عرفانی برای ما نمینگاشتند خود تفسیر عینی «علموا الناس بغیر السنتکم» بوده و سرفصلهای درس عرفان را در بخش بخش زندگیشان به ما یاد میدادند. و اگر هیچ سخن منظومی برایمان به یادگار نمیگذاشتند، تقویم نظمشان در سالنامه عشق، دفتر عبودیت را تنظیم میکرد و چون آموخته بودند که باید خدا را قبل و بعد و در همه چیز ببینند، عرفان ایشان در توحید و توحید در عرفانشان، معنا میشد، همه اطوار و ساحتهای وجودی امام در پرتو محبت به محبوب یگانه، به توحید رسیده بود، اتصال روح ایشان به عز قدس و استغراق وجودش در بیکرانگی معنویت، به ما نشان میداد که با خرق حُجُب نوری میتوان در مقام و منزلی والا مُقام کرد. هرچند او متواضعانه میفرمود: «ما هنوز در قید حجابهای ظلمانی هستیم و پس از آنها حجابهای نور است، و ما محجوبان هنوز اندر خم یک کوچهایم»[1].
اگر چه ما در سایهروشن کرامات و خرق عادات او، اوج مقامات معنوی و عرفانی او را مییافتیم ولی از او میشنیدیم که بر عمر از دست رفته خود بسیار تأسف میخورد و اعلام میکرد. که «من هیچم و از هیچ هیچتر». اگر او هیچ سخن عارفانهای را برای ما به رشته تحریر درنمیآورد. در نور اخلاص و پاکی نیاتش باز هم میتوانستیم این سطور را بخوانیم که: «کوشش و مجاهده کن که انگیزهات الهی و برای دوست باشد».[2]
اگر در نامههای عرفانی نمیخواندیم که «چشم داشتن به غیر او شرک است و باک از غیر او ـ جل و علا ـ کفر»[3] این حقیقت را در ایستادگی و صبوری او در برابر همه قدرتهای جهانی، بازخوانی میکردیم. اما هنوز ابهامهای بسیاری بود که میخواستیم با اشارات ید بیضایی او آنها را بزداییم. هنوز کلمات «عامی» وجود داشت که برای شناخت «مخصص» آن میبایست در محضرش زانو میزدیم. او در این نامهها هم کلمات جامع و هم ظرایف و لطایفی در فروعات مسائل عرفانی بیان کرده است. و ما بر آن بودیم که الفبای درک و فهم آنها را از او سرمشق گیریم که او دعوت استاد ازل را اجابت گفت و رفت.
ما بر آن بودیم تا تفاصیل بیشتری را از او بشنویم و از جمله میخواستیم شرح این مضمون که امام آن را «کلمه شریفه جامعه» نامیده بود بخواهیم که «اگر عارف صاحب سرّی در الحمدلله با قدم صاحب ولایت غور کند مییابد که در عالم هستی غیر از الله چیزی و کسی نیست که اگر بود، حمد مختص به ذات الوهی نبود».[4] و در این هنگامه بودیم که او خطاب «فادخلی فی عبادی وادخلی جنتی» را پاسخ فرمود. ما رأی آن داشتیم که از حقیقت توحید رموز بیشتری را از او بازپرسیم و در پناه دستگیری مشفقانة آن پیر مرشد کلمۀالله را به دل برسانیم چه او در این نامهها مرقوم داشته بود که «کلمه توحید را که بزرگترین کلمه است و والاترین جمله است از عقلت به قلبت برسانی».[5]
او نسبت به پیچیدگی و معضلات راه سلوک تذکر میداد و در این راستا نوشته است: «از حیلههاى شیطان و نفس خبیثِ مظهر ابلیس کس نتواند گریزد و اگر بتواند، از همه شاخهها و ریشههاى دقیق و بسیار پیچیده او نتواند مگر با دستگیرى خداوند متعال آنطور که صفیّالله را رهاند ولى ما کجا و آن استعداد براى قبول کلمات».[6]
و ما هنوز میخواستیم از راز و رمز این پیچیدگیها از او حکایتها بشنویم و تفسیر «کلمات» را از او بپرسیم که او فرمان «إرجعی الی ربک» را امتثال نمود. و هم اکنون ما ماندهایم و بیکرانگی غم جانکاه فراق او، ما ماندهایم و مسئولیت سهمگین قرائت اندیشههای او، لذا باید هرچه دقیقتر با همدلی با او به واکاوی اندیشهها و توصیههایش بپردازیم تا به حقیقت گفتهها و رهنمودهایش نایل آییم و این نامهها خود شبنمی است از دریای اندیشه و خواستههای او.
از تدبر در نامههای عرفانی ایشان میتوان به ویژگیها و محورهایی در عرفان نظری و عملی ایشان دست یافت که در اینجا به طور مختصر به برخی از آنها اشاره میشود.
ـ فطرتگرایی
این محور به صورت بارز و آشکار نه تنها در نامههای عرفانی و در بخش نظری بلکه در بیشتر آثار ایشان هویداست. امام در طریق عملی و پیچ و خم مسائل سیر و سلوک نیز بر شناخت و مقتضیات فطرت تأکید داشته و به مناسبتهای مختلف لطایف آیه فطرت (فطرۀ الله التی فطر الناس علیها) را متذکر میشدند. تعمیم فطرت الهی در همه موجودات، کمالگرایی و کمالجویی، محبت فطری به محبوب دلها، گریز از نقص و مطلق نقص، عدم ارضای فطرت به کمال و جمال محدود و ... از مواردی است که ایشان در ذیل این محور به آن توجه وافی مبذول داشتهاند.
ـ تفکیکناپذیری عرفان و قرآن و سنت
در اندیشه عرفانی ایشان، قرآن کتابی بیبدیل در معرفۀالله و بهترین طریقه سلوک انسانیت است. و متون مأثور نیز گنجینههای سرشاری از عرفانند، وجود کارمایههای دانش عرفان در قرآن، اشتمال قرآن بر اسرار عرفانی وجود و نزول والاترین حقایق در تاریکترین محیط و عظمت و اهمیت ذخایر ادعیه برای بیان رموز عرفان و ... از نکاتی است که امام خمینی به آن پرداختهاند.
ـ شریعتگرایی
شریعتگرایی و شریعتمداری یکی از محورهای مهم در عرفان امام است، ایشان همواره بر لزوم استلزام به شریعت تا والاترین مدارج معرفت تأکید میورزند و راه رسیدن به حقیقت را جز از معبر عمل به واجبات و ترک محرمات و نیز ترک گناهان به ظاهر کوچک و کبیره دانستن همه گناهان (در صورت کوچک شمردن آنها) امکانپذیر نمیدانند و توصیه و تأکید به مراقبت بر آداب شریعت و انجام مستحبات و احتراز از مکروهات (در حد توان) و استقامت در صراط مستقیم (صراطی که از متن شریعت میگذرد)... از زمره مطالبی است که درباره آنها بسیار سخن گفتهاند.
ـ جامعه نگری
عزلتگزینی و انزوا در عرفان امام امر ممدوحی نیست بلکه یکی از مهمترین عبادات و طرق وصول الی الله، معاشرت نیک اجتماعی، اصلاح جامعه و استمداد و دستگیری از مظلومین، اهتمام به امور مسلمین، کمک به مستمندان و توصیه به دخالت در سیاست (با انگیزه الهی)و... از جمله مواردی است که امام در سلوک عرفانی جامعنگرانه خود بر آن تأکید میورزیدند و این حدیث شریف نبوی را یادآور میشوند که «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم».
ـ خانواده گرایی
در عرفان امام خمینی، تشکیل خانواده، و توجه به انجام وظایف مربوط به آن یکی از مسئولیتها و راههای مهم در سیر و سلوک تلقی میشود. احسان به والدین و نزدیکان و فامیل، احترام به مادر بیش از پدر، تربیت نیک فرزندان و راهنمایی و دستگیری معنوی ایشان و ... از جمله مواردی است که همواره مورد توصیه و سفارش امام قرار گرفته است. مطابق آیه شریفه «قوا انفسکم و اهلیکم نارا».
ـ اصالت و تقدم مبارزه با انانیت
امام برخلاف برخی از مشربهای عرفانی برآنند که موفقترین و مطمئنترین راه مبارزه با نفسانیات، جهاد با انانیت و حب نفس میباشد زیرا حب دنیا و نفس ریشهایترین مسئله است (حب الدنیا رأس کل خطیئه). به بیان دیگر مبارزه با نفس که ریشه صفات و ملکات مذموم اخلاقی است بر مبارزه با جلوههای نفسانیت که به منزله شاخ و برگند، تقدم رتبی دارد و در این نامهها درباره این موضوع مطالبی نظیر رأس الخطایا بودن حب نفس، ام الفساد بودن انانیت، ظهور آلام اخروی در اثر بقایای حب نفس، خطر دشمنی با محبوب مطلق به هنگام جدایی از علایق و ... اشاره شده است.
ـ اصالت و تقدم رعایت اخلاص بر امور دیگر
مسئله اخلاص از مهمترین و پرجلوهترین توصیههای امام است و رعایت آن از منظر ایشان تا بدان حد است که حتی احتمال آسیبپذیری عمل صالح و مستحبی، از آفت عُجب و ریا، مجوز ترک آن عمل قرار میگیرد. توصیه بر ترک نماز شب در صورت احتمال انگیزه غیرالهی، احتراز از تعلیم و تعلم علوم رسمی به انگیزه مراء و جدال و خودنمایی، پرهیز از غرور، شهرتطلبی، جاهطلبی، محبت به مقامات دنیوی و ... از جمله مواردی است که در آثار امام برای تحکیم اخلاص بر آن تأکید شده است و راز این همه برکات در وجود امام نیز اخلاص ایشان بود. (ما کان لله ینمو) باری «جلوه دلدار را آغاز و انجامی نباشد» و برای حُسن ختام، با امام عزیز همنوا میشویم و از خدا میخواهیم که:
خداوندا! آیینه دل ما را به نور اخلاص روشنی بخش. و شاهراه سعادت و نجات را به ما بیگانگان بیابان حیرت و ضلالت بنما. و ما را به اخلاق کریمانه متخلق فرما.
آمین
[1]. صحیفه امام؛ ج 16، ص 209.