به مناسبت سالروز شهادت امام موسی کاظم(ع)

امام کاظم (ع) و آرمان تشکیل حکومت اسلامی

در بُعد تقوی و عبادت نیز ضرب المثل مردمِ زمان خویش بود. هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی می ایستاد و اشک هایش جاری می شد، قلبش به تپش در می آمد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش می افتاد. گاهی سجده های طولانی او تا طلوع فجر صادق و طلوع خورشید ادامه می یافت.

کد : 50369 | تاریخ : 03/03/1393

پرتال امام خمینی(س): نوشتاری از حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی محقق و پژوشگر حوزه علیمه قمبه مناسبت سالروز شهادت مظلومانه کاظم آل محمد(علیهم السلام) 
اشاره
حضرت امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) ملقّب به «زین المجتهدین، عبد صالح و کاظم» و مکنّی به «ابواسماعیل، ابوعلی و ابوالحسن» در هفتم ماه صفر سال 128 هجری(بنا به قولی) و در اواخر ماه ذی الحجة(بنا به قولی دیگر) در قریه ای به نام «ابواء» در اطراف مدینه چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوارش، امام ششم، حضرت جعفر بن محمّدٍ الصادق(علیهما السلام) و مادر ارجمندش خانم«حَمیدة» می باشد. دوران رشد و تربیت و نوجوانی و جوانی را در دامان مادر گرامی اش و پدر ارجمندش طی کرد. امامت و رهبری ایشان پس از شهادت پدر بزرگوارش در سال 148 هجری آغاز شد و پس از حدود 55 سال زندگانی و 20 سال امامت در 183 هجری(186 هجری) با توطئه ی خلیفه ی فاسد زمان، هارون عباسی(170-193 هجری) پس از عمری در زندان سندی بن شاهک در بغداد به شهادت رسید.
ضمن عرض تسلیت و تعزیت به مناسبت شهادت مظلومانه این امام هُمام، به پیشگاه سلاله پاکش، حضرت مهدی موعود(عجّل الله فرجه)، مقام معظّم رهبری(دام ظلّه)، مراجع عظام تقلید(دامت برکاتهم) و عموم شیعیان، توجه خوانندگان محترم را به نگاهی گذرا به حوادث و رخ دادهای دوران امامتِ آن بزرگوار جلب می کنم.

1- فضایل و کمالات معنوی
حضرت امام جعفر صادق(ع) می فرماید: «إنّ ابنی هذا[موسی] لو سألته عمّا بین دفّتی المصحف لأجابک فیه بعلمٍ».(1) ؛ یعنی: اگر از پسرم [موسی] در باره آن چه در این مصحف(قرآن) وجود دارد بپرسی، به یقین عالمانه و آگاهانه پاسخ می دهد.
همین طور فرمود: « وعنده علم الحکم و الفهم والسخاء والمعرفة بما یحتاج الیه الناس فیما اختلفوا فیه من أمر دینهم».(2) یعنی: حکمت، فهم، سخاوت و دانش امور دینی مردم که در آن گرفتار اختلاف [و سردرگُمی] شده اند نزد اوست.
مرحوم شیخ مفید(ره) می فرماید: « مردم روایات بسیاری از ابوالحسن موسی بن جعفر(ع) نقل کرده اند. او فقیه ترین مردم زمان خویش بود».(3)
در بُعد تقوی و عبادت نیز ضرب المثل مردمِ زمان خویش بود. هنگام نماز با تمام وجود و حضور قلب به درگاه الهی می ایستاد و اشک هایش جاری می شد، قلبش به تپش در می آمد و از شوق و خوف خدا، لرزه بر اندامش می افتاد. گاهی سجده های طولانی او تا طلوع فجر صادق و طلوع خورشید ادامه می یافت.(4)
نقل شده است که در ابتدای شب، وارد مسجد النبی(ص) می شد و در سجده با صدای بلند عرض می کرد: « الهی عظُم الذنب من عبدک، فلیحُسنِ العفو من عندک».(5) یعنی؛ خداوندا، گناهان بنده ات، بسیار بزرگ است، اما عفو و بخشش حضرتت نیز باید نیکو باشد.
آن حضرت در زهد و پرهیز از زخارف دنیا نیز، زبان زد مردم روزگار خود بود.
امام(ع) به مردم سفارش می کرد، شما همانند جناب ابوذر غِفاری باشید و می فرمود: « رحم الله اباذر، فلقد کان یقول: جزی الله الدنیا عنیّ مذمة بعد رغیفین من الشعیر، اتغدی بأحدهما و أتعشی بالآخر و بعد شملتی الصوف أئتزر بإحداهما و ارتدی بالاُخری...».(6) یعنی: خدای رحمت کند ابوذر را که می گفت: پس از داشتن دو قرص نان جوین که ناهار به یکی و شام به دیگری خود را سیر کنم و دو تکّه پارچه پشمینه که خود را بدان بپوشانم. دنیا به آن چه بدان تعلق دارد نکوهیده باد.
امام کاظم(ع) در نیکی به مردم و احسان به فقرا و نیاز مندان نیز لحظه ای درنگ نمی کرد.
حضرت به علیّ بن یقطین که از شیعیان وفادار امام(ع) بود، اجازه داد در دربار هارون الرشید به مشکلات مالی و حل و فصل سایر مشکلات و نیاز مندی های مردم بپردازد.
شیخ مفید(ره) می گوید: «امام موسی بن جعفر(ع) نسبت به صله رحم سفارش می کرد. فقرای مدینه را زیر نظر داشت. شب ها برایشان دینار، درهم، آرد و خرما می برد و آنان خبر نداشتند که این اموال از کجا برایشان می آید».(7)
2-کارنامه ی سیاه حاکمان فاسد بنی عباس
یکی از حاکمان فاسدِ زمان امام کاظم(ع)، مهدی عباسی(169هجری) بود که  زمام امور مردم را(پس از مرگ منصور عباسی که مردم پس از 22 سال رنج و فساد، نفس راحتی کشیدند) بر عهده گرفت.
او ابتدا با اعلام عفو عمومی، زندانیان را آزاد کرد و اموال مصادره شده مردم را بازگرداند و بخشی از اموال بیت المال را تقسیم کرد، ولی طولی نکشید که چهره ی واقعی خود را نشان داد. او بساط خوش گذارانی و عیاشی دائر نمود و گفت: « آن وقت خوش است که بزم شادی بگذرد و زندگی بدون حرم سرا و ندیمان در کام من گوارا نیست!». از سوی دیگر، او دو باره سخت گیری بر بنی هاشم و علویان را آغاز کرد.(8)
پس از او، هادی عباسی(170هجری) در حالی که 25 سال سن داشت و هیچ گونه لیاقتی برای رهبری مردم نداشت و جوانی می گسار(شراب خوار)، سبک سر و بی بند و بار بود به حکومت رسید.(9)
آخرین خلیفه ی ستم گرِ دوران امام موسی بن جعفر(ع)، هارون الرشید(193 هجری) بود. او ابتدا با طرح دوستی با علویان وآل محمّد(ع) قصد داشت با فریب مردم، به خیال خود، بر دل ها حکومت کند تا مردم از او اطاعت کنند! ولی مردم از آن جهت که به بنی عباس و حاکمان فاسد و خبیث اعتمادی نداشتند به او توجه  نکردند. در واقع حکومت واقعی بر دل های مردم از آنِ بنی هاشم و خاندان پاک و مطهّر پیامبر(ص) بود. 
لذا هارون وقتی در کنار مرقد رسول خدا، به امام موسی بن جعفر(ع) گفت: «تو هستی که مردم، در پنهانی با تو بیعت کرده و تو را به پیشوائی بر می گزینند»؟!. 
امام(ع) فرمود: « من بر قلوب(دل های) مردم حکومت می کنم و تو بر تن و جسم آن ها».(10)

3-قیام های علویان، فرقه های انحرافی و نقش امام کاظم(ع)
الف- از جمله قیام های آزادی خواهانه و عدالت خواهانه، قیام یکی از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) "حسین صاحب فخّ" بود که در برابر خشونت و ظلم و بیدادگری حاکمان عباسی دست به اعتراض و شورش زد. حاکم مدینه به عنوان اعتراض به عدم حضور علویان و سادات هاشمی در دارالإمارة مدینه "حسین صاحب فخّ" و "یحیی بن عبدالله" را بازداشت و گروگان گرفت. ولی طولی نکشید که علویان و هاشمیان مدینه، دست به قیام و اعتراض عمومی زدند و با تجهیزات کامل از مدینه خارج و به قصد مکه و ملحق شدن به حاجیان در مراسم حج با ظلم و ستم عباسیان(حکومت هادی) حرکت و مبارزه را آغاز کردند. حکام جنایت پیشه عباسی هم با فراهم کردن قوای جنگی خود از سوی مدینه،مکه و مناطق دیگر به درگیری با نیروهای حسین فخّ پرداختند که جنگ سختی در گرفت و منجر به شهادت حسین(ره) و حدود یک صد تن از یاران و نیروهای او شد.(11)
امام موسی بن جعفر(ع) شکست این نهضت را پیش بینی کرده و به حسین فرموده بود: « گرچه، تو شهید خواهی شد ولی باز در جهاد و پیکار کوشا باش. این گروه(عباسیان) مردمی پلید و بدکارند که اظهار ایمان می کنند ولی در باطن ایمان و اعتقادی ندارند. من اجر و پاداش تو را از خداوند بزرگ می خواهم».(12)
شکست قیام و نهضت فخّ برای شیعیان و علویان بسیار دردناک و سخت بود. این حادثه به قدری تلخ بود که امام جواد(ع) می فرماید: « پس از فاجعه کربلا، هیچ حادثه ای برای ما، بزرگ تر از فاجعه ی فخّ نبوده است».(13)
هادی عباسی هم که ارتباط حسین فخّ با امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) را فهمیده بود تصمیم گرفت آن حضرت را به قتل برساند ولی موفق نشد و خودش در سال 170 هجری مرد.
ب- از جمله جریان های انحرافی، ظهور فرقه های 1- ناووسیه(قائلین به زنده بودن امام صادق علیه السلام تا ظهور حضرت مهدی علیه السلام)، 2- فرقه اسماعیلیه(قائلین به زنده بودن اسماعیل و امامت او و اینکه اسماعیل، همان مهدی موعود می باشد)، 3- فرقه مبارکیه(قائلین به امامت محمد فرزند اسماعیل فرزند امام کاظم علیه السلام)، 4- فرقه سمطیه و 5- فرقه فطحیه بودند که امام هفتم(ع) در برابر آنان، شدیداً موضع گیری نمودند و افکار آن ها را انحراف از مسیر قرآن و مبانی اهل بیت(ع) دانستند.(14)
4-تربیت شاگردان و آرمان تشکیل حکومت اسلامی 
از جمله یاران و تربیت شدگان مکتب کاظمی، رشد و نمو شخصیت هائی مانند علی بن یقطین، هشام بن حکم، عبدالله بن یحیی کاهلی، حماد بن عیسی جهمی، صفوان بن یحیی، علی بن حسن، عبدالله بن جبله، حسن بن محبوب و... می باشند که نقش فراوانی در حفظ و گسترش مبانی و معارف مکتب اهل بیت(ع) و حمایت از شیعیان و علویان ایفا نمودند.
امام کاظم(ع) فعالیت های خود را در دانش و تعالیم اسلامی(آموزش قرآن و سنّت واقعی) در قالب نقل حدیث و روایت، آموزش و تدریس، احتجاج و مناظره، تألیف و کتابت و تلاش و مبارزه برای تشکیل و تأسیس حکومت اسلامی انجام می داد که در اسناد و مدارک آن در کتب و منابع تاریخی و مسانید(مسند امام کاظم علیه السلام) موجود است.  
جریان مناظره و گفت و گوی بین امام کاظم(ع) و هارون الرشید، بهترین گواه و شاهد بر این است که خاندان پیامبر(ص) و پیشوایان معصوم(ع)، یکی از اهدافشان نابودی ظلم و ستم و اقامه حق و عدالت(تشکیل حکومت اسلامی) بوده است. (15)
یک روز هارون، به امام هفتم(ع) عرض کرد که حاضر است "فدک" را به ایشان برگرداند!. حضرت موسی بن جعفر(ع) فرمود: « در صورتی حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش به من بدهی»؟!. 
هارون پرسید که حدود و مرزهای آن چیست؟.
امام(ع) فرمود: « حد و مرز اولش، عدن؛ حد و مرز دومش، سمرقند؛ حد و مرز سومش، آفریقا؛ حد و مرز چهارمش، سرزمین ارمینه و بَحر(دریای) خزر است». 
هارون با شنیدن این سخنان، رنگ چهره اش تغییر کرد و با خشم وعصبانیت گفت: « با این وضع، چیزی برای ما باقی نمی ماند»؟!.
امام کاظم(ع) فرمود: «می دانستم که نخواهی پذیرفت»!.(16)
5-دست گیری، حبس و شهادتِ مظلومانه
هارون الرشید که وجود و حضور فرزندِ شایسته و سازش ناپذیر پیامبر اکرم(ص) و حجّت راستین الهی، حضرت موسی بن جعفر(ع) را مانع و مزاحم حاکمیت و فساد و خون ریزی عباسیان می دانست، مکرر، دستور دست گیری، اذیّت و آزار و زندانی کردن امام کاظم(ع) را صادر کرد.
هارون، دستور داد پس از دست گیری امام(ع) در کنار کعبه و حرم امن الهی، ایشان را به بصره برده و حبس نمایند. پس از مدتی، آن حضرت را به بغداد منتقل نمودند. 
امام کاظم(ع) در زندان، تمامی وقت خود را صرف عبادت و رکوع و سجده  و دعا و مناجات و قرائت قرآن می کرد. البته ماموران زندان نیز به دستور هارون، از شکنجه و آزار ایشان کوتاهی نمی کردند. خبر حبس امام هفتم شیعیان در بغداد، منتشر و هارون از آن نگرانی و بیم داشت. لذا دستور داد محل زندان را تغییر داده و آن امام عزیز را در اختیار مردی یهودی به نام"سندی بن شاهک" بگذارند تا با سخت گیری، اذیت و آزار و شکنجه حضرت را به قتل برسانند.
" سندی" مقداری از رطب را به زهری کشنده آغشت و دستور داد آن را میل کند. امام کاظم(ع) مقداری از آن را میل کرد و دچار دردی جان کاه و سخت شد و هیچ گونه مداوایی از سوی ماموران برای ایشان انجام نشد و سرانجام سلاله پاک نبوی(ص) و هفتمین حجت بر حق الهی و امام مظلوم شیعیان اثنا عشری، حضرت موسی بن جعفر(ع) در بیست و پنجم ماه رجب سال 183 هجری شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود شتافت.(17)
«سلام الله علیه یوم وُلد و یوم اُستشهد و یوم یُبعث حیّاً»
منبع: شفقنا

پی نوشت ها و ارجاعات:
1- الحمیری القمی، قرب الإسناد 335؛  اعلام الهدایة؛ باب الحوائج، الإمام موسی بن جعفرٍ الکاظم(ع)29:9.
2- الکلینی، اصول الکافی314:1.
3- مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد 225:2.
4- اربلّی، کشف الغمة فی معرفة الائمة(ع)... 259:3.
5- اعلام الهدایة؛ باب الحوائج، الإمام موسی بن جعفرٍ الکاظم(ع) 31:9 به نقل از وفیات الأعیان... 293:4.
6- الکلینی، اصول الکافی 134:2.
7- مفید، الإرشاد... 231:2؛ القرشی، حیاة الإمام موسی بن جعفر(ع) 138:1؛ أعلام الهدایة؛ باب الحوائج، الإمام موسی بن جعفرٍ الکاظم(ع) 40:9؛ امینی، الگوهای فضیلت302.
8- سیوطی، تاریخ الخلفاء 277؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ 84:6.
9- مسعودی، مروج الذهب... 324.
10- ابن حجر الهیتمی، الصواعق المحرقة 204.
11- ابن اثیر، الکامل فی التاریخ 93:16؛ طبری، تاریخ الاُمم و الملوک28:10؛ پیشوائی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ 122.
12- پیشوائی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ 122.
13- مجلسی، بحار الأنوار... 165:28
14- شهرستانی، الملل و النحل 148:1؛ خضری و دیگران، تاریخ تشیع 266:1.
15- خضری و دیگران، تاریخ تشیع267:1 ؛ پیشوایان هدایت؛ حضرت امام موسی بن جعفر، باب الحوائج(ع) 199:9. 
16- سبط ابن الجوزی، تذکرة الخواص... 250:1؛ ابن شهر آشوب مناقب آل ابی طالب(ع) 320:4؛ پیشوایی، سیمای پیشوایان در آینه تاریخ 127.
17- ابن اثیر، الکامل 56:6؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب(ع) 349:4؛ ابن صبّاغ، الفصول المهمة... 255؛ مفید، الإرشاد... 215:2؛ طبرسی، اعلام الوری 6:2.

انتهای پیام /*