فرهنگ پاسدارى در کلام امام خمینی(س)

پاسدارى از جمهورى اسلام و مکتب اسلام این است که ما اعمالمان همان طورى که اسلام مقرر فرموده است باشد. اگر اعمال پاسدارهاى جمهورى اسلام همان اعمال اسلام باشد، موافق رضاى خدا باشد، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد، حتى [با] آنهایى هم که معصیت کار هستند.

کد : 50453 | تاریخ : 11/03/1393

پاسداران در جمیع جهات پاسدارى مسئولند

 پاسدارى فقط پاسدارى مرز نیست. پاسدارى یک معناى وسیعى دارد. هر یک از ما پاسداریم نسبت به دیگران. من باید نصیحت بکنم به شما؛ شما به من نصیحت کنید. من به شما بگویم که امروز که روز امتحان است خوب از امتحان بیرون بیایید. شما هم به من همین معنا را بگویید. من به شما عرض کنم که با مظلومها، با زیردستهاى خودتان، خوب رفتار کنید؛ عادلانه رفتار کنید. شما هم به من بگویید همۀ ما مسئولیم: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ همه مان مثل شبانها هستیم؛ و همه مان مسئول هستیم ... ما هم اینطور باشیم. نبادا که یکى از ما خداى نخواسته حالا که آزاد است به آن دوست زیردستش، به آن شخص زیر دستش، تعدى بکند، تجاوز بکند. تعدى و تجاوز عبارت از همانهایى است که اسلام منع کرده است.(1)

لزوم پاسدارى از نفس

من امیدوارم که همان طورى که شما پاسدارهاى اسلام هستید، پاسدارى از خودتان هم بکنید، پاسدارى از نفس خودتان بکنید؛ نگذارید نفس سرکشى بکند، هر کارى مى خواهد بکند. مهار کنید نفس خودتان را که تابع اسلام باشد. هرچه خدا مى خواهد عمل بکنید.(2)

اداى حق پاسدارى با خدمت عاشقانه

اگر پاسدارهاى اسلامى ما پاسدارى از خودشان هم بکنند که در این خدمتى که هستند یک خدمت صادقانه، یک خدمت عاشقانه براى اسلام و یک خدمتى که مستقیم در راه اسلام باشد اگر بکنند، اینها پاسدارى را حقش را عمل کردند... لهذا شما جوانها که پاسدار جمهورى اسلامى هستید و روحانیون که پاسدار احکام اسلام و قرآن هستند وظیفه تان زیاد و شغلتان شریف. شغل شغل شریف؛ براى اینکه پاسدارى از اسلام یک شغل بسیار شریفى است؛ و مسئولیتش هم زیاد است. باید حفظ کنید این حدود و ثغور اسلامى را. فقط این نباشد که ما پاسدار هستیم، ما هم بگوییم ما روحانى هستیم، شما هم بگویید ما پاسدار، و خداى نخواسته به وظایفى که پاسداران و روحانیون باید عمل بکنند ما یکوقت خداى نخواسته نکنیم. باید همان طورى که مدعى هستیم ما که ما پاسدار هستیم و پاسدار جمهورى اسلام و پاسدار احکام اسلام هستیم، باید خودمان ابتدائاً مرزمان همان مرز اسلام باشد، راهمان همان راه مستقیم اسلام باشد؛ تا این ادعاى ما پیش خدا قبول بشود. اگر فرض بفرمایید که مردم هم مطلع نشوند که ما برخلاف داریم عمل مى کنیم، خدا که مى داند؛ در محضر خداست. در پیشگاه خدا ما نمى توانیم آن وقت ادعا کنیم که ما پاسدار هستیم. براى اینکه ما که خودمان برخلاف موازین اسلام خداى نخواسته عمل بکنیم، بعد بخواهیم ادعا کنیم که ما نگهبان اسلام هستیم، کسى که خودش برخلاف اسلام عمل مى کند نمى تواند بگوید من نگهبان هستم؛ یک کسى که خودش دزد است نمى تواند بگوید من نگهبان هستم، من پاسبان هستم. پاسبان وقتى دزد باشد پاسبان نیست؛ دزد است. پاسدار خداى نخواسته اگر برخلاف موازین اسلام باشد، پاسدار نیست. این یک آدمى است که برخلاف اسلام است.(3)

 انطباق اعمال پاسداران با اسلام

پاسدارى از جمهورى اسلام و مکتب اسلام این است که ما اعمالمان همان طورى که اسلام مقرر فرموده است باشد. اگر اعمال پاسدارهاى جمهورى اسلام همان اعمال اسلام باشد، موافق رضاى خدا باشد، با بندگان خدا رفتارش رفتار برادرانه باشد، حتى [با ]آنهایى هم که معصیت کار هستند.(4)

مسئولیت پاسداران در درگاه خداوند

بنابراین، از من تا آقا، تا همۀ اقشار ملت، الآن پاسدارى از اسلام به این معنا[ست ]که همچو پاسدارى بکنیم که بهانه دست این اشخاصى که بهانه گیر هستند و جرم من را و جرم شما را پاى مکتب حساب مى کنند، یک همچو بهانه اى دست اینها ندهیم. از خودمان پاسدارى کنیم. بدانیم که ما تحت مراقبت دشمن هستیم؛ تحت مراقبت دوست هستیم؛ تحت مراقبت اولیاى خدا هستیم؛ تحت مراقبت خدا هم هستیم. عالم محضر خداست، الآن ما در محضر خدا هستیم. خدا همه جا هست؛ حضور دارد. اگر خلافى بکنیم، در حضور خدا خلاف کردیم؛ در محضر خدا خلاف کردیم. و با ادعاى به اینکه جمهورى اسلامى است و الآن هم رژیم، رژیم جمهورى اسلامى است، اگر خداى نخواسته ما به وظایفى که باید پاسدار عمل کند [عمل نکنیم]، من هم پاسدارم، آقا هم پاسدار است، و شما همه، همۀ ملت اسلام پاسدار اسلامند: کُلُّکُم رَاعٍ و کُلُّکُم مَسؤول همه باید رعایت بکنند، همه مسئول هستند، اگر بنا باشد که خداى نخواسته در یک قطعه از زمان که حساسترین قطعات زمان است بر کشور ما و بر اسلام، اگر خداى نخواسته از پاسدار، چه پاسدار روحانى، که آنها هم همه پاسدارند ـ روحانیون ـ و چه شما آقایان که پاسدار هستید، اگر از این دو قشر پاسدار اشتباه و خطایى واقع بشود، اینهایى که دشمن اند پاى اسلام حساب مى کنند. دوستها نه، دشمنها پاى اسلام حساب مى کنند و مکتب ما را مى کوبند، و این یک مسئولیت بزرگى است براى همه.(5)

صور مختلف پاسدارى

 همه باید پاسدارى بکنیم؛ لکن یک پاسدارى است که از قوّۀ جوان برمى آید؛ یک پاسدارى است که از ماها، که با صحبت باید.(6)

مسئولیت روحانیون و پاسداران

روحانیون و پاسداران هر دو طایفه پاسدار هستند؛ پاسدار اسلام. همۀ ملت، پاسدار اسلام باید باشند: کُلُّکُم رَاعٍ. همه باید مراعات کنید، همه تان «راعى» هستید، همۀ مردم، و همه هم مسئول هستند؛ ... همۀ ما ... مسئولیم در مقابل خدا و در مقابل وجدان. و همه مان باید مراعات بکنیم؛ یعنى نه اینکه مراعات خودمان را؛ من مراعات همۀ شما را بکنم؛ شما هم هر یک مراعات همه را. یک همچو برنامه است که همه را وادار کرده که به همه «چرا»بگوییم، همه را. به هر فردى، لازم کرده به اینکه امر به معروف کند. اگر یک فرد خیلى به نظر مردم مثلاً پایین یک فردى که به نظر مردم خیلى اعلا رتبه هم هست، اگر از او یک انحرافى دید، بیاید ـ اسلام گفته برو به او بگو نکن ـ بایستد در مقابلش بگوید این کارَت انحراف بود نکن. مى گویند عمر گفت ـ در وقتى که خلیفه بود ـ که من اگر چنانچه خلافى کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربى شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو مى ایستیم. اگر تو بخواهى خلاف بکنى، ما با این شمشیر مقابلت مى ایستیم. ... الآن شما اسم شریف پاسدارى برایتان ثبت است؛ پاسدار اسلام، پاسداران انقلاب اسلامى، پاسدار انقلاب اسلامى، لفظ نیست، واقعیت است، یک واقعیتى است. این واقعیت است که شما هر جا اگر یکى پیدا بشود و برخلاف مسیر اسلام بخواهد یک کارى بکند و یک گروهى چه بکند، این واقعیت است که شما را مى کشاند آنجا، حرکت مى کنید به آنجا، آن فتنه را خاموش مى کنید. این یک واقعیتى است که چنانچه ما اسممان پاسدار بود و واقعیتمان پاسدار اینکه خودمان را، از خودمان پاسدارى بکنیم که برخلاف مسیر اسلام حرکت نکنیم. از پاسدار وقتى برخلاف پاسدارى یک چیزى دیده بشود، نمى گویند این آقا این کار را کرده؛ مى گویند پاسدارها اینطورى هستند. و این یک مسئولیت بسیار بزرگى است که به عهده تان هست... . پاسدارى خیلى شریف است، براى اینکه خدمتگزارى به اسلام است؛ حفظ اسلام است. و مسئولیتش خیلى زیاد است، براى اینکه اگر خداى نخواسته پاسدار برخلاف مقررات پاسدارى و برخلاف مقررات پاسدارى اسلامى عمل بکند، یکوقت مى بینید که با قلم اشخاصى که مى خواهند چهرۀ اسلام را وارونه نشان بدهند، آنها به فعالیت مى افتند و بهانه دستشان مى آید و اسلام را بد معرفى مى کنند، و مکتب ما خداى نخواسته یکوقت شکست بخورد. اگر مکتب ما شکست بخورد، رفتیم تا آخر؛ تمام شده دیگر کار. اگر در این زمان، در این زمانى که این نهضت پیدا شد و این قُلْدُرها را، این چپاولگرها را، همه را خارج کرد و بیرون کرد همه را، اگر به جاى او یک غارتگر و چپاولگر به حدود خودش بنشیند، نهضت ما از بین مى رود، و مکتب ما شکست مى خورد. و این به عهدۀ من و شما و همه است؛ باید حفظش بکنیم.(7)

پاسدارى هرج و مرج نیست

اگر بنا باشد که سپاه پاسداران به طور هرج و مرج کار بکنند، هر که، هر جا چهار نفر باشد برود به مردم تعرّض بکند و مال مردم را ـ خداى نخواسته ـ بگیرد، این پاسدار اسلام نمى شود، این طاغوت است به صورت دیگر درآمده.(8)

پاسدار واقعى بازدارنده دشمن

مادامى که ما پاسدار واقعى باشیم کشورهاى بزرگ نمى توانند کارى انجام دهند؛ و علّت فشار دنیا هم این است که مى بینند در این مملکت نه کودتا معنى دارد و نه هجوم نظامى، و ایران از نظر منطقه و اسلام قدرت خاصى پیدا کرده است، لذا ما را آرام نمى گذارند. و ما باید به همه سفارش کنیم که براى اسلام خدمت کنند و همه در صف واحدى قرار بگیریم که انحرافى پیش نیاید، و باید همیشه احساس کنیم که تنها خودمان هستیم در برابر این همه دشمنان. باید این بار بزرگ را به منزل برسانیم و در این راه متحد باشیم و گرایش خاص به این گروه و آن گروه نداشته باشیم.(9)

پیوست ها:

1) سخنرانى در جمع اقشار مختلف مردم و عشایر (صحیفه امام، ج7،  ص491)

2) سخنرانى در جمع پاسداران و بازاریان تهران(صحیفه امام،  ج8، ص 122)

3) سخنرانى در جمع پرسنل سپاه پاسداران همدان (صحیفه امام، ج8، ص278ـ280)

4) سخنرانى در جمع پرسنل کمیته انقلاب اسلامى منطقه 12 تهران (صحیفه امام، ج8، ص379)

5) سخنرانى در جمع فرماندهان سپاه پاسداران (صحیفه امام، ج8، ص388)

6) سخنرانى در جمع اعضاى سپاه پاسداران سپیددشت (صحیفه امام، ج9، ص45)

7) سخنرانى در جمع پاسداران (صحیفه امام، ج10، ص109ـ112)

8) سخنرانى در جمع پاسداران و نظامیان (صحیفه امام، ج12، ص367)

9) سخنرانى در جمع دانشجویان دانشکدۀ افسرى (صحیفه امام، ج12، ص408)


 


انتهای پیام /*