پرتال امام خمینی(س)- عباسعلی زالی در سال 1316 در خانوادهای روستایی در شهر گلپایگان بهدنیا آمد. وی تحصیلات ابتدایی را در اصفهان گذراند. سپس وارد دانشسرای مقدماتی شد و به تدریس در روستاهای اطراف اصفهان مشغول شد. پس از ورود به دانشگاه تهران از سال 1342 ـ 1341 فعالیت خود را در انجمن اسلامی دانشگاه شروع کرد. پس از انقلاب در نهادهای دولتی مشغول به خدمت بوده و به مقام وزارت رسیدند. به سبب حضور در پستهای مدیریتی ملاقاتها و خاطراتی با حضرت امام داشته که در این دفتر آمده است. (تاریخ مصاحبه 9/5/1380)
اولین دیدار
آن روز تمام کشور شور و شوق بود، در تمامی مسیرهای منتهی به فرودگاه جمعیت موج میزد. زمانی که ماشینی برای بردن امام آماده شد تا میتوانستیم به دنبالش دویدیم که بعد با هجوم عظیم مردم دیگر فاصله ما به قدری زیاد شد که دیگر نتوانستیم ماشین را همراهی کنیم. بیشک این استقبال یکی از خاطرات ماندگار مردمی است که در آنجا حضور داشتند، در مسیر استقبال دیدم که حتی یک نفر که نسبت به مردم بسیار ظلم کرده بود او را از درخت آویزان کرده بودند. وی از نیروی شهربانی آن زمان و از کسانی بود که به مردم ظلم میکرد. مردم به اندازهای عصبانی بودند که به صورت خودجوش آنان را از بین بردند. زمانی هم که امام خمینی در مدرسه رفاه سکونت داشت چند مرتبه دستهجمعی به دیدار امام رفتیم اما سعادت دیدار خصوصی نصیب من نشد.
تشکیل جهاد سازندگی کرج
در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی تقریبا در سال 1358 بایستی شوراهای شهر انتخاب میشد و یکی از مناطقی که شورای شهر آن فعال شد کرج بود. عدهای اصرار کردند که من کاندیدا شوم، پذیرفتم پس از رأیگیری نفر اول شهر کرج شدم و این لطف مردم با شناختی که در گردهماییها حاصل شده بود، به دست آمد. بالاخره نیز مسئولیت رئیس شورای شهر را چند روزی بر عهده داشتم.
زمانی که امام خمینی دستور تشکیل جهاد سازندگی را صادر کرد از مردم مقداری وسایل تهیه کردیم و در منزلی به عنوان هسته مرکزی جهاد سازندگی به فعالیت مشغول شدیم. عده زیادی از دوستان به کمک ما آمدند. از طرف دیگر با فعالیت کمیتهها که در کرج چند نوع بودند، همکاری میکردم. البته قبل از پیروزی انقلاب اسلامی امام از پاریس دستور داد که کشاورزها گندم بکارند و ما هم که در دانشکده کشاورزی بودیم، اندیشیدیم که به عنوان فردی که در دانشکده هست چه نقشی میتوانیم بر عهده بگیریم؛ تعدادی از مردم را گرد هم جمع و کمیتهای را ساماندهی کردیم و قبل از بازگشت امام اسم آن را کمیته امداد کشاورزی نامیدیم. این کمیته در روستاهای اطراف برای کمک به روستاییان فعالیت میکرد، در این میان افراد خیری هم در تهران وقتی از تشکیل چنین کمیتهای آگاه شدند کمک مالی در اختیار کمیته قرار دادند تا برای کشاورزان بذر و وسایل کشاورزی تهیه کنیم، این کمیته سه الی چهار ماه فعال بود.
امام و کشاورزان
به عنوان خدمتگزار بارها این افتخار نصیب من شد که در جمع بقیه برادران سعادت دستبوسی امام حاصل شود. واقعا لحظاتی بود که هیچ وقت یاد و خاطرهاش فراموش نخواهد شد. اولین مرتبه پس از آن که در فرودگاه خدمت امام رسیدیم وقتی بود که وی به قم تشریف برده بود و در این سفر با تعدادی از دانشگاهیان به دیدار امام رفتیم تا آمادگی مجموعه دانشگاهی را جهت خدمت اعلام کنیم. زمانی که وارد قم شدیم جمعیت زیادی در کوچههای اطراف بودند که با واسطه کسی که دوستانی داشت سعادت دیدار نصیب ما شد. در این دیدار سخنانی درباره مسائل دانشگاهها مطرح شد و امام هم اشاراتی در رابطه با اهمیت علم و دانشگاه مطرح کردند و به ما این توصیه را داشتند که شما باید فعال باشید و اگر کمکی از دست شما برمیآید دریغ نکنید. دیدارهای دیگری در زمان قائم مقامی یا وزارت کشاورزی بود. در همان زمان در دیداری امام اشاره کرده بودند: عکس مرا در صفحه اول روزنامه نزنید، عکس یک کشاورز را بزنید، چه اشکالی دارد وقتی که یک روزنامه را نگاه میکنیم عکسی از یک کشاورز باشد که چه کاری انجام میدهد و چه خدمتی میکند. و این یک روحیه خوبی را برای کشاورزان علیرغم همه مشکلات به وجود آورد، چرا که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به علت خاطرهای که در بعضی مناطق کشاورزان از مالکین داشتند شرایط خاصی را در کشور به وجود آورده بود که بسیاری از مالکین نتوانستند به کار ادامه دهند و کشاورزان جایگزین آنها شدند که آمادگی لازم را برای انجام مسئولیت نداشتند و نمیدانستند که چگونه زمین را اداره کنند. از طرف دیگر دشمن در قالب عناوین گوناگون سعی در تشدید اختلافها داشت و تحرکاتی را انجام میداد و زمانی هم که موفق نمیشد در گوشه و کنار، مزارع را آتش میزد و مشکلات بسیاری را به وجود میآورد. امام در این باره فرمود: اینها افرادی هستند که ماهیتا به این صورتند که میروند محصولی را که کشاورز اینقدر زحمت کشیده به آتش میکشند.
خاطره دیگری از امام که مرتبط با همه مردم بود این است که در زمان جنگ تحمیلی امام دستور داده بود که قیمتها نباید تغییر زیادی بکند، کشاورزان مواجه با کمبود کود، سم و ماشین آلات کشاورزی بودند و آنان به علت نداشتن خط تولید و نبود بسته بندی و سردخانه بسیاری از محصولاتشان قبل از عرضه به بازار از بین میرفت و هزینههای تولید سنگین میشد و در مقابل هزینهها حق طبیعی کشاورزان بود که محصولشان به قیمت عادلانهای به فروش برسد. مثلا اگر گندم تولید میکرد، میبایست به قیمتی باشد که جوابگوی هزینههایش باشد. و یا اگر گاوداری داشت قیمت فراوردههای آن پاسخگوی هزینهها باشد. از طرفی هم امام شرایط خاص جنگ تحمیلی را مورد توجه قرار میداد و تأکید داشت که باید کاری کرد که مردم در تنگنا قرار نگیرند. از آن طرف دولت بسیار حساس بود که قیمتها تغییر نکند.
من به عنوان وزیر کشاورزی باید منافع تولیدکنندگان را بازگو میکردم و به دنبال تحقق حق آنان بودم تا قیمتها متناسب با هزینهها تأمین شود. یکی از مشکلات جدی دولت به خصوص وزارت کشاورزی این بود که چگونه این امر تحقق پیدا کند. حتما به خاطر دارید که مثلا ما وقتی گندم را از کشاورز به قیمت چهار تومان و دو ریال میخریدیم برای کشاورز صرف نمیکرد برای جبران این کمبود جایزهای برای کشاورز در نظر میگرفتیم تا مبلغ اضافی به مصرف کننده تحمیل نشود.
شیشههای شیر در آن زمان نه و نیم ریال بود و من معتقد بودم باید کاری کنیم تا نیم ریال به تولید کننده برسد نه و نیم ریال را به ده ریال افزایش بدهیم از طرف دیگر دولت باید به فکر عامه مردم و مصرفکننده بود تا با مشکل مواجه نشوند ولی از طرف دیگر این قیمت برای تولیدکننده مشکلاتی را به وجود میآورد و دولت از طریق جایزه درصدد جبران این مسأله بود و این وقت زیادی را در جلسات دولت به خود اختصاص میداد که چه جایزهای را برای جبران تولیدکننده در نظر بگیریم.
یکی از راهحلهای دیگر ایجاد زمینهای برای تشویق تولید کنندگان بود. در همان زمان هفتهای به نام هفته کشاورزی نامگذاری گردید و اعلام شد کسانی در این هفته به عنوان کشاورز نمونه انتخاب و از آنها قدردانی خواهد شد و این کم کم در کل کشور تعمیم داده شد. به مناسبت هفته کشاورزی دوباره سعادت نصیب ما و کشاورزان شد که خدمت امام برسیم. در یکی از این دیدارها حدود، دویست نفر از کشاورزانی که معمولا هم کشاورزان جزء بودند و از سراسر کشور حضور داشتند و از لباسهایشان همه چیز مشخص بود و غالبا از خانوادههای مؤمن با درآمد پائین بودند.
در ابتدای دیدار من صحبتی را در رابطه با مسائل و مشکلات کشاورزان مطرح کردم و امام مطالبی را ایراد فرمود که قسمت اول صحبت وی گروههای دیگری را هم شامل میشد در قسمت اول اشاره به اهمیت کشاورزی و اینکه کشاورزان باید فعال باشند، کرد و رهنمودهای بسیار خوبی داشت که بازتاب مثبتی هم داشت[1] و روحیهای را که کشاورزان با این سخنان به دست آوردند چنان انگیزهای به آنان داد که تا پس از مدتها احساس کردیم مشکلی برای آنان باقی نمانده است؛ به اندازهای تحت تأثیر قرار گرفته بودند که مثلا برای یک کشاورز چابهاری دیدار با امام چنان بود که گویی خداوند در دنیا همه چیز به وی ارزانی داشته است. با چنین روحیهای بود که کشاورزان آن زمان، آن روزها را پشت سر گذاشتند. آن هنگام استنباط همگان بر این بود فردی که سعادت دیدار با امام نصیب وی میشود، چهره امام به اندازهای جلب توجه میکرد که شاید دیگر زیاد نمیتوانست روی کلمات در حضور امام توجهی داشته باشد و فکر نمیکنم حالا منحصر به افراد خاصی بود، قبل از اینکه توجه به صحبتها داشته باشند، چهره نورانی و ملکوتی امام بود که همه توجهها را به خود جلب میکرد و من اذعان میکنم در چند مرتبهای که خدمت امام رسیدیم شاید اگر روز بعد از من میپرسیدند که امام چه مطالبی را در آنجا فرمود ممکن بود کلیاتی در ذهن داشته باشم ولی به قدری افراد محو این چهره ملکوتی میشدند که شاید دیگر نمیتوانستند به صحبتها به طور مستقیم توجه داشته باشند اگر چه وقتی سخنرانی از تلویزیون پخش میشد همه این فرصت را داشتند که تمام مطالب را با دقت گوش کنند.
منبع: عصر جهاد، دوران خدمت، (یادها ـ 20)، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، 1386، صص 162 - 169
1. صحیفه امام، ج18، ص 433.
* (وی هم اکنون استاد بازنشسته دانشگاه تهران، عضو هیات نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو انجمن کارشناسان رسمی دادگستری,رئیس انجمن دانشآموختگان دانشکدههای کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران, استاد تمام و عضو هیات علمی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج می باشد.)