امام و تفکرات جدید دینی

بعضی ‏ها امام خمینی رضوان ‏الله علیه را بیشتر به عنوان فقیه می ‏شناسند، بعضی هم بیشتر به عنوان رهبر سیاسی. امّا همانطور که یکی از شعرای ملهم از نام ایشان با اصطلاحات عرفانی گفته بود: «هم خم است و هم می است و هم نی است!» شخصیّت علمی و دینی امام واقعاً جامع و ذو وجوه و به قول امروزی ‏ها چند بُعدی بود.

کد : 50626 | تاریخ : 02/04/1393

پرتال امام خمینی(س)-حجت الاسلام سید محمود دعایی:

بینش مبارزاتی امام و برداشتی که امام از اسلام به عنوان یک مذهب مقاوم و ستیزنده و در مقابل استعمار و استبداد و ظلم و ستم داشتند خودش یک امید و تلقی امیدبخش و سازنده از اسلام بود. با جدیت می ‏توانم بگویم اگر امام در قم نبود و حرکت مبارزاتی ‏اش را شروع نکرده بود و جامعه اسلامی را به مقابله با رژیم فاسد و وابسته شاه فرا نخوانده بود چه بسا من نه تنها طلبه نمی ‏ماندم، بلکه در معتقدات مذهبی ‏ام سست می ‏شدم و الان وضعیت دیگری داشتم. امثال من زیاد هستند. یعنی کسانی که سرخورده از رکود و جمود حوزه ‏ها و مجامع روحانی سازشکار یا غافل از مفاسد حاکم بر جامعه بودند، بینش و برداشت و تلقی از اسلامِ افرادی چون امام، آنها را در اعتقاداتشان پایدار نگه داشت، و این واقعیتی است و اسلام ناب را همین می ‏گوییم.

امام در نجف همان علوم سنتی و حوزوی را تدریس می‏ کردند و تا آخر هم به نگهداری و حفظ اصالت همین شیوه تدریس در حوزه‏ ها اصرار داشتند. ولی در عین حال با بها دادن و ارج گذاشتن به نوآوران روحانی و مذهبی و سبک و روش و بینش و برداشت آنها به همه می ‏فهماندند که نوآوری مستدلّ مذهبی را قبول دارند. ایشان نسبت به استاد مطهری و نوآوری ‏های ایشان شناخت ویژه داشتند و هر کس که راجع به استاد سؤال می ‏کرد اکیداً می ‏گفتند هر چه گفته درست است.

در مورد دکتر شریعتی، امام معتقد بودند که دکتر شریعتی می‏ باید در مسیر تعلیمات حوزوی و اسلامی بیاید و تحقیق و فعالیت کند و از جدایی دکتر شریعتی با حوزه ‏های علمیه و مجامع سنتی کشور نگران بودند. البته بسیاری از جنبه ‏های شخصیتی امام از جمله عرفان و شاعر بودن ایشان در آن روزگار ناشناخته بود و جز خواص کسی از آنها اطلاع نداشت و بعد از رحلت ایشان مشخص شد. در نتیجه آن چه ما به عنوان مرز بینش اسلام ناب محمدی و تشیع علوی و تشیع مبارز در مقابل اسلام سنتی و آمریکایی یا تشیع صفوی می‏ شناختیم چندان کامل نبود.

بعضی ‏ها امام خمینی رضوان ‏الله علیه را بیشتر به عنوان فقیه می ‏شناسند، بعضی هم بیشتر به عنوان رهبر سیاسی. امّا همانطور که یکی از شعرای ملهم از نام ایشان با اصطلاحات عرفانی گفته بود: «هم خم است و هم می است و هم نی است!» شخصیّت علمی و دینی امام واقعاً جامع و ذو وجوه و به قول امروزی ‏ها چند بُعدی بود. فلسفه و تعقّل و استدلال یکی از ارکان سازنده‏ی شخصیت امام به شمار می ‏آمد؛ عرفان و معارف عرفانی و نگرش عارفانه همین طور؛ فقه و اصول هم در جایگاه خودش همچنین؛ هنر و شعر و ذوق لطیف ادبی نیز هکذا؛ بینش سیاسی نافذ و نیرومند نیز به همین طریق؛ مطالعات گوناگون هم به همین صورت؛ تجربه ‏های تاریخی و طولانی هم به همین کیفیّت؛ معرفت دینی مستقیم و متّخذ از متن قرآن و احادیث هم به همین ترتیب؛ شجاعت و شهامت شگفت ‏انگیز در جنگ و در صلح هم به همین شکل؛ و آنگاه در ورای همه‏ی اینها تخلّق و تعهّد نظری و عملی به مبانی اخلاق الهی و انسانی (تقوا) رکن اساسی شخصیت پر جاذبه ‏ی ایشان محسوب می ‏شد.
مجموعه همین اوصاف و ارکان بود که به امام خمینی، قدرت نواندیشی و نوآوریِ ریشه‏ دار و مبتنی بر پشتوانه‏ ی سنّت، می‏ داد.

البته امام بسیار با تأمل و تفکر نسبت به تفکرات جدید گام برمی ‏داشت. به عنوان مثال در مورد انجمن حجتیه، به شدت مشکوک بود و آنها را افشا و محکوم می ‏کرد. این خود مرز بین تشیع سازشکار، تشیع آمریکایی، تشیع آلت دست حکومتها و قدرتها را نشان می‏ داد.

تعبیر خاصّی آیت‏ الله خرازی مسئول بنیاد باقرالعلوم قم از حجتیه داشت و می‏ گفت: حجتیه‏ ای ‏ها همان وهابی ‏های شیعه هستند. وهابی‏ های اهل سنت، وهابی ‏های سعودی هستند. در تشیع هم اگر بخواهیم وهابی را تجسم کنیم یعنی وهابی ‏های شیعه همان حجتیه ‏ای‏ ها هستند.

منبع: خاطرات حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمود دعایی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام، صص 178-180

انتهای پیام /*