دعوت امام خمینى (س) از مردم، براى دیدار از مدرسه فیضیه و مشاهدۀ آثار جنایات عمال رژیم شاه، تأثیر شگرفى بر روحیۀ اشخاص گذاشت و ساواک را به وحشت انداخت. از سوى دیگر، به دنبال مداواى مجروحان حادثۀ فیضیه در بیمارستانهاى قم که به توصیۀ امام صورت گرفت، پزشکان معالج، غیر مستقیم مورد تهدید مأموران ساواک قرار گرفتند. هیچیک از این اقدامات، تزلزلى در مردم ایجاد نکرد و عیادت از مجروحان حادثه، هر روز افزایش مىیافت.
اقدام دیگر مأموران ساواک، شستشوى در و دیوارها و سطح حجرههاى مدرسۀ فیضیه و محو آثار جنایاتشان، و جمعآورى کتابهاى دینى و قرآن کریم و اوراق پراکنده و نیمه سوختۀ درون حجرهها بود. مدرسه نیز به منظور جلوگیرى از ورود افراد، توسط مأموران ساواک به محاصره درآمد.
تلگرامهاى فراوانى از سوى مجامع روحانى و طبقات مختلف مردم، دایر بر محکومیت حمله به فیضیه، به شخص امام خمینى (س) مخابره شد امام در پاسخ تلگرام علما و روحانیون تهران، حملۀ کماندوها و مأموران انتظامى دولت را به مرکز روحانیت ـ با لباس مبدل ـ مشابه حملۀ مغول دانستند؛ با این تفاوت که حملۀ مغول به یک مملکت اجنبى بوده و یورش مأموران شاه، به ملتى مسلمان و روحانیون و طلابى بىپناه، آن هم روز وفات امام صادق (ع). امام در این اعلامیۀ کوبنده که در 9/ فروردین/ 1342 صادر فرمودند، «شاهدوستى» را به معناى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین و مراکز علم و دانش و ضربهزدن به پیکر اسلام برشمردند و به نام ملت، نخستوزیر (اسداللّه علم) را مورد استیضاح قرار دادند. امام در پایان اعلامیه تأکید فرمودند: «من اکنون قلب خود را براى سرنیزههاى مأمورین شما حاضر کردم... من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبى بیان خواهم کرد؛ و تا قلم در دست دارم کارهاى مخالف مصالح مملکت را برملا مىکنم.»
امام، ضمن اعلامیۀ خود، «تقیه» را در این شرایط حرام دانستند و با بیان این فتواى تاریخى، تأکید کردند که وظیفۀ همگان ـ بهویژه روحانیت ـ روشنگرى و افشاگرى است و بدین ترتیب اعلام نمودند که در مقابل ارعاب و تهدید رژیم، خاموش نخواهند ماند.
روحانیون تهران، قم، مشهد، اصفهان، شیراز و برخى دیگر از شهرستانها، به منظور اظهار همدردى و پشتیبانى از حوزۀ علمیۀ قم، از روز اوّل تا ششم ذیقعده 1382 برابر با 6 تا 12/ فروردین/ 1342، دست به اعتصاب زدند و از رفتن به مسجد و اقامۀ نماز جماعت خوددارى کردند.
درپى اعلام این خبر، بازار تهران و بسیارى از شهرستانها سه روز به صورت تعطیل درآمد. در تهران، علاوه بر بازار، مغازههاى چندین خیابان جنوب شهر بسته شد. مردم مشهد، به محض اطلاع از فاجعه فیضیه، به اعتصاب و تظاهرات پرداختند و طاق نصرتها و آذینبندیهایى را که براى استقبال از شاه تدارک دیده شده بود، به آتش کشیدند و در نتیجه، سفر شاه به مشهد به تعویق افتاد؛ هرچند دستگاه تبلیغاتى رژیم، علت تأخیر در این سفر را «بدى آب و هوا» ذکر کرد !
توجیهات و مصاحبههاى عمّال رژیم، از جمله «وزیر مشاور رژیم »، هیچگونه تأثیرى نداشت؛ اقدامات و بیانیههاى تند و کوبندۀ امام خمینى (س)، همۀ نقشهها را نقش برآب مىساخت. امام، حتى حاضر به پذیرفتن نمایندگان شخص شاه نشدند و هنگامى که فرستادۀ شاه، پیغام داد که «ما از طرف شخص اعلیحضرت مأموریم که پیغام همایونى را به ایشان برسانیم»، امام چنین پاسخ دادند: «اتفاقاً من هم به همین جهت که شما از طرف شاه مىخواهید با من ملاقات کنید، از پذیرفتن شما معذورم!».
در روز هشتم ذیقعده 1382 هجرى قمرى برابر با 14 فروردین 1342 تلگرام مرحوم آیتاللّه حکیم به امام خمینى (س) و مقامات روحانى قم رسید که آنان را به هجرت دستهجمعى به نجف دعوت کرد. امام خمینى (س) در نشستى با مقامات روحانى قم اعلام داشتند که مهاجرت از ایران جز خالى کردن میدان براى رژیم و بىرهبر و سرگردان ساختن مردم، چیزى دربرنخواهد داشت. گروه زیادى از علما و روحانیون طراز اول تهران و شهرستانها، با اطلاع از مفاد تلگرام مرحوم آیتاللّه حکیم، نگرانى شدید خود را از مهاجرت امام به نجف اشرف ابراز داشتند. بازاریهاى تهران نیز تصمیم گرفتند که در صورت انجام چنین اقدامى، به اعتصاب همگانى دست بزنند.
سرانجام امام طى تلگرام مورخ 23 فروردین 1342 (17/ذیقعده/ 1382)، در پاسخ تلگرام مرحوم آیتاللّه حکیم، از جمله فرمودند، «ما عجالتاً در این آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمین و از حریم قرآن و استقلال مملکت اسلام دفاع مىکنیم؛ و تا سر حد امکان مراکز روحانیت را حفظ نموده، امر به آرامش و سکوت مىنماییم...»
تصمیم حضرت امام، به حضور در حوزۀ علمیه و استقامت در حالى اعلام شد که پس از وقایع اخیر (حمله رژیم به مدرسه فیضیه) موج گستردهاى از تبلیغات در رسانههاى گروهى علیه روحانیت و بویژه شخص امام خمینى جریان داشت. شاه به پشتگرمى حمایتهاى آمریکا و دول غربى، با غرور تمام از اصلاحات دم مىزد و نهضت امام را مورد وقیحانهترین اتهامات قرار مىداد .
رژیم شاه، همانگونه که امام خمینى (س) پیشبینى کرده بودند، فرمان اعزام روحانیون قم به سربازى را در اول/اردیبهشت /1342 صادر کرد. مأموران رژیم کارتهاى تحصیلى جمعى از روحانیون را که از سوى وزارت فرهنگ صادر شده بود، پاره کردند و تعداد زیادى از آنان را دستگیر نموده و به سربازى فرستادند. امام با فرستادن پیکى به پادگان باغشاه، طى پیامى خطاب به حجت الاسلام هاشمى رفسنجانى و دیگر طلاب اعزامى به سربازى، آنان را به مقاومت فرا خواندند و از آنها خواستند ضمن آگاه کردن سربازان و درجه داران، تعلیمات نظامى را نیز با کمال جدیت فراگیرند و ضعف و تزلزل به خود راه ندهند. روحانیون اعزامى نیز در اجراى فرمان امام، هفتهاى چند بار با همان لباس سربازى براى سربازان سخنرانى مىکردند. رژیم در برابر این اقدام غیرمنتظره واکنش نشان داد و امکان هرگونه برنامه تبلیغى را از روحانیون سلب کرد.
اعلامیه مورخ 12/ اردیبهشت/ 1342 امام به مناسبت چهلمین روز فاجعۀ فیضیه، در نوع خود بىسابقه بود و ضربهاى سخت به رژیم وارد آورد؛ در این اعلامیه، شخص شاه ـ مستقیماً ـ مورد حمله قرار گرفت: «مأمورین تمام قانون شکنیها را به شاه نسبت مىدهند. اگر اینها صحیح است، باید فاتحۀ اسلام و ایران و قوانین را خواند! و اگر صحیح نیست، و اینها به دروغ جرمها و قانون شکنیها و اعمال غیرانسانى را به شاه نسبت مىدهند، پس چرا ایشان از خود دفاع نمىکنند تا تکلیف مردم با دولت روشن شود و عمال جرم را بشناسند، و در موقع مناسب به سزاى اعمال خود برسانند؟»
هنوز رژیم از این ضربه نیاسوده بود که برگزارى مراسم چهلم فاجعۀ فیضیه در مسجد اعظم قم به دعوت امام خمینى(س)، به رغم تهدیدهاى مکرر ساواک، پشت رژیم شاه را بار دیگر لرزاند. در این مراسم، در مواردى، میان مأموران و مردم، زدوخورد روى داد. مجلسى نیز قرار بود از طرف حضرت آیتاللّه حکیم در مسجد ارک تهران برگزار شود که رژیم از آن جلوگیرى کرد.
امام خمینى (س)، پس از برگزارى مراسم مختلفى که به مناسبت چهلم فاجعۀ فیضیه برگزار شد، درس خود را در حوزه آغاز کردند. در آغاز اولین درس بود که امام، نطق معروف و کوبندۀ خود را ایراد فرمودند و در سخنان خود ضمن اشاره به جو خفقان حاکم و حبس و تبعید مبارزان، به شروع تاریخچۀ مخالفت دودمان پهلوى با روحانیت پرداختند و اهداف پشت پردۀ رژیم شاه را از طرح «آزادى زنان» افشا نمودند. امام خمینى (س) عامل اصلى حمله به مدرسۀ فیضیه را شخص شاه معرفى کردند و در ادامه سخنان خود نسبت به نفوذ عمال وابسته به صهیونیسم (بهائیت) در دستگاههاى دولتى، و روابط رژیم شاه با اسرائیل هشدار دادند و فرمودند: «... مگر شما یهودید؟ مگر مملکت ما، مملکت یهود است؟ ... واى بر این مملکت! واى بر این هیأت حاکمه! واى بر این دنیا! واى بر ما! واى بر این علماى ساکت! واى بر این نجف ساکت، این قم ساکت... امروز سکوتْ همراهى با دستگاه جبار است.»
نطق انقلابى امام خمینى (س) به سرعت تکثیر و در سراسر کشور توزیع گردید.
منبع: کوثر، جلد اوّل، ص62-66