سیاست در سیره عملی حضرت امام(س)

حضرت امام نقل می فرمودند که آن مردک انگلیسی وقتی صدای اذان را شنیده بود، پرسیده بود: این چی می گه؟ گفته بودند که دارد اذان می گوید، پرسیده بود که این اذان که به سیاست انگلیس کاری ندارد؟ گفته بودند: نه، کاری نداره. آن مردک هم گفته بود: حالا که به سیاست انگلیس کاری نداره، آن قدر بگه تا خسته بشه.

کد : 51085 | تاریخ : 27/07/1393

پرتال امام خمینی: در خاطرات آیت الله سید محمد سجادی نقل شده است:

 تفاوت عمده حضرت امام با اکثر علمای دوره غیبت، در مردود شمردن اندیشه «جدایی دین از سیاست» بود که در تمام درس ها و سخنرانی ها و نیز در وصیت نامه الهی سیاسی خویش بدان پرداخته اند. امام می فرمودند این یک امر غلطی است که در مغزهای ما فرو کرده اند که سیاست از دین جداست. بلکه سیاست ما، عین دیانت ماست و اگر دین از سیاست جدا بود، زندگی پیامبر اکرم(ص) و زندگی حضرت امیرالمؤمنین(ع) و سیدالشهداء (ع) و ائمه معصومین، همه زیر سؤال می رفت. چون آن ها سیاسی بودند و البته به خاطر سیاست گرفتاری پیدا می کردند و اگر سیاسی نبودند که کشته نمی شدند، زندان نمی رفتند، در به دری نمی کشیدند و کسی با آن ها کاری نداشت.

حضرت امام نقل می فرمودند که آن مردک انگلیسی وقتی صدای اذان را شنیده بود، پرسیده بود: این چی می گه؟ گفته بودند که دارد اذان می گوید، پرسیده بود که این اذان که به سیاست انگلیس کاری ندارد؟ گفته بودند: نه، کاری نداره. آن مردک هم گفته بود: حالا که به سیاست انگلیس کاری نداره، آن قدر بگه تا خسته بشه. 

حضرت امام مبنایشان این بود که اصلاً دین با سیاست یکی است و سیاست همان دین است، منتها سیاستی که بر مبنای صداقت و حقیقت و واقعیت باشد. بر همین اساس در جواب آن فرد ساواکی که به خدمت امام رسیده و گفته بود سیاست پدرسوختگی است، این پدرسوختگی را بگذارید برای ما. حضرت امام فرموده بودند که باشد، سیاست شما این است، پدرسوختگی است، اما ما سیاستمان، عین دیانتمان و دیانتمان عین سیاستمان است.

شیوه تدریس امام هم همین طور بود. ضمن تدریس، درس ولایت فقیه را هم مطرح و بیان می فرمودند که مبنای حکومتی در جمهوری اسلامی ایران شد. معمولاً در مناسبت ها و حوادثی که پیش می آمد، حضرت امام اعلامیه ای صادر می کردند. مثلاً در جشن های دو هزار و پانصد ساله، سخنرانی کرده و خطاب به علما فرمودند که اقلاً شماها یک تلگراف بکنید. یادم می آید تلگراف های زیادی از علما و فضلا و رؤسا و اساتید نجف به شاه شد که: ما برای چه جشن بگیریم؟ با چه پولی جشن بگیریم؟ برای چه کسانی جشن بگیریم؟

در همین راستا حضرت امام(س) سخنرانی مبسوطی ایراد کرده و اعلامیه آتشینی هم صادر فرمودند که ما در آن سال، آن اعلامیه را با عده ای از دوستان از جمله آقایان محتشمی، شریعتی، دکتر محمد صادقی، ناصری (امام جمعه فعلی شهرکرد ) و... در ظرف های آب جاسازی کرده، به مکه بردیم و در مراسم حج توزیع نمودیم. آقای ناصری در ضمن پخش اعلامیه دستگیر شد و دو سالی را در زندان های عربستان و تهران گرفتار بود و خیلی سختی کشید.

حضرت امام به آن چه که بیش از همه اهمیت می دادند، آگاهی مردم و حضور مردم در صحنه بود و بنابراین در هر فرصتی خطاب به مردم اعلامیه ای صادر می کردند. «روحانیون مبارز خارج از کشور» عده ای از رفقا تشکیلاتی تحت عنوان درست کرده بودند که دوستان تشکیلاتی امام و در واقع بازوی سیاسی آن حضرت در خارج از کشور به حساب می آمدند و در زمینه چاپ و نشر آثار امام و تکثیر و توزیع اعلامیه های آن حضرت و توزیع آن ها در ایران و اروپا و امریکا کار می کردند و فعالیت های سیاسی آن ها فقط در رابطه با امام بود . آقایان محتشمی، فردوسی پور، سید حمید روحانی، دعایی، سید رضا برقعی، فاضل فردوسی (امام جمعه بوشهر)، رحمت (امام جمعه تنکابن) و... به همراهی تعداد دیگری در حدود 20 نفر اعضاء این تشکیلات بودند. فعالیت این عده خوب و قابل توجه بود اما متأسفانه در نجف مورد بی مهری قرار می گرفتند و چون یاران امام بودند، به آن ها تهمت هم می زدند. مثلاً می گفتند این ها کمونیست هستند و تا حدی که حتی جواب سلامشان را هم نمی دادند و احترامی برایشان قائل نبودند. ولی این ها محو جمال حضرت امام بودند و با تحمل این همه ناملایمات و سرزنش ها، مصداق این کلام قرآنی بودند که : ... یجاهدون فی سبیل الله ولا یخافون لومه لائم 1. و طبیعی است که کسی به راه خدا می رود، ملامت ملامتگرها نباید منصرفش کند. 

خود حضرت امام هم در مقابل آن همه حرف های ناشایسته که در حضور و غیاب و در نامه ها و غیره گفته می شد، حلم به خرج داده یک کلمه هم جواب نمی دادند. این برخوردها و حر ف ها و حرکت های زشت، بیشتر از طرف سفارت ایران در عراق و ایادی آن ها در حوزه نجف سازماندهی می شد. آن ها ائتلافی را تشکیل داده بودند و روی تمام جهاتی که به امام مربوط می شد، نقشه می کشیدند و بر اساس آن عمل می کردند. به یاران امام تهمت می زدند، روی طلبه ها تبلیغ می کردند و آن ها را می ترساندند که در درس امام شرکت نکنند، یا در بعضی از مدارس به آن ها حجره نمی دادند و ... اما سیره عملی حضرت امام به صورتی بود که تقریباً همه را جذب می کرد. هم اخلاق امام و هم رفتار و حرکاتشان در نجف برای طلبه ها، رفتار پیغمبراکرم(ص) بعد از فتح مکه را تداعی می کرد. این روش طلبه ها را به امام نزدیک کرده و علاقه آن ها به آن حضرت بیشتر می شد. شخصیت امام ابعاد گوناگونی داشت و با طلبه ها خیلی متواضعانه برخورد کرده و آن ها را مجذوب خود می کردند و طلبه ها هرچه به امام نزدیک تر می شدند، علاقه آن ها به آن بزرگوار بیشتر می شد. و این از نعمت های بزرگ خداوند بود که نصیب ما شده بود. در واقع باید گفت: الحمدلله الذی هدینا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا اَن هدیناا لله 2. که در داستان موسی و خضر آمده که حض رت موسی می گوید: او امضی حقبا و حقب یعنی هفتاد هزار سال راه؛ می گوید حاضرم برای دیدن آدمی مثل حضرت خضر (ع)، هفتاد هزار سال راه بروم ! و البته این نعمت کمی نیست که خدا نصیب کسی بکند و او با چنین آدمی حشر و نشر پیدا کرده و به حضور چنین انس انی برسد و از جمله نعمت هایی است که انسان هیچ وقت نمی تواند شکرش را به جای آورد.

 1. مائده / بخشی از آیه 54

2. اعراف/ بخشی از آیه 43

منبع: خاطرات سالهای نجف، ج2، ص 99-101

انتهای پیام /*