الهام گرفتن سخنرانی های امام خمینی از خطبه امام حسین(ع) در روز عاشورا

لزوم پرداختن به جهاد اکبر، به موازات مبارزه با رژیم طاغوت، و پذیرش تمامى احکام ظاهرى و باطنى اسلام و عمل بدانها به عنوان عوامل سعادت بشر در دنیا و جهان دیگر، محورهاى دیگر سخنان امام خمینى(س) را تشکیل مى دهند. سخنان اخلاقى امام در بحبوحۀ حوادث انقلاب نمونه اى است از رویدادى که مظهر آن را در خطبه هاى عارفانه و نماز و نیایش عاشقانه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا متجلى مى بینیم.

کد : 51184 | تاریخ : 06/08/1393

 6 آبان 1357، اعلامیۀ امام خمینى(س) که در 23 ذیقعده 1398 برابر با 4 آبان 1357 به مناسبت فاجعۀ کرمان و دیگر شهرهاى ایران صادر شده بود، از پاریس به تهران رسید و در تیراژى وسیع تکثیر شد. این اعلامیه، علاوه بر دست بدست گشتن در میان مردم، در و دیوار خیابانها و کوچه ها را نیز پوشانده بود. حضرت امام با توجه به تجربیات خود و شناختى که از روند حوادث داشتند، در پیام خود اظهار مى دارند:

«اوضاع جارى در ایران موجب نگرانى شدید اینجانب است. خوف آن دارم که شدت فشار عصبى بر شاه و بستگانش حمله هاى جنون آمیز آنان را تشدید کرده و ملت ایران را بیش از پیش به خاک و خون کشد. کشتار دسته جمعى کرمان و آتش زدن مسجد و مقدسات مسلمین و ضرب و شتم مرد و زن بى دفاع در آن، و کشتار بى رحمانۀ همدان و بعضى از شهرستانهاى دیگر در شرق و غرب، شمال و جنوب ایران که نام بردن یکایک شهرها از عهده خارج است، نمونه اى از این جنون است. این نحو جنایات از کسانى که از ادامۀ حکومت ظالمانۀ خود مأیوس هستند و نفسهاى آخر خود را مى کشند، امرى است که قبلاً پیش بینى آن را کرده بودم.»[1]

امام خمینى (س) در بخش دیگرى از پیام خود، ضمن هشدار به مردم مى فرمایند: «اخیراً شاه دست به جنایت دیگرى زده است؛ و آن خارج نمودن جواهرات سلطنتى است که از مال این ملت فقیر تهیه کرده اند، و نیز خود و وابستگانش مشغول فروش مستغلات و مؤسساتى هستند که از پول ملت تهیه شده است.  باید به مبارزات مثبت و منفى ادامه داد و این یاغى را هر چه زودتر از مملکت خارج نمود. پیش کشیدن شعار عمل به قانون اساسى که اخیراً ایادى شاه در مجلسین عنوان کرده اند، خیانت به اسلام و کشور است. نغمۀ بقاى رژیم و رفتن شاه، کشتن افعى و پروراندن بچۀ اوست.»[2]

 رهبر انقلاب در اعلامیۀ مذکور از مردم مى خواستند که از فدایى دادن و نثار جان و مال در راه خدا و اسلام نهراسند و چنین روشى را شیوۀ پیغمبر عظیم الشأن و اوصیاء و اولیاء آنان به حساب آورند.

از آنجایى که کشورهاى امریکا، انگلیس و شوروى در پیامهاى تبریک خود به شاه، از برنامه هاى او حمایت کرده و رسانه هاى تحت اختیار رژیم (رادیو، تلویزیون و حتى مطبوعات) متن تلگرامها را چاپ نموده بودند، برخى از کوته بینان تصور مى کنند که با حمایت این سه دولت بزرگ، موقعیت شاه مستحکم شده است. امام با اشاره به این موضوع، در بند 2 اعلامیۀ مهم خود تأکید مى نمایند:

«از اظهارات پوچ دولت امریکا و انگلیس و شوروى مبنى بر پشتیبانى از شاه براى حفظ منافع خودشان نهراسید؛ که نمى هراسید. به شهادت تاریخ، هیچ قدرتى نمى تواند آتش قلب ملت مظلومى را که براى رسیدن به آزادى و استقلال قیام کرده است، فرو نشاند. ملت ما تحمل شاه و جنایتهاى او و دار و دسته اش را نمى کند، و پشتیبانان شاه از ضررى عظیم برخوردار خواهند شد. ما طالب حق خود هستیم و به حقیم و دست خدا با ماست و بالاتر از دست ابر قدرتهاى شرق و غرب است.»[3]

بخش دیگرى از پیام امام خمینى(س) خطاب به ارتش بود. در این میان، بنابه گزارش خبرنگاران، عده اى از جوانان مسلمان و مبارز، علاوه بر استفاده از ترفندهاى گوناگون و از طریق همافرانى که در آن زمان به ملت پیوسته بودند، اعلامیه ها را در سطح پادگانهاى ارتش توزیع مى کنند، و با به دست آوردن نشانى منزل رؤساى عالى رتبۀ ارتش، متن اعلامیه را به آن نشانیها پست مى نمایند. این امر، موجب وحشت سران رژیم مى شود.

با وجود تضمینى که دولت براى آزادى مطبوعات ـ رسماً ـ به نمایندگان مطبوعات سپرده بود و ذیل آن تضمین نامه را جعفر شریف امامى نخست وزیر، منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایى و دکتر عاملى تهرانى وزیر اطلاعات و جهانگردى امضا کرده بودند، سران حکومت نظامى، شوراى سردبیرى روزنامه ها را تهدید کردند که «اگر آن قسمت از پیام را که مربوط به ارتش است چاپ کنید، ساختمان روزنامه ها را به توپ خواهیم بست». ابتکارى که مردم براى تکثیر اعلامیه به خرج دادند و به «روزنامۀ زیراکسى» معروف شد، نتوانست دولت را به هدف خود برساند. امام در بخشى از پیام خود خطاب به ارتشیان مى فرمایند:

«ایران کشور شماست و ملت ایران ملت شماست؛ به ملت بپیوندید. ... شما بیشتر از دیگران پیش خداى بزرگ و ملت شجاع و نسلهاى آتیه مسئول هستید؛ همتى دلاورانه کنید و زنجیرهاى اسارت را پاره کنید.»[4]

پس از صدور این بیانیۀ پرشور بود که بسیارى از سربازان، از سربازخانه ها فرار کردند. در برخى از تظاهرات هم، به جاى این که به سوى مردم شلیک کنند، فرماندهان خود را هدف قرار داده و کشتند[5]. این پیام توفنده ـ که در اصل به بهانۀ فاجعه مسجد کرمان انتشار یافته بود ـ سرتاسر کشور را به هیجان آورد.

امام خمینى(س) تنها به صدور پیام و اعلامیه بسنده نمى کردند هر روز در مصاحبه ها و ملاقاتهاى خود، اهداف مبارزه را تبیین و هرگونه توطئه رژیم و گروهکهاى منحرف از مسیر اسلامى نهضت را افشا و از قبل خنثى مى کردند. سه سخنرانى پیاپى امام در 8 آبان 1357 حاکى از حساسیت اوضاع و نقش برجستۀ رهبرى امام است. رهبر انقلاب در یکی از سخنرانی هایشان در این روز (صحیفه امام، ج 4، ص: 175- 182) به تشریح ابعاد حکومت اسلامى پرداخته بر جامعیت دین اسلام و توانایى ادارۀ جامعه، به استناد حقایق تاریخى، تأکید مى کنند.

امام خمینى(س) در حالى در روز 6 آبان 1357 در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج سخن مى گویند که در قم، کبودرآهنگ، اصفهان، دزفول، بروجرد، شهرضا و اقلید فارس، دهها تن در تظاهراتى که مردم علیه رژیم پهلوى ترتیب داده اند، کشته و مجروح شده اند. ضمناً گزارش خبرنگاران حاکى است که در تظاهرات و تیراندازى تهران نیز، عدۀ زیادى مجروح شده اند.

بدنبال اعتراض کارکنان بانک ملى نسبت به کشتار مردم و اعتصاب آنها، کلیۀ شعبات بانک ملى به صورت تعطیل درآمده اند. دانشگاههاى تهران و ملى و اکثر دبیرستانها در حالت تعطیل یا نیمه تعطیل هستند.

گردانندگان رژیم، در شاه آباد غرب (اسلام آباد)، با اجیر کردن عده اى مزدور و با حمایت مأموران شهربانى، تظاهراتى به نفع دولت به راه انداختند که ضمن آن، سه نفر به سختى مجروح شدند. مزدوران رژیم، چند اتومبیل و همچنین تابلو و کتابهاى مسجد اولیا را به آتش کشیدند. آنها قصد داشتند فاجعۀ مسجد جامع کرمان را تکرار کنند اما مقاومت مردم، مانع وقوع آن شد. در رودسر و سمنان نیز اقدام مشابهى به عمل آمد که با هوشیارى مردم، جز شرمندگى براى گردانندگان آن نتیجه اى نداشت.

 در حالى که مهندس بازرگان در پاریس به سر مى برد، «جبهۀ ملى» اعلام کرد که وارد مذاکرات حساس پاریس شده است. خبرگزاریها گزارش دادند که مهندس بازرگان، طى هفتۀ گذشته سه بار با امام خمینى (س) ملاقات و مذاکره داشته است.

شب قبل نیز، حضرت امام در یک مصاحبه با تلویزیون فرانسه، پیرامون اوضاع ایران و اهداف انقلاب اسلامى سخن گفتند و تغییرات اساسى در ش رف تکوین را پیش بینى کرده و اظهار داشتند: «وضع کنونى نمى تواند دوام داشته باشد.»  (کوثر، ج1، ص650-653)

آبانماه 1357، همزمان با سالگرد نطق تاریخى امام خمینى علیه  کاپیتولاسیون و در آستانۀ سالروز تبعید امام به ترکیه، سراسر ایران شاهد گسترده ترین قیام مردمى علیه نظام شاهنشاهى است؛ نظامى که به شدت از سوى دول غربى و آمریکا حمایت مى شود.

امام خمینى در پى هجرتى تعیین کننده، در «نوفل لوشاتوى پاریس» مستقر شده و این منطقه خبرسازترین کانون خبرى و مطبوعاتى جهان گردیده است. به برکت قیام اخیر ملت ایران، از فشار سانسور بر مطبوعات کاسته شده و گوشه هایى از صحنه هاى قیام خونین مردم در روزنامه ها منعکس مى گردد.

دولت شریف امامى، شاه، دربار، سازمان امنیت و همۀ ارکان رژیم تمامى تلاش خویش را مأیوسانه صرف پیشگیرى از زوال نظام سلطنتى کرده اند. بحران رژیم به اوج خود رسیده است، کوشش سفراى آمریکا و انگلیس و مصاحبه هاى پیاپى کارتر، رئیس جمهور آمریکا ودولتمردان دول غربى در حمایت از شاه نتیجه اى جز کشتار بیشتر مردم به دست مأموران حکومت نظامى و رساترشدن فریاد ملت، نداشته است.

مأموران حکومت نظامى، در این روزها، کلیۀ راهپیمایى ها و تظاهرات را ـ هر چند آرام ـ به خاک و خون مى کشند. در همدان، کوچه به کوچه، مردم را تعقیب مى کنند و به رگبار مى بندند. در گزارشى که یکى از خبرنگاران، با اضطراب، براى هیأت تحریریۀ روزنامۀ خود مخابره کرده، مى خوانیم:

«آقا! این جا صحراى کربلاست؛ هر جنبنده اى را به گلوله مى بندند. شهر، یکپارچه تعطیل است. نیروهاى زرهى از تانک و زرهپوش و خودروهاى ارتشى در همه جاى شهر دیده مى شوند. تمام وکلاى دادگسترى همدان، در اتاق دادستان شهرستان بست نشسته اند و اعلام کرده اند تا تمام مسببین کشتارها معرفى و مجازات نشوند، از بست خارج نخواهند شد و حتى اتاق دادستان را، شبانه روز، ترک نخواهند کرد. وقتى دادستان، تعداد کشته شدگان و مجروحان را از رئیس شهربانى مى پرسد، او با خونسردى مى گوید که هشت پاسبان و دو افسر مجروح شده اند! تعداد مقتولان تظاهرکننده را نیز شش نفر عنوان مى کند؛ امّا هم آقاى دادستان و  تمام مردم مى دانند که تعداد شهداى همدان، رقمى بیش از این هاست. دادستان همدان نامۀ شدیداللحنى به رئیس شهربانى نوشت و دستور داد که از خروج کلیۀ مجروحان از بیمارستانها جلوگیرى شود تا در مورد مسببین حوادث تحقیق گردد.»

130 تن از دانشجویان دختر مدرسۀ عالى بهداشت همدان، به عنوان اعتراض به کشتار مردم شهر، دست به اعتصاب مى زنند و کلاسها را تعطیل کرده به تظاهرات در محوطۀ این مدرسۀ عالى مى پردازند.

خبرگزارى رویتر از پاریس، به نقل از یکى از نزدیکان امام خمینى (س)، گزارش مى دهد: «در حوادث خونین همدان، بین 30 تا 40 نفر کشته شده اند.» این فرد که با تهران در تماس بوده است، به خبرنگار رویتر مى گوید: «تا ساعت 6 بعدازظهر، تعداد شهداى همدان بین 30 تا 40  نفر گزارش شده است[6]

گزارش رسیده از قم حاکى است که در حرم مطهر حضرت معصومه ـ سلام اللّه  علیها ـ بعد از برگزارى نماز مغرب و عشا، تظاهراتى برپا شده است و امروز نیز هنرآموزان هنرستان صنعتى، در خارج از محوطه، دست به تظاهرات زده اند. همچنین بزرگترین واحد آموزشى قم، یعنى دبیرستان حکیم نظامى با 1600 محصل، تعطیل مى شود و مأموران انتظامى از امروز صبح، از ورود دانش آموزان به دبیرستان جلوگیرى مى کنند. تعطیل این دبیرستان، به خاطر تظاهراتى بود که همه روزه دانش آموزان در محوطۀ دبیرستان به راه مى انداختند. خبرنگاران، از قم گزارش مى دهند که فریاد «درود بر خمینى» و «مرگ بر شاه» این 1600 دانش آموز، تا شعاع زیادى به گوش مى رسد و حکومت نظامى چاره اى جز تعطیل دبیرستان ندارد. دانش آموزانى که اجازه ورود به مدرسه نداشته اند در خیابانها به راه افتاده اند.[7]

خبر محدودیتهایى که دولت فرانسه براى امام خمینى(س) در انجام مصاحبه ایشان با خبرنگاران خبرگزاریها ایجاد کرده است، قضات دادگسترى ایران را به نوشتن نامه اى به ژیسکاردستن رئیس جمهورى فرانسه وا مى دارد. قضات دادگسترى در نامۀ خود به رئیس جمهور فرانسه، با تصریح بر این واقعیت که، «حضرت آیت اللّه  العظمى خمینى نه تنها رهبر مذهبى مسلمانان، بلکه رهبر عالیقدر مبارزه هاى ملى و ضد استعمارى در سالهاى اخیر هستند»، انتظارات به حق مردم ایران را از دولت فرانسه، نسبت به رفتار مناسب با نمایندۀ واقعى شان، یادآور مى شوند.

در این میان، سیاستمداران به اصطلاح کهنه کار به اظهار نظر دربارۀ آیندۀ ایران مى پردازند. شاپور بختیار در گفتگو با کیهان مى گوید: «آینده را بسیار تاریک مى بینم. اگر یک تغییر بنیادى در مملکت رخ ندهد و اوضاع به همین ترتیب پیش برود، با عدم اعتمادى که مردم نسبت به این دستگاه دارند، من متأسفانه آینده را به هیچ وجه روشن نمى بینم.» و ادامه مى دهد: «براى تغییر اوضاع، اولین وظیفۀ دولت این است که جاى خودش را به افرادى بدهد که مورد اعتماد مردم باشند!» [طبعاً در همان زمان، آقاى بختیار به عنوان مهره اى آلترناتیو، در نظر گرفته شده و مذاکراتى هم از طرف رژیم و امریکا با او صورت گرفته بود.]

مظهرى، نمایندۀ مجلس شوراى ملى، جنگ داخلى! را پیش بینى مى کند. ابوالفضل قاسمى، روزنامه نگار، استقرار حکومت قانون و تحقق دموکراسى را چاره کار مى داند. و عاملى تهرانى وزیر اطلاعات و جهانگردى، پس از انتقاداتى از گذشته و ارائه راه حلها، دل به طرحهاى سازمان امنیت خوش کرده و مى گوید: «قلب من گواهى مى دهد که ایران، آینده اى امیدبخش خواهد داشت!»

خبرهاى مخابره شده به روزنامه ها، همچنان حکایت از آن دارند که:

ـ کارکنان اعتصابى شرکت خاص خدمات نفت (کنسرسیوم سابق): کارکنان خارجى باید از صنعت نفت اخراج شوند. / ـ 2 نفر در تظاهرات خونین خرم آباد کشته شدند. / ـ هزاران دانش آموز در حال تظاهرات به دانشگاه تهران رفتند تا به تظاهرات دانشجویان بپیوندند. / ـ مردم بروجرد، یکپارچه دست به تظاهرات زدند. / ـ جامعه روحانیت همدان به خشونت پلیس اعتزاض کردند. / ـ دانش آموزان و معلمان شاهرود، راهپیمایى کردند.

نهضت امام به بار نشسته و لحظات پیروزى نزدیک مى شود. امام خمینى (س) به آیندۀ انقلاب و تربیت نسلى مى اندیشند که سرنوشت انقلاب را به دست خواهد گرفت، آرى، جوانان ـ به گونه اى بى سابقه ـ وارد میدان مبارزه شده اند.      

احزاب و گروههاى غیر معتقد به مبانى اخلاقى و ارزشهاى معنوى اسلام، با استفاده از شرایط پیش آمده، یکى پس از دیگرى اعلام موجودیت کرده به جذب هوادار مشغول اند.

صداى کسانى که به جرم ایستادگى در برابر انحرافات ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در تصفیه خونین سازمان جان باخته اند، در هیاهوى تبلیغاتى این سازمان گم شده و تفکر التقاطى ترویج مى شود. ملى گرایان با سابقه، محو استبداد و برقرارى حکومت دموکراتیک را پایان پیروزمندانۀ قیام مى دانند. آهنگ سیر حوادث سیاسى، تند و سریع است و غلبۀ جنبه هاى سیاسى قیام، دیگر مسائل را تحت الشعاع قرار داده است.

بدین لحاظ است که امام خمینى (س) در یکی از سخنرانی هایش در روز 6 آبان (صحیفه امام، ج 4، ص: 183-193) ، با تکیه بر احتیاجات مادى و معنوى بشر، مراحل مختلف سیر تکاملى انسان در بعد حیات مادى را مطرح کرده آن گاه به تشریح نیازهاى معنوى انسان مى پردازند. امام تربیت و رشد جنبه هاى معنوى بشر را یکى از مهمترین وظایف انبیا و ما به الامتیاز انسان با دیگر موجودات زنده برمى شمرند و با اشاره به نگرش تک بعدى برخى از مدعیان شناخت اسلام، «اسلام شناس واقعى» را کسى مى دانند که هر دو جنبۀ معنوى و مادى اسلام را شناخته باشد.

لزوم پرداختن به جهاد اکبر، به موازات مبارزه با رژیم طاغوت، و پذیرش تمامى احکام ظاهرى و باطنى اسلام و عمل بدانها به عنوان عوامل سعادت بشر در دنیا و جهان دیگر، محورهاى دیگر سخنان امام خمینى(س) را تشکیل مى دهند. این رهنمودها، همان چیزى است که سلامت و تداوم انقلاب، سخت بدان نیازمند بود، چرا که آتش انقلاب موجب شده بود تا ابعاد معنوى در بین جوانان در داخل و خارج کشور تحت الشعاع مسائل سیاسى کمرنگ جلوه کند. در چنین شرایطى سخن گفتن از اخلاقیات و معنویات، اعتراض و انتقاد روشنفکران را برمى انگیخت و گوینده متهم به جمود فکرى و عدم شناخت واقعیتهاى انقلاب مى شد، امام خمینى هدفى متعالى تر از سرنگونى یک نظام سیاسى را تعقیب مى کرد. سخنان اخلاقى امام در بحبوحۀ حوادث انقلاب نمونه اى است از رویدادى که مظهر آن را در خطبه هاى عارفانه و نماز و نیایش عاشقانه امام حسین علیه السلام در روز عاشورا متجلى مى بینیم. (کوثر، ج2، ص 1-5)


[1]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 154. [2]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 154ـ155. [3]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 155ـ156. [4]. صحیفه امام؛ ج 4، ص 156. [5]. از جمله: اعدام انقلابى فرماندار نظامى جهرم و رئیس شهربانى این شهر بوسیلۀ یک سرباز فداکار. [6]. آرشیو خبرگزارى جمهورى اسلامى پارس سابق و آرشیو روزنامه کیهان. [7]. نگاه کنید به مطبوعات پنجم و ششم آبانماه 57 .

انتهای پیام /*